بخشی از مقاله

پيشگفتار :
نوجوانان دلي پاك و روحي پرشور دارند . آنان در حساسترين و بحراني ترين دوران زندگي خود به سر مي‌برند و نيازمند هدايت حكايت و همدلي اند نوجوانان نهال نو رسيده اي هستند كه براي رشد و بالندگي به باغباني دلسوز روشن بين نياز دارند تا آنها را از آفتها و حادثه در امان دارد .
بها دادن به نوجوانان در تربيت و ارشاد آنان كوشيدن بي گمان يكي از نشانه هاي آشكار رشد

فرهنگي يك جامعه است بر خلاف گمان برخي مردم تربيت و هدايت نوجوانان داراي پيچيدگيها و نكته هاي ظريف بسياري است شايد گفته‌ي حكيمانه‌ي كانت ، متفكر و فيلسوف نامي آلماني حق مططلب را در اين زمينه ادا كرده باشد آنجا كه مي گويند : دو كار هست كه در دشواري هيچ كار ديگري به پاي آن نمي رسد : مملكت داري و تربيت .
برتراند راسل ، فيلسوف انگليسي ، كه خود در باره‌ي ( تربيت )


كتابهاي نگاشته است اعتراف مي كند كه گفتار من در اين زمينه بهتر از كردارم بود .
هيچ يك از نهادهاي اجتماعي نقشي را كه خانواده در ساختار فكري ، روحي و اخلاقي انسان دارد ، نمي توانند ايفا كننده نابسماني هاي اجتماعي در بسياري موارد ناشي از نابساماني در خانواده هاست و سعادت يك اجتماعي بستگي كامل به وجود خانو اده هاي سالم و سعادتمند دارد.
اگر خانواده ها نقش خود را به درستي ايفا نكنند نهادهاي اجتماعي ديگر ( از قبيل مدرسه ، رسانه هاي گروهي و غيره ) اين خلاء را نمي توانند پر كنند .


بسياري از مشكلات اخلاقي و رفتاري نوجوانان ريشه در بر خوردهاي نامناسب پدران و ماردان مربيان دارد تجربه نشان مي دهد در بيشتر موارد كه نوجوانان به خانواده اي آگاه و مربي شايسته در دسترسي دارنده از زندگي سالم و موفقي بر خور دارند ، اين نشان مي دهد كه نوجوانان به خوبي تربيت پذير هستند و اگر نابساماني هايي در اخلاق و رفتار برخي از آنان مشاهده مي شود ،
ناشي از نبود تربيت صحيح است . پيامبر اسلام (ص ) مي فرمايد : در به شما در باره ي نوجوانان و جوانان سفارش مي كنم زيرا آنها داراي قلبي رقيقتر و فضيلت پذيرتر مي باشند .
و امام علي (ع ) مي فرمايد : دل نوجوان مانند زمين خالي از گياه و درخت است كه هر بذري در آن افشانده شود ، مي پذيرد و در خود مي پرورد پس فرزند عزيزم من در آغاز جواني ات به ادب و تربيت تو پرداختم قبل از آن كه دلت سخت گردد و از پذيرش چيزهاي خوب سر بازند .


هدف گروه ما از انتخاب اين مهم اين است كه موضوع بهنجار بارزترين موضوع در جامعه‌ي ما هست و خواستيم مشكلات جوانان را با استفاده از اين تحقيق مورد مطالعه و بررسي قرار دهيم و در حدتوانان خود را حل هاي خوبي پيش پاي جوانان و نوجوانان بنهيم .

فصل اول هنجارهاي اجتماعي و انواع مختلف آن

( هنجارها ارزش ها و كنترل اجتماعي )
( الف – هنجارهاي اجتماعي )
هنجارهاي اجتماعي رفتارهاي معيني هستند كه بر اساس ارزش هاي اجتماعي قرار دارند ارزشهاي اجتماعي به تدريج بصورت هنجارهاي اجتماعي در مي آيند و با رعايت كردن آنها جامعه انتظام پيدا مي كند هنجارهاي اجتماعي شيوه هاي رفتار ي معيني است كه در گروه يا جامعه متداول است و فرد در جريان زندگي خود آن را مي آموزد به كار مي بندد و نيز انتظار دارد كه ديگر

افراد گروه يا جامعه آنرا انجام دهنده مثلا شيوه حرف زدن با افراد سلام كردن احترام كردن دست دادن جزئي از قواعد و آدابي است كه افراد از طريق تعليم و تربيت فرا مي گيرند و به كار مي برند و افراد ديگر را هم در اجراي اين هنجارها تحت كنترل قرار مي دهند اگر كسي هنجار جامعه يا گروه را رعايت نكند مورد سرزنش و حتي مجازات قرار مي گيرد مثلاً تعارف كردن يكي از هنجارهاي

جامعه ماست همه وقتي مي خواهيم از در كلاس خارج شويم يا اينكه به سالن غذا خوري بروين به هم تعارف مي كنيم و در خروج از كلاس يا رفتن به سالن غذا خوري حق تقدم با بزرگتر است اجراي اين رسم اخلاقي رضايت ما را جلب مي كند رعايت كردن هنجار جامعه تنها ناشي از وجود پاداش يا مجازات نيست . ما در اجراي اين هنجارها و قواعد نياز به تذكر ديگران نداريم اين قواعد نزاكت

جزئي از وجو ماست و به نحوي با آن آشنا هستيم و خود را موظف به اجراي آن مي دانيم كه به كار نبستن آنها در مواردي ما را دچار احساس گناه مي كند به عبارت ديگر افراد در صورت تخلف از

هنجارهاي گجروهي خود را مجازات مي كنند راعايت كردن هنجار اجتماعي يا سازگاري همنوائي با جامعه است در بسياري از موارد همنوائي بر اساس تمايل و خواست و دلبستگي فرد است و گاه بر اساس اجبار اجتماعي صورت مي گيرد افراد از همان آغاز كودكي و تشكيل شخصيت از طريق خانواده پدر و مادر خواهران برادران بزرگتر دوستان و خويشاوندان خود بتدريج هنجارهاي اجتماعي را فرا مي گيرند و آنرا جزئي از شخصيت خود مي سازند و مي آموزند آنچه را كه هنجار اجتماعي است به كار بندند و آنچه را كه خلاف هنجار اجتماعي است به كار نبندند .


پذيرش هنجارهاي اجتماعي دو صورت دارد يكي اينكه جامعه يا گروه مانند خانواده كودكستان ، مدرسه عمداً به جامعه پذير كردن فرد مي پردازد و از طريق آموزش ، افراد را با هنجارهاي اجتماعي گروه آشنا مي سازد و او را ملزم به انجام آن مي كند ديگر اينكه فرد خود با مشاهده رفتارهاي اعضاي گروه يا جامعه با هنجارهاي اجتماعي آشنا مي شود و آنها را اجرا مي كند .


در هر جامعه اي براي رعايت كردن و ارجاي هنجارهاي اجتماعي ، قواعد عرفي و مدون وجود دارد قواعد از طريق نظارت و كنترل اجتماعي صورت مي گيرد همه كس همگان را در اجراي هنجار گروه يا جامعه خود تحت كنترل قرار مي دهند . در اجتماعات كوچك و محدود از نوع روستا ، عشيره يا طايفه كه روابطه افراد رويا روي چهره به چهره و مبتني در بر شناخت متقابل است ، كنترل

اجتماعي اهميت زيادي دارد و افراد را تحت فشار قرار مي دهد و ملزم به اجراي هنجار اجتماعي مي كند در اجتماعات بزرگتر در شهرها خصوصا ً شهرهاي بزرگ كه مردم نسبت به هم بيگانه اند كنترل افراد از طريق دستگاه هاي انتظامي ، اجرائي و نظامي صورت مي گيرد عبور اتومبيل به

هنگامي كه چراغ راهنمائي قرمز باشد ممنوع و امري نابهنجار است و جريمه دارد هنجار اين است كه اتومبيل ها يا افراد صبر كنند تا چراغ سبز شود و آنگاه از چهار راه يا خيابان بگذرند . اگر فردي هم به هنگام قرمز بودن چراغ راهنمائي از خيابان يا چهار راه عبور كند با نگاه سرزنش آميز و تند و تيز عابرين كه در انتظار سبز شدن چراغ ايستاده اند روبرو و مجازات مي شود . وقتي عده‌اي

مسافر در ترمينال منتظر اتوبوس هستند و چند نفر از آنها دارند سيگار مي كشند و يك نفر مي آيد و به آنها مي گويد : آقايان چرا سيگار مي كشيد ؟ منظورش اين نيست كه در اينجا سيگار كشيدن ممنوع و خلاف هنجار اجتماعي جامعه است بلكه منظورش اين است كه سيگار نكشيد البته اين يك امر اخلاقي است و توصيه اي كه به آنها مي كند آنها را اندرز مي دهد اين امر با وقتي كه شخص در اتوبوس داخل شهر سيگاري در مي آورد و آتش مي زند و دودش را هوا مي كند يا اينكه با

سيگاري كه به لب دارد داخل اتوبوس مي شود فرق دارد سيگار كشيدن در اتوبوس بر خلاف انجار اجتماعي است و فرد هنجار شكن ممكن است با اعتراض و سر زنش مردم مواجه شود و از عمل خلاف هنجار دست بكشد بدين ترتيب همه اعضاي جامعه همديگر را در اجراي هنجار جامعه به منظور انتام امور جامعه بر قراري و حفظ وحدت و يگانگي تحت كنترل قرار مي دهند وقتي همه اعضاي جامعه هنجارهاي اجتماعي جامعه را به كار بندند سازگاري و امنيت اجتماعي بر قرار خ

واهد شد در صورتي كه هنجارها را رعايت نكنند و يا اينكه جامعه داراي هنجارهاي متضادي باشد ناسازگاري و نا ايمني در جامعه پديد خواهد آمد و نظام جامعه دستخوش تزلزل قرار خواهد گرفت .
هنجارهاي جامعه انواع مختلف دارد پاره اي از مهمترين هنجارهاي جامعه عبارتند از ،
1 – رسم اجتماعي : رسم هاي اجتماعي رفتارهاي هستند كه در آغاز براي رفع نيازهاي اجتماعي انسان بوجود مي آيند و بر اثر تكرار در طول زمان به تدريج به صورت ثابت در مي آيند مانند رسم ميهمان نوازي در اجتماعات روستائي و عشايري در روستاها و مناطق عشايري به علت نبودن مسافر خانه يا محلي براي گذراندن در شب ، مسافران غالباً به خانه هاي روستائيان و عشاير

مراجعه مي كنند اين پديده به تدريج در اثر تكرار بوصرت يكي از رسم هاي پسنديده در آمده است و بوسيله مردم روستائي و عشايري و همچنين در جامعه شهري كه در گذشته دور يا نزديك خاستگاه روستائي يا عشايري داشته اند ، اجرا مي شود .
2 – ميثاق اجتماعي رسمي است كه بر اثر وضعيت خاصي بوسيله بخشي از افراد جامعه بر قرار مي شود و با هم عهد و پيمان ميبندند كه در امر خاصي بطور متحد اقدام كنند . در زمان بزرگ مالكي در يكي از روستاهاي جنوب كه مالك ده بهره مالكانه را از صورت جنسي كه معادل محصول بود بصورت نقدي تبديل كرد ، زارعان در مسجد اجتماع كردند و هم قسم شدند كه تا وقتي ارباب ده بهره مالكانه نقدي را لغو نكند در زمين او زراعت نكنند بر اثر اين وضعيت مالك از روستاها ديگر عده اي از زارعان را بكار زراعت به شيوه دلخواه خود مشغول كرد و در آن سال زارعان ده زمين مالك را كشت نكردند.


3 – تشريفات اجتماعي مانند آداب پذيرايي از ميهمان در جشن هاي بزرگ .
4 – شعائير اجتمماعي : تشريفات اجتماعي خاصي كه داراي قدمت و اهميت زيادي است مانند عيد قربان يا عيد غدير و اعياد ديني ديگر شعائر اجتماعي خوانده خوانده مي شود .
5 – آداب اجتماعي : مانند آداب غذا خوردن ، آداب لباس پوشيدن كه به منظور خوشايند ديگران انجام مي گيرد .


6 – شيوه هاي قومي : رسمي كه در ميان گروه خاصي از مردم كه داراي فرهنگ يا خرده فرهنگ مشتركي هستند وجود دارد مانند سحر خيزي نزد دهقانان و يا رسم پتلاچ در ميان بوميان كناره هاي شمالي اقيانوس آرام كه بر اساس آن هدايائي ميان دو خانواده رد و بدل مي شود اين رسم در پاره اي مناطق ديگر به شيوه مشابهي وجود دارد .
7 – قوانين اجتماعي : قوانيني هستند كه بر اساس آگاهي قبلي در مجلس قانون گذاري وضع مي شوند و براي نقض آنها نيز مجازاتهائي پيش بيني شده است .
8– اخلاق اجتماعي : رسم اجتماعي كه داراي اهميت زيادي است و جامعه نقض آنرا زشت و ناپسند مي داند ، اخلاق اجتماعي ناميده مي شود مانند احترام گذاشتن به پيران كه يك رسم اخلاقي است .


9 – مقررات اجتماعي : قواني خاصي است كه جامعه با آگاهي قبلي وضع مي كند . اين قوانين كليت ندارد و به گروه خاصي مربوط مي باشد مانند قوانين راهنمايي و رانندگي .
مجموعه اي از هنجارهاي اجتماعي بصورت يك نهاد اجتماعي در مي آيد مانند نهاد اجتماعي خانواده ، پدر و مادر از فرزندان رفتار خاصي انتظار دارند فرزندان به پدر و مادر احترام مي گذارند و از آنها حرف شنوي دارند همچنين پدر و مادر براي فرزندان خود خوراك و پوشاك فراهم مي كنند و به آنها محبت مي كنند زن و شوهر و برادران و خواهران نسبت به هم رفتار معيني دارند

. بنابر اين در خانواده ، نظامي از هنجارها پديد مي آيد كه آنرا بصورت يك نهاد اجتماعي در مي آورد خانواده داراي دو نوع هنجار است بعضي از هنجارها خصوصي اند و بعضي عمومي ترند هر زن و مرد ممكن است براي خود در خانواده هنجار خاصي داشته باشند .
فصل دوم
ارزش هاي اجتماعي و نقش نهادهاي مختلف در پروش ارزش ها

(ارزش هاي اجتماعي و نقش نهادهاي مختلف در پرورش ارزش ها )
ارزش نوعي معيار و ملاك بريا تشخيص براي مادي يا معنوي اشياء است و آدمي بر اساس آن تحريك به كرا و تلاش مي شود و سعي در به دست آوردن آن مي كند .
ما در زمينه تهيه لباس ، غذا ، مسكن ، انتخاب رشته تحصيلي ، انتخاب همسر ، عبادت ، خدمت ، جنگ ، صلح و ……. به مسئله ارزشها توجه داريم . .


منشاء ارزشها ممكن است يكي از مواردذيل باشند 1 – ذهن و فكر خود انسان 2 – فلسفه هاي اجتماعي سياسي 3 – مذهب و وحي
در عين حال منابع در چه دومي نيز وجود دارد مانند شرايط اجتماعي – زمينه هاي رواني – ارتباط و تداعي انفكار – زمينه هاي منطقي آداب و رسوم – قانون گذاري پارلمان ما – اظهار نظر مرتاضان و ….. كه از نظر ما هيچكدام از آنها اصيل نيستند و البته در آنجا كه اصطكاك با مذهب پديد نياورند مي توانند براي ما قابل اخذ باشند .
شك نيست كه تربيت صحيح مي تواند ارزشهاي مطلوب را به جاي ارزشهاي نامطلوب بگذارد و آنچه را كه پسنديده است به نسل بعدي منتقل سازد ، مفاسد و معايب هر جامعه را تشخيص دهد به فرزندان ميهن تفهيم كند كه چه چيزي خوب پسنديده و چه چيز ناپسند است .
ما از طريق ارزش مي توانيم به افراد بياموزيم كه چرا مسئوليت بپذيرد چرا بايد در رعايت آن وفادار باشد يا چرا بايد كار كند ، دانش بياموزد مودب باشد و … و به جراًت مي توان ادعا نمود هر گاه ارزش در جامعه اي سقوط كرد در ان جامعه به قهقرا سقوط مي كند هرج و مرج وبي ثباتي در آن پديد مي آيد ، مفاهيم معروفو منكر در آن جابجا مي شود البته بايد در نظر گرفت كه بسياري از ارزشها در جوامع غير مذهبي در حال تغيير و در گرگوني هستند و اين به علت دگرگوني شرايط

اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و فرهني در جامعه است البته ارزشها مطلق مانند دوستي ، زيبايي – اخلاق – مذهب – علم عدالت و ثابت هستند به عنوان مثال انتقال از فقر به ثروتمندي – يا مهاجرت از كشوري به كشور ديگر و همچنين شرايطي چون جنگ صلح و اكتشافات نوين و پيشرفتها ، انتقال از كشاورزي سنتي به صنعتي ، پديد آمدن تحولات تاريخي در جامعه تجارب و معلومات جديد در اين امر موثر است و در امر تربيت اين مراقبت ضروري است كه از ورود چه ارزشهاي جديد ي در جامعه جلوگيري به عمل آيد و يا چه ارزشهايي ضبط و جذب گردند .


ارزشها تحت تاثير عواملي چون سن – رشد – وضع اقتصادي – وضع فرهنگي – وضع سياسي – فلسفه جات – نياز ها و لرزشهاي مورد قبول ) - تحولات هستند لذا بايد خانواده ها و در بيان به اين مسائل توجه كافي داشته باشند . و غفلت خانواده ها و مربيان موجب گرايش آن به ناهنجاريهاي مختلف مي شود .
نوجوانان ارزشها را از خانواده – مدرسه – جامعه كسب مي كنند .
خانواده : خانواده ها در آن ها والدين ، لاابالي و بي عقيده باشند و با ارزشهاي مخالف و متضاد در آن وجود داشته باشد كودكان حالت سر گرداني و سردرگمي دارند .
مدرسه : براي فرزندان كه به سنين مدرسه رفتن رسيده اند مسئله معلم و مدير و ناظم و مستخدم مطرح است اگر برنامه مدرسه در حقيقت ادامه راه تربيت در خاه باشد مسئله اي پيش نمي آيد ولي اگر متضاد و مخالفتي در كار باشد حاصل آن سرگرداني مجدد است .
نحوه رفتار معلم ، روش تدريس او – طرق اصلاح و سازندگي كه معلم به كار مي برد امر و نهي هاي مدير و ناظم و نوع بر خورد معاشران با كودكان و نوجوانان ، محتواي درس و برنامه اهداف تربيت و در كل سيستم و نظام حاكم بر او خود ناقل ارزشهاي خاص به كودك است كه در جمع ممكن است عامل سازندگي با مديران بناي شخصيت او باشد .


تسلط و نفوذ هر كدام از خانواده و مدرسه كه بيشتر باشد نفوذ ارزش ها از آن سو زيادتر خواهد بود .
جامعه : منظور از آن فرهنگي است كه بر مردم اجتماع حاكم است و در آن مسئله هنر – ادبيات – آداب و رسوم – علم – فكر سن و شعائر مطرح است .
اين زمينه ها از سوي افراد جامعه و بخصوص گروه دوستان به نوجوانان منتقل مي شود و بايد تحت ضابطه اي در آيد كودكان از وقتي به سن تشخيص رسيدند تحت تاثير وسايل و ابزار و فكر و القاآتتلويزيون - سينما – ويدئو – ماهواره و در آن ها اثر گذارند . ارزش هايي كه توسط اين وسايل ابزار به فرد منتقل مي شوند اهميتي كمتر از تاثير خانواده ندارند .
نتيجه گيري
والدين و مربيان بايد با كمك تربيت ارزشها و هنجارها را در كودكان و نوجوانان نهادينه كنند براي اين كا بايد نكات مهمي را در نظر گرفت .
1 – شناخت ارزشها كه ارزشهاي حاكم هر جامعه كدام صحيح كدام نا صحيح هستند يا كدام شخصي كدام غير شخصي و …
2 – شناخت طرز فكرها كه طرز فكر كودك يا نوجوان در باره ارزشهايي پذيرفته چگونه است برخي به دنبال ارزشهاي بعضي به دنبال ارزش هاي مشروط ثابت يا متغير و … طرز فكرها شناخته نشوند القاي ارزش و كيفيت انتقال آن به نسل كودك و نوجوان و جوان و بزرگسال امكان پذير نيست .
3 – شناخت تمايلات و عواطف كه بر اساس جنس دختر و پسر و همچنين بر اساس سن متفاوت است شناخت تمايلات در سنين كودكي – نوجواني – جواني و بزرگسالي متفاوت است .


4 – شناخت مملكيت مورد قبول تربيت بر اساس ملكيت و مذهب مورد قبول انجام مي شود
كه معتقديم خداوند شناخت جامع نسبت به انسان دارند لذا از ملكيت خود شناخت داشته باشيم تا بتوانيم براساس آن فرزندان خود را تربيت كنيم .
در آخر اينكه ارزشها از طريق
1 – احياي فطرات
2 – آموزش مستقيم
3 – آموزش غير مستقيم
4 – ارائه الگو به نسل ديگر منتقل كرد .
و در اين راه بايد والدين و مربيان خود الگوهاي نمونه در اين زمينه باشند .

فصل سوم
كنترل اجتماعي
كنترل اجتماعي از وسايلي است كه بر رفتار افراد اثر مي گذارد و آنان را به پيروي از هنجارهاي و ارزش ها وادار مي كند در صورتي كه فردي از هنجارهاي اجتماعي سر پيچي كند و رفتارش مخالف هنجارها و ارزشهاي اجتماعي باشد ، از طرف گروه يا جامعه مورد سرزنش و مجازات قرار مي گيريد واژه كنترل اجتماعي باشد از طرف گروه يا جامعه مورد سرزنش و مجازات قرار مي گيرد واژه كنترل اجتماعي در زبان انگليسي به معاني قدرت ، توانائي ، تسلط و اقتدار آمده است اين واژه در زبان

فرانسه با مفهوم اخبار اجتماعي منطبق است و اين همان معنائي است مي توان آن تحت عنوان (( قدرت معنوي )) معرفي كرد . از نظر اگوست كنت ويژگي اصلي ( قدرت معنوي ) آن است كه هدايت عالي تعليم و تربيت خصوصي و عمومي را بر عهده دارد قدرت معنوي عبارت از مجموعه افكار و عاداتي است كه افراد را براي پذيرش نظم جامعه اي كه در آن زندگي مي كنند و وظيفه اي كه انجام مي دهند آماده مي سازد تعليم و تربيت تنها به نسل جوان اختصاص ندارد بلكه نسل بالغ و نيز شامل مي شود .


بنابر اين همه وظايف اجتماعي را در بر خواهد داشت . هدف اين وظايف معنوي آن است كه اصولي كه در افراد نفوذ پيدا كرده است ، يعني ارزشها هنجارها و رسوم و غيره را به آنان نشان دهد و با استفاده از حد اعلاي تائيد وسايل اخلاقي هر بار كه افراد از اين اصول دور مي شوند به آنان ياد آور شود و آنان را به اجراي اين وظايف بر انگيزد در واقع كنترل اجتماعي بر اساس ضرورتي است كه از طرف جامعه بر انگيخته مي شود و افراد را به منظور حفظ انتظام جامعه به قبول ارزشهاي اجتماعي

و رعايت هنجارهاي اجتماعي وادار مي كند و اجراي اين امور ، جامعه نظام هاي پاداش و مجازات ويژه اي دارد . بدين سان افرادي را كه خلاف ارزشها و هنجارهاي اجتماعي رفتار مي كنند سرزنش و مجازات مي كند و آنهايي را كه رفتاري متناسب با هنجارها و ارزشهاي جامعه دارند تشويق مي كند و پاداش مي دهد .
هنجارهاي اجتماعي ، شيوه سازمان يابي و عمل بيشتر گروه هاي جامعه را تعين مي كنند . اين

هنجارها فرد را به زاهنماهاي رفتاري فراتر از هنجارهاي گروه هاي خاصي كه فرد بر آنها وابستگي دارد مجهز مي نمايد .
بطور كلي زندگي اجتماعي بدون وجود هنجارهاي مشترك مورد پذيرش اكثريت افراد ، غير قابل پيش بيني مي گردد همانطور كه قبلاً نيز اشاره گرديد برخي از گروه هاي و نهادهاي اجتماعي بايد به خاطر نقش ويژه اي كه در فرآيند جامعه پذيري بازي مي كنند ، مورد توجه بيشتري قرار مي گيرند آژانسهاي اصلي جامعه پذيري نظير خانواده و مدرسه از طرف جامعه قيومت دارند تا به

 

اعضاي جديد (( آموزش )) دهند يعني ميراث فرهنگي گذشته و شيوه هاي قابل قبول عمل اند احساس را بياموزد بر عكس آژانسهاي نظير گروه هماسالان و ارتباط جمعي بيشتر آموزشهاي خود را نداشته يا تصادفي انجام مي دهند و بر ادارك و پاسخ هاي فرد تاثير مي گذارد آژانسهاي تخصصصي تر جامعه پذيري گروه هاي رسمي ديگري هستند كه فرد به آنها مي پيوندد هر يك از

اين گروه ها در فرآيند پرورش اعضاي موثر براي خود ، كم و بيش گريشها باور داشته ها و انگيزه هايي را مجدداً در فرد شكل مي دهند . بيشتر نظريات موجود در باره تكوين شخصيت ، جامعه پذيري و پرورش كودك كه در علوم رفتاري صورت بندي شده اند تاكيد اصلي آموزش كودكان در مورد اساس نظم اجتماعي و فرهنگ جهت توسعه شخصيت آنها را به عهده داشته است ذيلاً او ديدگاه در مورد سازمان اجتماعي خانواده به اجمال بررسي مي گردند امروزه وسايل ارتباط جمعي و به ويژه راديو و تلويزيون مورد استفاده روز افزون قرار مي گيرند اين وسايل چه نقشي در جامعه پذيري دارند ؟
1 ) وسايل ارتباط جمعي در هنجارهاي فرهنگي
2 ) نوع ياد گيري تصادفي كه در نتيجه استفاده از وسايل مذكور ايجاد مي گردد
3 – موثر بودن كوششهاي سنجيده براي در خدمت گرفتن وسايل ارتباط جمعي و به ويژه تلويزيون براي ايجاد ياد گيري و تغيير اجتماعي تاكيد داشته اند كودكان از طريق تلويزيون و سينما در معرض زندگي بزرگسالي قرار مي گيرد كه هنوز آنرا تجربه نكرده اند ولي آرزوي دستيابي به آن را داردند كودكان از اين طريق تصوراتي در مورد ارزشها ، هنجارها ، نقشهاي اجتماعي و دانش اجتماعي لازم براي زندگي آينده را بدست مي آوردند اين پديده نتيجه ياد گيري تصادفي بوده و فرآورده سر گرمي برنامه ريزي نشده است .


انواع نا هنجاري ها و كجروي هاي
موجود در جامعه
فصل چهارم
كجروي
كجروي : در زمان ها فرهنگهاي متفاوت ، رفتارهاي زيادي به عنوان كجروي يا همنوايي تلقي شده اند گاهي يك عمل واحد در يك گروه به مثابه كجروي تعريف مي گردد ولي در گروه ديگر به عنوان همنوايي در نظر گرفته مي شود به عنوان مثال بي حجابي (( بعضي جوامع يك رفتار همنوا تلقي مي گردد در حالي كه در يك جامعه اسلامي اين رفتارها با واكنش نسبتا ً شديدي روبرو مي شود . همچنين از لحاظ مي توان اين پديده را مورد بررسي قرار داد – يعني : در يك جامعه زماني بي حجابي به عنوان هنجار در آمده است و در زماني ديگر اين پديده نوعي ناهنجاري به حساب مي آيد در اين ارتباط مي توان از ايران قبل و بعد از انقلاب نام برد .
بنابر اين ، محيطي اجتماعي – فرهنگي كه عمل كجروي در آن مي گيرد بايد با دقت مورد ملاحظه واقع گردد .


فصل پنجم
بزهكاري جوانان و…
نوجوانان
- تعريف بزه و بزهكاري
- علل و عوامل بزهكاري نوجوانان
- زمينه ها و علل پيدايش بزه و بزهكاري
- چگونگي پيشگيري از بزهكاري نوجوانان ( پيشنهادات عملي )

معني و مفهوم ( بزه ) در تمام جوامع بشري يعني انجام برخي اعمال عليه قانون كه اين اعمال
مي‌تواند داراي ماهيت هاي گوناگون باشند مانند
آسيب به اموال – صدمه به افراد – لطمه به نظم عمومي يا ارزشها حاكم و …
بزهكاري به اعمالي اشاره مي كند كه منع قانوني دارد و در رده سني زير 18 سال انجام مي شود .
بزهكاري نوجوانان و جوانان
انتقال :نوجواني دوره ي جالبي است زيرا براي هر عبارت كه درباره ي نوجوانان بكار مي رود مفهوم مقابل و ضد آن نيز مي تواند مورد استفاده قرار مي گيرد . مثلاً نوجوانان با والدين خود سازگاري دارند و با نوجوانان عليه والدين خويش شورش و طغيان مي كند به نظر مي رسد كه اختلا‏ عمده‌ي

نوجوانان با والدين و ديگر بزرگسالان در زميه ي كسب آزادي به منظور آزمودن انواع نقش ها و فرصت هاست تا بتوانند الگوهاي جديد احساس افكار و اعمال را فرا گيرند با اين حال عده اي از نوجوانان بيشتر از بقيه از آزادي بهره مند و بيشتر از سايرين از آن استفاده مي كنند خوشبختانه اكثريت نوجوانان از معيارها و شيوه هاي رفتاري والدين خود چندان دور نمي مانند و دره ي نواجواني به بزرگسالي راه موفقيت و حداقل مشكل مي گذرانند در حالي كه عده اي از اين نظم اجتماعي به سوي فرهنگ بزهكاري انحراف پيدا مي كنند .


از نظر تكنيكي نوجوان بزهكار كسي است كه متهم به ارتكاب رفتار ضد اجتماعي و يا قانون شكني است ولي به علت آن كه به سن قانوني نرسيده است مانند يك محرم بزرگسال مجازات نمي شود رفتار نوجوان بزهكار موجب مي گردد تا به چنگ قانون بيفتد زيرا رفتار او نه تنها خود نوجوان بلكه افراد ديگر و احتمالاَ جامعه را نيز به مخاطره انداخته است باين ترتيب بزهكاري نيز به ويژه توسط روانشاسان به جزائمي اطاق مي شود كه افرادي كه به سن قانوني نرسيده اند مرتكب آن ها مي شوند .


بزهكاري :
يكي از عوامل موثر در بزهكاري اضطراب و ناآرامي روحي است نابسامانيها از قبيل اختلافات پدر و مادر و بد رفتاري والدين با فرزندان به اضظراب روحي در فرزندان دامن مي زنند و آنان را بيشتر در معرض اين گونه انحرافات قرار مي دهند . تحقيقي كه روي 2652 نفر از نوجوانان بزهكار انجام شده است نشان مي دهد كه در خانواده هايي كه سازش پدر و مادر كمتر است درصد بزهكاري و انحرافات بيشتر اسثت .


پسران و دختران براي تسكين اضطرابات ناشي از ناراحتيهاي خانوادگي به دوستيهاي تباه كننده روي مي آورند تا بدين وسيله به دنبال پر كردن خلاء روحي خود و فرو نشاندن ناآراميهاي دروني خويش و چه بسا در اين راه چنان زياده روي كند كه خود را بكلي تباه سازد .


از اين رو داشتن پيوندهاي محكم عاطفي و برقراري انس و الفت با فرزندان و جلوگيري از پيدايش كمبودهاي عاطفي (كمبود محبت ) كه به ايجاد آرامش روان و ارضاء روحي در نوجوانان منتهي مشود – از عوامل بسيار موثر در جلوگيري نفس ( خود را موجودي بي ارزش دانستن ) از عوامل زمينه ساز انحرافات در نوجوانان هستند كه پدران و مادران بايد با رفتارهاي مناسب خود از شكل گيري چنين احساسهايي در فرزند ان خود جلوگيري كنند .


نقش دوستان نيز در اين زمينه قابل توجه است رابطه با دوستان در سنين نوجواني عميق و مستحكم مي شود و نوجوان كه در پي كسب استقلال از خانواده و بزرگسالاني است به طور طبيعي به گروه همسالان توجه و گرايش پيدا مي كند گويي پيوستن به آنها زمينه استقلال از خانواده و بزرگسالاني است به طور طبيعي به گروه همسالان توجه و گرايش پيدا مي كند گويي پيوستن به آنها زمينه استقلال او را از بزرگسالان فراهم مي كند .


نوجوان خود را با دنياي تازه اي روبرو مي بيند و از هر طرف با عوامل و انگيزه هاي نوظهور و ناشناخته مواجه مي شود و احساس تنهايي مي كند و پيوستن به گروه همسالان تنهايي او ا بر طرف مي كند اين مسئله موجب اثر پذيري بيشتر از دوستان مي شود كه بررسي هاي علمي هم اين مسئله را تائيد مي كند كه در اين دروه اثر پذيري نوجوان از همسالان بيشتر از خانواده و معلم است به اين علت خطر دوستيهاي نامناسب و آثار و عواقب وخيم آن بايد مورد توجه باشد و اوليا بايد در ضمن مراقبت كامل با هكاري اوليا مدرسه مراقبتهاي لازم را به صورت صحيح به عمل آورند تا اگر افرادي آلودگي دارند آن را به ديگران سرايت ندهند .


علل و عواتمل بزهكاري نوجوانان :
نظريه ها و تحقيقات گسترده اي به منظور پي بردن به علل تخلف نوجوانان از قوانين فرمهاي نظام اجتماعي بكار رفته است بر اساس اين تحقيقات عوامل زير را مي توان در ايجاد بزهكاري نوجوانان موثر دانست :
1 – گروه سني بيشتر از 15 سال آمادگي بيشتري براي ارتكاب بزه دارند .
2 – جرائم به طور كلي در حومه‌ي شهرها بيشتر از شهرها و روستا اتفاق مي افتد .
3 – نوجواناني كه در جامعه از تحصيلات و تفريحات سالم و سر گرمي و كارسازنده به دلايلي بي بهره بوده اند بيشتر به ارتكاب جرائم گرايش دارند .
4 – نوجواناني كه از نظر مالي در رفاه بوده و از توجه و

محبت لازم بي بهره اند ممكن است براي جلب توجه والدين به بزهكاري روي مي آورند .
5 – رشد محدود و ناكافي نوجوانان در زمينه ي مسائل اخلاقي و معنوي يكي از عوامل عمده در گرايش به بزهكاري است .
6 – خصوصيات جسمي به بزهكاران پسر بي تاثير نيست .
7 – پسران به مراتب بيش از دختران مرتكب خلاف و بزه مي شوند اين نسبت در تحقيقات بيشتر از 5 برابر است .

زمينه ها و علل پيدايش بزه و بزهكاري :
اين علل را مي توان به صورت زير خلاصه كرد .
1 – توانايي ذهني : در زمان هاي گذشته بين بزهكاري و عقب ماندگي ذهني نزديكي زيادي تصور مي شد ولي امروز با وجود تستهاي پيشرفته هوشي و تكنيك هاي پژوهشي ديگر نمي توان عقب ماندگي ذهني را علت اساسي بزهكاري دانست .
2 – شرايط خانوادگي : هر تحقيق عمده اي در زمينه ي بزهكاري رابطه ي نزديكي بين بي ثباتي در شرايط محيط طندگي خانواده و اجتماع كودك با بزهكاري را نشان داده است به طور كلي بزهكاران داراي والديني هستند كه يا بسيار خشن و سختگير و يا بسياربي تفاوت و بي توجهند .
3 – محيط و شرايط مدرسه : محيط و شرايط مدرسه گاه موقعيت هاي بسيار نا سالم و نامطلوبي براي جوانان ايجاد مي كنند در مدارس شلوغ و پر جمعيت كه معلمان با انبوهي از دانش آموزان و وظايف و تكاليف متعدد مواجهند براي معلمان فرصت كمي باقي خواهد ماند تا به مشكلات و نيازهاي هر يك از دانش آموزان توجه كنند .
بنابر اين نوجوان نيازمند ممكن است به شيوه هاي جبراني به رفتار بزهكارانه روي آورد تا از اين طريق تا حدودي جلب توجه كند .


4 – شرايط و محيط زندگي : بزهكاري معمولاً در حومه شهرها بزرگ و در بخش هاي معيني از شهرهاي بزرگ بيشتر است و لي اين بدان معني نيست كه در شهرهاي كوچك تر و حتي در روستاها اثر از بزهكاري وجود ندارد بديهي است كه موقعيت جغرافيايي به تنهايي نمي تواند عامل زير بناي اين مسئله باشد بلكه وضع اقتصادي و فقر فرهنگي كه معمولاً جمعيت زياد و گاه روابط نا مطلوب خانوادگي و احتمالاً ارزش هاي غير اخلاقي و معيارهاي يضد اجتماعي همراه است ، بيشتر در اين زمينه نقش دارند .


5 – خصوصيات شخصيتي : همه‌ي بزهكاران از لحاظ شخصيتي و عاطفي ناسازگار نيستند بلكه عده اي از آنان نسبتاً جوانان خوب و سازگاري هستند كه به منظور ارضاي نيازهاي عادي و بهنجار خود با گروههاي ضد اجتماعي همانند مي شوند . آنان به علت فشارهاي گروهي خود را با آن چه از آنان انتظار مي رود تطبيق مي دهند و نهايتاً خود را در مخمصه و تگنا مي يابند .
6 – بيكاري و بي ثمره بودن : مطالعه و كار عملي با بزهكاران نوجوان در كانون اصلاح و تربيت نماينگر اين واقعيت است كه بسياري از موارد شديد بزهكاري بيشتر ناشي از بيكاري و احساس پوچي و و بيهودگي است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید