بخشی از مقاله

معماری دوران هخامنشی
قوم ارارتو (قبل از آریائیها) : روش نیارشی ساختمانهای ارارتو، تیر و ستون با سقف تخت بوده است، ساختمانهای آنها چهار گوش بوده و نیایشگاههایی با تالاری ستون دار داشتند که بیشتر روی سکو ساخته می شده. آنها ستونها را با سر ستونهای پیچک دار می آراستند و مصالح اصلی آنها سنگ و چوب بوده است. آنها گونه ای ساختمان داشتند بنام « کلاوه» که ساختمانهایی دو طبقه بودند و بدلیل امنیت تنها در طبقه بالای آن زندگی می کردند و با نردبان به آن دسترسی داشتند و طبقه پائین را به جای انبار استفاده می کردند. از نمونه های ساختمانهای اراتویی می توان آثار تپه حسنلو از سده نهم ق.م و دژهای پیرامون دریاچه وان را نام برد.


پارسها(مادها) : یکی از ساختمانهای باز مانده از مادها تپه نوشیجان است، ساختمان مرکزی آن دارای چند تالار است که این کشیدگی منطق ایستایی نیز دارد. تاقها از گونه جناغی هستند که به روش ضربی آجرچینی شده اند. دیوارها به اندازه کافی ستبر ساخته شده اند تا بتوانند جلوی رانش تاق ها را بگیرند. گرداگرد ساختمان تاق نماهایی با چند جناغی زده شده است. طرح این گونه ساختمانها پس از اسلام در آرامگاه شیخ علاء الدوله بیابانکی در صوفی آباد سمنان و در

آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقان نزدیک شاهرود و در برخی چکادها و کلاه فرنگی ها دوباره بکار گرفته شده و موزه ایران باستان در روزگار معاصر با این طرح ساخته شده است.
استودانها : نمونه دیگر معماری مادها، استودانها هستند. در آن زمان بدترین کارها را آلوده نمودن چهار عنصر یعنی آب، خاک، آتش و هوا می دانستند، و به همین دلیل مردگان را خاک نمی کردند. استودان در واقع اتاقکهایی هستند که در دل کوه می کندند تا استخوانهای مرده ها را در آن بگذارند. آثار به جای مانده : 1- بنای دکان داوود (سرپل ذهاب) 2- فخر یکه (کردستان) 3- سکاوند (سقز) 4- داود اختر 5- صحنه 6- نقش رستم - می باشند.


یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان، آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریائیها چون کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم می زیستند، خویی آشتی جو و سازگار داشتند. آریائیها در هنگام کوچ در برخورد با معماری ارارتویی، از آن الگو گرفته و آنرا «برساو» کرده اند.


برساو چیست : الگو گرفتن از نگارهای طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت های ناب هندسی است. ایرانیان کهن، تقلید از طبیعت را ناپسند می شمرده اند برای همین نگاره ها را بگونه «یَله» (آزاد) که امروز به آن برداشت انتزاعی یا ذهنی می گویند، کار می کردند.


نمونه هایی از این الگوبرداری در معماری و هم در نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه آن «تالار ستوندار» و «کلاوه ها» بوده است. در معماری پارسی با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند.
نیارش پارسی : در معماری پارسی، سقفها تخت و با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان را می ساختند، از چوب به سادگی برای پوشش دهانه هایی از 40 تا 55 متر بهره گیری می کردند. پارسیان اتاقهایی می ساختند که دو ستون در میان آن بود و دو تیرچوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند، بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در این دوره تیر ریزی سقف بصورت مربع(شطرنجی) در آمد تا سطح اتکای بیشتری داشته باشد.


آرایه پارسی : در شیوه پارسی، آرایه هایی (تزئیناتی) بکار رفته است که هر کدام منطق خاصی داشته اند. در دخمه های «مادی» سر ستون هایی بر دیوار کنده شده که همانند سر ستونهای ایرانی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون، آنها را با یک ریسمانی بنام کُبال بهم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند، این چفت و

بست و پیچش ریسمانی سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر ستونی ایوانی پیدا کرده است در تخت جمشید این نوع آرایه یافت می شود. همچنین سر ستونهای کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از دانش آنها جلوگیری می شده پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه آذین بشمار می رفتند دارای منطقی نیارشی هم بوده اند. پارسیان

همواره این گفته، ارزشمند را پاس می داشتند که «آزموده» را نباید دوباره آزمود. معماری دوره نخستین شیوه پارسی بر گرفته از ارارتوها بود( آرامگاه کوروش در پاسارگاد). یکی از ابداعات هخامنشیان الگوی چهارباغ بوده است.

ساختمانهای تخت جمشید نزدیک به پنج سده پیش از میلاد ساخته شده اند عبارتند از :
1- پلکان بزرگ ورودی 2- دروازه ملل 3- آپادانا 4- تالار صد ستون 5- ورودی کاخ مرکزی 6- کاخ داریوش 7- تالار خشایار 8- تالار شورا 9- خزانه شاهی می باشند. « در تخت جمشید درونگرایی بکار رفته است»


اجزای نیارشی تخت جمشید، تیر ستون بوده و از چوب در ساخت تیر پوش های تالار آپادانا بهره گیری شده، دیوارها بسته می باشد، نمادی بیرونی از تخته سنگ و نمادی درونی از کاشی لعاب دار می باشد. ستونهای تخت جمشید از بلندترین ستونهای زمانه خودش بوده. سر ستونها بگونه کله گاوی، کله شیری و کله عقابی حجاری شده اند. بر روی این ستونها تیر اصلی گذاشته می شده، نوع ستونها در درون و بیرون آپادانا با هم متفاوتند. رعنایی ستونها حیرت انگیز است،

شیارهای به هم فشرده این ستونها، ارتفاع آنها را نمایانتر می کند و پایه های بلند و سر ستونهای چند طبقه منقش به نقوش حیوانات خیالی، به این ارتفاع، ارزش و اعتبار بیشتر می دهند، این ستونها تناسبات فضایی را تثبیت می کنند. در معماری پارسی جسارت زیادی دیده می شود. می توان گفت در تمام جهان برای اولین بار جسارت معماری از حد خود فراتر می رود و تالارهای ستون دار بوجود می آید. در این تکنیک برای کاهش هر بیش فاصله های بین دو محور ستونها، از سر ستونهایی استفاده می شد که قسمت بالایی بصورت دو شاخه یا چند شاخه است. هنر

هخامنشی آغازگر انواع بیان معماری است که بعدها درگر جریان جستجوی نوعی عمود گرایانه روینده و فشرده می شود. عروج هخامنشی به سوی اوج، ارتباطی کاملا منطقی با سایر رفتارها و قانونمندیهای معماری دارد و با آن ممزوج است. قبل از همه وجود پایدار و مسلم کرسی بندیهای

مرتفع و دیوارهای خاکریزی شده جلب توجه می کنند که به بنا شخصیت می دهند و آن را متجلی و برپا می دارند و موجب نوعی فراخی و گستردگی می شوند. آتشکده ها تماما به شکل برج هستند، همدانیها گواه بر عروج اندیشه های فوق انسانی و ملکوتی هنری منسجم، آزاد، مستقل و باشکوه است. معماری پارسی مبتنی بر تکرار یاخته های مربعی شکل است، که سابقه ای

بسیار کهن دارند. این معماری بر خلاف معماری یونان، انسان را ناخودآگاه متوجه آسمان می کند و این برگرفته از بعد سوم قائم الزاویه (بعد عمودی) می باشد. در معماری پارسی خیلی به فرم ستونهای بلند فرم چهار ضلعی بودن تالارها و حالت ورودی ها توجه شده است. درونگرایی اصل معماری پارسی می باشد. طرح ساختمانها به گونه ای است که استفاده بهینه از نور و تابش

آفتاب را می کردند. در معماری پارسی در کلیه بناها جهت شرقی، غربی را رعایت می کردند، «در این دوره آجرها میناکاری شده بودند» و سر ستونها کله گاوی بودند. معماری پارسی به تزئینات داخلی اهمیت فراوان می داد. در این دوره آباد کردن باغها در راس تمام کارها بود، زیرا در منطقه

فارس بدلیل گرمای سوزان کویر، فقط وجود باغهای سرسبز می توانست آرام بخش انسان باشد.
بطور کلی ویژگیهای شیوه پارسی را می توان چنین برشمرد: از دید معماری: 1- بهره گیری از شیوه اراتو در طرح فضاهای راستگو شد، تالارهای ستوندار و کلاوه ها 2- ساخت ساختمان روی سکو و تختگاه 3- درون گرایی (بویژه در تخت جمشید و شوش) 4- ارتباط دادن بخشهای فرعی (همچون آشپزخانه) با راههای پنهانی به ساختمان اصلی 5- ساخت سایبان و آفتابگیر در جاهای ضروری 6- زیباسازی پیرامون ساختمانها، تالارها، آپادانا با استخر، آبنما و پردیس.


از دید نیارش: 1- روش سقف تخت چوبی و شیبدار با تیرریزی عمود بر هم و دهانه های بزرگ با تیر چوبی سخت بریده و درودگری شده 2- دیوارهای جدا کننده با خشت 3- بهره گیری از سقف

خمیده و تاق در زیرزمین 4- سنگ بریده و منظم و پاکتراش و گاه صیقلی، در بنا از بهترین و مرغوب ترین مصالح استفاده می شده 5- دقت در ساختن و در ریسمان کشی ستونهای تخت جمشید، آنقدر این مطلب دقیق هستند که میلیمتری اختلاف ندارند. 6- پی سازی با سنگ لاشه و گاورس 7- نماسازی بیرونی با سنگ تراش و نماسازی درونی با کاشی لعاب دار 8- پرداخت کف با بهترین مصالح


از دید آرایه (تزئین): 1- بهره گیری از پایه ستون و سر ستون، آرایش سر ستون ها با جزئیاتی که برای بارگذاری تیرچه های چوبی کاملا متناسب و منطقی باشد.
2- آرایش درگاهها و سردرها با بهره گیری از تاقچه بندی
3- آرایش فضاهای درونی با کاشی لعاب دار


4- آرایش پلکان های کوتاه و مالرو، با نقش برجسته و کنگره های زیبا
«روشنی بناهای پارسی از روزنه های مشبک بالای درگاهها تامین می شده».
شیوه پارتی:
بناهای معروف این دوره عبارتند از: 1- نیایشگاه آناهیتا (کنگاور) 2- کاخ الحضرا 3- مجموعه نساء 4- کاخ آشور 5- کوه خواجه 6- بازه هور (نخستین چهار طاقی) 7- آتشکده فیروزآباد 8- قلعه دختر 9- آتشکده نیاسر 10- تاق کسری 11- بیشاپور 12- کاخ سروستان 13- کاخ قصر شیرین


تیره پارتوآیا «پارت» یکی از شاخه های نژاد آریایی ایرانی است که در کتیبه دارویوش اول، سرزمین آنان «پرتو» نامیده شده است. همین نام بعدها به «پهلو» مبدل شده و مرکز استقرار آنان شمال خراسان کنونی بوده است. «در معماری یونان تکرار زیادی در بناها دیده می شود» در دوره پارتی دو ساختمان را نمی توان یافت که در طرح کاملا همانند به هم باشند، هر کدام ویژگی خود را دارند و این ویژگی در شیوه پارتی زیاد به چشم می خورد در این ساختمانها از اصل قرینگی و ناقرینگی

بهره گیری شده است. در این دوره در نوع ساخت تنوع زیاد دیده می شود. در کلیه ساختمانهای ایرانی شیوه کلی یکی است اما جزئیات تفاوتهایی دارد که به این حالت اصطلاحا «کلاسیک» گویند. در این دوره یکی از دلایل کنار گذاشتن معماری یونانی در ایران بعلت نوع مصالح آن است.

چون در یونان و رم معادل سنگ ساختمانی خوب و بدون رگه یافت می شود. اما در ایران این نوع سنگها بخصوص در کویر کم یاب است، بطور کلی کاربرد سنگ با اقلیم ایران هماهنگی نداشته، به این دلیل در مناطق کویری خشت بسیار مورد استفاده قرار می گرفته است. در این دوره (پارتی) استفاده از شکوه و بلندای زیاد به چشم می خورد. پارتها به دنبال معماری یونانی و معماری

پارسی نرفته اند. در این دوره سعی شده است که از مصالح بوم آورد (علی) استفاده کنند، به همین دلیل به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشر دست یافتند که همان پوششهای تاقی در دهانه های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش می باشد. پارتها از معماری کهن، بویژه معماری مادها و

ایلامی ها بهره گرفتند. در این دوره از آجر بسیار کار گرفته شد و با استفاده از آجر پوشش گنبدی بر فضای مکعب را ویژه خاص این دوره کردند. قدمی ترین محل سکونت پارتها در نساء است که فاصله زیادی با عشق آباد ندارد. در دوره پارتی سقف ها بر روی چهار ستون بزرگ، چهار ترک قرار می دادند بطوریکه اتاق را به سه راهرو تقسیم می کردند. در این دوره تاق زنی و تکامل ایوانها به

چشم می خورد. در این دوره می توان ترکیب ایوان، و میاسزا و فضاهای وابسته را دید. در این دوره نیز از درونگرایی استفاده شده است. یکی از بناهای با عظمت این دوره قلعه دختر فیروزآباد می باشد. گچ بریهایی که در این دوره در کاخ بیشاپور انجام شده را می توان مادر گچ بریها دانست. در این دوره از تناسبات طلایی کاربرد زیادی داشتند (تاق کسری). «در معماری ایران از چند نیم دایره بهره گیری نمی کردند».


ویژگی های مهم دوره پارتی عبارتست از: از دید معماری: 1- گوناگونی در طرح ها و بهره گیری از اندامهای گوناگون 2- جفت سازی در نیایشگاهها و کاخ های پذیرایی 3- پاد جفت سازی (ناقرینگی) در کاخهای مسکونی و خانه ها 4- درونگرایی با بهره گیری از میانسرا 5- شکوه و عظمت دادن به ساختمانهای بلند و ساختن بناهای بلند.


از دید نیارش: 1- بهره گیری از سقف های خمیده و گنبدی (تاق آهنگ و نیم گنبد) 2- بهره گیری از چفدهای مازه دار برای اتاقها و گنبدها 3- پی سازی با سنگ لاشه 4- گوشه سازی چوبی، سکنج، ترمبه و فیلپوش در زیر گنبدها 5- مصالح بومی، سنگ لاشه، خشت و آجر، ملات گیر چارو
از دید آرایه: 1- گچ بریها با خطوط شکسته و خمیده 2- بهره گیری از کنگره ها و کوردرها (درگاهی که بسته باشد) در نمای ساختمان.


شیوه خراسانی:
بناهای معروف این دوره عبارتند از: 1- مسجد جامع فهرج (یزد) 2- تاریخانه دامغان 3- مسجد جامع اصفهان 4- مسجد جامع اردستان 5- مسجد جامع نائین 6- مسجد جامع نیریز.


از شش شیوه معمار ایران، دو شیوه پارسی و پارتی از پیش از اسلام و چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از آن دوران اسلامی هستند و بدنبال دگرگونی های پس از آمدن اسلام به ایران، پدیدار شدند. شیوه خراسانی از سده نخست هجری تا سده چهارم ادامه یافت، در این دوره بدلیل ظهور اسلام، ساختمانها مردم وارتر شدند، اما پس از شیوه خراسانی، در شیوه های رازی و آذری دوباره ساختمانها را شکوهمند ساختند و از مردم واری دور شدند. در شیوه های پیشین بنابر

شرایط، ساختمان سازی کیفیت ویژه ای می یافت. برای نمونه در شیوه پارسی ساختمانها با سنگ پاکتراش و با ریزه کاری بیشتری می ساختند، اما در دوره دوم (پارتی) چون به ساختمانهای بیشتری نیاز داشتند، ساختمانها را با سنگ لاشه می ساختند بدین گونه کیفیت ساختمان سازی افت می کرد. این پدیده پس از اسلام هم رخ داد، روشن است که ساختمانهای شیوه آذری هرگز با کیفیت شیوه رازی که پیش از آن بود ساخته نمی شدند، یا در شیوه اصفهانی ساختمان با شتاب بیشتری ساخته می شد چون به تعداد بیشتری بنا نیاز داشتند، پس از کیفیت کاسته شد و تعداد بنا افزوده شد. و بدلیل ازدیاد ساختمان و فرصت کم، از کیفیت کاسته شد. از دیدگاه

نیارشی معماری خراسانی با شیوه پارتی تفاوتی نکرد. در این شیوه هم چفدهای مازه دار (بیزیا مرغابه ای) بکار رفت، اما بلندای پاکار چفت را کم کردند، معمولا کمی بیش از بلندای قد انسان در نظر می گرفتند و این چنین بلندای ساختمان را کوتاه می ساختند. بیشتر تاق ها، آهنگ و با چفدهای مازه دار بود، و از تاق چهار بخش یا کلنبو بکار گرفته نشده است.
ساختمایه (مصالح) که در شیوه خراسانی بکار رفته «بوم آورد یا ایدری (اینجایی)» بوده است . یکی دیگر از بناهای خاص که در دوره خراسانی پدیدار شد مساجد بودند. معماری مسجدهای اولیه برگرفته از مسجد مدینه بود.


بطور کلی ویژگی های معماری خراسانی بدین شرح بود: 1- مردم واری 2- سادگی بسیار در طراحی 3- پرهیز از بیهودگی 4- بهره گیری از مصالح بوم آورد
یکی از اصیل ترین ساختمانهای شیوه خراسانی، مسجد جامع فهرج می باشد. این مسجد ویژگی های نیارشی، شیوه پارتی را داراست. یکی از ویژگی های جالب این مسجد، نقش درهای

سجد، بجز نقشه آن چیز تازه ای است، معماری دوره پارتی (ساسانی) است. در این مسجد کنگره هایی از تخت جمشید نیز دیده می شود که این امر در معماری آنزمان شگفت آور است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید