بخشی از مقاله

ويژگيهاي کودک پيش دبستاني -اهداف آموزش و پرورش پيش دبستاني


يکي از اصول مهم تعليم و تربيت ، تطبيق فعاليتهاي آموزشي و تربيتي با ويژگيهاي شناختي ، جسماني و عاطفي کودک مي باشد . تعليم و تربيتي که مبتني بر اين موارد نباشد، نمي تواند به اهداف مورد نظر دست يابد. ويژگيهاي کودکان را به سه دسته جسماني ، شناختي و عاطفي تقسيم بندي نموده اند :


کودک پيش دبستاني بين پنج تا شش سال ، استخوانهاي نرم و انعطاف پذيري دارد ، هنوز مهارت کافي در استفاده از ماهيچه هاي کوچک پيدا نکرده است ، منظور از ماهيچه هاي کوچک ، انگشتان کودک است ، در انجام فعاليتهاي بدني ، از کل بدن خود استفاده مي کند و مي توان گفت : رشد کودک از عضلات بزرگتري ، مثل ماهيچه هاي دست ، پا و حرکات عام آغاز شده و به حرکات خاص و عضلات کوچکتر پيش مي رود ، به تدريج بيناين عضلات هماهنگي لازم صورت مي گيرد ( از طريق ميه ليني شدن تارهاي عصبي ) و قلب کودک در اين مرحله سني ، خيلي سريعتر از مراحل قبل رشد مي نمايد .


ويژگيهاي شناختي و عاطفي کودک پيش دبستاني ، بسيار مهم و با اهميت است و بر اساس آنها ، مي توان روشهاي تربيتي و محتواي درسي را مشخص نمود .
کودکان پيش دبستاني ، بسيار فعال و پر جنب و جوش هستند ، آنها در عين اينکه فعالند ، بسيار زود خسته مي شوند و کنجکاو و جستجوگر هستند. اين ويژگي ، به عنوان يکي از اهرمهاي مهم تعليم و تربيت محسوب مي شود و مربي بايد به نحو احسن از آن استفاده نمايد .
کودک پيش دبستاني ، به تدريج به مرحله هوش عملي نزديک مي شود. هوش عملي، هوشي است که جنبه حسي و تجربي دارد . فعاليتهاي کودک ، حسي و تجربي اند.

 


کودک با بکار بستن هوش عملي ، به فعاليتهاي آزاد مي پردازد ، نتيجه کار خود را مي بيند و با اين مشاهده ، تغييراتي در ديدگاههاي خود ايجاد مي نمايد .
حرکات کودکان پيش دبستاني ، انفرادي است ، علاقه به بازيهاي انفرادي دارند ، خودخواه و خود محورند ، به حرکات نمايشي علاقمندند ، فعاليتشان مبتني بر رغبتهاي آني ، ذاتي و طبيعي است ، نه رغبتهاي اکتسابي و در انجام کارها ، به بزرگتران وابسته هستند .
برنامه هايي که در زمينه ويژگيهاي جسماني کودکان طراحي مي شوند ، با توجه به اهداف زير صورت مي گيرند :
1-هماهنگي چشم و دست
2-هماهنگي دست و دهان
3-هماهنگي ماهيچه هاي بزرگ


4-بازي با وسايل و مواد قابل دست ورزي
5-رنگ آميزي در فواصل معين

ويژگيهاي کودک پيش دبستاني


1-يکي از ويژگيهاي مهم کودک پيش دبستاني که در امر تعليم و تربيت کاربرد فراواني دارد ، مبحث جهان بيني او است . بر اساس تحقيقات انجام شده، جهان بيني کودک در اين دوره بسيار محکم مي باشد ، تصور او از دنيا خالي از مناسبات است ، رابطه علٌي در آن يافت نمي شود و علت و معلول را درک نمي کند ، براي مثال ، در پديده هاي طبيعي ، انگيزه انساني را دخيل مي داند ، از لحاظ ذهني ، فکر کودک در هم آميخته است. وقتي به مجموعه اي مي نگرد ، تنها به يک بُعد آن توجه دارد .

 


منظور از جهان بيني ، ديدگاه فرد نسبت به جهان اطراف خود مي باشد. کودک پيش دبستاني ، از اين لحاظ پيشرفت کرده ، مرحله اي را پشت سر گذاشته است و خود را از ديگران تميز مي دهد ، يعني به تميز خود از ديگران دست يافته، روابط موجودات جهان را دقيقاً درک نمي کند ، قادر به درک پديده هاي جهان نمي باشد ، اصل عليت را به خوبي درک نمي کند، فکر منطقي ندارد ، جهان بيني او مبهم است ، روابط با ديگران را درک نمي کند و قادر به درک يک مجموعه نيست . او قادر نيست ، جهان را با اجزاء تشکيل دهنده آن تحليل کند ، روابط بين اجزاء را ببيند ، قوه تحليل در او شکل نگرفته و واقعيات را با خيال در هم مي آميزد . بنابراين ، درک او از پديده ها عيني نيست و بيشتر ذهني مي باشد .


به منظور تقويت و اصلاح جهان بيني کودک ، بايد اقداماتي از قبيل موارد زير صورت گيرد:
پرورش يک سري مفاهيم اساسي در ذهن کودک .
2-خود مداري کودک پيش دبستاني : منظور از خود مداري ، اين است که کودک، خود را محور عالم احساس مي کند ، بر نقطه نظرات خود تأکيد دارد، داراي انعطاف پذيري ذهني و چرخش رواني جهت درک نظريات ديگران نيست و مسائل راتنها از ديد خود بررسي مي کند .
خودبيني ، يک بحث اخلاقي است ، بزرگسالان نيز خودبين هستند .


تفاوت خود مداري و خودبيني ، در اين است که خود مداري يک مقوله شناختي ، اما خودبيني ، مقوله اي اخلاقي است . بزرگسالان نيز خودبين هستند و منافع خود را در نظر مي گيرند ، اما کودک پيش دبستاني ، خود مدار است . بچه در مقوله خودمداري ، به کارهاي خود آگاهي ندارد ، ولي بزرگسالان نسبت به خودبيني، آگاه مي باشند .


کودکان در سالهاي پيش دبستاني ، خود محورند ، يعني قادر به سازگار کردن افکار و بيان تفکرات خود از نظر ديگران نيستند . براي مثال ، کتاب را به سمت خود مي گيرند و از مادر مي خواهند که آنرا بخواند . اغلب يک جلسه قصه گويي براي آنها ، با گفتگوهاي نامربوط از جانب هر کودک همراه است .


کودکان متمايل به بازي ، کشف محيط و يادگيري ، از طريق اشياء واقعي اند و از اين طريق ، بهتر ياد مي گيرند .
3-فراخناي محدود توجه : فراخناي تمرکز کودک پيش دبستاني نسبت به مسائل ، محدود است. براي مثال کودک سه تا شش ساله ، تنها بين هفت تا ١٥ دقيقه مي تواند ، روي يک مسأله تمرکز داشته باشد و پس از آن، توجه او به سمت چيز ديگري معطوف مي گردد .
بنابراين ، آنها نمي توانند ، فعاليتي را به مدت طولاني ادامه دهند و به مدت طولاني آرام بنشينند ، زيرا نياز به تحرک و فعاليت جسمي دارند . آنها از تکرار ، به ويژه تکرار قصه ، داستان و اشعار ، لذت مي برند .


4-تشخٌص طلبي ، يکي از ويژگيهاي مهم کودک در مرحله پيش دبستاني، تشخص طلبي يا اثبات ذات است . کودک نياز دارد که وجود خود را به ديگران اثبات کند احساس شديد شخصيت مي کند ، شخصيتي که متمايز از ديگران است .
تشخص طلبي ، داراي جنبه هاي بسيار مهمي است ، از سه سالگي شروع مي شود و مسبوق به سابق است ، يعني ناگهاني رخ نمي دهد. هنگامي که کودک واژه " من " را به کار مي برد ، به تدريج رشد مي کند و در دوره پيش دبستاني ، از خود ، تشخص طلبي نشان مي دهد

.
به طور مثال ، او در برابر بزرگترها ، ابراز وجود و مخالفت مي کند ، در برابر ارائه کمک به ديگران ، مقاومت مي کند و با انجام کارهاي مختلف ، اثبات وجود مي کند .
از جنبه هاي تشخص طلبي اين دوره ، نافرماني ، سرکشي در برابر ديگران علاقمندي به جذب و برانگيختن تحسين آنها مي باشد .
موريس دس معتقد است : دروغگويي بچه ها در سن پنج تا شش سالگي، ناشي از مسائل روانشناختي است ، نه اخلاقي . دروغ کودک ، براي جلب توجه ديگران و خودنمايي است و براي از بين بردن آن ، مي توان از تقويت منفي استفاده کرد .


با توجه به ويژگيهاي مختلف کودک پيش دبستاني ، از جمله فراخناي توجه محدود ، مي دانيم که او نمي تواند ، به مدت طولاني آرام نشسته و هيچ تحرکي نداشته باشد ، از تکرار لذت مي برد و توقع بيش از حد از او بيهوده است . هر چه زمان آموزش کودک ، کوتاه تر باشد ، ميزان يادگيري او بيشتر است.
براي حفظ بهداشت رواني متناسب با ويژگيهاي روانشناختي کودک پيش دبستاني ، بايد با توجه به اين ويژگيها با او برخورد نماييم تا لطمه و آسيبي به بهداشت رواني او وارد نگردد.
اهداف آموزش و پرورش پيش دبستاني


هدف ، يک نقطه مطلوب در تعليم و تربيت است که فرايند تعليم و تربيت به سمت آن سوق داده مي شود . اهداف بايد تکامل پذير باشند . اهداف تعليم و تربيت از پيش تعيين شده هستند ، بايد تحت شرايط خاص ، قابليت تغيير داشته ، تکامل پذير و قابل تحقق باشند.


هدفهاي آرماني ، غير قابل تحقق و غير واقع بينانه ، براي تعليم و تربيت، معقول و مناسب نيست . موارد زير از ويژگيهاي اهداف مي باشند. در آموزش و پرورش پيش دبستاني و مقاطع بالاتر ، هدف بسيار مهم است، زيرا موجب هماهنگي فعاليت ها مي گردد و به معلم و دانش آموز ، انگيزه مي دهد . از طرف ديگر ، معيار ارزشيابي پيشرفت تحصيلي دانش آموزان، هدف است . دست يافتن به اهداف ، بيانگر آن است که آموزش و پرورش تأثير مناسبي داشته و در رسيدن به اهداف خود ، موفق بوده است.
آموزش پيش دبستاني ، بايد اهداف را به صورت رفتاري تعيين کند . اهداف رفتاري ، اهدافي هستند که منظور معلم را از آموزش ، به صورت رفتار قابل مشاهده و اندازه گيري بيان مي کنند .
اهداف رفتاري ، سه شاخص بسيار مهم دارند :
الف ) قابل مشاهده و اندازه گيري هستند .
ب ) معيار دارند ، براي مثال ، اگر دانش آموز دبستاني به

٨٠ درصد سوالات پاسخ بدهد ، اين معيار است . معيار ، ملاک قبولي دانش آموز را مشخص مي کند .
ج ) هدف رفتاري ، شرايط را مشخص مي کند .
هدفهاي ما در دوره پيش دبستاني ، عبارتند از :
1-ايجاد رشد هماهنگي در دانش آموز : اين رشد ، عبارت است از :
رشد عاطفي ، شناختي ، جسماني و معنوي .
2-تقويت نظم و انضباط در دانش آموز
3-علاقمند کردن کودک به محيط دبستان
4-کنترل عواطف دانش آموز تا او به درستي ابراز وجود کند .
5-پرورش حواس پنجگانه
6-پرورش دقت
7-پرورش خلاقيت و کنجکاوي
8-ايجاد عادات بهداشتي و ايمني
9-پرورش و سلامت جسمي و رواني دانش آموز .
10-زمينه سازي براي آموزش دبستاني
11-پرورش نظم ذهني دانش آموز تا با اراده خود

، آموزشها را دنبال کند .
پرورش خودپنداري مثبت ، هدف مهمي در تمام مقاطع تحصيلي است.
تقويت خودپنداري در آموزش پيش دبستاني، همچون مقاطع ديگر، مهم است ، زيرا رابطه اي بسيار قوي ، بين تقويت، ايجاد خودپنداره و پيشرفت تحصيلي کودک در مقاطع مختلف، وجود دارد .
نکته قابل انتقاد در نظام آموزشي ، اين است که بسياري از معلمان، نه تنها خودپنداره کودک را تقويت نمي کنند ، بلکه آن را تخريب مي کنند .
مربي بايد تربيت کننده باشد ، نه اينکه دانش آموز را تحقير کند . تقويت خودپنداره کودک ، بايد سرلوحه فعاليتهاي تربيتي والدين و مربي پيش دبستاني قرار بگيرد . نکته م

هم ، ايجاد فرصت هاي يادگيري است که دانش آموز در آنها ، احساس موفقيت بکند و در خودپنداره وي موثر باشد .
يکي از اهداف اين دوره ، شناخت کودک است که از راه مشاهده نيز ، مي توان به اين هدف نائل گشت . افرادي مثل مونته سوري و دکرولي ، عقيده داشتند که دانش آموز پيش دبستاني را بايد در حين فعاليت هاي آزاد مشاهده کرد.


يکي ديگر از اهداف پيش دبستاني ، تعديل درون نگري کودک و توجه کودک پيش دبستاني ، به اشياء ، پديده ها و اموري است که در بيرون قرار دارند، در نتيجه ، او جهان بيني بهتر و شناخت بيشتري از مسائل به دست مي آورد .
هنگامي که ما توجه دانش آموز را به محيط بيروني معطوف مي کنيم ، او بيشتر به روابط ، رغبت ها ، مفاهيم اساسي ، پديده ها ، خصوصيات اشياء و روابط اشياء و پديده ها دقت مي کند . اين امر لزوماً موجب جهان بيني عيني تري در ذهن کودک پيش دبستاني خواهد شد .


خانه ، مدرسه و پيش دبستاني ، همه جا جزء زندگي فرد است و بين زندگي در خانه و پيش دبستاني ، نبايد تفاوت باشد . ما بايد فضاي پيش دبستاني را طوري آماده سازيم که با انگيزه ها ، علائق و تجارب کودک هماهنگ باشد .
آموزش و پرورش براي زندگي است ، يعني تعليم و تربيت کودکان ، براي اين است که بچه بتواند زندگي کند . به گفته ديويي : تعليم و تربيت ، همان زندگي است . در تمام مراحل تربيت ، اگر محتوا طوري ارائه شود که با زندگي کودک عجين نشده باشد ، کودک علاقه اي به آنها نشان نمي دهد. اگر مسائل پيش دبستاني ، با زندگي واقعي دانش آموز و کودک پيش دبستاني ارتباط

نداشته باشد ، منجربه بي ميلي و بي رغبتي کودک مي شود . هر چه ارتباط بيشتري بين موضوع درسي ، فعاليت هاي پيش دبستاني و زندگي واقعي کودک ايجاد شود ، موجب ميل و رغبت کودک به اين مسائل خواهد شد.
فرصتهاي يادگيري مورد نياز براي کودکان پيش دبستاني / ملاکهاي گزينش مواد درسي در دوره ابتدايي / اهداف آموزش و پرورش ابتدايي و...
در دوره پيش دبستاني سه نوع فرصت وجود دارد :
1- فعاليتهاي معلم ساخته
2- فعاليتهاي خودياري
3- يادگيري از طريق اکتشافات .
اين موارد ابعاد برنامه درسي پيش دبستاني را تشکيل مي دهند . يکي از اهداف مهم آموزش پيش دبستاني ، پرورش خلاقيت ، ابتکار و نوآوري است که يادگيري اکتشافي مي تواند موجب اين تواناييها شود .
آموزش و تسهيل يادگيري زبان
يادگيري زبان در کودک تدريجي صورت مي گيرد . از دو سالگي زمينه بيان برخي از کلمات با معني در کودک ايجاد مي شود . يکي از اهداف آموزش پيش دبستاني پرورش زبان کودک است . در اين دوره بايد کودک را با مفهوم اسامي جمع آشنا کرد ، وظايف مربيان در اين دوره عبارت است از : ايجاد زمينه براي تقويت مثبت قوه تکلم ، اصلاح تلفظ کودک و جمله بندي وي و افزايش خزانه لغات و ... .
بازيهاي کودکان پيش دبستاني


تمايل ذاتي کودکان که از طريق آن بسياري از جنبه هاي دروني خود را به نمايش مي گذارند بازي نام دارد . کودکان از طريق بازي به شناخت دنياي اطراف مي پردازند .
بازيها دو نوعند :
آزاد
قاعده دار
بازيهاي کودک در دوره پيش دبستاني بيشتر آزاد و بي قاعده است و مربي بايد آنها را ازاين بازيها به سمت بازيهاي قاعده مند سوق دهد تا مفهوم قانون و قاعده در ذهن کودک شکل گير

د .
آموزش هنر به کودکان
حس زيبايي شناختي بدين معناست که قوه ادراک زيباييها را در کودکان ايجاد کنيم . زيباييها با هنر رابطه مستقيم دارند . کودکان در نظام آموزشي بايد بتوانند آثار زيبا و بديعي خلق کنند .
نقش مربي در آموزش هنر بسيار مهم است و بايد :
1- هدف را تعيين کند
2- ايجاد مواد آموزشي لازم
3- ارزشيابي از عملکردهاي صورت گرفته
آموزش رياضي در کودکان پيش دبستاني
منظور از آموزش رياضي ، زمينه سازي براي تشکيل مفاهيم عدد و مقار براي مراحل بعدي است.زمينه هاي آموزش رياضي عبارتند از:ايجاد توانايي طبقه بندي و نظم و تربيت دادن،بازنمايي ، دانش منطق رياضي، شمردن و انجام عمليات

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید