بخشی از مقاله
مقدمهمقدمه
اهميت شبكه هاي رايانه اي بر كسي پوشيده نيست . در دنياي امروز ، رايانه به عنوان يك وسيلة مجرّد ، به تنهايي نمي تواند به طور كامل مفيد واقع شود و بازدهي كاملي داشته باشد . آنچه به رايانه ، اهميّتي فراتر از سابق مي بخشد تقش آن در ارتباطات و انتقال درياي عظيمي از اطلاعات گوناگون است .هرچه زمان مي گذرد ، حجم اطلاعاتي كه انسان با آن سر و كار دارد بيشتر و
بيشتر مي شود . شبكه هاي رايانه اي امروزي ، فصل نويني در انفورماتيك گشوده و نزديك است مفهوم دهكدة جهاني را تحقق بخشد . با توجه به رشد و استفادة روز افزون از شبكه هاي رايانه اي گزارشي مبني بر مفاهيم پايه اي ارتباطات و شبكه ها و همچنين اجزا و اصطلاحات شبكه ها تنظيم شده است ، كه اميدوارم شامل مطالب كامل و آموزنده اي باشد . از آنجا كه علم رايانه با
سرعت خيلي زياد در حال تغيير و تحوّل است ، شايد از مطالبي كه در حال حاضر به طور ملموس با آنها سر و كار داريد ، در اين گزارش اثرات كمتري ببينيد ، اين كمبودها را بر من ببخشيد . تاريخچه پيدايش شبكه در سال 1957 نخستين ماهواره يعني اسپوتنيك توسط اتحاد جماهير شوروي سابق به فضا پرتاب شد . در همين دوران رقابت سختي از نظر تسليحاتي بين دو ابر قدرت آن زمان جريان داشت و دنيا در دوران جنگ سرد بهسر مي برد. وزارت دفاع آمريكا در واكنش به اين اقدام رقيب نظامي خود ،آژانس پروژه هاي تحقيقاتي پيشرفته يا آرپا (ARPA) را تأسيس كرد. يكي از پروژه هاي مهم اين آژانس تأمين ارتباطات در زمان جنگ جهاني احتمالي تعريف شده بود. در همين سالها در مراكز تحقيقاتي غيرنظامي كه در امتداد دانشگاهها بودند، تلاش براي اتصال كامپيوترها به يكديگر در جريان بود .در آن زمان كامپيوترهاي Mainframe از طريق ترمينالها به كاربران سرويس ميدادند. در اثر اهميت يافتن اين موضوع آژانس آرپا (ARPA) منابع مالي پروژه اتصال دو كامپيوتر از راه دور به يكديگر را در دانشگاه MIT بر عهده گرفت . در اواخر سال 1960 اولين شبكه كامپيوتري بين چهار
كامپيوتر كه دو تاي آنها در MIT، يكي در دانشگاه كاليفرنيا و ديگري در مركز تحقيقاتي استنفورد قرار داشتند، راهاندازي شد. اين شبكه آرپانت (ARPAnet) نامگذاري شد . در سال 1965 نخستين
ارتباط راه دور بين دانشگاه MIT و يك مركز ديگر نيز بر قرار گرديد . در سال 1970 شركت معتبر زيراكس، يك مركز تحقيقاتي در پالوآلتو تأسيس كرد. اين مركز در طول سالها مهمترين فناوريهاي مرتبط با كامپيوتر را معرفي كرده است و از اين نظر به يك مركز تحقيقاتي افسانه اي بدل گشته است. اين مركز تحقيقاتي كه پارك (PARC) نيز ناميده مي شود، به تحقيقات در زمينه شبكههاي كامپيوتري پيوست. تا اين سالها شبكه آرپانت به امور نظامي اختصاص داشت، اما در سال 1972 به عموم معرفي شد. در اين سال شبكه آرپانت مراكز كامپيوتري بسياري از دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي را به هم متصل كرده بود. در سال 1972 نخستين نامه الكترونيكي از طريق شبكه منتقل گرديد.در اين سالها حركتي غيرانتفاعي بهنام MERIT كه چندين دانشگاه بنيانگذار آن بودهاند، مشغول توسعه روشهاي اتصال كاربران ترمينالها به كامپيوتر مركزي يا ميزبان بود. مهندسان پروژه MERIT در تلاش براي ايجاد ارتباط بين كامپيوترها، مجبور شدند تجهيزات لازم را خود طراحي كنند. آنان با طراحي تجهيزات واسطه براي مينيكامپيوتر DECPDP-11 نخستين بستر اصلي يا Backbone شبكههاي كامپيوتري را ساختند. تا سالها نمونههاي اصلاح شده اين كامپيوتر با نام PCP يا Primary Communications Processor نقش ميزبان را در شبكهها ايفا مي كرد. نخستين شبكه از اين نوع كه چندين ايالت را به هم متصل مي كرد Michnet نام داشت.در سال 1973 موضوع رساله دكتراي آقاي باب متكالف (Bob Metcalfe) درباره مفهوم اترنت در مركز پارك مورد آزمايش قرار گرفت. با تثبيت اترنت تعداد شبكه هاي كامپيوتري رو افزايش گذاشت . روش اتصال كاربران به كامپيوتر ميزبان در آن زمان به اين صورت بود كه يك نرم افزار خاص بر روي كامپيوتر مركزي اجرا ميشد و ارتباط كاربران را برقرار مي كرد. اما در سال 1976 نرمافزار جديدي بهنام Hermes عرضه شد كه براي نخستين بار به كاربران اجازه ميداد تا از طريق يك ترمينال بهصورت تعاملي مستقيماً به سيستم MERIT متصل شوند. اين، نخستين باري بود كه كاربران ميتوانستند در هنگام برقراري ارتباط از خود بپرسند:<كدام ميزبان؟> از وقايع مهم تاريخچه شبكههاي كامپيوتري ، ابداع روش سوئيچينگ بستهاي يا Packet Switching است. قبل از معرفي شدن اين روش از سوئيچينگ مداري يا Circuit Switching براي تعيين مسير ارتباطي استفاده مي شد. اما در سال 1974 با پيدايش پروتكل ارتباطي TCP/IP از مفهوم Packet Switching استفاده گستردهتري شد. اين پروتكل در سال 1982 جايگزين پروتكل NCP شد و به پروتكل استاندارد براي آرپانت تبديل گ
شت. در همين زمان يك شاخه فرعي بنام MILnet در آرپانت، همچنان از پروتكل قبلي پشتيباني ميكرد و به ارائه خدمات نظامي مي پرداخت. با اين تغيير و تحول، شبكههاي زيادي به بخش تحقيقاتي اين شبكه متصل شدند و آرپانت به اينترنت تبديل گشت . در اين سالها حجم ارتباطات شبكهاي افزايش يافت و مفهوم ترافيك شبكه مطرح شد .مسيريابي در اين شبكه بهكمك آدرسهاي IP بهصورت 32 بيتي انجام ميگرفته است. هشت بيت اول آدرس IP به شبكههاي
محلي تخصيص داده شده بود كه به سرعت مشخص گشت تناسبي با نرخ رشد شبكهها ندارد و بايد در آن تجديد نظر شود. مفهوم شبكههاي LAN و شبكههاي WAN در سال دهه 70 ميلاادي از يكديگر تفكيك شدند. در آدرسدهي 32 بيتي اوليه، بقيه 24 بيت آدرس به ميزبان در شبكه اشاره مي كرد. در سال 1983 سيستم نامگذاري دامنهها (Domain Name System) بهوجود آمد و اولين سرويسدهنده نامگذاري(Name server) راهاندازي شد و استفاده از نام بهجاي آدرسهاي عددي معرفي شد. در اين سال تعداد ميزبانهاي اينترنت از مرز ده هزار عدد فراتر رفته بود.
كاربردهاي شبكه هسته اصلي سيستمهاي توزيع اطلاعات را شبكههاي كامپيوتري تشكيل ميدهند. مفهوم شبكههاي كامپيوتري بر پايه اتصال كامپيوترها و ديگر تجهيزات سختافزاري بهيكديگر براي ايجاد امكان ارتباط و تبادل اطلاعات استوار شده است. گروهي از كامپيوترها و ديگر تجهيزات متصل به هم را يك شبكه مي نامند. كامپيوترهايي كه در يك شبكه واقع هستند، مي توانند اطلاعات، پيام، نرمافزار و سختافزارها را بين يكديگر به اشتراك بگذارند. به اشتراك گذاشتن اطلاعات، پيام ها و نرمافزارها، تقريباً براي همه قابل تصور است در اين فرآيند نسخهها يا كپي اطلاعات نرمافزاري از يك كامپيوتر به كامپيوتر ديگر منتقل ميشود. هنگامي كه از به اشتراك گذاشتن سختافزار سخن ميگوييم به معني آن است كه تجهيزاتي نظير چاپگر يا دستگاه مودم را ميتوان به يك كامپيوتر متصل كرد و از كامپيوتر ديگر واقع در همان شبكه، از آنها استفاده نمود.به عنوان مثال در يك سازمان معمولاً اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزد پرسنل در بخش حسابداري نگهداري ميشود. در صورتي كه در اين سازمان از شبكه كامپيوتري استفاده شده باشد، مدير سازمان ميتواند از دفتر خود به اين اطلاعات دسترسي يابد و آن ها را مورد بررسي قرار دهد. به اشتراك گذاشتن اطلاعات و منابع نرمافزاري و سختافزاري داراي مزيتهاي فراواني است. شبكههاي كامپيوتري ميتوانند تقريباً هر نوع اطلاعاتي را به هر شخصي كه به شبكه دسترسي داشته باشد عرضه كنند. اين ويژگي امكان پردازش غيرمتمركز اطلاعات را فراهم ميكند. د
ر گذشته به علت محدود بودن روشهاي انتقال اطلاعات، كليه فرايندهاي پردازش آن نيز در يك محل انجام ميگرفته است. سهولت و سرعت روشهاي امروزي انتقال اطلاعات در مقايسه با روشهايي نظير انتقال ديسكت يا نوار باعث شده است كه ارتباطات انساني نيز علاوه بر مكا
لمات صوتي، رسانهاي جديد بيابند.به كمك شبكههاي كامپيوتري ميتوان در هزينههاي مربوط به تجهيزات گرانقيمت سختافزاري نظير هاردديسك، دستگاههاي ورود اطلاعات و غيره صرفهجويي كرد. شبكههاي كامپيوتري، نيازهاي كاربران در نصب منابع سختافزاري را رفع كرده يا به حداقل مي رسانند.از شبكههاي كامپيوتري ميتوان براي استانداردسازي برنامههاي كاربردي نظير واژهپردازها و صفحهگستردهها، استفاده كرد. يك برنامه كاربردي ميتواند در يك كامپيوتر مركزي واقع در شبكه اجرا شود و كاربران بدون نياز به نگهداري نسخه اصلي برنامه، از آن در كامپيوتر خود استفاده كنند.استانداردسازي برنامههاي كاربردي داراي اين مزيت است كه تمام كاربران از يك نرمافزار و يك نسخه مشخص استفاده ميكنند. اين موضوع باعث ميشود تا پشتيباني شركت عرضهكننده نرمافزار از محصول خود تسهيل شده و نگهداري از آن به شكل مؤثرتري انجام شود.مزيت ديگر استفاده از شبكههاي كامپيوتري، امكان استفاده از شبكه براي برقراري ارتباطات روي خط ((on-line ازطريق ارسال پيام است . به عنوان مثال مديران ميتوانند براي ارتباط با تعداد زيادي از كارمندان از پست الكترونيكي استفاده كنند.
اجزاي شبكه يك شبكه كامپيوتري شامل اجزايي است كه براي درك كاركرد شبكه لازم است تا با كاركرد هر يك از اين اجزا آشنا شويد.شبكههاي كامپيوتري در يك نگاه كلي داراي چهار قسمت هستند. مهمترين قسمت يك شبكه، كامپيوتر سرويسدهنده (server) نام دارد. يك سرور در واقع يك كامپيوتر با قابليتها و سرعت بالا است. تمام اجزاي ديگر شبكه به كامپيوتر سرور متصل مي شوند.دومين جز يك شبكه، كامپيوتر سرويسگيرنده يا Client است. به يك كامپيوتر سرور ميتوان چندين كامپيوتر Client متصل كرد. كامپيوتر سرور وظيفه به اشتراك گذاشتن منابع نظير فايل، دايركتوري و غيره را بين كامپيوترهاي سرويسگيرنده برعهده دارد. مشخصات كامپيوترهايسرويسگيرنده ميتواند بسيار متنوع باشد و در يك شبكه واقعي Clientها داراي آرايش و مشخصات سختافزاري متفاوتي هستند.تمام شبكههاي كامپيوتري داراي بخش سومي هستند كه بستر يا محيط انتقال اطلاعات را فراهم ميكند. متداول ترين محيط انتقال در يك شبكه كابل است.تجهيزات جانبي يا منابع سختافزاري نظير چاپگر، مودم، هاردديسك، تجهيزات ورود اطلاعات نظير اسكنر و غيره، تشكيلدهنده بخش چهارم شبكههاي كامپيوتري هستند.تجهيزات جانبي
از طريق كامپيوتر سرور در دسترس تمام كامپيوترهاي واقع در شبكه قرار ميگيرند. شما ميتوانيد بدون آن كه چاپگري مستقيماً به كامپيوتري شما متصل باشد، از اسناد خود چاپ بگيريد. در عمل چاپگر از طريق سرور شبكه به كامپيوتر شما متصل است.
توپولوژي خطيتقسيم بندي شبكه طبقه بندي براساس گستره جغرافيايي (Range) شبكه
هاي كامپيوتري براساس موقعيت و محل نصب داراي انواع متفاوتي هستند. يكي از مهم ترين عوامل تعيين نوع شبكه مورد نياز، طول فواصل ارتباطي بين اجزاي شبكه است. شبكههاي كامپيوتري گستره جغرافيايي متفاوتي دارند كه از فاصلههاي كوچك در حدود چند متر شروع شده و در بعضي از مواقع از فاصله بين چند كشور بالغ ميشود. شبكههاي كامپيوتري براساس حداكثر فاصله ارتباطي آنها به سه نوع طبقه بندي مي شوند. يكي از انواع شبكه هاي كامپيوتري، شبكه محلي (LAN) يا Local Area Network است. اين نوع از شبكه داراي فواصل كوتاه نظير فواصل درون ساختماني يا حداكثر مجموعهاي از چند ساختمان است. براي مثال شبكه مورد استفاده يك شركت را در نظر بگيريد. در اين شبكه حداكثر فاصله بين كامپيوترها محدود به فاصلههاي بين طبقات ساختمان شركت ميباشد.
توپولوژي حلقه اي
در شبكههاي LAN كامپيوترها در سطح نسبتاً كوچكي توزيع شدهاند و معمولاَ توسط كابل به هم اتصال مييابند. به همين دليل شبكههاي LAN را گاهي به تسامح شبكههاي كابلي نيز مينامند. نوع دوم شبكههاي كامپيوتري، شبكههاي شهري يا (Metropolitan Area Network MAN ) هستند. فواصل در شبكههاي شهري از فواصل شبكههاي LAN بزرگتر است و چنين شبكههايي داراي فواصلي در حدود ابعاد شهري هستند.شبكههاي MAN معمولاً از تركيب و ادغام دو يا چند شبكه LAN بهوجود ميآيند.به عنوان مثالي از شبكههاي MAN موردي را در نظر بگيريد كه شبكههاي LAN يك شركت را از دفتر مركزي در شهر A به دفتر نمايندگي اين شركت در شهر B متصل ميسازد. در نوع سوم شبكههاي كامپيوتري موسوم به (Wide Area Network WAN ) يا شبكههاي گسترده، فواصل از انواع ديگر شبكه بيشتر بوده و به فاصلههايي در حدود ابعاد كشوري يا قاره اي بالغ ميشود. شبكههاي WAN از تركيب چندين شبكه LAN يا MAN ايجاد ميگردند. شبكه اتصالدهنده دفاتر هواپيمايي يك شركت در شهرهاي مختلف چند كشور، يك شبكه WAN است.تقسيمبندي براساس گره (Node) اين نوع از تقسيمبندي شبكهها براساس ماهيت گرهها يا محلهاي اتصال خطوط ارتباطي شبكهها انجام ميشود. در اين گروهبندي شبكهها به دو نوع تقسيمبندي ميشوند. تفاوت اين دو گروه از شبكهها در قابليتهاي آنها نهفته است.اين دو نوع اصلي از شبكهها، شبكههايي از نوع نظيربهنظير يا peer to peer و شبكههاي مبتني بر server يا Server Based نام دارند.در يك شبكه نظيربهنظير يا peer to peer، بين گرههاي شبكه هيچ ترتي
ب يا سلسله مراتبي وجود ندارد و تمام كامپيوترهاي واقع در شبكه از اهميت يا اولويت يكساني برخوردار هستند. به يك شبكه peer to peer يك گروه كاري يا workgroup نيز گفته مي شود. در اين نوع از شبكهها هيچ كامپيوتري در شبكه به طور اختصاصي وظيفه ارائه خدمات همانند سرور را ندارد. به اين جهت هزينههاي اين نوع شبكهها پايين بوده و نگهداري از آن ها نسبتاً ساده
ميباشد. در اين شبكهها براساس آن كه كدام كامپيوتر داراي اطلاعات مورد نياز ديگر كامپيوترها است، همان دستگاه نقش سرور را بر عهده ميگيرد و براساس تغيير اين وضعيت در هر لحظه هريك از كامپيوترها ميتواند سرور باشند و بقيه سرويسگيرنده.به دليل كاركرد دوگانه هريك از كامپيوترها به عنوان سرور و سرويسگيرنده، هر كامپيوتر در شبكه لازم است تا بر نوع كاركرد خود تصميمگيري نمايد. اين فرآيند تصميمگيري، مديريت ايستگاه كاري يا سرور نام دارد.شبكههاي از نوع نظيربهنظير مناسب استفاده در محيطهايي هستند كه تعداد كاربران آن بيشتر از 10 كاربر نباشد. سيستم عاملهايي نظير Window NT Workstation،Windows 95 يا Windows for Workgroup نمونههايي از سيستم عاملهاي با قابليت ايجاد شبكههاي نظيربهنظيرهستند. در شبكههاينظيربهنظير هر كاربري تعيينكننده آن است كه در روي سيستم خود چه اطلاعاتي ميتواند در شبكه به اشتراك گذاشته شود. اين وضعيت همانند آن است كه هر كارمندي مسؤول حفظ و نگهداري اسناد خود ميباشد.در نوع دوم شبكههاي كامپيوتري يعني شبكههاي مبتني بر سرور، به تعداد محدودي از كامپيوترها وظيفه عمل به عنوان سرور داده مي شود. در سازمانهايي كه داراي بيش از 10 كاربر در شبكه خود هستند، استفاده از شبكه هاي peer to peer نامناسب بوده و شبكه هاي مبتني بر سرور ترجيح داده ميشوند. در اين شبكهها از سرور اختصاصي براي پردازش حجم زيادي از درخواستهاي كامپيوترهاي سرويسگيرنده استفاده ميشود و آن ها مسؤول حفظ امنيت اطلاعات خواهند بود. در شبكههاي مبتني بر سرور، مدير شبكه، مسؤول مديريت امنيت اطلاعات شبكه است و بر تعيين سطوح دسترسي به منابع شبكه مديريت مي كند.به دليل آن كه اطلاعات در چنين شبكههاي فقط روي كامپيوتر يا كامپيوترهاي سرور متمركز ميباشند، تهيه نسخههاي پشتيبان از آن ها سادهتر بوده و تعيين برنامه زمانبندي مناسب براي ذخيرهسازي و تهيه نسخههاي پشتيبان از اطلاعات به سهولت انجام ميپذيرد. در چنين شبكههايي ميتوان اطلاعات را روي چند سرور نگهداري نمود، يعني حتي در صورت از كار افتادن محل ذخيره اوليه اطلاعات (كامپيوتر سرور اوليه)، اطلاعات همچنان در شبكه موجود بوده و سيستم مي تواند بهصورت روي خط به كاركرد خود ادامه دهد. به اين نوع از سيستم ها
Redundancy Systems يا سيستمهاي يدكي ميگويند.براي بهرهگيري از مزاياي هر دو نوع از شبكهها، معمولاً سازمانها از تركيبي از شبكههاي نظيربهنظير ومبتني بر سرور استفاده ميكنند. اين نوع از شبكهها، شبكههاي تركيبي يا Combined Network نام دارند. در شبكههاي تركيبي دو نوع سيستم عامل براي تأمين نيازهاي شبكه مورد استفاده قرار ميگيرند. به عنوان مثال يك سازمان ميتواند از سيستم عامل Windows NT Server براي به اشتراك گذاشتن اطلاعات م
هم و برنامه هاي كاربردي در شبكه خود استفاده كند. در اين شبكه، كامپيوترهاي Client ميتوانند از سيستم عامل ويندوز 95 استفاده كنند. در اين وضعيت، كامپيوترهاي ميتوانند ضمن قابليت دسترسي به اطلاعات سرور ويندوز NT، اطلاعات شخصي خود را نيز با ديگر كاربران به اشتراك گذارند.
تقسيم بندي شبكهها بر اساس توپولوژي نوع آرايش يا همبندي اجزاي شبكه بر قابليت و كارايي شبكه تأثير مستقيمي دارد. توپولوژي اجزاي شبكه بر مديريت و قابليت توسعه شبكه نيز تأثيرمي گذارد. براي طرح بهترين شبكه از جهت پاسخگويي به نيازمنديها، درك انواع آرايش شبكه داراي اهميت فراواني است. انواع همبندي شبكه، بر سه نوع توپولوژي استوار شده است. اين انواع عبارتند از: توپولوژي خطي يا BUS، حلقه اي يا Ring و ستارهاي يا Star. توپولوژيBUS سادهترين توپولوژي مورد استفاده شبكهها در اتصال كامپيوترها است. در اين آرايش تمام كامپيوترها بهصورت رديفي به يك كابل متصل ميشوند. به اين كابل در اين آرايش بستر اصلي (Back bone يا قطعه) (Segment) اطلاق ميشود.در اين آرايش، هر كامپيوتر آدرس يا نشاني كامپيوتر مقصد را به پيام خود افزوده و اين اطلاعات را به صورت يك سيگنال الكتريكي روي كابل ارسال مي كند. اين سيگنال توسط كابل به تمام كامپيوترهاي شبكه ارسال ميشود، كامپيوترهايي كه نشاني آن ها با نشاني ضميمه شده به پيام انطباق داشته باشد، پيام را دريافت ميكنند.در كابلهاي ارتباطدهنده كامپيوترهاي شبكه، هر سيگنال الكتريكي پس از رسيدن به انتهاي كابل، منعكس شده و دوباره در مسير مخالف در كابل به حركت در مي آيد. براي جلوگيري از انعكاس سيگنال در انتهاي كابلها، از يك پاياندهنده يا Terminator استفاده مي شود. فراموش كردن اين قطعه كوچك گاهي موجب از كار افتادن كل شبكه ميشود.در اين آرايش شبكه، در صورت از كار افتادن هريك از كامپيوترها آسيبي به كاركرد كلي شبكه وارد نخواهد شد. در برابر اين مزيت، اشكال اين توپولوژي در آن است كه هريك از كامپيوترها بايد براي ارسال پيام منتظر فرصت باشد. به عبارت ديگر در اين توپولوژي در هر لحظه فقط يك كامپيوتر مي تواند پيام ارسال كند.اشكال ديگر اين توپولوژي در آن است كه تعداد كامپيوترهاي واقع در شبكه تأثير معكوس و شديدي بر كارايي شبكه مي گذارد. در صورتي كه تعداد كاربران زياد باشد ، سرعت شبكه به مقدار قابل توجهي كند ميشود . علت اين امر آن است كه در هر لحظه يك كامپيوتر بايد براي ارسال پيام مدت زمان زيادي به انتظار بنشيند. عامل مهم ديگري كه بايد در نظر گرفته شود آن است كه در صورت آسيب ديدگي كابل شبكه، ارتباط در كل شبكه قطع مي شود.آرايش نوع دوم شبكه هاي كامپيوتري، آرايش ستاره اي است. در اين آرايش تمام كامپيوترهاي شبكه به يك قطعه مركزي به نام هاب (Hub ) متصل مي شوند. در اين آرايش اطلاعات قبل از رسيدن به مقصد خود از هاب عبور ميكنند. در اين نوع از شبكهها در صورت از كار افتادن يك كامپيوتر يا بر اثر قطع شدن يك كابل، شبكه از كار نخواهد افتاد. از طرف ديگر در اين نوع
همبندي، حجم زيادي از كابل كشي مورد نياز خواهد بود، ضمن آن كه بر اثر از كار افتادن هاب، كل شبكه از كار خواهد افتاد. سومين نوع توپولوژي، حلقه اي نام دارد. در اين توپولوژي همانند آرايش BUS، تمام كامپيوترها توسط يك كابل به هم متصل ميشوند. اما در اين نوع، دو انتهاي كابل به هم متصل مي شود و يك حلقه تشكيل مي گردد. به اين ترتيب در اين آرايش نيازي به استفاده از قطعه پاياندهنده يا Terminator نخواهد بود.در اين نوع از شبكه نيز سيگنال هاي مخابراتي در طول كابل حركت كرده و از تمام كامپيوترها عبور ميكنند تا به كامپيوتر مقصد برسند، يعني تمام
كامپيوترها سيگنال را دريافت كرده و پس از تقويت، آن را به كامپيوتر بعدي ارسال مي كنند. به همين جهت به اين توپولوژي ، توپولوژي فعال يا Active نيز گفته مي شود.در اين توپولوژي در صورت از كار افتادن هريك از كامپيوترها، كل شبكه از كار خواهد افتاد، زيرا همان طور كه گفته شده هر كامپيوتر وظيفه دارد تا سيگنال ارتباطي (كه به آن نشانه يا Token نيز گفته مي شود) را دريافت كرده، تقويت كند و دوباره ارسال نمايد. اين حالت را نبايد با دريافت خود پيام اشتباه بگيريد. اين حالت چيزي شبيه عمل رله در فرستنده هاي تلويزيوني است.از تركيب توپولوژيهاي ستارهاي، حلقهاي و خطي، يك توپولوژي تركيبي (Hybrid) بهدست ميآيد. از توپولوژي هيبريد در شبكههاي بزرگ استفاده ميشود. خود توپولوژي هيبريد داراي دو نوع است. نوع اول توپولوژي خطي - ستارهاي نام دارد. همان طور كه از نام آن بر ميآيد، در اين آرايش چندين شبكه ستارهاي به صورت خطي به هم ارتباط داده ميشوند. در اين وضعيت اختلال در كاركرد يك كامپيوتر، تأثير دربقيه شبكه ايجاد نميكند. ضمن آن كه در صورت از كار افتادن هاب (Hub)، فقط بخشي از شبكه از كار خواهد افتاد. در صورت آسيبديدگي كابل اتصالدهنده هابها، فقط ارتباط كامپيوترهايي كه در گروه هاي متفاوت هستند قطع خواهد شد و ارتباط داخلي شبكه پايدار مي ماند. نوع دوم نيز، توپولوژي ستاره اي حلقه اي نام دارد. در اين توپولوژي هابهاي چند شبكه از نوع حلقه اي در يك الگوي ستاره اي به يك هاب مركزي متصل مي شوند.
ويژگي هاي شبكه همان طور كه قبلاً گفته شد، يكي از مهمترين اجزاي شبكههاي كامپيوتري، كامپيوتر سرور است. سرور مسؤول ارائه خدماتي از قبيل انتقال فايل، سرويسهاي چاپ و غيره است. با افزايش حجم و ترافيك شبكه، ممكن است براي سرور مشكلاتي بروز كند. در شبكههاي
بزرگ براي حل اين مشكل، از افزايش تعداد كامپيوترهاي سرور استفاده ميشود كه به اين سرورها، سرورهاي اختصاصي گفته ميشود. دو نوع متداول اين سرورها عبارتند از File and Print Server و Application Server . نوع اول يعني سرويسدهنده فايل و چاپ مسؤول ارائه خدماتي از قبيل ذخيرهسازي فايل، حذف فايل و تغيير نام فايل است كه اين درخواستها را از كامپيوترهاي سرويسگيرنده دريافت ميكند. اين سرور همچنين مسؤول مديريت امور چاپگر نيز هست.هنگامي كه يك كاربر درخواست دسترسي به فايلي واقع در سرور را ارسال مي كند، كامپيوتر سرور
نسخهاي از فايل كامل را براي آن كاربر ارسال ميكند. بدين ترتيب كاربر ميتواند به صورت محلي، يعني روي كامپيوتر خود اين فايل را ويرايش كند. كامپيوترسرويسدهنده چاپ، مسؤول دريافت درخواستهاي كاربران براي چاپ اسناد است. اين سرور اين درخواستها را در يك صف قرار ميدهد و به نوبت آنها را به چاپگر ارسال ميكند. اين فرايند spooling نام دارد. به كمك spooling كاربران ميتوانند بدون نياز به انتظار براي اجراي فرمان پرينت به فعاليت بر روي كامپيوتر خود ادامه دهند. نوع ديگر سرور، Application Server نام دارد. اين سرور مسؤول اجراي برنامه هاي client/server و تأمين دادههاي سرويسگيرنده است. سرويسدهندهها، حجم زيادي از اطلاعات را در خود نگهداري ميكنند. براي امكان بازيابي سريع و ساده اطلاعات، اين دادهها در يك ساختار مشخص ذخيره ميشوند. هنگامي كه كاربري درخواستي را به چنين سرويسدهندهاي ارسال ميكند، سرور نتيجه درخواست را به كامپيوتر كاربر انتقال ميدهد. به عنوان مثال يك شركت بازاريابي را در نظر بگيريد. اين شركت در نظر دارد تا براي مجموعهاي از محصولات جديد خود، تبليغ كند. اين شركت ميتواند براي كاهش حجم ترافيك، براي مشتريان با طيف درآمدهاي مشخص، فقط گروهي از محصولات را تبليغ نمايد. علاوه بر سرورهاي يادشده، در يك شبكه ميتوان براي خدماتي از قبيل پست الكترونيك، فكس، سرويسهاي دايركتوري و غيره نيز سرورهايي اختصاص داد. اما بين سرورهاي فايل و Application Serverها تفاوتهاي مهمي نهفته است. يك سرور فايل در پاسخ به درخواست كاربر براي دسترسي به يك فايل، يك نسخه كامل از فايل را براي او ارسال ميكند در حالي كه يك Application Server فقط نتايج درخواست كاربر را براي وي ارسال مينمايد.
امنيت شبكه يكي از مهم ترين فعاليت هاي مدير شبكه، تضمين امنيت منابع شبكه است. دسترسي غيرمجاز به منابع شبكه و يا ايجاد آسيب عمدي يا غيرعمدي به اطلاعات، امنيت شبكه را مختل مي كند. از طرف ديگر امنيت شبكه نبايد آن چنان باشد كه كاركرد عادي كاربران را مشكل سازد.براي تضمين امنيت اطلاعات و منابع سختافزاري شبكه، از دو مدل امنيت شبكه استفاده مي شود. اين مدل ها عبارتند از: امنيت در سطح اشتراك (share-level) و امنيت در سطح كاربر (user-level). در مدل امنيت در سطح اشتراك، اين عمل با انتساب اسم رمز ياpassword براي هر منبع به اشتراك گذاشته تأمين ميشود. دسترسي به منابع مشترك فقط هنگامي برقرار ميگردد كه كاربر اسم رمز صحيح را براي منبع به اشتراك گذاشته شده را به درستي بداند. به عنوان مثال اگر سندي قابل دسترسي براي سه كاربر باشد، ميتوان با نسبت دادن يك اسم رمز به اين سن
د مدل امنيت در سطح share-level را پيادهسازي كرد. منابع شبكه را ميتوان در سطوح مختلف به اشتراك گذاشت. براي مثال در سيستم عامل ويندوز 95 مي توان دايركتوري ها را به صورت فقط خواندني (Read only)، برحسب اسم رمز يا به شكل كامل (Full) به اشتراك گذاشت. از مدل امنيت در سطح share-level ميتوان براي ايجاد بانكهاي اطلاعاتي ايمن استفاده كرد. در مدل دوم يعني امنيت در سطح كاربران، دسترسي كاربران به منابع به اشتراك گذاشته شده با دادن اسم رمز به كاربران تأمين ميشود. در اين مدل كاربران در هنگام اتصال به شبكه بايد اسم رمز و كلمه عبور را وارد نمايند. در اينجا سرور مسؤول تعيين اعتبار اسم رمز و كلمه عبور است. سرور در هنگام دريافت درخواست كاربر براي دسترسي به منبع به اشتراك گذاشته شده، به بانك اطلاعاتي خود مراجعه كرده و درخواست كاربر را رد يا قبول ميكند. تفاوت اين دو مدل در آن است كه در مدل امنيت در سطح share-level، اسم رمز به منبع نسبت داده شده و در مدل دوم اسم رمز و كلمه عبور به كاربر نسبت داده مي شود. بديهي است كه مدل امنيت در سطح كاربر بسيار مستحكمتر از مدل امنيت در سطح اشتراك است. بسياري از كاربران به راحتي ميتوانند اسم رمز يك منبع را به ديگران بگويند، اما اسم رمز و كلمه عبور شخصي را نمي توان به سادگي به شخص ديگر منتقل كرد.
معماري و پروتكلهاي شبكهآشنايي با مدل OSI هر فعاليتي در شبكه مستلزم ارتباط بين نرمافزار و سختافزار كامپيوتر و اجزاي ديگر شبكه است. انتقال اطلاعات بين كامپيوترهاي مختلف در شبكه وابسته به انتقال اطلاعات بين بخش هاي نرمافزاري و سختافزاري درون هر يك از كامپيوترها است. هر يك از فرايندهاي انتقال اطلاعات را مي توان به بخشهاي كوچكتري تقسيم كرد. هر يك از اين فعاليتهاي كوچك را سيستم عامل براساس دستهاي از قوانين مشخص انجام ميدهد. اين قوانين را پروتكل مينامند. پروتكلها تعيينكننده روش كار در ارتباط بين بخشهاي نرمافزاري و
سختافزاري شبكه هستند. بخشهاي نرمافزاري و سختافزاري توليدكنندگان مختلف داراي مجموعه پروتكلهاي متفاوتي ميباشند.براي استانداردسازي پروتكلهاي ارتباطي، سازمان استانداردهاي بينالمللي (ISO) در سال 1984 اقدام به تعيين مدل مرجع OSI يا Open Systems Interconnection نمود.مدل مرجع OSI ارائهدهنده چارچوب طراحي محيطهاي شبكهاي است. در اين مدل، جزئيات بخشهاي نرم افزاري و سخت افزاري براي ايجاد سهولت انتقال اطلاعات مطرح شده است و در آن كليه فعاليتهاي شبكهاي در هفت لايه مدلسازي ميشود. هنگام بررسي فرآيند انتقال اطلاعات بين دو كامپيوتر، مدل هفت لايهاي OSI روي هر يك از كامپيوترها پيادهسازي ميگردد. در تحليل اين فرايندها ميتوان عمليات انتقال اطلاعات را بين لايههاي متناظر مدل OSI واقع در كامپيوترهاي مبدا و مقصد در نظر گرفت. اين تجسم از انتقال اطلاعات را انتقال مجازي (Virtual) مي نامند. اما انتقال واقعي اطلاعات بين لايههاي مجاور مدل OSI واقع در يك كامپيوتر انجام ميشود. در كامپيوتر مبدا اطلاعات از لايه فوقاني به طرف لايه تحتاني مدل OSI حركت كرده و از آن جا به لايه زيرين مدل OSI واقع در كامپيوتر مقصد ارسال ميشوند. در كامپيوتر مقصد اطلاعات از لايههاي زيرين به طرف بالاترين لايه مدل OSI حركت مي كنند.عمل انتقال اطلاعات از يك لايه به لايه ديگر در مدل OSI از طريق واسطهها يا Interface ها انجام ميشود. اين واسطه ها تعيينكننده سرويسهايي هستند كه هر لايه مدل OSI مي تواند براي لايه مجاور فراهم آورد.بالاترين لايه مدل OSI يا لايه هفت، لايه كاربرد يا Application است. اين لايه تأمينكننده سرويسهاي پشتيباني برنامه هاي كاربردي نظير انتقال فايل، دسترسي به بانك اطلاعاتي و پست الكترونيكي است.لايه شش، لايه نمايش يا Presentation است. اين لايه تعيينكننده فرمت يا قالب انتقال دادهها بين كامپيوترهاي واقع در شبكه است. اين لايه در كامپيوتر مبدا دادههايي كه بايد انتقال داده شوند را به يك قالب مياني تبديل ميكند. اين لايه در كامپيوتر مقصد اطلاعات را از قالب مياني به قالب اوليه تبديل مي كند.لايه پنجم در اين مدل، لايه جلسه يا session است. اين لايه بر برقراري اتصال بين دو برنامه كاربردي روي دو كامپيوتر مختلف واقع در شبكه نظارت دارد. همچنين تأمين كننده همزماني فعاليت هاي كاربر نيز هست.لايه چهارم يا لايه انتقال
(Transmission)مسؤول ارسال و دريافت اطلاعات و كمك به رفع خطاهاي ايجاد شده در طول ارتباط است. هنگامي كه حين يك ارتباط خطايي بروز كند، اين لايه مسؤول تكرار عمليات ارسال داده است.لايه سوم در مدل OSI، مسؤول آدرس يا نشاني گذاري پيامها و تبديل نشانيهاي منطقي به آدرسهاي فيزيكي است. اين لايه همچنين مسؤول مديريت بر مشكلات مربوط به ترافيك ش
بكه نظير كند شدن جريان اطلاعات است. اين لايه، لايه شبكه يا Network نام دارد. لايه دوم مدل OSI، لايه پيوند يا Data link است. اين لايه وظيفه دارد تا اطلاعات دريافت شده از لايه شبكه را به قالبي منطقي به نام فريم (frame) تبديل كند. در كامپيوتر مقصد اين لايه همچنين مسؤول دريافت بدون خطاي اين فريمها است. لايه زيرين در اين مدل لايه فيزيكي يا Physical است. اين لايه اطلاعات را به صورت جرياني از رشته هاي داده اي و به صورت الكتريكي روي كابل هدايت مي كند. اين لايه تعريف كننده ارتباط كابل و كارت شبكه و همچنين تعيينكننده تكنيك ارسال و دريافت داده ها نيز هست.
استاندارد IEEE 802 انجمن مهندسان برق و الكترونيك آمريكا (IEEE) براي وضع استانداردهاي شبكههاي LAN اصطلاحاتي بر مدل OSI انجام داده است. اين استانداردها اكنون با عنوان استاندارد IEEE 802 شناسايي مي شوند.در پروژه 802 استانداردهايي وضع شده است كه در برگيرنده مشخصههاي ارسال و دسترسي به اطلاعات از محيط فيزيكي است. اين مشخصهها شامل فرايندهاي اتصال، حفظ و قطع ارتباط تجهيزات شبكه نيز هستند. مشخصه هاي 802 به دوازده گروه تقسيم ميشوند كه هر يك به صورت 1.802 تا 12.802 نامگذاري شدهاند. هر يك از اين گروهها تعريفكننده استانداردهايي براي اعمال اجرايي گوناگون شبكه هستند.مشخصات 802 همچنين شامل اصلاحاتي بر لايه هاي فيزيكي و پيوند در مدل OSI نيز هست. اين اصلاحات در هنگام طراحي اكثر محيط هاي LAN مورد استفاده قرار ميگيرند. كميته پروژه 802 با تفكيك لايه پيوند مدل OSI به دو زيرلايه، جزئيات بيشتري به مدل OSI افزوده است. اين لايههاي فرعي عبارتند از لايه LLC يا Logical link control و لايه MAC يا Media Access Control . لايه فرعي بالايي يعني LLC با تعريف چندين نقطه دسترسي به سرويس يا (Service Access Point SAP) بر ارتباطات لايه پيوند مديريت مي كند. SAPها نقاط اتصالي هستند كه به ارتباط بين لايههاي هفت گانه در مدل OSI كمك ميكنند. كامپيوترها از اين نقاط براي انتقال اطلاعات از لايه فرعي LLC به لايههاي بالايي بهره مي گيرند. استانداردهاي انتقال اطلاعات بين لايه فرعي LLC و لايههاي بالايي در مدل OSI، تحت عنوان IEEE 802.2 جمع آوري شده اند.لايه فرعي MAC پايين لايه فرعي LCC قرار گرفته است. اين لايه وظيفه انتقال اطلاعات را از لايه فيزيكي مدل OSI به محيط فيزيكي بر عهده دارد. اين لايه مسؤول انتقال بدون خطاي اطلاعات بين دو كامپيوتر واقع در شبكه نيز
هست.استانداردهاي مربوط به عملكرد لايه فرعي MAC و لايه فيزيكي مدل OSI در گروه هاي 802.3، 802.4 و 802.12 آمده اند.پروتكل ها فرآيند به اشتراك گذاشتن اطلاعات نيازمند ارتباط همزمانشدهاي بين كامپيوترهاي شبكه است. براي ايجاد سهولت در اين فرايند، براي هر يك از فعاليتهاي ارتباط شبكهاي، مجموعهاي از دستورالعملها تعريف شده است.هر دستورالعمل ارتباطي يك پروتكل يا قرارداد نام دارد. يك پروتكل تأمينكننده توصيههايي براي برقراري ارتباط بين اجزاي نرمافزاري و سختافزاري در انجام يك فعاليت شبكهاي است.هر فعاليت شبكهاي به چند
ين مرحله سيستماتيك تفكيك ميشود. هر مرحله با استفاده از يك پروتكل منحصر به فرد، يك عمل مشخص را انجام ميدهد. اين مراحل بايد با ترتيب يكسان در تمام كامپيوترهاي واقع در شبكه انجام شوند. در كامپيوتر مبدا مراحل ارسال داده از لايه بالايي شروع شده و به طرف لايه زيرين ادامه مي يابد. در كامپيوتر مقصد مراحل مشابه در جهت معكوس از پايين به بالا انجام مي شود.در كامپيوتر مبدا، پروتكلها اطلاعات را به قطعات كوچك شكسته، به آنها آدرسهايي نسبت ميدهند و قطعات حاصله يا بستهها را براي ارسال از طريق كابل آماده ميكنند. در كامپيوتر مقصد، پروتكلها دادهها را از بستهها خارج كرده و به كمك نشانيهاي آنها بخشهاي مختلف اطلاعات را با ترتيب صحيح به هم پيوند ميدهند تا اطلاعات به صورت اوليه بازيابي شوند.پروتكلهاي مسؤول فرآيندهاي ارتباطي مختلف براي جلوگيري از تداخل و يا عمليات ناتمام، لازم است كه به صورت گروهي به كار گرفته شوند. اين عمل به كمك گروهبندي پروتكلهاي مختلف در يك معماري لايهاي به نام Protocol Stack يا پشته پروتكل انجام ميگيرد. لايههاي پروتكلهاي گروهبندي شده با لايههاي مدل OSI انطباق دارند. هر لايه در مدل OSI پروتكل مشخصي را براي انجام فعاليتهاي خود به كار ميبرد. لايههاي زيرين در پشته پروتكلها تعيينكننده راهنمايي براي اتصال اجزاي شبكه از توليدكنندگان مختلف به يكديگر است. لايههاي بالايي در پشته پروتكلها
تعيينكننده مشخصههاي جلسات ارتباطي براي برنامههاي كاربردي ميباشند. پروتكلها براساس آن كه به كدام لايه از مدل OSI متعلق باشند، سه نوع طبقهبندي ميشوند. پروتكلهاي مربوط به سه لايه بالايي مدل OSI به پروتكل هاي Application يا كاربرد معروف هستند. پروتكلهاي لايه Applicationتأمينكننده سرويسهاي شبكه در ارتباطات بين برنامههاي كاربردي با يكديگر هستند. اين سرويسها شامل انتقال فايل، چاپ، ارسال پيام و سرويسهاي بانك اطلاعاتي هستند. پروتكلهاي لايه نمايش يا Presentation وظيفه قالببندي و نمايش اطلاعات را قبل از ارسال برعهده دارند. پروتكلهاي لايه جلسه يا Session اطلاعات مربوط به جريان ترافيك را به دادهها اضافه ميكنند.پروتكلهاي نوع دوم كه به پروتكلهاي انتقال (Transport) معروف هستند، منطبق بر لايه انتقال مدل OSI هستند. اين پروتكلها اطلاعات مربوط به ارسال بدون خطا يا در واقع تصحيح خطا را به دادها مي افزايند. وظايف سه لايه زيرين مدل OSI بر عهده پروتكل هاي شبكه است. پروتكلهاي لايه شبكه تأمينكننده فرايندهاي آدرسدهي و مسيريابي اطلاعات هستند.
پروتكلهاي لايه Data Link اطلاعات مربوط به بررسي و كشف خطا را به دادهها اضافه ميكنند و به درخواستهاي ارسال مجدد اطلاعات پاسخ ميگويند.پروتكلهاي لايه فيزيكي تعيينكن
نده استانداردهاي ارتباطي در محيط مشخصي هستند.
پروتكل هاي مشترك پروتكل هاي Application توليدكنندگان نرمافزار مختلف از پروتكلهاي متفاوتي استفاده ميكنند. براي انتخاب مناسبترين پروتكل براي شبكه خودتان لازم است تا مزاياي چند پروتكل متداول را بشناسيد. در اين جا به معرفي مزيتهاي به كارگيري چند پروتكل كاربردي ميپردازيم. از پروتكل DLS يا Data Link Control ميتوان در محيطهاي شبكهاي كه نياز به كارآيي بالايي دارند استفاده نمود. از اين پروتكل ميتوان در شبكههايي كه در آنها لايه شبكه وجود ندارد نيز استفاده كرد. در چنين وضعيتي اين پروتكل اطلاعات را از برنامه كاربردي مستقيماً به لايه Data Link منتقل ميكند. اين پروتكل در نقش لايه شبكه نيز ظاهر ميشود و داراي عملكردهايي نظير كنترل جريان داده، تصحيح خطا و acknowledge نيز ميباشد. پروتكل (Network File System NFS) براي به اشتراك گذاشتن فايل بين كامپيوترها در يك شبكه براساس سيستم عامل يونيكس به كار مي رود. از اين پروتكل براي انتقال داده بين شبكه نيز استفاده ميشود. پروتكل NFS فقط به كاربراني اجازه ورود به شبكه را مي دهد كه داراي اسم رمز معتبر باشند. كاربري كه از طرف مدير شبكه شناسايي نشده باشد، اجازه دسترسي به شبكه را نخواهد داشت. پروتكل NFS داراي نسخههايي براي سيستم عاملهايي غير از يونيكس نيز هست. سيستم عاملهايي از قبيل داس، ويندوزNT و OS2. پروتكل (Network Basic Input/Output System (NetBIOS، از جمله پروتكلهاي بسيار متداول است. از اين پروتكل براي يافتن گرههاي شبكه براساس نام آن استفاده ميشود. اين پروتكل از سيستم نامگذاري (Naming System) كمك ميگيرد. پروتكل NetBIOS، پروتكل استاندارد شركت IBM براي توسعه برنامههاي كاربردي در شبكههاي سازگار با IBM است. اين پروتكل، يك پروتكل لايه جلسه يا Session است كه بهصورت يك واسطه بين دو شبكه عمل ميكند. NetBIOS بهصورت گستردهاي به عنوان استانداردي براي واسطههاي شبكهها در صنعت پذيرفته شده است. اين پروتكل تأمينكننده ابزارهاي لازم يك برنامه براي برقراري ارتباط با برنامههاي ديگردر شبكه است.AppleTalk مجموعه پروتكل ديگري است كه به كامپيوترهاي مكينتاش قابليت به اشتراك گذاشتن فايل ها و چاپگرها را در شبكه ميدهد. پروتكل (Appletalk Filing Protocol (AFP با ترجمه فرامين محلي سيستم فايل به قالب پذيرفته شده سرويس فايل شبكه، به اشتراك گذاشتن فايل را امكان پذير مي سازد. پروتكلهاي Name Binding وPrinter Access با استفاده از برنامه كاربردي Appleshare، به اشتراك گذاشتن چاپگر را در محيط شبكه اپل فراهم ميكنند.
پروتكلهاي Transport پروتكلهاي انتقال به دو طبقه تقسيم ميشوند. اين طبقه بنديها عبارتند از:(Transmission Control Protocol (TCP و (Sequential Packet Exchange (SPX. از پروتكل TCP براي اتصال دو شبكه متفاوت به يكديگر استفاده ميشود. در واقع اين پروتكل براي ارتباط دو سيستم عامل غيريكسان به كار مي رود. پروتكل TCP واسطهاي بين دو شبكه متفاوت
فراهم ميآورد تا بتوانند با استفاده از يك زبان مشترك به تبادل داده بپردازند. اين پروتكل در صنعت نرمافزار بسيار متداول بوده و توسط شركتهاي متعددي براي سكوهاي متفاوت، از PC تا Mainframe ها عرضه مي شود.TCP رشتهاي از دادهها را از پروتكلهاي بالاتر مثل لايه انتقال دريافت كرده و اين رشته داده اي را به قطعههايي (Segments) شكسته و به هر يك از اين بخشها يك شماره ترتيبي نسبت ميدهد. اين شمارههاي ترتيبي تضمينكننده دريافت صحيح و با ترتيب دادهها هستند. نوع دوم پروتكل انتقال، پروتكل SPX است. اين پروتكل توسط شركت ناول (Novell) عرضه شده و روشي قابل اطمينان براي انتقال دادهها ارائه مي كند.اين پروتكل براي بررسي انتقال صحيح داده ها، محاسباتي بر روي دادهها در كامپيوتر مبدا و مقصد انجام ميدهد. براي يك فرآيند انتقال صحيح مقادير محاسبه شده در كامپيوتر مبدا قبل از ارسال بايد با مقادير محاسبه شده در كامپيوتر مقصد پس از دريافت دادهها، يكسان باشند. SPX قابليت رديابي انتقال صحيح داده ها را نيز دارد. در اين پروتكل اگر Segment يا قطعه دادهاي در زمان مشخص به مقصد نرسد و يا از كامپيوتر مقصد در اين مورد سيگنالي دريافت نگردد، آن قطعه از دادهها مجدداً ارسال خواهد شد. اگر انتقال مجدد نيز به مقصد نرسيد، اين پروتكل پيامهاي هشدار مربوط به از
كارافتادگي شبكه را صادر ميكند. پروتكلهاي انتقال علاوه بر TCP و SPX در برگيرنده پروتكل هاي NetBEUI و NWLink نيز هستند. پروتكل NetBEUI يا NetBIOS Extended User Interface از نظر حجم ، پروتكلي كوچك است كه قابليت انتقال بسيار سريع را در محيطهاي شبكه فراهم مي كند. اين پروتكل با تمام انواع شبكه هاي مايكروسافت سازگار است. پروتكل NWLink نيز توسط شركت مايكروسافت ارائه شده است. از اين پروتكل علاوه بر پروتكل انتقال براي ارتباط چندين شبكه LAN و تشكيل شبكههاي بزرگتر استفاده ميشود.
نگاهي به درون پروتكلTCP/IPتاريخچه پروتكلTCP/IP آن چيزي كه در مورد فنآوري TCP/IP
باعث حيرت ميشود، ميزان رشد بسيار زياد و مقبوليت جهاني آن است. ناگفته نماند كه اينترنت بربنيان اين پروتكل استوار است. DARPA از اواسط سال 1970 كار روي فنآوري ارتباط بينشبكهاي را شروع كرد و معماري و پروتكلهاي آن بين سالهاي 79-1978 به شكل فعلي خود رسيدند. در آن زمان DARPA به عنوان يك آژانس تحقيقاتي Packet Switching شبكه شناخته شده بود و طرحهايي بسيار عالي در اين زمينه همراه با شبكهِ معروف خود يعني آرپانت ارائه داده بود. شبكه آرپانت از طرح نقطه به نقطه به وسيله خطوط اجارهاي استفاده ميكرد، اما بعدا ًDARPA شبكهسوييچينگ بستهاي (Packet Switchin) را با استفاده از شبكهِ راديويي و كانالهاي ارتباط ماهوارهاي ارائه داد. در حقيقت تحولاتي كه در فناوري سختافزار به وجود آمد، كمك كرد تا DARPA مطالعاتي روي ارتباط بين شبكهاي انجام دهد و آن را به تحرك درآورد. قابليت دسترسي به منابع تحقيقاتي DARPA، توجه تعدادي از گروههاي تحقيقاتي، به خصوص آن گروه هايي را كه قبلاً از سوييچينگ بستهاي روي آرپانت استفاده كرده بودند، به خود جلب كرد. DARPA جلساتي غيررسمي براي مطرح كردن عقايد و نتايج تجربيات محققان برگزار كرد. تا سال 1979 تعداد زيادي از محققان در فعاليتهاي TCP/IP شركت داشتند، به نحوي كه DARPA يك كميته غيررسمي را براي هدايت طراحي و معماري اينترنت شكل داد كه هيأت پيكربندي و كنترل اينترنت (ICCB) ناميده ميشد. جلسات گروه تا سال 1983 كه گروه مجدداً سازماندهي شد، به طور مرتب برگزار ميشد. اولين كارهاي ارتباط بين شبكهاي طي سال 1980 شروع شد، يعني هنگامي كه DARPA آماده كردن ماشينهاي مرتبط به شبكه تحقيقاتي خود را با استفاده از پروتكلهاي TCP و IP آغاز كرد. اين انتقال و تبديل فناوري ارتباط بين شبكهاي در ژانويه 1983 پايان يافت و در اين زمان بود كه DARPA اعلام كرد تمامي كامپيوترهاي متصل به آرپانت ازTCP/IP استفاده كنند. در همين زمان آژانس ارتباطات دفاعي (DSA) آرپانت را به دو شبكه تقسيم كرد. يكي براي تحقيقات بيشتر و ديگري براي ارتباط نظامي. قسمت اول به نام آرپانت باقي ماند و قسمت نظامي كه بزرگتر هم بود به ميلنت (Mil net) معروف شد. DARPA براي آن كه محققان دانشگاهها را تشويق به استفاده از پروتكلهاي جديد كند، تصميم گرفت براي پيادهسازي و ارائه آن مبلغ كمي دريافت كند. در آن زمان بيشتر كامپيوترهاي دانشگاهها از سيستم عامل يونيكس (مدل طراحي شده به وسيلهِ دانشگاه بركلي) استفاده ميكردند. شركت BBN تقبل كرد كه پروتكل TCP/IP را براي سيستم عامل يونيكس ايجاد كند. همچنين دانشگاه بركلي قبول كرد كه آن را در مدل يونيكس خود ادغام كند و به اين ترتيب DARPA توانست بيشتر از نود درصد از كامپيوترهاي دانشگاهها را تحت پوشش قرار دهد. نرمافزار پروتكلهاي جديد در زمان حساسي ارائه شدند، زيرا اكثر دانشگاهها در حال دريافت دومين يا سومين ماشين خود بودند و ميخواستند كه يك شبكهِ محلي را در دانشگاه پياده كنن
د و هيچ پروتكل ديگري نيز به صورت عمومي وجود نداشت. نرمافزار توزيع شده به وسيله بركلي طرفداران بيشتري پيدا كرد، زيرا امكانات بيشتري را نسبت به پروتكلهاي اوليهTCP/IP ارائه ميداد. علاوه بر برنامههاي استاندارد كاربردي مربوط به ارتباط بين شبكهاي، بركلي دستهاي امكانات ديگر را براي سرويسهاي شبكه ارائه داد كه مشابه آن در سيستم يونيكس وجود داشت. مزيت اصل
ي امكانات بركلي شباهت آنها به سيستم يونيكس بود. موفقيت فناوري TCP/IP و اينترنت در بين محققان علوم كامپيوتر باعث شد تا گروههاي ديگري خود را با آن تطبيق دهند. بنياد ملي علوم (NSF) دريافت كه در آيندهِ بسيار نزديك ارتباط بين شبكهاي بخشي حياتي در تحقيقات علمي خواهد بود و به همين دليل براي توسعهِ آن فعالتر شد و تصميم گرفت كه با دانشمندان بيشتري ارتباط برقرار كند.NSF از ابتداي سال 1985 شروع به ايجاد يك سيستم ارتباط بين شبكهاي ميان شش مركز ابركامپيوتري خود كرد و در سال 1986 براي توسعهِ آن تلاش ديگري را براي به وجود آوردن يك شبكه با ارتباط در مسير طولاني شروع كرد و نام آن را NSF NET گذاشت، به طوري كه در اين شبكه تمامي ابركامپيوترها با يكديگر و همچنين با آرپانت قادر به برقراري ارتباط بودند. در سال 1986،NSF سرمايه اوليه براي بسياري از شبكههاي ناحيهاي را تأمين كرد كه در حال حاضر هر كدام از آن انستيتوهاي علمي و تحقيقاتي، ناحيه خود را به يكديگر متصل ميكنند. تمامي شبكههاي ايجاد شده نيز ازTCP/IP استفاده ميكنند و همگي بخشي از سيستم ارتباطي اينترنت هستند.
كاركرد TCP/IP در اين پروتكل به هر يك از ادوات يك آدرس IP يا IP Address اختصاص داده ميشود. اين آدرسIP منحصر به فرد است و توسط هيچ جزء ديگري در شبكه استفاده نميگردد. يك آدرسIP معمولي ممكن است به شكل 220.0.0.80 باشد. يك عدد چهارقسمتي كه كامپيوتر شخصي هر فرد را مشخص ميكند. فرض كنيد نشاني IP همانند شماره تلفن افراد است. اگر فردي در تهران زندگي كند كد تلفن 021 را خواهد داشت. به محض اينكه كسي عدد 021 را ببيند متوجه ميشود كه آن فرد در تهران زندگي ميكند. آدرسIP نيز اينگونه است، در يك شبكه TCP/IP سه جزء اول يعني 220.0.0 نميتوانند تغيير كنند (مانند كد شهر) و تنها جزء آخر قابل تغيير است. سه جزء اول مربوط به شبكه است و جزء آخر مربوط به دارنده آدرس.
مثلااً ين آدرسهاي IP اشتباه هستند زيرا سه بخش اول متفاوت هستند.كامپيوتر B كامپيوتر A 220.0.1.181 220.0.0.180ولي اين آدرسهاي IP درست كار ميكنند زيرا سه جزء اول صحيحهستند و جزء آخر متفاوت است.كامپيوتر B كامپيوتر A 220.0.0.181 220.0.0.180
كلاسهاي مختلف آدرس IP كلاسهاي مختلفي از آدرس IP وجود دارند. سه كلاس متداول آن
كلاس A، كلاس B و كلاس C هستند. براي مثال نشاني 220.0.0,x به عنوان آدرس IP كلاس C شناخته ميشود.كلاس ID شبكه ID ميزبان مثال A 1-126 x.x.x 1-126.x.x.xB 128-191.f x.x 128-191.f.x.xC 192-233.f.f x 192-233.f.f.xf به معناي عدد ثابت بدون تغيير است و x عددي است بين صفر و 255 كه قابل تغيير ميباشد.
در اينفهرست يك فاصله ميان آدرس كلاس A و كلاس B ديده ميشود. اين به
آن دليل است كه به 127 به عنوان آدرس برگشت يا Loop Back مراجعه ميشود. آدرس برگشت هر مقداري است كه با 127 شروع شود و تنها براي آزمون استفاده ميشود يعني اگر آدرس 127.1.1.1 را بفرستيم، TCP/IP آن را روي كابل منتقل نميكند و بسته را به كارت شبكه بازميگرداند. در نتيجه نميتوان از آدرسي كه با 127 شروع ميشود، براي شبكه استفاده كرد. با بستن اين آدرسها، 8/16 ميليون آدرس مختلف بسته ميشوند (255 * 255 * 255 * 255). لذا اختصاص دادن يك آدرس IP واحد براي يك آدرس بازگشت معقولانهتر از هدر دادن 8/16 ميليون آدرس با بستن آنهايي كه با 127 شروع ميشوند بود. پس به طور خلاصه: در كلاس A آدرسهاي IP با عددي بين 1 تا 126 شروع ميشوند و آدرس ميزبان در سه جزء آخر قرار ميگيرد. در كلاس B آدرسهاي IP با عددي ميان 128 تا 191 شروع ميشوند و با عددي كه توسط مؤسسه اختصاصدهنده IP تعيين ميشود، ادامه مييابند. دو جزء آخر متغير هستند. در كلاس C آدرسهاي IP با عددي بين 192 و 223 شروع ميشوند و با دو عددي كه توسط مؤسسه اختصاصدهنده IP تعيين ميگردند، ادامه مييابند. جزء آخر متغير خواهد بود. ازاين جدول ميتوان متوجه شد كه آدرس IP از دو قسمت شناسه شبكه و شناسه ميزبان تشكيل شده است. ماسك داخلي شبكه (Subnet Mask) راههايي براي اجازه به نرمافزار براي گسترش شناسه شبكه از آدرس IP وجود دارد. براي انجام آن ميتوان ازSubnet Mask استفاده كرد. عموماً يك ماسك به صورت 0 .255.255.255 است. به سرعت ميتوان فهميد كه اين آدرس IP كلاس C است و سه عدد 255 غيرقابل تغيير هستند. صفر نشان ميدهد كه تنها عددي است كه ميتوان از آن استفاده كرد. اگر يك آدرس IP به صورت، 128.10.11.23 داشته باشيم و ماسك 255.255.0.0 به سرعت ميتوان فهميد كه آدرس IP كلاس B است. همه هدف ماسك اين است كه نشان دهد كدام شناسه مربوط به شبكه و كدام شناسه مربوط به ميزبان است. استفاده از ماسك براي شناسايي شبكهها آدرس 128.10.11.23 و ماسك 255.2550.0 را در نظر بگيرد. اين اعداد نشان ميدهند كه 128.10 شناسه شبكه است و اگر ماسك 255.255.255.0 بود، آنگاه شناسه شبكه 128.10.11 ميبود. اگر كلاس ماسك در تمام زيرشبكههاي يك شبكه از همان كلاس
آدرس IP آن باشد و در همه ثابت، در شبكه به راحتي قادر به برقراري ارتباط هستيم. فرض كنيد يك شركت داراي چند دفتر در شهرهاي مختلف است و همه از آدرسIP كلاس B استفاده ميكنند. تا زماني كه ماسك 255.2550.0 باشد، برقراري ارتباط ميان دفاتر مختلف بدون مشكل خواهد بود اما اگر ماسك يك دفتر 255.255.255.0 باشد، تنها ارتباط داخل آن شبكه ممكن است و ارتباط با دفترهاي ديگر برقرار نخواهد شد. استفاده از ماسك B و آدرس IP كلاس C با يكديگر نيز ممكن است. ماسكهاي غير از 255 بيشتر ماسكها به صورت 255.2550.0 (براي شبك
ههاي كلاس B ) و 255.255.2550 (براي شبكههاي كلاس C) ميباشند، اما در برخي موارد ممكن است ماسك با كمي تفاوت ديده شود. براي مثال اگر بهماسك 255.2550.128 برخورد كرديم بايد رشته دودويي معادل عدد را بنويسيم. رشته دودويي معادل 128 چنين است: برخي آدرسهاي IP توسط زير شبكه ذخيره شدهاند و نميتوان از آنها استفاده كرد. براي مثال آدرس1 2 4 8 16 32 64 128 0 0 0 0 0 0 0 1 126.1.16.1 مشكلي ندارد، چون رقم سوم يعني 16 توسط ماسك استفاده نميشود و ماسك بيت 128 را ذخيره كرده است، پس استفاده از آدرس 126.1.128.1 غيرممكن است.1 2 4 8 16 32 64 128 0 0 0 0 0 0 1 1
اگر به جاي 128 در پوشش شبكه 192 داشتيم رشته باينري به صورت زير تبديل ميشد: در اين مثال بيت هفتم و هشتم رزو شده است پس هر آدرسIP كه از آن بيتها استفاده نكند معتبر ميباشد مثل 126.1.32.1 و اگر 126.1.64.1 باشد پيغام خطايي دريافت ميگردد كه "64
توسط ماسك استفاده شده است". اگر در دفترهاي مختلف يك شركت بزرگ كه هريك در يك شهر هستند، پوششهاي زير شبكهاي متفاوت از اين نظرداشته باشيم، تنها مجاز به استفاده از آدرسهاي IP هستيم كه از بيتهايي تشكيل شدهاند كه توسط هيچ يك از دفاتر ذخيره نشده باشند.1 2 4 8 16 32 64 1280 0 0 0 0 0 0 10 0 0 0 0 1 0 1
مثلاً اگر ماسك يك دفتر 255.255.128.0 و ديگري 255.255.160.0 باشد و شركت تنها اين دو دفتر را داشته باشد. براي آدرس IP تنها از ليستهاي 1 تا 16 ميتوان استفاده كرد، يعني از عدد 1 تا 31 را ميتوان در آدرس IP قرار داد.
آدرسهاي دروازهاغلب معتقدند كه حسن TCP/IP اين است كه قابل مسيريابي ميباشد. فرض كنيد دو شبكه مجزا توسط مسيرياب به هم متصل شدهاند. مسيرياب اجازه ميدهد كه دو شبكه با هم صحبت كنند، پس اگر يك كاربر دستوري از ايستگاه كاري خود در شبكه A بفرستد، مسيرياب اطلاعات را به شبكه B ميفرستد و هرگاه پاسخ از B دريافت شود آنرا به شبكه A ميفرستد. اگر از پروتكل ديگري مانند DLC استفاده شود دسترسي به شبكه ديگر غيرممكن است. زير مجموعههاي ديگر TCP/IP هنگام صحبت درباره FTP ،Telnet و... طبيعتاً از TCP/IP نيز ياد
ميشود. حال ببينيم رابطه آنها چيست.TCP/IP را به عنوان يك فركانس راديويي درنظر بگيريد. در راديو فركانسهايي مانند FM ،MW و... وجود دارد. كار اين فركانسها انتقال صداي ايستگاههاي راديويي است. هر ايستگاه راديويي فركانس خاص خود را روي FM ،MW و... دارد. TCP/IP مانند فركانس راديويي حامل اطلاعات است. هرگاه كسي در مورد FTP يا Telnet صحبت ميكند،
TCP/IP انتقال دهنده اطلاعات آنها است. به هر TCP/IP درگاه مخصوص به خود داده ميشود كه يكتا است. پس TCP/IP مانندFM يا MW است و FTP و Telnet مانند ايستگاههاي راديويي هستند. به هر پروتكل شماره درگاه خاص يا پورت اختصاص داده ميشود مانند فركانس مخصوص به هر ايستگاه راديويي، پس هر پروتكل TCP/IP بايد شماره پورت خود را داشته باشد.FTP از درگاه 21،Telnet از درگاه 23،Http از درگاه 80،Lpd از درگاه 515،BOOTP از درگاه 67 و... استفاده ميكنند.
اختصاص خودكار آدرس IP سه روش براي تخصيص دادن يك آدرس IP به هريك از ادوات
شبكه وجود دارد. روش DHCP در خانواده ويندوز NT و ناول استفاده ميشود. BOOTP و RARP عموماً در سيستمهاي يونيكس به كار ميروند. اگر از اين سه روش خودكار استفاده نكنيد بايد به صورت دستي آدرس IP را به دستگاهها اختصاص دهيد.BOOTPبراي تخصيص خودكار TCP/IP استفاده ميشود.
DHCP براي تخصيص خودكار TCP/IP استفاده ميشود.RARPبراي تخصيص خودكارTCP/IP استفاده ميشود.
HTTP براي سرويس دهندههاي اينترنت استفاده ميشود.
Telnet براي دستيابي به نوع پايانه اينترنت استفاده ميشود.
FTP براي فرستادن و دريافت اطلاعات استفاده ميشود.
Lpd/Lpr براي فرستادن اطلاعات به چاپگر استفاده ميشود. DHCP پروتكلDHCP يا Dynamic Host Configuration Protocol يكي از روشهاي اختصاص آدرسIP به دستگاهي است كه ميخواهيم به شبكه متصل شود. يك قسمت نرمافزاري روي سرويسدهنده با فهرستي از آدرسهاي IP طوري برنامهريزي شده است كه بنا به درخواست هر دستگاه به آن يك آدرس IP اختصاص دهد. در اين صورت اگر محصولي از DHCP پشتيباني كند و سرويسدهنده DHCP روي شبكه اجرا شود، آنگاه به دستگاه موردنظر يك آدرس IP توسط سرويس دهنده اختصاص داده
ميشود. آدرس IP از ميان آدرسهاي IP آزاد انتخاب ميشود، يعني ممكن است به طور مست
مر تغيير كند و اين ممكن است باعث بروز اشكالاتي بشود. براي مثال اگر يك چاپگر براي كار با يك آدرس خاص IP در صف شبكه تنظيم شده باشد و DHCP يك آدرسIP متفاوت از آنچه كه صف انتظار دارد به آن بدهد، چاپگر قادر به چاپ نخواهد بود. BOOTP اين روش درسيستمهاي يونيكس به كار ميرود و قابل كنترل نيز ميباشد. يك سرويس دهنده BOOTP شامل فهرستي از منابع قابل دسترس شبكه ميباشد و اين فهرست را از طريق آدرس MAC و آدرس IP تهيه ميكند. هنگامي
كه يك وسيله BOOTP روشن ميگردد، با سرويسدهنده BOOTP ارتباط برقرار ميكند. سرويسدهنده آدرسMAC را بازيابي ميكند و اگر آدرس MAC وسيله را پيدا كرد آدرس IP مناسب به آن اختصاص داده ميشود و دستگاه با آن آدرس برنامهريزي ميشود. BOOTP به دليل ثابت بودن آدرس IP دستگاهها، از DHCP بهتر عمل ميكند. عيب اين روش لزوم اضافه كردن ورودي هنگام خريد يك دستگاه جديد شبكه ميباشد.RARP نيز شباهت فراواني به BOOTP دارد.
ارتباطات شبكه قوانين حاكم بر ارتباطات شبكه توسط پروتكلهاي شبكه تعيين ميشوند. دو نوع مرسوم پروتكلهاي شبكه عبارتند از IP يا پروتكل اينترنت و IPX يا Internet Packet Exchange .به كمك پروتكل IP، گرههاي متفاوت از شبكههاي غيريكسان ميتوانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند. چنين محيطهاي شبكهاي را Internetwork مينامند. هر شبكهاي در شبكههاي بزرگتر يا
Internetwork، داراي يك شماره منحصر به فرد است كه به آن آدرس IP يا IP Address مي گويند. پروتكل IP دادههاي ورودي را به قطعات كوچكتر به نام IP datagrams تقسيم ميكند. اين پروتكل در مراحل بعدي در كامپيوتر مقصد يا ايستگاههاي مياني، مجدداً اين قطعات كوچك تر را به هم پيوند ميدهد. در هر شبكهاي برحسب ساختار آن، ممكن است بين كامپيوترهاي مبدا و
ارسال مي كند، هرگاه ارسال دادهها از مسيري دچار مشكل شود، اين پروتكل با استفاده از مسيرهاي ديگر به كار ارسال قطعات ادامه ميدهد. اين ويژگي پروتكل IP از ويژگي هاي اوليه طراحي آن نشأت گرفته است. پروتكل IPX پروتكل شبكه خانواده پروتكل IPX/SPX است كه از طرف شركت ناول عرضه شده است. اين پروتكل براي ارسال و مسيريابي دادهها در شبكه هاي LAN مورد استفاده قرار مي گيرد.پروتكل (Data Delivery Protocol (DDP پروتكل لايه شبكه است كه درخانواده پروتكلهاي AppleTalk براي ارسال و مسيريابي دادهها در شبكه مورد استفاده قرار
مي گيرد. اين پروتكل دادهها را براي ارسال به لايه Data Link هدايت مي كند. پروتكل IPX دادهها را به مقصدهايي مثل ايستگاههاي كاري يا سرورها در شبكه منتقل ميكند. اين عمل انتقال ميتواند درون يك شبكه و يا در محيطهاي شبكهاي Internetwork انجام شود.هر شبكهاي در
محيط Internetwork داراي يك شماره IPX منحصربهفرد است. اين عدد در مبناي 16 براي شناسايي بخش مشخصي از شبكه در زمان انتقال داده مورد استفاده قرار مي گيرد.سرويس هاي لايه هاي LAN هر لايه در مدل OSI به جز لايه فوقاني به لايه بالايي خود سرويس هايي ارائه مي كند. سرويسها، مجموعهاي از عمليات هستند كه توسط يك لايه براي لايهاي ديگر انجام مي شوند. لايه پاييني، لايه ارائهكننده سرويس يا خدمتگزار نام دارد و لايه بالايي مشتري سرويس
است.سرويس هاي اتصالگرا (Connection-oriented) سرويسي كه حجم اطلاعات انتقال داده شده را كنترل ميكند و يا مسؤول آشكارسازي خطاهاي انتقال و مديريت درخواستهاي ارسال مجدد است، سرويس Connection Oriented يا اتصالگرا نام دارد. يك اتصال را مي توان با يك لوله مقايسه كرد. لايه ارائهكننده سرويس، اشيا را به درون لوله هدايت مي كند و مشتري سرويس اين اشيا را از انتهاي ديگر لوله دريافت مي كند. در اين ساختار ترتيب ارسال و دريافت، يكسان خواهد بود. در يك سرويس Connection Oriented، يك اتصال برقرار شده، مورد استفاده قرار گرفته
و در نهايت خاتمه داده شده و قطع ميشود. سرويسهاي اتصالگرا ميتوانند به انواع مطمئن (Reliable) و نامطمئن طبقهبندي شوند. در يك سرويس اتصال مطمئن، گيرنده همواره به ازاي هر بار دريافت پيام، سيگنال پاسخ ارسال ميكند.البته اين فرآيند پاسخگويي به هر پيام باعث ايجاد تأخير در شبكه و پيچيدگي عمليات خواهد شد. در وضعيت هاي خاص، استفاده از سرويس مطمئن اتصالگرا اجتنابناپذير است. به عنوان مثال ارسال اطلاعات رمزشده در يك عمليات نظامي ، موردي از وضعيت فوق است. در چنين حالتي سرعت پايين در فرآيند ارسال به ازاي دريافت صحيح اطلاعات مسألهاي قابل قبول است. در موارد ديگر در صورتي كه افزايش سرعت انتقال داراي اهميت بيشتر باشد، ميتوان از سرويسهاي اتصالگراي نامطمئن استفاده كرد. در اين نوع از سرويسها، در ازاي دريافت هر پيام، گيرنده نيازي به پاسخ گويي و تأييديه دريافت نخواهد داشت. براي مثال، يك مكالمه اضطراري را در نظر بگيريد كه روي يك خط با پارازيت زياد انجام مي شود. در چنين حالتي شنيدن و دريافت پيام بسيار مهم تر از صبر كردن و شنيدن صداي واضح خواهد بود. سرويسهاي Connection Oriented داراي دو گونه فرعي نيزهستند كه عبارتند از: Message Sequence و Byte Streams در Message Sequence هنگامي كه دو پيام يك كيلوبايتي ارسال مي گردند، همواره به همان صورت دو پيام يك كيلوبايتي دريافت مي شوند و هيچگاه حاصل به شكل يك پيام 2 كيلوبايتي ديده نخواهد شد. به عنوان مثال وضعيتي را در نظر بگيريد كه در آن لازم است تا صفحات يك كتاب از طريق شبكه به حروفچين تحويل داده شود . قرار است تا اين عمل به صورت ارسال صفحات مستقل انجام شود . در اين مورد لازم است تا مرز پيامها رعايت شود. در نوع دوم كه Byte Stream نام دارد، پيام به صورت رشته اي از داده ها ارسال مي گردد و مرز مشخصي بين پيامها وجود ندارد. در اين موارد هنگامي كه پيام دو كيلوبايتي دريافت مي گردد، تشخيص آن كه اين پيام، دو پيام يك كيلوبايتي بوده است يا تعداد زيادي پيام يك بايتي و يا هر تركيب ديگري، غيرممكن است.
سرويس هاي بدون اتصال (Connection-Less) بعضي از سرويسهاي ارائه شده توسط لايهه
اي تأمينكننده سرويس (Service Providers) در مدل OSI، به پارامترهايي نظير مسير و ترتيب ارسال داده اهميت نميدهند . چنين سرويسهايي Connection-less يا بدون اتصال (در مقابل اتصالگرا) نام دارند. يك سرويس Connection-less را ميتوانيد با سيستم پستي مقايسه كنيد. هنگامي كه چند نامه ارسال ميكنيد، هر يك از نامه ها داراي آدرس گيرنده مستقل هستند و در سيستم پستي مسير مستقل خود را طي مي كنند. به طور مشابه پيامها در سرويسهاي
Connection-less شامل آدرس كامل مقصد خود بوده و مستقل از يكديگر در شبكه ارسال ميگردند. در يك سرويس Connection-less امكان زودتر رسيدن پيامي كه نسبت به پيام ديگري ديرتر ارسال شده است، وجود دارد. علت اين امر آن است كه در اين سرويسها Connection-less روند آشكارسازي خطا يا رعايت ترتيب ارسال رعايت نميشود. از سرويسهاي بدون اتصال معمولاً در مواقعي استفاده مي شود كه كاربر نياز به ارسال پيام غيرحساس داشته باشد. برقراري و
تنظيم اين سرويسها ساده بوده و انتخاب كمهزينه اي است. سرويسهاي بدون اتصال ميتوانند برحسب كيفيت ارائهكننده سرويس بهصورتهاي مطمئن، نامطمئن و ياRequest-Reply باشند. سرويس نامطمئن به سرويس Datagram نيز مشهور است. از سرويس Datagram در مواقعي استفاده مي شود كه قرار باشد يك پيام با احتمال رسيدن به مقصد بالا (نه صد در صد) ارسال شود. اين حالت شبيه ارسال يك نامه الكترونيكي است.سرويس مطمئن به سرويس Acknowledged Datagram نيز معروف است. از اين سرويس هنگامي استفاده مي شود كه فرستنده فقط نياز به ارسال مطمئن يك پيام كوتاه داشته باشد. اين سرويس مشابه حالت ارسال نامه با درخواست گواهي تأييد دريافت است. هنگامي كه تأئيديه دريافت گرديد، فرستنده از دريافت نامه توسط گيرنده اطمينان حاصل مي كند. در نوع سوم سرويس Connection-less يا Request-Reply، فرستنده پيامي را ارسال مي كند كه شامل درخواست پاسخ نيز هست. در اين حالت پيام به عنوان پاسخ مجدداً به فرستنده ارسال شده و شامل درخواست ضميمه نيز هست.فرض كنيد كه نامه اي به كتابخانه ملي ارسال شده است كه شامل درخواست نام تمام كتاب هايي است كه نويسنده مشخصي تأليف كرده است. در پاسخ كتابخانه ملي ليست كتاب ها را به همراه درخواست اوليه به فرستنده ارسال مي كند.
كابل به عنوان مسير انتقال دادههاامروزه بسياري از شبكهها از طريق انواع سيم و كابل برپا مي شوند. انواع گوناگون كابلهاي شبكه در بازار عرضه ميشوند و هر يك داراي مشخصات خاص خود هستند. انتخاب مناسب كابل در شبكه از مراحل مهم طراحي شبكه محسوب ميشود.
كابل هاي زوج تابيده كابل زوج تابيده شامل دو رشته سيم مسي عايقدار است كه به دور يكديگر تابيده شدهاند. تابيدگي اين كابل باعث استاندارد شدن مشخصههاي الكتريكي كابل ميشود. اين تابيدگي همچنين باعث كاهش نويز يا پارازيت الكتريكي موسوم به تداخل الكترومغناطيسي يا EMI ميشود. كابل هاي زوج تابيده يا (TP (Twisted Pair در شبكههايي كه براساس استانداردهاي IEEE 802.3 يا 802.5 طراحي مي شوند، مورد استفاده قرار ميگيرند.كابل هاي TP به دو گروه تقسيم مي شوند. اين گروه ها عبارتند از : زوج تابيده بدون حفاظ يا (Unshielde
d Twisted Pair (UTP و زوج تابيده حفاظدار يا (Shielded Twisted Pair (STP. حفاظ پوششي از جنس رسانا است كه معمولاً به صورت يك غلاف به دور سيم يا سيمهاي كابل بافته مي شود و زير پوشش عايق قرار ميگيرد. كابل UTP شامل چهار زوج سيم مسي است كه دو به دو به دور هم تابيده شدهاند و درون غلاف پلاستيك قرار دارند. اين كابل ميتواند دادهها را با سرعت 1 تا 10ف (Attenuation) قرارميگيرد. هنگامي كه سيگنال الكتريكي از هر كابلي عبور ميكند، بهتدريج حين انتقال در كابل دچار تضعيف شده و دامنه آن افت ميكند. در يك كابل طويل ممكن است درجه تضعيف سيگنال در حدي باشد كه سيگنال در انتهاي مسير قابل استفاده نباشد. پديده تضعيف، طول قابل استفاده كابلهاي UTP را به 100 متر محدود ميكند.پارامتر ديگري كه بر كارايي كابلهاي UTP تأثير دارد، EMI يا تداخل الكترومغناطيسي است. هر چند كه تابيدگي كابل UTP مقدار EMI را كاهش ميدهد، اما باز هم بين سيمهاي تابيده كابل اثرات تداخل وجود دارد. ه
زينه و قيمت كابلهاي UTP بسيار كمتر از محيطهاي انتقال ديگر است. همچنين نصب اين كابل نيز بسيار كم هزينه است. استفاده از كابلهاي UTP در مواردي كه هزينه از پارامترهاي مهم پروژه است و ضمناً كامپيوترهاي شبكه در يك ساختمان قرار گرفته باشند، بسيار مناسب ميباشد. در شبكههاي كوچك، پديده تضعيف و EMI به دليل آن كه تجهيزات در سطح نسبتاً كوچكي توزيع شده اند، چندان اهميت ندارند. در موارد ديگر كه طول مسيرهاي انتقال طويلتر هستند و نياز به سرعتهاي بالاتر وجود دارد، كابلهاي UTP انتخاب مناسبي نخواهند بود. نوع دوم كابلهاي زوج تابيده نوع حفاظدار آن يا STP است. اين كابل همانطور كه قبلاً گفته شد داراي پوشش رسانا در اطراف زوج سيم تابيده در زير پوشش عايق است. اين پوشش رسانا EMI را بهشدت كاهش داده و تاثيرپذيري اين كابل را از امواج الكترومغناطيسي تداخلكننده كاهش ميدهد. به همين دليل كابل STP قابليت انتقال داده با سرعت بيشتري در طول مسيرهاي طولانيتر را نسبت به UTP دارا
است. سرعت انتقال داده در كابل هاي STP به 500Mbps بالغ مي شود، اما در عمل براي سرعتهاي بيشتر از551Mbps به ندرت مورد استفاده قرار مي گيرد. تضعيف سيگنال در اين كابل مشابه كابل UTP است. در شبكههاي معمولي و كوچك كه هزينه از پارامترهاي مهم طراحي ا
ست و همچنين نياز به سرعت انتقال داده بالا چندان اهميت ندارد ، استفاده از كابلهاي زوج تابيده بدون حفاظ مناسب است.كابل هاي هم محور (Coaxial) كابلهاي هممحور يا Coaxial نوع ديگري از كابلها براي اتصال تجهيزات شبكه هستند. اين كابلها شامل يك رشته سيم مسي
ميباشند كه توسط عايقي پوشانده شدهاند. پوشش بافته مسي در اطراف اين سيم مركزي به همراه عايق خارجي، ساختار اين كابل را تشكيل ميدهند. هسته كابل هممحور، سيگنال را عبور داده و پوشش بافته شده مسي از سيگنال در برابر تداخل EMI محافظت ميكند. كابلهاي
هممحور براي انتقال صدا، تصوير و داده در مسيرهاي طولاني مناسب هستند. و در شبكههايي كه مطابق استانداردهاي 802.5 ، 802.3 IEEE اجرا مي شوند، مورد استفاده قرار ميگيرند.كابلهاي هممحور براساس قطر هسته مركزي كابل به دو نوع (Thicknet) ضخيم و نازك (Thinnet) تفكيك ميشوند. كابلهاي هممحور نازك با قطري معادل 25.0 اينچ يا 38.4 ميليمتر، بسيار انعطافپذ
ير بوده و تقريباً مناسب استفاده در هر شبكهاي ميباشند. بر اثر پديده تضعيف سيگنال در كابل ها، حداكثر طول قابل استفاده كابلهاي هممحور 185 متر است. كابلهاي هممحور ضخيم نسبت به كابلهاي نازك كمتر انعطاف دارند. قطر اين كابلها 5/0 اينچ است. هر چه ضخامت هسته كابل بيشتر باشد، تضعيف سيگنال در طول كابل كمتر شده و در نتيجه حداكثر طول قابل استفاده كابل افزايش مييابد. اين طول در كابل هاي ضخيم حدود 500 متر ميباشد. از كابل ضخيم ميتوان براي توسعه شبكه و اتصال چند شبكه به يكديگر استفاده كرد. جزئيات پروتكل IEEE-802.3 از آنجايي كه پروتكل IEEE 802-3 بهطور گسترده در محيط شبكهاي LAN مورد استفاده قرار ميگيرد، آشنايي با جزئيات آن ميتواند مفيد باشد. پروتكل IEEE-802.3 براساس استانداردهاي شبكهاي شركت زيراكس به نام اترنت بنا شده است. اين پروتكل عموماً اترنت ناميده ميشود در حالي كه تنها يك نسخه از چهار ويرايش Frame اترنت است: اترنت 802.3 نوع Frame در 4.01 Netware 3.2 استفاده ميشود. اترنت 802.3 نوع Frame در Netware 3.x 4.x استفاده ميشود. اترنت II نوع Frame در DEC, TCP / IP استفاده ميشود. اترنت SNAP نوع Frame در Appletalk استفاده ميشود.
توپولوژي خطي همانطوري كه قبلاً ذكر گرديد با تمام ويرايشهاي اترنت كه از پروتكل CSMA/CD استفاده ميكنند، منطبق است. در CSMA/CD همه ايستگاههاي واقع در يك بخش به سيگنال انتقال گوش ميدهند، اگر آنرا بشنوند به آن معناست كه ديگري در حال جابهجايي اطلاعات
ميباشد، در غيراينصورت ميفهمند كه ميتوانند انتقال انجام دهند. به اين بخش احساس حامل در روند CSMA/CD ميگويند. همه ايستگاهها به يك بخش واحد از كابل دسترسي دارند كه به آن دسترسي متعدد از CSMA/CD گويند. اگر دو ايستگاه در يك زمان بخواهند انتقال انجام دهند تصادف و تلاقي (Colision) روي ميدهد و هر دو ايستگاه كار خود را براي مدت زماني اتفاقي قطع ميكنند. IEEE-802.3 بر اساس نوع رسانههايش به انواع زير تقسيم ميگردد كه به شرح آنه
ا خواهيم پرداخت:
الف) IEEE 802.3- 10Base5ب) IEEE 802.3a 10 Base2ج) IEEE 802.3i 10 BaseT 10Base 5 يا IEEE 802.3 اين پروتكل به عنوان پيونددهنده شبكهها استفاده ميگردد. يعني خطوطي كه ساختمانها و تجهيزات شبكه را به هم متصل ميكنند (مانند تكراركنندهها، هابها و...). 10Base5 كه از كابل هممحور ضخيم استفاده ميكنند، اكنون با كابل هم محور نازك يا فيبرهاي نوري جايگزين شده است.
ويژگيهاي 10Base 5- مقاومت كابل و اتصال دهنده: مقاومت استاندارد كابل 50 اهم است. پاياندهنده (Terminator) كابل يك اتصال نوع N است. كابل از بيرون به يك عايق درون اتصال دهنده N ختم ميشود.- اتصال به زمين: براي به حداقل رساندن نويز، در كابلاز يك انتها به زمين وصل شده است.- حداكثر گرهها در يك قسمت كابل: در هر بخش از كابل حداكثر تعداد مجاز گرهها يا گيرنده - فرستندهها، تعداد 100 عدد ميباشد. - حداقل فاصله بين گرهها: حداقل فاصله بين گرهها يا گيرنده - فرستندهها 5/2 متر است. - سرعت انتشار: سرعت سيگنال در كابل 0.77c است که c سرعت نور است. يعني سرعت انتشار براي كابل 10Base5 برابر با 300000000*77/0 متر در ثانيه است. حداكثر طول قسمت كابل هم محور 500 متر است با يك تأخير انتشار 165*2 ميكروثانيهاي. - حداكثر تعداد قسمتها: حداكثر پنج قسمت (با چهار تكراركننده) ميتواند در مسير بين دو گره از شبكه قرار داشته باشد. - حداكثر نرخ انتقال: حداكثر سرعت انتقال بر اين پروتكل 10 مگابيت در ثانيه است. در واقع نرخ انتقال بستگي به تعدا
د كاربراني دارد كه در شبكه خطي در حال كار هستند و سرعت اطلاعات كاربران كه روي خط ميآيد.- خطي فيزيكي / خطي منطقي: IEEE-802.3 يك توپولوژي خطي فيزيكي است، زيرا كابل به صورت فيزيكي مانند يك كابل بلند است كه گرهها به آن متصل شدهاند. همچنين يك ت
وپولوژي خطي منطقي است، زيرا به صورت الكتريكي و منطقي به عنوان يك كابل بلند ظاهر ميشود كه گرههاي شبكه به آن اتصال دارند.- 10Base5 يا IEEE 802.3a اين پروتكل معمولاً در كاربردهاي جديد به عنوان ستون فقرات و اتصال اصلي براي متصل كردن ساختمانها و تجهيزات شبكه به يكديگر به كار ميرود. 10Base2 همچنين براي اتصال ايستگاههاي كاري به يكديگر نيز استفاده ميشود
ويژگيهاي 10Base2 كابل هم محور: از كابل هم محور RG58 با قطر 2/0 اينچ استفاده ميكند. اين كابل انعطافپذير است و كار با آن ساده ميباشد. مقاومت كابل 50 اهم است. ارتباط با ايستگاه كاري از طريق گيرنده - فرستنده ميباشد و يا مستقيم با استفاده از يك كانكتور BNC به كارت شبكه برقرار ميگردد. بيشتر كارتهاي شبكه براي 10Base2، گيرنده - فرستنده دروني دارند در غير اينصورت ميتوان جداگانه آنرا تهيه نمود.- مقاومت كابل و اتصال دهنده: مقاومت استاندارد كابل 50 اهم ميباشد. پاياندهنده (Terminator) يك اتصال دهندهِ نوع BNC است. كابل از خارج به يك اتصالدهنده BNC ختم ميشود.- اتصال به زمين: براي به حداقل رساندن نويز در قسمت،
كابل فاقد اتصال است. ويژگيهاي IEEE 802.3a لزوم عايق بندي شدن همه اتصال دهندههاي BNC و T را ايجاب ميكند. - حداكثر گرهها در يك قسمت كابل: در هر قسمت كابل، حداكثر تع
داد گرهها 30 ميباشد.- حداقل فاصله بين گرهها: حداقل فاصله بين گرهها، 60 سانتي متر است.- سرعت انتشار: سرعت سيگنال در كابل 10Base2، ./65c ميباشد. حداكثر طول قسمت كابل هم محور 185 متر با تأخير انتشار 949/0 ميكروثانيهاي ميباشد.- حداكثر تعداد قسمتها:
حداكثر پنج قسمت (با چهار تكراركننده) ميتواند در مسير بين دو گره از شبكه قرار داشته باشد. سه تا ميتواند قسمتهاي هم محور با حداكثر تأخير 949/0 ميكروثانيه و دو تا قسمتهاي پيوندي با حداكثر تأخير 949/0 ميكروثانيه باشد. به نكته اشاره شده قاعده 3-4-5 مي گويند.- حداكثر نرخ انتقال: حداكثر نرخ انتقال براي IEEE80.3a ،10 مگابيت در ثانيه است. البته نرخ انتقال، به سرعت قرار گرفتن اطلاعات بر روي خط و تعداد كاربران نيز بستگي دارد.- خطي فيزيكي / خطي منطقي: IEEE 802.3a يك توپولوژي خطي فيزيكي است زيرا كابل مانند يك كابل بلند، گرهها را به هم متصل ميكند و يك توپولوژي خطي منطقي است، زيرا به صورت منطقي و الكتريكي به عنوان يك كابل بلند با گرههايش در نظر گرفته ميشود.
10baseTيا IEEE 802.3i- معمولاً براي اتصال ايستگاههاي كاري به هاب به كار ميرود. همچنين هابها براي اتصال به يكديگر ميتوانند از شيوه كابلكشي10BaseT استفاده كنند.
ويژگيهاي 10BaseT - كابل زوج تابيده: 10BaseT از كابل زوج تابيده بدون محافظ (UTP) استفاده ميكند. اين كابل انعطافپذير و مقاومت آن 100 اهم است.
- مقاومت كابل و اتصال دهنده: مقاومت استاندارد اين كابل 100 اهم است. اتصال دهنده نهايي يك كانكتور RJ45 ميباشد. كابل از درون به كارت شبكه و هاب ختم ميشود.- اتصال به زمين: براي حداقل كردن نويز كابل يك خط بالانس شده با -RX (جفتهاي مجزاي دريافت) و +RX و - TX و + TX (جفتهاي مجزاي انتقال) ميباشد. هيچ محافظي وجود ندارد، يعني هر نويزي كه
در كابل+RX ديده ميشود، در كابل -RX نيز ظاهر خواهد شد. هر گاه دو سيگنال با هم تركيب ميگردند، نويز از بين ميرود، زيرا -RX و +RX صد و هشتاد درجه اختلاف فاز دارند.
- حداكثر گرهها: براي 10BaseT حداكثر تعداد گرههايمجاز تعداد 128عدد ميباشد.- - حداكثر فاصله بين گرهها و هاب: حداكثر فاصله بين گرهها و هاب 100 متر است.- - سرعت انتشار: سرعت سيگنال در كابل 59c/. است. حداكثر طول قسمت 100 متر يا حداكثر تأخير انتشار 565/0 ميكروثانيه است.
- حداكثر تعداد قسمتها: همانند قبل حداكثر پنج قسمت (با چهار تكرار كننده) ميتواند بين دو گره شبكه در مسير قرار داشته باشند: سه قسمت هم محور با حداكثر تأخير 565/0 ميكروثانيه و دو قسمت پيوندي با حداكثر تأخير 565/0 ميكروثانيه. - - حداكثر نرخ انتقال: حداكثر نرخ انتقال براي IEEE 802.3i ، 10 مگابيت در ثانيه است. اگر چه نرخ انتقال به تعداد كاربران روي خط و سرعت قرار دادن اطلاعات بر روي آن نيز بستگي دارد.
- ستاره فيزيكي / خطي منطقي: IEEE 802.3i يك توپولوژي ستاره فيزيكي است. كابلها به طور فيزيكي مانند يك ستاره به هاب متصل هستند. از نظر منطقي به صورت يك توپولوژي خطي است، زيرا به صورت الكتريكي و منطقي به صورت يك كابل بلند است كه گرههايش به آن متصل شدهاند. هر گره ميتواند يك مشتري، يك سرويس دهنده يك ايستگاه كاري يا يك هاب ديگر باشد.
- كنترل دسترسي به رسانهها : (MAC) لايه كنترل IEEE 802.3 به صورت فيزيكي در حافظه ROM كارت شبكه قرار گرفته است كه پيوند بين لايه پيوند و لايه فيزيكي از مدل OSI است و منطقاً در بخش پائينتر لايه پيوند قرار دارد. تنها يك لايه MAC براي همه ويرايشهاي (802.3 ، IEEE 802.3, ،802.3i، 802.3a و...) وجود دارد.- لايه MAC از CSMA/CD استفاده ميكند. ضمن آن كه شامل ترتيب بيتها و تبديل بستههاي اطلاعاتي از لايه شبكه به قابها نيز ميباشد.
فيبر نوري از كابلهاي نوري يا Fiber optic در شبكههايي كه نياز به سرعت انتقال بالا دارند، استفاده مي شود. كابلهاي نوري تحت تأثير تداخل الكترومغناطيسي قرار نميگيرند و به دليل آن كه در اين تكنولوژي از سيگنالهاي نوري به جاي سيگنالهاي الكتريكي استفاده ميشود، ميتوانند سيگنالها را تا فواصل بسيار طولاني انتقال دهند. سيگنالها همان پالسهاي نوري هستند كه در طول رشتهاي شفاف از جنس شيشه يا پلاستيك درون كابل حركت ميكنند. به همين جهت از كابلهاي نوري برخلاف كابلهاي الكتريكي نميتوان در طول مسير انشعاب گرفت. اين ويژگي باعث بالا رفتن امنيت شبكههايي كه از فيبر نوري به عنوان محيط انتقال استفاده ميكنند، گرديده است. فيبرهاي نوري داراي سه بخش استوانهاي هممحور هستند. هسته مركزي فيبر نوري از جنس شيشه يا پلاستيك بسيار شفاف ساخته شده است. هسته فيبر توسط پوشش شيشهاي
يا پلاستيك با خواص نوري متفاوت پوشانده شده و كل مجموعه درون غلاف محافظ خارجي قرار گرفته است.سرعت انتقال اطلاعات در اين كابل ها از 100Mbpsتا 2Gbps ميتواند باشد. اين سرعت انتقال در كابلهاي نوري در فواصل 2 تا 25 كيلومتر قابل استفاده است .در برابر مزيتهاي ذكر شده، كابلهاي نوري گران بوده و نصب آن ها نيز بسيار پرهزينه است. شركت IBM در س
ال 1984 سيستم استاندارد كابلكشي شبكه خود را مبتني بر فيبر نوري وضع كرد.
انتقال بي سيم متداولترين روش اتصال كامپيوترها در يك شبكه استفاده از كابل است. كابلها عليرغم ساده و ارزان بودن داراي محدوديتهايي نيز هستند. مثلاً نميتوان دو دفتر يك شركت را كه در دو نقطه از يك شهر واقع هستند، توسط كابل به هم ارتباط داد. به علاوه استفاده از كابل در بسياري از مواقع دستوپاگير است.براي غلبه بر اين محدوديتها در بعضي از شبكهها، از محيط واسطه انتقال راديويي يا بيسيم استفاده ميشود. تكنولوژي بيسيم به عنوان جايگزين سيستم كابلكشي به سرعت در صنعت نرمافزار و سختافزار مطرح شده است. در بعضي از شبكهها، از سيستم بيسيم براي پشتيباني از شبكه در هنگام آسيبديدگي كابلها استفاده ميشود. شبكههايي كه از تكنولوژي بيسيم براي ارتباط استفاده ميكنند، شبكههاي بيسيم (Wire less) نام دارند.در شبكههاي بيسيم از امواج راديويي به عنوان محيط انتقال استفاده ميشود. امواج راديويي مورد استفاده در شبكههاي بيسيم را از نظر فركانس به كار رفته به سه گروه تقسيم مي كنند . امواج راديويي، مايكروويو و مادون قرمز.
امواج راديويي(RadioFerequency)
فركانس امواج راديويي (RF) به كار رفته در شبكههاي بيسيم بين محدوده 10 كيلوهرتز تا چند گيگاهرتز قرار ميگيرند. امواج RF بهخودي خود در تمام جهتها منتشر ميشوند، اما ميتوان به كمك آنتنهاي ويژه جهت انتشار اين امواج را محدود به يك سمت خاص نمود. بُرد ا
نتشار امواج راديويي بسيار زياد است ضمن آن كه ميتوان به كمك دستگاههاي فرستنده - گيرنده (Transceiver) راديويي، اين امواج را براي ارسال به نقاط دورتر تقويت كرد. سرعت انتقال داده در سيستمهاي راديويي بين 1 تا 11Mbps است. سيستم راديويي RF ميتواند در سيستمهاي شبكهاي سيار يا Mobile نيز مورد استفاده قرار گيرد. ارتباطات در اين محدوده نيازي به مجوز ندارند.
مايكروويو (Microwave)
نوع ديگر شبكههاي بيسيم از امواج راديويي در باند فركانسي مايكروويو براي محيط انتقال استفاده ميكنند. امواج مايكروويو برخلاف امواج RF فقط در يك جهت منتشر ميشوند. اين امواج در برابر تداخل حاصل از فعاليتهاي الكتريكي اتمسفري نظير رعد و برق بسيار حساس هستند. در سيستمهاي مايكروويو نيز همانند امواج RF، سرعت انتقال داده به فركانس سيگنال بستگي داشته و در ناحيه اي بين يك تا ده Mbps قرار ميگيرد. فركانس سيگنال در سيستمهاي مايكروويو بين 4 تا 14 گيگاهرتز ميباشد. سيستمهاي مايكروويو به دو صورت مورد استفاده قرار مي گيرند: سيستمهاي زميني و سيستمهاي ماهوارهاي. سيستمهاي مايكروويو زميني از آنتنهاي بشقابي دوطرفه براي رله امواج استفاده ميكنند و بايد داراي مجوز باشند. سيستمهاي ماهوارهاي مايكروويو از طيف فركانس باند كوتاه استفاده كرده و براي رله آنها از ماهواره ها كمك گرفته ميشود. تضعيف در سيستم هاي راديوي RF و مايكروويو نيز وجود دارد. در اين سيستمها، تضعيف به اندازه آنتن و فركانس سيگنال بستگي دارد.
مادون قرمز (IR) نوع سوم شبكههاي بيسيم از امواج راديويي در فركانس امواج نور در ناحيه مادون قرمز براي محيط انتقال استفاده ميكنند. براي توليد امواج مادون قرمز از ديودهاي نورگسيل (LED) يا ديودهاي ليزري (ILD) استفاده ميشود. استفاده از امواج نوري مادون قر
مز براي محيطهاي سربسته بسيار مناسب است. هزينه تجهيزات اين سيستم به كيفيت مورد استفاده و توليدكننده آنها بستگي دارد.از آن جايي كه فركانس امواج راديويي در نا
حيه مادون قرمز بالا است، سرعت انتقال داده در سيستمهاي مادون قرمز نيز بالا بوده و بين 1Mbps تا 16Mbps ميباشد.
انواع شبكه هاي بيسيم شبكههاي بيسيم براساس كاركرد خود ميتوانند به سه طبقه تقسيم شوند. اين انواع عبارتند از: سيستمهاي رايانهاي سيار (Mobile Computing)، شبكههاي LAN بيسيم يا WLAN و شبكههاي محلي توسعه يافته (ELAN) يا Extended LAN . شبكههاي رايانهاي سيار از واسطههاي عمومي نظير خطوط تلفني براي انتقال داده استفاده ميكنند. سرعت انتقال داده در اين روش بين 8 تا 36.6Mbps است. با استفاده از اين شبكهها كاربران ميتوانند حين سفر به مبادله نامههاي الكترونيكي و اطلاعات بپردازند. خطوط تلفني تنها محيطهاي انتقال اين شبكهها نيستند. در اين شبكهها نيز ميتوان از سيستمهاي راديويي نظير آن چه كه در تلفنهاي سيار و تلفنهاي ماهوارهاي به كار مي رود، نيز استفاده كرد. دادهها در شبكههاي WLAN همانند شبكههاي LAN ارسال ميشوند. در شبكههاي WLAN يك نقطه مركزي موسوم به نقطه دسترسي مركزي يا Central Access Point بهكمك تجهيزات فرستنده و گيرنده تمام كامپيوترهاي شبكه را به هم متصل ميكند. در شبكههاي WLAN از مادون قرمز، ليزر و امواج راديويي براي انتقال داده استفاده ميشود.شبكههاي نوع سوم يا ELAN با اتصال
دو يا چند شبكه LAN بهكمك پل يا Bridge هاي بيسيم ايجاد ميشوند. براي فواصل بيشتر ميتوان از Bridgeهاي بي سيم برد بلند استفاده كرد. برد اين پلها حدود 50 كيلومتر است. در شبكههاي ELAN، داده و صوت با سرعت 1.544Mbps انتقال داده ميشوند. علت
مقبوليت شبكههاي WLAN WLAN يا Wireless LAN شبكه محلي بدون كابل است كه همان مزايا و وضعيت تكنولوژي LAN را دارد. شبكههاي محلي بيسيم به جاي استفاده از كابلهاي هم محور، به هم تابيده يا فيبرنوري از فركانسهاي راديويي (RF) استفاده ميكنند. شبكه
هاي بيسيم با اتكا به امواج طيف گسترده (Spreed Spectrum) كه حساسيت كمتري نسبت به نويز راديويي و تداخل دارند عمل ميكنند. لذا براي انتقال اطلاعات بسيار مناسب ميباشند حركت از LAN كابلي به بيسيم اترنت تكنولوژي حكمفرما در دنياي كابلي است كه توسط سازمان IEEE با استاندارد 802.3 تعريف شده است و يك استاندارد كامل، با سرعت بالا و قابليت دسترسي گسترده ميباشد. اترنت امكان انتقال اطلاعات با سرعت ده مگابيت در ثانيه را دارد و نوع سريعتر آن با سرعت صد مگابيت در ثانيه اطلاعات را انتقال ميدهد. اولين فناوري شبكه محلي بيسيم در باند 900 مگاهرتز و سرعت پائين (1 تا 2 مگابيت بر ثانيه) متولد شد. عليرغم كمبودها و به خصوص سرعت پايين، آزادي و انعطافپذيري بيسيم باعث شد اين فناوري تازه راه خود را به خردهفروشيها و انبارهايي كه دستگاههاي قابل حمل در دست را براي مديريت و دريافت اطلاعات استفاده ميكردند، باز كند. در سال 1991 شبكههاي بيسيم از اقبال عمومي گسترده برخوردار شدند. يك سال بعد شركتها به توليد دستگاههاي شبكههاي بيسيم كه در باند 4/2 گيگاهرتزي كار ميكردند، روي آوردند. در ژوئن 1997،IEEE استاندارد 802.11 را براي شبكههاي محلي بيسيم ارائه داد. استاندارد 802.11 از انتقال با نور مادون قرمز و دو نوع انتقال راديويي با پهناي باند 4/2 گيگاهرتز و سرعت انتقال داده 2Mbps پشتيباني ميكند. در سپتامبر سال 1999 نيز استاندارد 802.11b براي انتقال اطلاعات بهصورت بيسيم با سرعت 11Mbpsمعرفي
گرديد. اصطلاحات WLAN
• 802.11O: استاندارد IEEE كه يك كنترل دستيابي واسطهها به حامل و مشخصات لايه فيزيكي براي ارتباط با سرعت 1 و 2 مگابيت در ثانيه براي شبكهبيسيم را معين ميكند.
802.11b O: استاندارد IEEE كه يك كنترل دستيابي واسطهها به حامل و مشخصات
لايه فيزيكي براي ارتباط با سرعت 5/5 و 11 مگابيت در ثانيه براي شبكهبيسيم را معين ميكند.
• 802.11b O: استاندارد IEEE كه يك كنترل دستيابي واسطهها به حامل و مشخصات لايه فيزيكي براي شبكه محلي اترنت را معين ميكند.
• Access Point O: يك گيرنده و فرستنده شبكه محلي بيسيم كه به عنوان نقطه مركزي و پل ميان شبكههاي بي سيم و كابلي عمل ميكند.
• O شبكه AdHoc : يك شبكه محلي بيسيم كه از ايستگاههاي بدون Access Point تشكيل شده است.
• Association O : هر واحد Root يا تكرار كننده در يك ارتباط بدون سيم شامل يك جدول ارتباطي است كه وظيفه كنترل انتقال بستهها را بين نقطه دسترسي و واحد بيسيم به عهده دارد. اين جدول ارتباط از اطلاعات همه گرههايي كه تحت Access Point در واحد بيسيم قرار گرفته و شامل تكراركنندهها و گرههاي Client است، نگهداري ميكند.
• O پهناي باند (Bandwidth): نشان دهندهِ حداكثر نقل و انتقال اطلاعاتي (گسترهِ فركانس) است كه يك سيگنال بطور متوسط بدون از دست دادن توان عمل ميكند.
• O پهناي پرتو (Beamwidth): زاويه پوشش سيگنال كه توسط امواج راديويي ايجاد ميشود، پهناي پرتو ممكن است توسط يك آنتن جهت دار براي بالابردن بهره كاهش يابد.
• O پروتكل (BOOTP BOOT ): اين پروتكل جهت تعيين وضعيت آدرسهاي IP ثبت شده بر روي تجهيزات شبكه مورد استفاده قرار ميگيرد.
Bridg O (پل): وسيلهاي است كه براي ارتباط شبكهها با فرستادن بستهها از ميان ارتباطات لايه MAC استفاده ميشود.
• (CSMA/CA): يك روش دستيابي واسطههاي شبكه محلي بي سيم است كه توسط ويژگيهاي IEEE 802.11 معين شده است.
• (CSMA/CD): يك روش دستيابي واسطههاي شبكههاي اترنت است كه توسط ويژگيهاي IEEE 802.11 معين شده است.
• CCK: روش مدلسازي كه به وسيله شبكه بيسيم IEEE 802.11 جهت انتقال اطلاعات در 5/5 و 11 مگابيت در ثانيه استفاده ميشود.• dBi: نسبتي از دسي بل به همسانگردي آنتن كه معمولاً براي اندازهگيري بهره آنتن استفاده ميشود. مقدار بالاتر آن يعني بهره بالاتر و زاويه پوشش تندتر.
• DBPSK: روش مدلسازي كه بوسيله شبكه بيسيم IEEE 802.11 جهت انتقال اطلاعات در 1 مگابيت در ثانيه استفاده ميشود.
• DQPSK : روش مدلسازي كه بوسيله شبكه بيسيم IEEE 802.11 جهت انتقال اطلاع
ات در 2 مگابيت ثانيه استفاده ميشود.
• دو قطبي (Dipole): نوعي آنتن با بهرهِ پائين (2/2 دسي بل) و تشكيل شده از دو عنصر (اغلب داخلي)
• DSSS: نوعي انتقال راديويي طيف گسترده كه به طور متوالي سيگنال را در يك باند فركانس گسترده انتقال ميدهد.
• آنتن جهت دار (Directional Antenna): آنتني كه توان انتقال را در يك جهت متمركز ميكند و به موجب آن افزايش فاصله پوشش با زاويه پوشش ايجاد ميگردد. انواع اين آنتن شامل Yagi ،Patch ،Disk و arabolic ميباشند.
• آنتن iversity: يستمي هوشمند از دو آنتن كه امواج راديويي وارد شونده را به طور متوالي حس كرده و به طور خودكار آنتني كه در بهترين موقعيت قرار دارد را براي دريافت انتخاب ميكند.
• گره پاياني (End Node): گره مشتري كه در انتهاي درخت شبكه قرار دارد.
• اترنت (Ethernet): تكنولوژي برجستهاي در شبكههاي محلي كابلي كه در مشخصات IEEE 802.11 استاندارد شده است.
• FHSS: نوعي انتقال راديويي طيف گسترده است كه امواج فرستنده و گيرنده در همزماني خاصي از يك فركانس به فركانس ديگر بنا به الگويي از پيش تعيين شده پرش ميكنند.
• بهره (Gain): روشي براي بالابردن فاصله انتقال يك موج راديويي با تمركز سيگنال در يك جهت خاص، عموماً با استفاده از آنتن جهت دار بهره توان سيگنال راديو را افزايش نميدهند و تنها به آن جهت ميدهد. بنابراين اگر بهره افزايش يابد، كاهش زاويه پوشش را به همراه خواهد داشت.
• گره پنهان (Hidden Node): گرهي كه سعي ميكند اطلاعات را انتقال دهد ولي به دليل موقعيت آن نسبت به ساير گرهها، حس نميشود.
• زير ساخت (Infrastructure): زيرساخت بيسيم، سيستمي ارتباطي است كه نقطه دستيابي، گرههاي متحرك و گرههاي ثابت را با هم تركيب ميكند. Access Point در اين سيستم ميتواند واحد ريشه باشد كه به صورت فيزيكي به بستر اصلي شبكه محلي با كابل متصل شده يا ميتواند به عنوان تكراركننده بيسيم عمل كند.
• IEEE : انجمني تخصصي كه به مهندسان برق از طريق مطبوعات، كنفرانسها و فعاليتهاي توليد استاندارد سرويس ميدهد. استانداردهاي 802.3 (اترنت) و 802.11 (شبكههاي محلي بيسيم) از كارهاي آن است.
• همسانگرد (Isotropic): آنتني كه سيگنال را در 360 درجه افقي و عمودي به صورت يك كره كامل ارسال ميكند.
• Line of Sight خط ديد: خطي مستقيم كه بين دو دستگاه انتقال دهنده وجود دارد. خط ديد معمولاً براي انتقال راديويي جهتدار در فواصل طولاني مورد نياز است. به علت انحناي كره زمين خط ديد براي دستگاههايي كه روي برجها و ساختمان بلند نيستند، 26 كيلومتر است.
• مدولاسيون (Modulation): يكي از روشها براي تركيب كردن اطلاعات كاربر با يك سيگنال حامل انتقال دهنده.• آنتن همه جهته (Omni Directional): آنتني كه انتقال زاويه 360 درجه را انجا
م ميدهد. اين آنتنها وقتي استفاده ميشوند كه پوشش در تمام جهات موردنياز است.
• آنتن سهموي (Parabolic): آنتن سهمي شكل كه اغلب با نام Dish از آن ياد ميشود.
• حساسيت گيرنده: ميزاني از ضعيفترين سيگنالي كه يك فرستنده ميتواند دريافت كند و آن را به اطلاعات ترجمه كند.
• تكراركننده (Repeater): تكراركننده يك Access Point است كه محدوده راديويي شبكه بيسيم را گسترش ميدهد. تكراركننده به صورت فيزيكي به شبكه محلي بيسيم متصل نميشود، بلكه با استفاده از امواج راديويي با Access Point هاي ديگر ارتباط برقرار ميكند.
• Roaming : خصوصيتي از برخي Access Point ها كه به كاربران اجازه حركت در يك مركز كامپيوتر را ميدهد.
• طيف گسترده (Spread Spectrum): يك تكنولوژي انتقال راديويي كه اطلاعات كاربر را در باندگستردهتري نسبت به بقيه انتقال ميدهند.
• WEP : مكانيزم عملياتي حفاظت كه در استاندارد 802.11 تعريف شده و براي معادل ساختن يكپارچگي پيوند واسطه در بيسيم با آنچه در كابل بود طراحي شده است.
• آنتن ياگي (Yagi): نوعي از آنتن جهتدار استوانهاي است.
مزاياي شبكههاي بيسيم انعطافپذيري: دسترسي به اطلاعات بلادرنگ در هركجا و در هر زمان در يك ساختمان و يا در چند ساختمان بدون انجام كابلكشي. نرخ سرعت بالا در حد شبكههاي كابلي: امروزه كاربران با سرعت 11 مگابيت در ثانيه به اطلاعات ميتوانند دسترسي داشته باشند كه همانند سرعت اترنت معمولي است. نصب آسان نصب شبكه محلي بي سيم سريع و آسان است و نياز به سيم كشي و ايجاد مسير روي ديوارها و سقفها را از بين ميبرد. نگهداري آسان و ارزان: در طي زمان نگهداري از شبكه محلي بيسيم هزينه كمتري دارد. در ضمن تعميرات كابلها، مسيرها و هزينههاي گسترش مسير كابلكشي نيز از ميان رفته است.WEP براي حفاظت از دادهها: همانند شبكههاي كابلي، نسبت دادهها از طريق (Wired Equivalent Privacy (WEP تضمين ميگردد.
تجهيزات شبكه شبكهها به روشهاي گوناگوني توسعه مييابند. توسعه شبكهها ميتوانند با افزايش فواصل بين كامپيوترها و همچنين افزايش تعداد كاربران همراه باشند. يكي از روشهاي توسعه شبكهها، تقسيم شبكه به چند شبكه كوچكتر و سپس اتصال آنها به شبكه بزرگتر به
صورت WAN ميباشد. مهندسان شبكه به كمك تجهيزاتي از قبيل تكراركنندهها (Repeater)، پلها (Bridge)، مسيريابها (Router) و دروازهها (gateway)، شبكهها را گسترش ميدهن
د.
تكراركننده (Repeater) تكراركننده در واقع تقويتكننده سيگنال تضعيف شده به منظور ارسال سيگنال به فواصل دورتر است. تكراركننده يا Repeater در لايه فيزيكي مدل ISO به كار گرفته ميشود. و وظيفه آن دريافت سيگنال ضعيف از يك قسمت شبكه و ارسال آن پس از تقويت به قسمت ديگري از شبكه است.
نمونه اي از يك هاب 24 پورتيهمچنين تكراركننده ميتواند سيگنال را از يك محيط انتقال دريافت كرده و آن را بر روي محيط انتقال ديگري ارسال نمايد.براي آن كه تكراركننده بتواند در شبكه بهدرستي عمل كند، بايد پروتكلهاي به كار گرفته شده Logical Link Control (LLC) در هر دو Segment همسان باشند. براي مثال نميتوان يك تكراركننده را براي انتقال داده بين Ethernet Segment و Token Ring Segment به كار برد. تكراركننده ها فقط مي توانند segmentهايي را به هم ارتباط دهند كه از روش دسترسي يكساني استفاده مينمايند.تكراركننده به هيچ وجه نمي تواند داده هاي دريافتي را فيلتر كند. بلكه فقط هر بيت دريافتي را عيناً منتقلميكند، حتي اگر د
اده ها دربستههاي نادرست قرار گرفته باشند.يعني در صورتي كه اشكالي در يك Segment وجود داشته باشد، اين اشكال از طريق تكراركننده به تمام Segmentهاي ديگر ارسا
ل خواهد شد. سادهترين و ارزانترين روش توسعه شبكههاي LAN، استفاده از تكراركننده است. اما در عين حال حالتهايي وجود دارند كه تكراركنندهها قادر به برآورده كردن نيازهاي شبكه نمي باشند.
هاب (Hub)براي اجراي طرح شبكه يك مدرسه، لازم است كه تعداد زيادي از قطعات كابلUTP در شبكه مورد استفاده قرار گيرند. سيمهاي كابل هاي UTP را نميتوان به يكديگر لحيم كرد، زيرا اين عمل موجب ايجاد نويز و اعوجاج در سيگنالهاي شبكه مي شود. براي جلوگيري از بروز اين مشكلات از يك دستگاه مركزي به نام هاب (Hub) در شبكهها استفاده ميشود. يك هاب به قطعات شبكه سازمان بخشيده و سيگنالهاي دريافتي را به ديگر قسمتها ارسال ميكند. به هاب گاهي تكراركننده چند پورتي يا Multiport Repeater هم گفته ميشود. Hubها معمولاً در توپولوژي ستاره اي مورد استفاده قرار ميگيرند و به سه دسته تقسم بندي مي شوند. هابهاي فعال يا Active، غيرفعال و نيز هاب هوشمند يا Intelligent. يك هاب غيرفعال فقط به عنوان اتصالدهنده عمل ميكند و هيچگونه عمليات توليد مجدد سيگنال و يا تقويت در آن صورت نميگيرد. در صورتي كه در شبكه از هاب غيرفعال استفاده شده باشد، هنگامي كه كامپيوتري سيگنالي را ارسال كند تمام كامپيوترهاي ديگر آن سيگنال را دريافت خواهند كرد. هابهاي فعال يا Active همانند نمونههاي غيرفعال هستند، اما برخلاف آن ها در هابهاي فعال سيگنال مجدداً توليد يا
تقويت شده و ارسال ميگردد. اشكال هابهاي فعال در آن است كه علاوه بر سيگنال، اغتشاش و نويز نيز تقويت و ارسال ميشود. در هابهاي فعال نيز هر كامپيوتر روي شبكه، سيگنالهاي ارسال شده ديگر كامپيوترها را دريافت ميكند، اما هاب هوشمند وظيفه توليد مجدد و تقويت
سيگنال و مديريت شبكه را همزمان بر عهده دارد. در صورت استفاده از هاب هوشمند ميتوان در شبكه از كارتهاي شبكه متفاوت بهره گرفت. هابهاي هوشمند قادر به انتخاب مسير عبور سيگنال نيز هستند. اين مطلب به معني آن است كه سيگنال دريافتي در ورودي هاب الزاماً به تمام كامپيوترها ارسال نميشود و هاب ميتواند سيگنال را فقط به قسمت مورد نظر سيگنال هدايت كند.استفاده از هاب در شبكه چند مزيت دارد. به عنوان مثال در صورت استفاده از هاب و در صورت آسيب ديدگي يك segment كابل و يا قطع شدن آن از هاب، فقط همان بخش از شبكه از كار
خواهد افتاد. وجود هابها در شبكه قابليتهاي توسعه شبكه را نيز افزايش ميدهد. براي توسعه شبكهاي كه از هاب استفاده مي كند، ميتوان به سادگي كامپيوتر يا هاب ديگري به هاب فعلي اضافه كرد.هابها قابليت نظارت بر عمليات شبكه را دارا هستند. از هاب براي عيبيابي و تعيي
ن آن كه آيا يك اتصال شبكه فعال است يا خير نيز استفاده ميشود. هاب، نگاهي از نزديك هابها براي ايجاد يك توپولوژي ستارهاي فيزيكي به كار ميروند. توپولوژي منطقي به پروتكل Medium Access Control بستگي دارد. در توپولوژي ستارهاي، هاب در مركز ستاره قرار دارد و گرهها در رئوس آن ستاره ميباشند. توپولوژي ستاره در آرايش ستارهاي شبكه، همه كابلهاي شبكه به هاب مركزي ميآيند. اين روش براي يافتن و رفع اشكال بسيار مفيد است. در روش ستارهاي به راحتي ميتوان يك ايستگاه كاري را با تغيير اتصال آن به هاب جابجا كرد. اما اگر هاب خراب شود، بخش بزرگي از شبكه از كار خواهد افتاد. همچنين ميزان كابل استفاده شده در توپولوژي ستارهاي بسيار بيشتر از روش خطي يا حلقهاي است زيرا هر ايستگاه بايد به هاب متصل شود نه به ايستگاه بعدي. براي دريافتن ويژگيهاي قسمت به قسمت اترنت بايد مشخص نمود كه هاب اترنت چگونه عمل ميكند. آنها از لحاظ منطقي به صورت توپولوژي خطي ظاهر ميشوند، ولي به صورت فيزيكي همانند توپولوژي ستارهاي هستند. شبكه هاب آبشاري اتصال هابها توسط پورت RJ 45 به يكديگر هاب آبشاري را بوجود ميآورد. يك هاب اصلي (سطح يك) به تعداد زيادي هاب فرعي (سطح دو) متصل شده است كه آنها هابهاي اصلي سطح سه در يك درخت سلسله مراتبي (يا ستاره خوشهاي) ميباشند. حداكثر تعداد ايستگاهها در يك شبكه هاب آبشاري به 128 محدود ميشود.
كاربرد هاب در شبكه هاي ستاره اي بستر اصلي شبكه (Backbone) در چنين شبكهاي هاب اصلي وجود ندارد. هابهاي سطح يك از طريق درگاه AUI اتصال برقرار ميكنند. براي كابل هم محور نازك تا 30 هاب ميتوانند به هم متصل گردند كه اين رقم براي كابل هم محور ضخيم تا 100هاب ميباشد. هابهاي سطح دو ميتوانند به درگاههاي 10BaseT هابهاي سطح يك
متصل شوند تا 1024 ايستگاه ميتوانند به درگاههاي 10BaseT هابهاي سطح دو متصل شوند. همه ايستگاهها و قسمتها به عنوان يك قسمت منطقي با يك شماره شبكه به نظر ميرسند. در دنياي حقيقي هرگز 1024 ايستگاه به يك قسمت وصل نميشوند زيرا ترافيك زياد باعث كند شدن شبكه ميشود.هابهاي يك سويه و دو سويه (Full Duplex & Half Duplex) عمليات عادي ات
رنت يك سويه است يعني تنها يك ايستگاه در يك زمان صحبت ميكند و ايستگاهها براي صحبت روي خط نوبت ميگيرند (بر اساس مكانيزم دسترسي CSMA/CD). هابهاي دو سويه، هابهايي هستند كه اجازه ارتباط دو طرفه را ميدهند، بنابراين پهناي باند در دسترس به دو برابر افزايش مييابد. هابهاي دوسويه محصولات خاصي هستند و تنها با محصولات هم كارخانهاي خودشان كار ميكنند. براي مثال اگر A بخواهد با C صحبت كند يك خط مستقيم 10 مگابايتي ميان دو هاب برقرار ميشود. همينطور اگرD بخواهند با B صحبت كند يك خط مستقيم 10 مگابايتي ديگر (در جهت مخالف) ميان دو هاب برقرار ميگردد. استاندارد رسمي براي هابهاي دو سويه وجود ندارد.هاب - سوئيچ هاب سوئيچها، هابهايي هستند كه مستقيماً درگاهها را به يكديگر سوئيچ ميكنند. شبيه به هابهاي دو سويه هستند با اين تفاوت كه ميان همه درگاهها كانال 10 مگابايتي برقرار است (يا 100 مگابيتي).اگر A بخواهد با B ارتباط برقرار كند، يك ارتباط 100/10 مگابيتي ميان آن دو برقرار ميشود. اگر C بخواهد با D ارتباط برقرار كند يك ارتباط 100/10 مگابايتي ديگر برقرار خواهد شد.
نمونه لب از سوييچ هاي 24 پورتبررسي فني سوئيچها سوئيچينگ فناوري سوئيچينگ باعث كاهش ترافيك شبكه ميگردد. دستگاههايي كه سوئيچينگ را انجام ميدهند يعني سوئيچها در اغلب شبكههاي LAN جايگزين هابها شدهاند. دستگاه سوئيچ امروزه در شبكهها همه وسائل سوئيچينگ و مسيريابي دو عمل اساسي را انجام ميدهند: 1- سوئيچ كردن قاب دادهها: فرآيند دريافت يك Frame در رسانه ورودي و انتقال آن به رسانه خروجي. 2- نگهداري عمليات سوئيچينگ: سوئيچها جدولهاي سوئيچينگ ميسازند و از آن نگهداري ميكنند.تكراركنندهها نمونه اي از كاربرد تكراركننده فيبرنوري
تكراركنندهها دستگاههاي سختافزاري فيزيكي ميباشند كه براي توليد مجدد سيگنال الكتريكيكارهاي زير را انجام ميدهند:
- شكلدهي مجدد شكل موج،- بزرگ كردن شكل موج،- زمانبندي مجدد سيگنال،هدف يك تكراركننده هدف يك تكراركننده، گسترش قسمتهاي شبكه محلي يا LAN Segmentها به ورا
ي محدوديتهاي فيزيكي آنها است. معمولاً تكراركنندهها براي متصل كردن دو ساختمان دور از هم به كار ميروند. از آنها ميتوان براي اتصال طبقات يك ساختمان كه از فاصله مجاز تجاوز ميكنند، استفاده كرد.
تكراركننده در لايه عملياتي OSI تكراركنندهها در لايه فيزيكي مدل OSI عمل ميكنند. ترافيكي كه در يك طرف تكراركننده ظاهر ميشوند، در دو طرف ديده ميشود. تكراركنندهها تنها ويژگيهاي الكتريكي و فيزيكي يك سيگنال را اداره ميكنند. تكراركنندهها تنها بر روي نوعهاي همسان لايه
10Base5 را به 10BaseT متصل كنند، زيرا هر دو از لايه 802.3MAC استفاده ميكنند.يك تكرار كننده نميتواند شبكه حلقه-نشانه را به اترنت متصل نمايد، زيرا لايه فيزيكي براي هر يك از اين توپولوژيها متفاوت است.
لايه MAC و قسمتهاي مختلف شبكه محلي
آدرس لايه MAC براي معرفي كارت شبكه به شبكه ميباشد. تكراركننده براي هر دو طرف قسمت ناپيدا است و هر دو طرف ميتوانند همه آدرسهاي MAC را ببينند. اين به آن معناست كه مثلاً هر ترافيك شبكهاي در طبقه اول ظاهر گردد، در طبقه پنجم نيز ديده ميشود و برعكس.گره A و B ميتوانستند به طور مداوم به تبادل فايل بپردازند. اين ترافيك شبكه در طبقه اول نيز ديده ميشود. چون تكراركنندهها ميان يك قسمت فاصله نمياندازند و براي هر دو طرف قسمت شفاف هستند در واقع چند قسمت متصل بههم از طريق يك تكراركننده همانند يك قسمت بزرگ به نظر ميآيند. شماره شبكه يا شماره قسمت در هر دو طرف تكراركننده يكي است.هنگام استفاده از تكراركننده بايد توجه نمود كه تأخير انتشار كلي از استانداردي كه لايه فيزيكي استفاده ميكند، بيشتر نشود. تكراركنندهها به سيگنالي كه تكرار ميگردد تأخير انتشاري اضافه مينمايند.
تكراركنندههاي فيبر نوري اين تكراركنندهها دو قسمت را با پيوند نوري به هم پيوند ميدهند. نرخ انتقال در طول فيبر تغيير نميكند. مزاياي آن مصونيت از نويز و كار در فاصلههاي طولانيتر است. Segmentها ميتوانند با فاصله 3000 متر به هم پيوند داده شوند و همچنان همان تأخير انتشار لايه فيزيكي را دارا باشند.
عملكرد سوئيچ سوئيچها قسمتهاي LAN را به هم متصل ميكنند، از جدول آدرسهاي MAC براي تشخيص قسمتي كه در آن يك بسته اطلاعاتي بايد انتقال يابد استفاده ميكنند و ترافيك را كاهش ميدهند، در نتيجه سوئيچها نسبت به پلها با سرعت بالاتري عمل ميكنند و ميتوانند از كاربردهاي جديدي همانند LAN مجازي يا VLAN پشتيباني كنند. پشتيباني از VLAN يا QoS بستگي به شركت سازنده و مدل سوئيچ دارد. مزاياي سوئيچها يك سوئيچ اترنت مزاياي زيادي دارد، مانند اجازه به تعدادي كاربر براي برقراري ارتباط موازي از طريق استفاده از مدارها
ي مجازي و قسمتهاي اختصاصي شبكه در يك محيط عاري از برخورد. يعني از اين
طريق پهناي باند بيشتر آزاد و هر كاربر پهناي باند مخصوص به خود را دارد. مزيت ديگر آن اين است كه جايگزيني آن با هاب به سادگي انجامپذير است و نيازي به تعويض سختافزار و كابلهاي موجود نميباشد. و بالاخره مدير شبكه به سادگي ميتواند آن را مديريت كند. سوئيچها در لايه پيوند دادهاي كار ميكنند و همانند پلها اجازه اتصال Segment هاي LAN به يكديگر براي تشكيل يك شبكه بزرگتر را ميدهند. پلها (Bridge)
پلها ادوات نرمافزاري و سختافزاري هستند. يك پل ممكن است دستگاه مجزايي باشد كه به همين منظور طراحي شده يا كامپيوترهاي شخصي (با دو كارت رابط شبكه و نرمافزار برقراري ارتباط). بيشتر نرمافزارهاي سرويسدهندهها به صورت اتوماتيك هنگامي كه كارت شبكه دوم نصب ميشود، مانند يك پل عمل ميكنند.
استفاده از پل هدف استفاده از پل جداسازي شبكهها با آدرسهاي MAC، فيلتر كردن بستهها و ترجمه پروتكلها است.
جداسازي شبكهها با آدرسهاي MAC
براي مثال يك Segment به نام قسمت 100 داريم كه 50 كاربر از آن استفاده ميكنند. واحد مهندسي كه گرايش به طراحي به كمك كامپيوتر دارد و واحد حسابداري كه مشغول انجام محاسبات سنگيني (گزارشات پايان سال، گزارش كار ماهانه و...) ميباشد. در اين شبكه، ترافيك ميان ايستگاه A ،B يا C و سرويس دهنده فايل حسابداري در قسمت 100 ديده ميشود. همينطور هر ترافيكي كه ميان ايستگاههاي بخش مهندسي G ،H يا I باشد، در قسمت شبكه نيز ديده ميشود. نتيجه اين است كه دسترسي ساير واحدها به سرويس دهنده فايل عمومي به صورت قابل توجهي كاهش مييابد. اين بهدليل ترافيكي است كه واحدهاي مهندسي و حسابداري به وجود آوردهاند در اينجا از A ،B و C بهجاي آدرسهاي MAC استفاده نموديم. آدرسهاي MAC
حقيقي اعداد مبناي شانزده هستند مانند 01- (DC-45-08-00-EF).در اينجا راه حل استفاده از يك پل براي جدا كردن واحد حسابداري و پلي ديگر براي جداسازي واحد مهندسي است. پل تنها به بستههايي اجازه عبور ميدهد كه مربوط به قسمت محلي باشند. پل ابتدا جدول مسير گزي
ني خود را بررسي ميكند تا ببيند آيا بسته در قسمت محلي است يا خير. اگر بود آنرا به قسمت اصلي نميفرستد و اگر ايستگاه A يك بسته به سرويس دهنده فايل حسابداري بفرستد، پل شماره يك جدول مسير گزيني خود را بررسي ميكند (تا ببيند آيا سرويس دهنده فايل حسابداري در قسمت محلي است يا نه). اگر در قسمت محلي بود آنگاه پل شماره يك آن بسته را به
قسمتهاي ديگر ارسال نخواهد كرد. اگر ايستگاه A يك بسته به سرويسدهنده عمومي فايل بفرستد، پل شماره يك دوباره جدول مسيرگزيني خود را نگاه ميكند. اگر سرويسدهنده فايل عمومي در قسمت محلي نباشد، پل شماره يك بسته را به قسمت اصلي ارسال ميكند.
در اين روش شبكه قسمت بندي شده است و ترافيك بخش محلي از بقيه شبكه جدا ميشود. در نهايت پهناي باند شبكه افزايش مييابد زيرا بخش حسابداري و مهندسي براي دسترسي به
Segment رقابت نميكنند. هر قسمت ميزان ترافيك قسمت اصلي را پايين ميآورد و نتيجه دسترسي سريعتر است.
مديريت شبكه توسط فيلتركردن بستههاپل به ترافيك شبكه گوش ميدهد و تصويري از شبكه ر
ا در هر طرف پل ميسازد. اين تصوير شبكه موقعيت هر گره و درگاه پلي را كه به آن دسترسي دارد، مشخص ميكند.با اين اطلاعات پل تصميم ميگيرد كه بسته را در طول پل ارسال كند (اگر آدرس مقصد در همان درگاه نباشد) يا آن را ارسال نكند (اگر آدرس مقصد در همان درگاه
است).اين فرآيند تصميم، كه آيا بسته را ارسال كند يا خير را "فيلتر كردن بستهها " مينامند. ترافيك شبكه با تصميم در مورد اينكه كدام بستهها ميتوانند از پل عبور كنند، مديريت ميشود.
ترجمه از يك پروتكل به پروتكل ديگر لايه MAC همچنين شامل روش داوري خطي است كه توسط
شبكه استفاده ميشود. پلهاي ويژه ترجمه ميتوانند براي ترجمه ميان اترنت و حلقوي نشانهاي
به كار ميروند.پلها وسايل نگهداري و ارسال هستند. آنها يك بسته را از قسمت محلي ميگيرد، آنرا ذخيره ميكنند و قبل از فرستادن آن روي قسمت اصلي منتظر ميماند تا خالي
شود.پل دو نوع فيزيكي محلي و راه دور دارد. پلهاي محلي براي شبكههايي به كار ميروند كه به صورت محلي نيز قسمتبندي شدهاند، ولي قسمتها به صورت فيزيكي به هم نزديك هستند، مثلاً در همان ساختمان، در همان طبقه و... . پلهاي راه دور به صورت دوتايي استفاده ميشوند و در جاهايي به كار ميروند كه شبكه به صورت از راه دور قسمتبندي شده است. يعني Segmentها از نظر فيزيكي از هم دور ميباشند، مثلاً در ساختمانهاي متفاوت، در طبقات متفاوت و... .
روشهاي برقراري ارتباط پل سه روش مهم برقراري ارتباط براي متصل كردن LANها توسط پل استفاده ميشوند. پلهاي شفاف يا Transparent پروتكل درخت پوشا يا Spanning Tree مسيرياب منبع يا Source Routing
روش پل شفاف براي پشتيباني از شبكههاي اترنت به وجود آمده است. پروتكل درخت پوشا براي بهبود برقراري ارتباط شفاف توسعه يافت. پلهاي مسيرياب منبع نيز توسط شبكههاي حلقوي نشانهاي استفاده ميشوند. اين پلها به يك تعريف از مفاهيم حلقوي نشانهاي نياز دارند.
پلهاي شفاف
پلهاي شفاف آدرس MAC قابها را امتحان ميكنند تا ببينند كه بسته در قسمت محلي است يا در قسمت اصلي. در پلهاي اوليه نياز بود كه مدير شبكه به صورت دستي جدول مسير گزيني را بسازد تا به پل بگويد كه كدام آدرسها در كدام طرف پل قرار دارند. به ساختن جدول مسير گزيني به صورت دستي "مسيريابي ثابت يا ايستا" گويند. پلهاي پيشرفته به آدرس منبع Frame شبكه نگاه ميكنند تا تعيين كنند كه گره در كدام طرف پل قرار دارد و يك جدول مسيرگزيني به اين ترتيب ميسازند. به اين پلها "خودآموخته يا" Self Training گويند.
مزايا و معايب پلهاي شفاف
ويژگي خودآموزي آنها باعث شده كه به تنظيمات احتياج نداشته باشند.
از معايب آنها ميتوان كار كردن آنها تنها با يك مسير ميان قسمتها نام برد. در اين پلها استفاده از حلقه مجاز نيست. حلقه باعث ميشود كه نتوان تشخيص داد كه گره در سمت محلي پل قرار دارد.
پلهاي شفاف قابل دسترسي در WAN يا MAN نيستند، زيرا مسيرهاي زيادي ميتواند طي شود تا به يك مقصد رسيد و فقط در اتصال دو LAN به يكديگر به كار ميروند.
دلايل استفاده از پلچهار دليل اصلي براي استفاده از پل وجود دارد: الف) امنيت: جلوگيري از ارسال اطلاعات حساس شبكه به سمت اشخاص فاقد صلاحيت، ب) پهناي باند: كاهش ترافيك با قسمتبندي، ج) قابليت اطمينان: اگر يك قسمت از كار بيفتد باعت از كار افتادن كل شبكه
نميشود.د) ترجمه: پروتكلهاي مختلف لايه پيوند داده را ترجمه ميكند، مانند ايجاد ارتباط ميان توپولوژيهاي حلقوي نشانهاي به اترنت.
آدرس دهي پلپلها در لايه پيوند داده كار ميكنند و آدرسهاي MAC را ميشناسند. پروتكل درخت پوشا، بخش داده پروتكل پل(BPDU) را براي ارتباط پل به پل اضافه ميكند (BPDU: Bridge Protocol Data Unit). نرمافزارهايي براي تنظيم از راه دور كارتهاي اتصال با استفاده از پروتكل مديريت شبكه SNMP ايجاد شده است.اين يك استاندارد براي وسايل شبكههاي هوشمند براي برقراري ارتباط تنظيمات با مديرها ميباشد. ايستگاههاي كاري ميتوانند هزاران مايل دورتر قرار داشته باشند.
پل (Bridge) Bridgeها هم يكي ديگر از قطعات متداول در شبكه ها هستند. از پل براي تقسيم كردن شبكه هاي LAN و كاهش ترافيك قسمتهاي آن و در نتيجه افزايش كارايي شبكه استفاده مي شود. پلها تمام خواص تكراركننده را دارا هستند يعني ازآنها هم ميتوان براي توليد مجدد و تقويت سيگنال و توسعه شبكه استفاده كرد. اما پلها داراي خواص ديگري هم هستند كه آن ها را از تكراركننده ها متمايز مي سازد. پل ها در لايه پيوند دادهها در مدل OSI عمل مي كنند و در نتيجه مي توانند بخشهايي از شبكه را كه از روش هاي دسترسي يا Media Access Methods متفاوت استفاده ميكنند، به هم ارتباط دهند. پل پروتكلهاي متفاوت را از يكديگر تشخيص نميدهد و فقط پروتكلها را در طول شبكه انتقال ميدهد. تفكيك و تشخيص پروتكل ها توسط هر كامپيوتر به صورت مستقل انجام ميشود. پل آدرس هاي مبدا و مقصد بستههاي داده را كه قصد عبور دارند بررسي مي كند و آدرس كامپيوتر مبدا را در حافظه RAM خود ذخيره سازي ميكند. براساس آدرسهاي ذخيره شده در حافظه، جدول مسيريابي ساخته ميشود. در شروع كار جداول مسيريابي درپلها خالي هستند. به تدريج بر اثر جريان ترافيك و عبور داده ها اين جداول تكميل مي شوند.هنگامي كه بستهاي اطلاعات به پل ميرسد، جداول مسيريابي بررسي ميشوند تا مشخص شود كه آيا آدرس كامپيوتر مبدا درون بسته اطلاعاتي در جدول وجود دارد يا خير. در صورت منفي بودن پاسخ، آدرس مبدا به جدول اضافه خواهد شد.در مرحله بعدي وجود آدرس مقصد بسته اطلاعاتي در جدول مسيريابي بررسي مي شود. در صورتي كه اين آدرس در جدول وجود داشته باشد و كامپيوتر مقصد متعلق به همان قسمت شبكه باشد اين بسته اطلاعاتي ناديده گرفته ميشود.اگر آدرس مقصد در جدول وجود داشته باشد، اما كامپيوتر مقصد متعلق به قسمت ديگري باشد يعني كامپيوترهاي مبدا و مقصد در يك قسمت واقع نشده باشند، بسته اطلاعاتي به سمت قسمت مربوطه هدايت خواهد شد.در صورتي كه آدرس مقصد در جدول مسيريابي وجود نداشته باشد، پل بسته اطلاعاتي را به تمام قسمتها به جز آن قسمت كه كامپيوتر مبدا در آن واقع شده است، هدايت ميكند. اين خاصيت پل براي كاهش ترافيك در بخشهاي متفاوت شبكه استفاده ميشود. در شبكههاي بزرگ از چندين پل براي كاهش ترافيك بخشهاي
مختلف شبكه استفاده ميشود.
مسيرياب (Router) محيطهاي شبكه پيچيده ميتوانند از چندين قسمت كه از پروتكلهاي مختلف با معماريهاي متفاوت هستند، تشكيل شده باشند. در اين حالت ممكن است استفاده از پل براي حفظ سرعت ارتباطات بين قسمتهاي شبكه مناسب نباشد. در اين محيطهاي شبكهاي پيچيده و گسترده به دستگاهي نياز خواهد بود تا علاوه بر دارا بودن خواص پل و قابليتهاي تفكيك يك شبكه به بخشهاي كوچكتر، قادر به تعيين بهترين مسير ارسال داده از ميان قسمتها نيز باشد. چنين دستگاهي router يا مسيرياب نام دارد.مسيريابها در لايه شبكه مدل OSI عمل ميكنند. مسيريابها به اطلاعات مربوط به آدرسدهي شبكه دسترسي دارند و در نتيجه قابليت هدايت بستههاي داده را از ميان چندين شبكه دارا هستند. اين عمل از طريق تعويض اطلاعات مربوط به پروتكلها بين شبكههاي مجزا در مسيريابها انجام ميشود. در مسيرياب از يك جدول مسيريابي براي تعيين آدرسهاي دادههاي ورودي استفاده ميشود.جداول مسيريابياين ادوات شامل آدرسهاي شبكه هستند. اين جداول ميتوانند برحسب پروتكل مورد استفاده شامل آدرس هاي ميزبان نيز باشند.مسيريابها براساس اطلاعات موجود در جداول مسيريابي، بهترين مسير عبور بستههاي داده را تعيين مي كنند. به اين ترتيب ارتباط ميان كامپيوترهاي فرستنده و گيرنده مديريت مي شود مسيرياب ها فقط نسبت به بسته هاي داده اي كه داراي آدرس هستند، واكنش نشان مي دهد و اجازه عبور حجم زيادي از بستههاي دادهاي معروف به پديده طوفان انتشار يا Broadcast Storm را به شبكه نمي دهند.همه پروتكلها از مسيريابي پشتيباني نميكنند. پروتكلهايي كه قابليت مسيريابي دارند عبارتند از IP،IPX، سيستم شبكه زيراكس XNS و .AppleTalk نمونههايي از پروتكلهايي كه از مسيريابي پشتيباني نميكنند عبارتند از (Local Area Transport (LAT و NetBEUI . مسيرياب ها برخلاف پلها ميتوانند چند مسير را بين قسمتهاي شبكه LAN انتخاب كنند. به علاوه قابليت اتصال قسمتهايي كه از شكلهاي بستهبندي دادهاي متفاوت استفاده مي كنند، را نيز دارند. مسيريابها ميتوانند بخشهايي از شبكه را كه داراي ترافيك سنگين هستند، شناسايي كرده و از اين اطلاعات براي تعيين مسير مناسب بستهها استفاده كنند. انتخاب مسير مناسب براساس تعداد پرشهايي كه يك بسته داده بايد انجام دهد تا به مقصد برسد و مقايسه تعداد پرشها، انجام ميگيرد. پرش (hop) به حركت داده از يك مسيرياب تا مسيرياب بعدي اطلاق ميشود. الگوريتمهاي مسيريابي متنوع هستند و هر مسيرياب ميتواند از چندين الگوريتم متفاوت استفاده نمايد. به عنوان مثال از الگوريتم (Open State Shortest Path First (OSPF و Link State Routing در مسيريابها براي تعيين بهترين مسير استفاد
ه ميشود.در مسيريابها از دو تكنيك براي تعيين مسير بستهها استفاده ميشود. اين تكنيكها عبارتند از مسيريابي استاتيك و مسيريابي ديناميك.در تكنيك مسيريابي استاتيك، جدول مسيريابي توسط مدير سيستم ايجاد و نگهداري ميشود. هر زمان كه توپولوژي شبكه تغيير كند
مثلاً با اضافه شدن مسيرياب جديد و يا از كار افتادن يك مسيرياب، بايد جدول مسيريابي به صورت دستي اصلاح شود. مسيريابهاي ديناميك برخلاف مسيريابهاي استاتيك به صورت
خودكار آرايش و تنظيم ميشوند. يعني در صورت از كار افتادن تجهيزات مسيريابي شبكه يا قطع شدن خطوط ارتباطي ميتوانند مسير بستههاي داده را بهصورت خودكار اصلاح كنند. ساختار مسيريابهاي ديناميك به دليل آن كه از فاكتورهاي زيادي نظير اندازه Port Queue و مقدار در دسترس بودن آن در عمليات مسيريابي استفاده ميكنند، پيچيده ميباشد. مسيرياب
ها برخلاف پلها در لايه شبكه (مدل OSI) كار ميكنند و در نتيجه قادر به هدايت بستههاي داده به شكل مؤثرتري هستند. آنها قابليت هدايت بستههاي داده را به مسيريابهاي ديگر كه آدرس آنها را خود شناسايي ميكنند، نيز دارند. همچنين مسيريابها برخلاف پلها كه فق
ط از يك مسير براي هدايت داده استفاده ميكنند، ميتوانند بهترين مسير را از بين چند مسير موجود انتخاب كنند.Brouter دستگاهي است كه خواص پل و مسيرياب را با هم تركي
ب كرده است. Brouter در برابر پروتكلهاي با قابليت مسيريابي به صورت يك مسيرياب عمل مي كند و در ديگر موارد در نقش يك پل ظاهر ميشود.
دروازه (Gateway) دروازهها تجهيزات ارتباطي هستند كه براي اتصال شبكههاي كاملاً متفاوت از نظر معماري به كار ميروند. اين تجهيزات در تمام لايههاي مدل OSI عمل ميكنند و در واقع بسته هاي دادهاي را از نو بستهبندي ميكنند. اين عمل باعث ميشود تا يك محيط شبكهاي بتواند دادههاي يك محيط شبكهاي ديگر را تفسير كند.دروازهها ميتوانند قالب يا format دادهها را ب
ه گونهاي تغيير دهند كه قابل استفاده توسط يك برنامه كاربردي در انتهاي مسير باشند.با استفاده از دروازه ميتوان بين كامپيوترهايي با پروتكل هاي كاملاً متفاوت، ساختارهاي دادهاي متنوع و زبان و معماري مستقل، ارتباط برقرار كرد.براي مثال مي توان يك شبكه ويندوز انتي مايكروسافت را به شبكه IBM SNA متصل كرد. معمولادروازهها به يك نوع خاص انتقال اختصاص داده ميشوند. مثلاً يك دروازه ممكن است، فقط براي انتقال داده از يك سرور ويندوز انتي بهاي پشته پروتكلها بستهها را از حالت كپسولي خارج كرده و سپس دوباره با استفاده پشته پروتكلهاي
شبكه مقصد دوباره كپسوله ميكند. يكي از متداول ترين كاربردهاي دروازهها براي برقراري ارتباط بين كامپيوترهاي PC و محيطهاي ميني كامپيوتر با Main frameها است.معمولا دروازهها روي كامپيوترهاي سرور اختصاصي نصب ميشوند و گران قيمت هستند. چنين سرورهايي
بايد داراي توان پردازشي بالايي باشند تا قادر به انجام وظايف سنگيني نظير تبديل پروتكل
باشند.نمونهاي از يك Access Point پروتكلهاي مسيريابي
پروتكلهاي انتقال يك زير پروتكل از پروتكل لايه شبكه ميباشند. اين پروتكلها دقيقاً در مورد مسير انتقال بستهها از مبداء به مقصد بحث ميكنند. از پروتكلهاي انتقال ميتوان پروتكلهاي زير را نام برد.
پروتكل RIP
Routing Information Protocol) RIP) يكي از پروتكلهاي مسيريابي اوليه است كه در 1058RFC مطرح شده است.RFC به معناي درخواست فرمان و 1058 شماره ويرايش منتشر شده از RFC ميباشد.) سيستم عاملهاي شبكه متداول مانند ناول و اپل از RIP به عنوان الگوريتم مسيريابي اصلي استفاده ميكنند. با اين پروتكل مسيريابها ديدگاهي با جزئيات كامل از قسمتهاي شبكه كه به صورت محلي متصل شدهاند و يك ديد نسبي از بقيه اجزاء را در جدول انتقال نگهداري ميكنند. مسيريابها شامل اطلاعاتي در مورد تعداد Hopها كه براي هر قسمت شمرده ميشود ميباشند.اطلاعات مسيريابها هر سي ثانيه هنگامي كه هر مسيرياب يك RIP ميفرستد به هنگام ميگردند. اين فرآيند باعث پوياشدن مسيريابي RIP ميشود. مسيريابهاي پويا ميتوانند جدولهاي مسيريابي را هنگامي كه پيكربندي شبكه تغيير ميكند، تغيير دهند. با استفاده از اطلاعات تعداد پرشها از جدول مسيريابي، مسيريابها ميتوانند كوتاهترين مسير به مقصد را انتخاب كنند. سيستمهاي اپل از RTMP استفاده ميكنند كه يك اعلام وضعيتِ مسيريابي خوب، بد يا مشكوك را به بستهها اضافه ميكند.
ناول علائمي را به الگوريتمRIP اضافه ميكند كه به صورت پويا به مقاديري كه تأخير يك مسيرياب را نشان ميدهند نسبت داده ميشود. به اين علائم هر يك هجدهم ثانيه رسيدگي ميشود. مشكلاتي كه معمولاً هنگام استفاده از RIP روي ميدهد عبارتند از:
1- حلقههاي انتقال: مسيرياب كوتاهترين مسير يا راهي كه بسته از آن آمده است نشان ميدهد.
2- همگرايي انتقال كند: مسيريابها زمانسنجهايي دارند كه بعد از ارسال بسته RIP شروع به شمارش ميكنند. اين كار به مسيرياب زمان لازم براي دريافت و تنظيم يك جدول انتقال مناسب از مسيريابهاي ديگر را ميدهد. اگر زمان تأخير كوتاه باشد، جدول انتقال اطلاعات ناقص ساخته ميشود كه باعث ايجاد حلقههاي انتقال ميگردد.
3- زياد بودن تعداد پرشها: حداكثر تعداد پرش براي RIP، تعداد 15 است. تعداد 15 پرش باعث شده كه RIP براي شبكههاي بزرگي كه پرشهاي بالاي 15 دارند نامناسب گردد.
پروتكل EGRP
EGRP يا Exterior Gateway Routing Protocol براي حل مشكلات RIP به وجود آمد و پروتكل انتقال قراردادي اينترنت گرديد. EGRP يك پروتكل زيادكنندهِ بردار فاصله است كه براي تعي
ين بهترين مسير انتقال از پنج پارامتر زير استفاده ميكند:پهناي باندتعداد پرشها (تأخير) - حداكثر 255 حداكثر اندازه Packet قابليت اطمينانترافيك (بارگذاري اين پارامترهاي انتقال شاخصهاي واقعيتري (از بهترين مسير انتقال) نسبت به تعداد پرشها به تنهايي ميباشند.پروتكل OSPF پروتكل Open Shortest Path First) OSPF) براساس حالتي است كه شبكه د
اراي مسيريابهاي متعددي است و اين مسيريابها به صورت مسيريابي سلسله مراتبي به يكديگر پيوند داده شدهاند.
ريشه يا راس هرم سلسله مراتب يك مسيرياب خودگردان يا مستقل است كه به مسيرياب مستقل ديگري متصل ميشود. مرحله بعدي در بالاترين منطقه OSPF مسيريابهاي ستون مهرهاي هستند. مسيريابهاي مرزي به مناطق متعددي متصل شدهاند و ميتوانند كپيهاي متعددي از الگوريتم مسيريابي را اجرا كنند. در انتها مسيريابهاي داخلي هستند كه يك پايگاه اطلاعاتي براي يك منطقه را اجرا ميكنند.با تقسيم شبكه به يك سلسله مراتب مسيريابي، مشكلات گذشته حل خواهد گرديد. هر سطح براي خود يك جدول مسير انتقال كوچك دارد و زمان طولاني و ترافيك براي بهنگامسازي اين جدول را نخواهيم داشت.
مبانی ويندوز و شبکه ( بخش اول ) سيستم عامل ويندوز يکی از متداولترين سيستم های عامل شبکه ای است که برای برپاسازی شبکه های کامپيوتری استفاده می گردد . در اين مقاله قصد داريم به بررسی اوليه ويندوز بعنوان يک سيستم عامل پرداخته و در ادامه با مفاهيم اوليه شبکه آشنا و در نهايت به بررسی برخی از مفاهيم اوليه ويندوز بعنوان يک سيستم عامل شبکه ای ، بپردازيم .هسته اساسی يک کامپيوتر سيستم عامل ، است . سيستم عامل، نرم افزاری است که سخت افزار را کنترل و همانگونه که از نام آن مشخص است باعث انجام عمليات در کامپيوتر می گردد . سيستم عامل ، برنامه ها را به درون حافظه کامپيوتر استقرار و زمينه اجرای آنان را فراهم می نمايد. سيستم عامل دستگاه های جانبی ، نظير ديسک ها و چاپگرها را مديريت می نمايد. کامپيوتر و چاپگر های موجود در يک محيط کامپيوتری را می توان بيکديگر مرتبط تا زمينه مبادله اطلاعات و داده ها ، فراهم گردد. شبکه ، شامل گروهی از کامپيوترها و دستگاه های مرتبط بيکديگر است. هماهنگی در اجرای همزمان برنامه ها در يک شبکه ، مديريت دستگاههای جانبی متصل به شبکه و موارد ديگر ، مستلزم وجود امکانات و پتانسيل های بيشتر از طرف سيستم عامل است . يک سيستم عامل شبکه ای ، امکانات فوق و ساير پتانسيل های لازم در خص
وص شبکه را ارائه می نمايد. ويندوز 2000 ماکروسافت، نسل جديدی از سيستم های عامل شبکه ای است که زيرساخت مناسبی را بمنظور مديريت و حمايت از برنامه ها بمنظور استفاده توسط کاربران شبکه و سازمان های مربوطه، فراهم می نمايد.
نسخه های متفاوت ويندوز 2000 ويندوز 2000 ، مجموعه ای گسترده از امکانات و ابزارهای لازم ، بمنظور مديريت يک شبکه کامپيوتری را ارائه و دارای نسخه های متفاوت زير است :• Microsoft Windows 2000 Professional . نسخه فوق، دارای امکانات گسترده ويندوز 98 بوده و بر اساس قدرت سنتی سيستم عامل ويندوز NT 4.0 ، ايجاد شده است . اين نسخه ، دارای يک رابط کاربر ساده بوده و علاوه بر بهبود در عمليات Plug&Play و مديريت Power ، مجموعه ای گسترده از دستگاه های سخت افزاری را حمايت می نمايد. نسخه فوق، حداکثر دو پردازنده و 4 گيگابايت حافظه را حمايت می نمايد. • Microsoft Windows 2000 Server . نسخه فوق، بعنوان نسخه استاندارد خانواده windows 2000 server ، مطرح می باشد. اين نسخه دارای تمامی امکانات windows 2000 professional بوده و برای سازمان های کوچک تا متوسط ايده آل و بخوبی با سرويس دهندگان فايل ، چاپگر ، وب و Workgroup ، کار می نمايد. نسخه فوق، قادر به حمايت از حداکثر 4 پردازنده و 4 گيگابايت حافظه فيزيکی است . • Microsoft Windows 2000 Advanced Server . نسخه فوق، دارای تمامی امکانات نسخه windows 2000 server بوده و علاوه بر آن قابليت گسترش و در دسترس بودن بيشتری را دارا است . با گسترش شبکه ، قدرت پردازش سيستم بصورت تصاعدی افزايش خواهد يافت.بدين منظور از کلاسترهائی که شامل چندين سرويس دهنده می باشند ، استفاده می گردد. سرويس دهندگان فوق ، توان پردازشی اضافه ای را ارائه و بدين ترتيب قابليت در دسترس بودن سيستم نيز، افزايش خواهد يافت . در صورتيکه يکی از سرويس دهندگان بدلايلی غيرقابل دسترس گردد، ساير سرويس دهندگان موجود در کلاستر، سرويس های مورد نياز را ارائه خواهند داد . نسخه فوق، مختص سرويس دهندگانی است که در شبکه های بسيار بزرگ ايفای وظيفه نموده و عمليات گسترده ای را در ارتباط با بانک های اطلاعاتی انجام می دهند. نسخه فوق، قادر به حمايت از هشت پردازنده و هشت گيگابايت حافظه فيزيکی است . • Microsoft Windows 2000 Datacenter Server . نسخه فوق، دارای تمام امکانات Advanced server بوده و علاوه بر آن امکان استفاده از حافظه و پردارنده های بمراتب بيشتری در هر کامپيوتر را فراهم می نمايد. نسخه فوق، برای ذخيره سازی حجم بسيار بالائی از داده ها ، پردازش های تراکنشی online و شبيه سازی های بزرگ استفاده می گردد . نسخه فوق، قادر به حمايت از حداکثر 32 پردازنده و 64 گيگابايت حافظه فيزيکی است .
وظايف سيستم عامل سيستم عامل ، نرم افزاری است که امکانات لازم بمنظور ارتباط برنامه ها با سخت افزار را فراهم می نمايد. مهمترين وظايف يک سيستم عامل در ارتباط با عمليات در يک کامپيوتر ، بشرح زير می باشد :• مديريت سخت افزار. سيستم عامل، امکان ارتباط کامپيوتر با دستگاه های جانبی نظير چاپگر و يا موس را فراهم می نمايد • مديريت نرم افزار. سي
ستم عامل ، مکانيزمی برای مقداردهی اوليه پردازه ها ی مربوط به برنامه ها را فراهم می نمايد. • مديريت حافظه . سيستم عامل، عمليات اختصاص حافظه برای هر برنامه بدون تاثيرگذاری بر فضای استفاده شده توسط ساير برنامه ها را فراهم می نمايد. • مديريت داده . س
يستم عامل، مديريت فايل های ذخيره شده بر روی هارد ديسک و ساير رسانه های ذخيره سازی را بر عهده دارد . در اين راستا ، امکان ايجاد و فعال کردن فايل ها در اختيار برنامه ها قرار گرفته و زمينه مباددله داده بين دستگاههای فراهم خواهدشد. سيستم عامل، امکان انجام عمليات مديريتی در ارتباط با فايل ها نظير تغيير نام و يا حذف فايل ها را نيز فراهم می نمايد.سيستم عامل ، هماهنگی لازم در خصوص ارتباط بين کامپيوتر و برنامه هائی که بر روی آن اجراء می گردند را فراهم می نمايد. جريان داده ها توسط سيستم عامل دنبال و کنترل و يک رابط کاربر گرافيکی GUI ( گرافيکی ) بمنظور ارتباط کاربر با کامپيوتر ارائه می گردد. GUI ، يک رابط کاربر گرافيکی ، بمنظور ارتباط کاربر با سيستم و فعال نمودن دستورات مورد نظر است .( در مقايسه با يک محيط مبتنی بر متن ) سيستم عامل ويندوز 2000 ، امکانات گسترده و پيشرفته ای را در اختيار کاربران قرار می دهد:• Multitasking . با استفاده از ويژگی فوق، کاربران قادر به اجرای چندين برنامه بصورت همزمان بر روی يک سيستم می شوند. تعداد برنامه هائی که يک کاربر قادر به اجرای همزمان آنان خواهد بود به ميزان حافظه موجود بر روی سيستم بستگی خواهد داشت . • Memory Support . بمنظور انجام عمليا ت مربوط به برنامه هائی که در محيط ويندوز 2000 اجراء می گردند ، به ميزان مطلوبی از حافظه ، نياز خواهد بود. برای اجرای چندين برنامه بصورت همزمان و يا اجرای برنامه هائی که ميزان بالائی از حافظه را نياز دارند ، ويندوز 2000 امکان حمايت تا 64 گيگابايت را فراهم می نمايد. • Symmetric Multiprocessing . سيستم های عامل از ويژگی فوق، بمنظور استفاده همزمان از چندين پردازنده استفاده می نمايند .بدين ترتيب کارآئی سيستم بهبود و يک برنامه در محدوده زمانی کمتری اجراء خواهد شد .ويندوز 2000 ، امکان حمايت ( با توجه به نوع نسخه ) از حداکثر 32 پردازنده را فراهم می نمايد. • Plug &Play . با استفاده از ويندوز 2000 ، دستگاههائی از نوع PNP بسادگی نصب می گردند . دستگاههای PNP ، دستگاههائی هستند که پس از اتصال به سيستم ، بدون نياز به انجام فرآيندهای پيچيده ، نصب خواهند شد . پس از اتصال چنين دستگاههائی، ويندوز 2000 بصورت اتوماتيک آنان را تشخيص و عناصر مورد نياز را نصب و پيکربندی مربوطه را انجام خواهد داد . • Clustering . ويندوز 2000 ، امکان گروبندی مستقل کامپيوترها را بايکديگر و بمنظور اجرای يک مجموعه از برنامه ها فراهم می نمايد. اين گروه بعنوان يک سيستم برای سرويس گيرندگان و برنامه ها در نظر گرفته خواهد شد . چنين گروه بندی ، Clustering ناميده شده و گروههائی از کامپيوترها را کلاستر می گويند. اين نوع سازماندهی کامپيوترها ، باعث برخورد مناسب در صورت بروز اشکال در يک نقطه می گردد . در صورتيکه يک کامپيوتر دچار مشکل گردد، کامپيوتر ديگر در کلاستر ، سرويس مربوطه را ارائه خواهد داد
. • File System . ويندوز 2000 ، از سه نوع متفاوت سيستم فايل حمايت می نمايد : FAT(File Allocation table) ، FAT32 و NTFS . در صورتيکه نيازی به استتفاده از قابليت های بوت دوگانه (راه اندازی سيستم از طريق دو نوع متفاوت سيستم عامل با توجه به خواسته کاربر) وجود نداشته باشد، ضرورتی به استفاده از سيستم فايل FAT و يا FAT32 وجود نخواهد داشت . NTFS ، سيستم فايل پيشنهادی برای ويندوز 2000 بوده و امکانات امنيتی مناسبی را ارائه می نمايد.
ويندوز 2000 ، با استفاده از سيستم NTFS امکانات متعددی نظير : بازيافت سيستم فايل، اندازه پارتيش های بالا، امنيت، فشرده سازی و Disk Quotas را ارائه می نمايد. • Quality of Service )QoS) . امکان QoS ، مجموعه ای از سرويس های مورد نظر بمنظور حصول اطمينان از انتقال داده ها با يک سطح قابل قبول در يک شبکه است با استفاده از QoS ، می توان نحوه پهنای باند اختصاصی به يک برنامه را کنترل نمود. QoS ، يک سيستم مناسب ، سريع و تضمين شده برای اطلاعات در شبکه را فراهم می نمايد . • Terminal Service . با استفاده از ويژگی فوق ، امکان دستيابی از راه دور به يک سرويس دهنده از طريق يک ترمينال شبيه سازی شده ، فراهم
می گردد . يک ترمينال شبيه سازی شده ، برنامه ای است که امکان دستيابی به يک کامپيوتر از راه دور را بگونه ای فراهم می نمايد که تصور می شود شما در کنار سيستم بصورت فيزيکی قرار گرفته ايد. با استفاده از سرويس ترمينال، می توان برنامه های سرويس گيرنده را بر روی سرويس دهنده اجراء و بدين ترتيب کامپيوتر سرويس گيرنده بعنوان يک ترمينال ايفای وظيفه خواهد کرد ( نه بعنوان يک سيستم مستقل) . بدين ترتيب هزينه مربوط به عمليات و نگهداری شبکه کاهش و می توان مديريت سرويس دهنده را از هر مکانی بر روی شبکه انجام د
اد. • Remote Installation Services)RIS) . سرويس فوق، امکان بکارگيری سيستم عامل در يک سازمان توسط مديران سيستم را تسريع و بهبود خواهد بخشيد. بدين ترتيب نياز به ملاقات فيزيکی هر يک از کامپيوترهای سرويس گيرنده وجود نداشته و می توان از راه دور ، اقدام به نصب نمود. سرويس فوق ، يک عنصر انتخابی بوده و بعنوان بخشی از نسخه windows 2000 server است .
مبانی شبکه های کامپيوتری فرض کنيد در سازمانی ، می بايست تعدادی زيادی از کارکنان از داده های مشابه استفاده نمايند . يکی از راه حل ها ی مربوطه می تواند استقرار يک نسخه از داده ها بر روی هر يک از کامپيوتر ها باشد. بدين ترتيب هر يک از کارکنان بصورت مجزاء به داده ها دستيابی خواهند داشت . راه حل ديگر در اين زمينه ، استقرار داده ها بر روی يک کامپيوتر و دستيابی ساير کامپيوتر به داده های مورد نياز از راه دور است. رويکرد فوق ، باعث صرفه چوئی در فضای ذخيره سازی بر روی کامپيوترها شده و يک محل مرکزی برای ذخيره سازی و مديريت داده هائی را که چندين کاربر نيازمند دستيابی به آنان می باشند را فراهم می نمايد .عمليات فوق، مستلزم اشتراک داده ها و منابع بوده و ما را بسمت پياده سازی شبکه هدايت می نمايد.شبکه شامل گروهی از کامپيوترهای مرتبط بهم است که امکان اشتراک ا
طلاعات را به کاربران خواهد داد .در يک شبکه ، کاربران متعددی قادر به دستيابی به اطلاعات مشابه و اتصال به منابع يکسانی می باشند . مثلا" در مقابل ارتباط هر کامپيوتر به چاپگر اختصاصی خود، تمام کامپيوترها می توانند به يک چاپگر مرتبط و بدين ترتيب امکان استفاده از چاپگر بصورت مشترک توسط چندين کاربر فراهم می گردد .
مزايای شبکه برپاسازی يک شبکه کامپيوتری دارای مزايای زير است : • اشتراک اطلاعات . امکان اشتراک اطلاعات و داده ها با سرعت مطلوب و هزينه پايين ، از مهمترين مزايای يک شبکه کامپيوتری است . • اشتراک سخت افزار و نرم افزار . قبل از مطرح شدن شبکه ، کاربران کامپيوتر ، از چاپگر و ساير دستگاههای جانبی اختصاصی استفاده می کردند. رويکرد فوق ، افزايش هزينه ها خصوصا" در سازمان های بزرگ را بدنبال خواهد داشت . شبکه های کامپيوتری ، کاهش هزينه های فوق را بدنبال داشته وامکان استفاده از منابع سخت افزاری و نرم افزاری مشترک بصورت همزمان توسط کاربران متعددی را فراهم می نمايد. • مديريت و حمايت متمرکز . برپاسازی يک شبکه ، باعث تسهيل در امر مديريت و عمليات مربوط به پشتيبانی می گردد. بدين ترتيب ، مديريت شبکه از يک محل ، قادر به انجام عمليات و وظايف مديريتی بر روی هر يک از کامپيوترهای موجود در شبکه خواهد بود.
نقش ( وظايف ) کامپيوترها در شبکه کامپيوترهای موجود در شبکه بعنوان سرويس گيرنده و يا سرويس دهنده، ايفای وظيفه می نمايند . • کامپيوترهای سرويس گيرنده، درخواست خود برای دريافت سرويس و يا اطلاعات را از کامپيوترهائی در شبکه که بعنوان سرويس دهنده ، ايفای وظيفه می نمايند ، مطرح می نمايند . • کامپيوترهای سرويس دهنده، کامپيوترهائی هستند که سرويس ها و داده های مورد نياز کامپيوترهای سرويس گيرنده را ارائه می نمايند. سرويس
دهندگان در شبکه ، عمليات متفاوت و پيچيده ای را انجام می دهند. سرويس دهندگان، برای شبکه های بزرگ اختصاصی شده تا قادر به پاسخگوئی به نيازهای توسعه يافته کاربران باشند. نمونه های زير انواع متفاوت سرويس دهندگان در يک شبکه بزرگ را نشان می دهد: سرويس دهنده فايل و چاپ: اين نوع سرويس دهندگان، منابع فايل و چاپگر را از طريق يک نقظه متمرکز، ارائه می نمايند. زمانيکه سرويس گيرنده ای درخواست خود را برای دريافت داده ، فايل و
سرويس دهنده چاپ ، ارسال می نمايد، تمام اطلاعات و يا فايل درخواستی بر روی کامپيوتر متقاصی دريافت می گردد. مثلا" زمانيکه يک برنامه واژه پرداز فعال می گردد، برنامه برروی کامپيوتر شما اجراء و مستندات ذخيره شده بر روی سرويس دهنده چاپ و يا فايل در حافظه کامپيوتر شما مستقر تا امکان ويرايش و يا استفاده محلی از مستندات فراهم گردد . زمانيکه مستندات مجددا" بر روی سرويس دهنده ذخيره می گردد، ساير کاربران شبکه که دارای مجوزهای لازم دستيابی می باشند ، قادر به مشاهده و استفاده از مستندات خواهند بود.سرويس دهندگان فايل و چاپ، تمرکزدر ذخيره سازی فايل ها و داده ها را بدنبال خواهند داشت.سرويس دهنده بانک اطلاعاتی : سرويس دهندگان بانک اطلاعاتی، قادر به ذخيره سازی حجم بالائی از داده ها در يک مکان متمرکز بوده و از اين طريق داده ها در دسترس کاربران قرار گرفته و ضرورتی به دريافت تمام بانک اطلاعاتی نخواهد بود. با استفاده از يک سرويس دهنده بانک اطلاعاتی، تمام بانک اطلاعاتی بر روی
سرويس دهنده ذخيره و صرفا" نتايج مربوط به يک درخواست برای متقاضی ارسال خواهد شد. مثلا" می توان از بانک اطلاعاتی کارکنان بر روی يک سرويس دهنده اطلاعاتی نظير Microsoft SQL Server استفاده کرد. زمانيکه سرويس دهنده درخواست شما را پردازش می نمايد ، صرفا" نتايج
پرس و جو (Query) از طريق سرويس دهنده برای سرويس گيرنده ارسال می گردد. سرويس دهنده پست الکترونيکی: سرويس دهنده پست الکترونيکی، نظير سرويس دهنده بانک اطلاعاتی رفتار می نمايد با اين تفاوت که از برنامه های سرويس دهنده و سرويس گيرنده مجزائی استفاده می گردد. داده های انتخابی از سرويس دهنده برای سرويس گيرنده ارسال خواهد شد. سرويس دهنده پست الکترونيکی، مديريت پيام های الکترونيکی در شبکه برعهده دارد.سرويس دهنده فاکس (نمابر): سرويس دهندگان فاکس، مديريت ترافيک فاکس به و يا از شبکه را با اشتراک يک و يا چندين دستگاه فاکس مودم ، فراهم می نمايند. بدين ترتيب، سرويس فاکس برای هر يک از کاربران شبکه فراهم و ضرورتی به نصب يک دستگاه فاکس برای هر يک از کامپيوترها ، وجود نخواهد داشت .سرويس دهنده Directory Service : سرويس دهنده فوق، يک محل مرکزی بمنظور ذخيره اطلاعات در رابطه با شبکه نظير اسامی کاربران و منابع موجود در شبکه است . بدين ترتيبز امنيت شبکه بصورت متمزکز مديريت خواهد شد . مديريت شبکه قادر به تعريف يک منبع نظير چاپگر و نوع دستيابی کاربران،خواهد بود. پس از تعريف منابع توسط مديريت شبکه، کاربران قادر به دستيابی و استفاده از منابع خواهند بود. نوع استفاده از منابع بر اساس سياست هاتی است که توسط مديريت شبکه برای کاربران تعريف و درنظر گرفته شده است . انواع شبکه با توجه به نحوه پيکربندی کامپيوترها در شبکه و نحوه دستيابی به اطلاعات ، شبکه ها را به دو گروه عمده Peer-To-Peer و Client Server تقسيم می نمايند:• Peer-To-Peer ( نظير به نظير ) . در شبکه های نظير به نظير، سرويس دهنده اختصاصی وجود نداشته و سلسله مراتبی در رابطه با
کامپيوترها رعايت نمی گردد. تمام کامپيوترها معادل و همتراز می باشند. هر کامپيوتر در شبکه هم بعنوان سرويس گيرنده وهم بعنوان سرويس دهنده ايفای وظيفه نموده و امنيت بصورت محلی و
بر روی هر کامپيوتر ارائه می گردد . کاربر هر يک از کامپيوترها مشخص می نمايد که چه داده ئی بر روی کامپيوتر خود را می بايست به اشتراک قرار دهد. شبکه های نظير به نظير workgroup ، نيز
ناميده می شوند . واژه workgroup ، نشاندهنده يک گروه کوچک ( معمولا" ده و يا کمتر ) از کامپيوترهای مرتبط با يکديگر است . شبکه های نظير به نظير ، گزينه ای مناسب برای محيط هائی با شرايط زير می باشند:
○ حداکثر تعداد کاربران ده و يا کمتر . ○ کاربران منابع و چاپگرها را به اشتراک گذاشته و در اين راستا ، سرويس دهندگان خاصی وجود ندارد. ○ امنيت متمرکز مورد نظر نباشد . ○ رشد سازمان و شبکه بر اساس آناليز شده، محدود باشد . • Client Server ( سرويس دهنده - سرويس گيرنده ) . بموازات رشد شبکه و افزايش کاربران و منابع موجود ،يک شبکه نظير به نظير قادر به پاسخگوئی به حجم بالای تقاضا برای منابع اشتراکی نخواهد بود بمنظور هماهنگی با افزايش تقاضا و ارائه سرويس های مورد نياز ، شبکه ها می بايست از سرويس دهندگان اختصاصی، استفاده نمايند . يک سرويس دهنده اختصاصی، صرفا" بعنوان يک سرويس دهنده در شبکه ايفای وظيفه می نمايد (نه بعنوان يک سرويس گيرنده) . شبکه های سرويس گيرنده - سرويس دهنده ، بعنوان مدلی استاندارد برای برپاسازی شبکه مطرح شده اند . بموازات رشد شبکه ( تعداد کامپيوترها متصل شده ، فاصله فيزيکی ، ترافيک موجود) می توان تعداد سرويس دهندگان در شبکه را افزايش داد. با توزيع مناسب فعاليت های شبکه بين چندين سرويس دهنده ، کارآئی شبکه بطرز محسوسی افزايش خواهد يافت . در بخش دوم اين مقاله ، به بررسی سيستم های عامل شبکه ای پرداخته و نحوه پياده سازی شبکه در ويندوز بررسی خواهد شد .
مبانی ويندوز و شبکه ( بخش دوم ) در بخش اول به مفاهيم اوليه ويندوز و شبکه اشاره گرديد . در اين بخش به بررسی سيستم های عامل شبکه ای و نحوه پياده سازی شبکه با استفاده از ويندوز 2000 خواهيم پرداخت .
سيستم های عامل شبکه ای هسته يک شبکه ، سيستم عامل شبکه است . همانگونه که يک کامپيوتر بدون استفاده از سيستم عامل ، قادر به انجام عمليات خود نخواهد بود ، يک شبکه نيز بدون وجود يک سيستم عامل شبکه ای، قادر به انجام عمليات و ارائه سرويس های مربوطه نخواهد بود. سيستم های عامل شبکه ای، سرويس ها و خدمات خاصی را در اختيار کامپيوترهای موجود در شبکه قرار خواهند داد: • هماهنگی لازم در خصوص عملکرد دستگا
ه های متفاوت در شبکه بمنظور حصول اطمينان از برقراری ارتباط در مواقع ضروری • امکان دستيابی سرويس گيرندگان به منابع شبکه نظير فايل ها و دستگاه های جانبی نظير چاپگرها و دستگاه های فاکس • اطمينان از ايمن بودن داده ها و دستگاههای موجود در شبکه از طريق تمرکز ابزارهای مديريتی
ويژگی های يک سيستم عامل شبکه ای يک سيستم عامل شبکه ای می بايست امکانات و خدمات اوليه زير را ارائه نمايد: • ارائه مکانيزم ها ی لازم بمنظور برقراری ارتباط بين چندين دستگاه کامپيوتر برای انجام يک فعاليت • حمايت از چندين پردازنده • حمايت از مجموعه ای (کلاستر) ديسک درايو • ارائه امکانات و سرويس های امنيتی در رابطه با حفاظت از داده ها و ساير منابع موجود در شبکه • قابليت اطمينان بالا • تشخيص و برطرف نمودن خطاء با سرعت مناسب بر اساس نوع سيستم عامل ، يک نرم افزار شبکه ای می تواند به سيستم عامل ، اضافه و يا بصورت يکپارچه با سيستم عامل همراه باشد . نرم افزار سيستم عامل شبکه ای با مجموعه ای از سيتسم های عامل رايج نظير : ويندوز 2000 ، ويندوز NT ، ويندوز 98 ، ويندوز 95 واپل مکينتاش ، بصورت يکپارچه همراه می گردد .
پياده سازی شبکه در ويندوز 2000 ويندوز 2000 ، با سازماندهی Domain وسرويس Active Directory ، نياز سازمان ها و موسسات بمنظور ارتباط کاربران و شبکه ها با يکديگر را فراهم می نمايد. برپاسازی يک شبکه مبتنی بر ويندوز 2000 ، بهبود در اشتراک اطلاعات ، انجام موثرتر عمليات ، ايجاد زيرساخت مناسب ارتباطی ، ارائه سرويس های ارتباطی مطلوب را برای سازمان ها بدنبال خواهد داشت .
ويژگی های يک Domain Domain ، يک گروه بندی منطقی از کامپيوترهای شبکه ای است که از يک محل مشترک بمنظور ذخيره سازی اطلاعات امنيتی ، استفاده می نمايند. استفاده از Domain ، تمرکز در مديريت منابع شبکه را بدنبال خواهد داشت . بدين ترتيب پس از ورود کاربران به شبکه و تائيد صلاحيت آنان ، زمينه استفاده از منابع به اشتراک گذاشته شده در ساير کامپيوترهای موجود در Domain ، با توجه به مجوزهای تعريف شده ، فراهم می گردد . Domain ، درمفهوم مشابه Workgroup بوده ولی امکانات و ويژگی های بمراتب بيشتر و مفيدتری را ارائه می نمايد : • Single logon . با استفاده از Domain ، فرآيند ورود به شبکه صرفا" يک مرتبه انجام و
کاربران قادر به استفاده از منابع متفاوت موجود درشبکه شامل: فايل ها ، چاپگرها و برنامه ها ، خواهند بود. Account مربوط به تمامی کاربران در يک مکان متمرکز ، ذخيره می گردد. • Single User Account . کاربران يک Domain ، صرفا" از يک Account بمنظور دستيابی به منابع موجود
بر روی کامپيوترها ، استفاده خواهند کرد ( بر خلاف workgroup که نيازمند يک account مجزاء بمنظور دستيابی به هر يک از کامپيوترها است ) . • مديريت متمرکز . با استفاده از Domain ، امکان مديريت متمرکز فراهم خواهد شد . Account مربوط به کاربران و منابع اطلاعاتی موجود، از طريق يک نقطه متمرکز ، مديريت خواهد شد. • Scalability . استفاده از Domain ، امکان گستر
ش و توسعه در شبکه را افزايش خواهد داد . روش دستيابی کاربران به منابع و نحوه مديريت منابع در يک شبکه بسيار بزرگ مشابه يک شبکه کوچک خواهد بود .
مزايای استفاده از Domain استفاده از Domain ، دارای مزايای زير است : • سازماندهی اشي
اء . اشياء موجود در يک Domain را می توان بر اساس واحدهای موجود در يک سازمان ، سازماندهی نمود. يک واحد سازماندهی شده شامل مجموعه ای از اشياء در يک Domain
است . اشياء، نشاندهنده عناصر فيزيکی موجود در يک شبکه بوده و می توانند به يک و يا بيش از يک Domain مرتبط گردند.کاربران ، گروه هائی از کاربران، کامپيوترها ، برنامه ها ، سرويس ها ، فايل ها و ليست های توزيع شده نمونه هائی در اين زمينه می باشند . مثلا" يک Domain در شبکه مربوط به يک سازمان ، می تواند بمنظور تسهيل در مديريت منابع موجود در شبکه، منابع هر يک از دپارتمان های موجود در سازمان را در يک واحد ،سازماندهی نمايد. هر واحد ، می تواند توسط کاربران خاصی در دپارتمان مربوطه مديريت گردد. بدين ترتيب مدير شبکه قادر به مديريت گروه هائی از واحدها در مقابل منابع انفرادی ، خواهد بود . • مکان يابی آسان اطلاعات . بموازات نشر( تعريف و پيکربندی ) يک منبع ، امکان دستيابی آن از طريق ليستی از اشياء Domain ، برای کاربران فراهم و بدين ترتيب مکان يابی يک منبع بسادگی انجام و زمينه استفاده از آن فراهم خواهد شد. مثلا" در صورتيکه چاپگری در يک Domain نصب شده باشد ، کاربران قادر به دستيابی به آن از طريق ليستی از اشياء موجود در Domain مربوطه ، خواهند بود. در صورتيکه چاپگر در Domain مربوطه تعريف نشده باشد ، کاربران شبکه جهت استفاده از آن می بايست از محل نصب آن آگاهی داشته باشند. • دستيابی آسان و موثر . تعريف و بکارگيری يک سياست گروهی در ارتباط با يک Domain ،نحوه دستيابی کاربران به منابع تعريف شده در Domain را مشخص می نمايد. بدين ترتيب استفاده از منابع بهمراه رويکردهای امنيتی ، يکپارچه می گردد . • تفويض اختيار. با استفاده از Domain ، امکان واگذاری مسئوليت مربوط به مديريت اشياء در تمام Doamin و
يا در بخش هائی خاص ، فراهم می گردد .
ساختار Domain هر Domain توسط يک کنترل کننده Domain ، مديريت می گردد. بمنظور تسهيل در مديريت چندين Domain ، می توان Domain ها را در ساختارهائی با نام درخت (Tree) و جنگل (Forest) ، گروه بندی کرد .