بخشی از مقاله

کاشی کاری و سفال گری

افزایش زیاد کاشی های ایران آناتولی و سوریه
سده های دوازدهم / ششم الی چهاردهم / هشتم
دوره های سلجوقی و ایلخانی به عنوان اولین مظاهر شگرف کاشی کاری اسلامی به حساب می آیند که در این برهه های تاریخی تحت حاکمیت این دو سلسله در تکنیک های گوناگون صنعت سفالگری انجام گرفت . نکته جالب اینکه شمار زیادی از کاشی هایی که اکثرا دارای تاریخ و امضا صنعتگران خود بوده از این دوران باقی مانده اند. افزون بر آن حمایت های وسیع مذهبی که توسط حاکمان و شخصیت های برجسته مذهبی هر دو سلسله صورت گرفته باعث ساختن بناهای

متعددی به عنوان مقبره گردید که مهم ترین این مقبره ها با کاشی های زرین فام تزئین می شدند.
دوران تاریخی مورد بحث با سلطنت سلجوقیان بزرگ که تبار ترکی داشته شروع می شود این سلسله بین سالهای 1194-1038/591-430 در عراق و ایران حکومت کردند. اگرچه انشعاباتی جداگانه از آنان در سوریه و کرمان نیز گسترش یافتند اما آنچه که بیشتر باعث شگفتی می شود این است که شروع موج فعالیت هنری آنان تنها در روزهای آخر استقرار حکومت شان رخ داد.

و به این ترتیب این دوران رونق و شکوفایی هنری پس از اضمحلال امپراطوری سلجوقی به خوبی ادامه پیدا کرد و به قلمروهای کوچکتری تقسیم گردید . البته دودمان سلاجقه تنها در آناتولی تداوم یافت. خلفای عباسی که در حال نابودی و زوال بودند در بغداد بار دیگر ظاهر شدند. اما دیری نپایید که نه تنها آنان بلکه تمامی دنیای اسلام به دلیل حملات پی در پی مغولان که در سال 1258/657 منجر به تصرف مسند امپراطوری اسلام در بغداد گردید به سوی یک سردرگمی سیاسی و

آشفتگی تاریخی سوق داده شدند. زمانی که سلسله ایلخانان مغول حاکمیت یافتند آثار هنرمندان در مقایسه با دوره سلجوقیان بیشتر و گسترده تر مورد حمایت هنری قرار گرفتند . بناهای جدیدی در ایران ساخته شد و در نتیجه این ساخت و سازها تولید کاشی رو به افزایش گذاشت.


شهر کاشان مهم ترین مرکز سفالگری و کاشی کاری نفیس در بخش مرکزی ایران به شمار می رفت و کلمه کاشی نام خود را از این شهر گرفته است اگر چه بدون تردید فعالیت های سفالگری دیگری در سده های میانی ایران نیز وجود دارد اما مدارکی از موقعیت ممتاز کاشان بین سده های دوازدهم / ششم و چهاردهم/ هشتم وجود دارد. همچنین امضاهای تعداد زیادی از سفالگران معروف و شناخته شده نیز بر این نکته صحه می گذارد که مشهورترین آنان امضا خاندان ابوطاهر بوده که نام های خود را بر روی کاشی ها و ظرف ها امضا می کردند. بعضی از آنان نسبت خود

یعنی کاشان را نیز اضافه می کردند و در کنار امضاشان با صراحت آنرا می نوشتند . به عنوان مثال در یک نمونه کاشی که در موزه بریتانیا موجود بوده و تاریخ آن 1339/739 است. در آن زمان این خاندان در کاشان اقامت داشتند.
یاقوت جغرافی دان و نویسنده سده سیزدهم / هفتم به صادرات محصولات سفالی کاشان اشاره می کند. اگرچه منطقه کاشان به طور منظم حفاری نشده اما انواعی از ضایعات و بقایای کوره هایی که در این منطقه ساخته شده به دست آمده اند. قطعات فراوانی متعلق به این دوره موجود بوده که دارای تاریخ اند و اولین نمونه شناخته شده یک پارچ کوچک موجود در موزه بریتانیا بوده که تاریخ آن 1180-1179/576-575 است تاریخ کاشی های باقی مانده نشان می دهد که تولید کاشی درکاشان پس از 1200/597 تا دهه 1330/731 تقریبا بی وقفه ادامه یافت.
تهاجمات مغول موجب یک رکود کوتاه در صنعت کاشی کاشان شد. بنابراین کاشی هایی که بین سده های 1243/641 و 125/653 ساخته شده باشند وجود ندارند. اما همه این ویرانی ها و حملات به سفالگران افراسیاب – شهر قدیمی سمرقند در آسیای مرکزی – یا شهرراقه در فرات آنان را از پای در نیاورد. و به این ترتیب سبک ها و تکنیک های مشابه همچنان ادامه یافته و در کاشی کاری بعد از تهاجمات مغول به کار گرفته شدند و در شکل های جذابتری درکاشی ها و ظرف هایی که اصطلاحا ظرفهای سلطان آباد نامیده می شدند توسعه یافتند و ازحدود سال 1270/669 آثاری که تولید شدند با به کارگیری نقشمایه چینی در مقایسه با نمونه های اولیه قابل توجه تر و بارزتر بودند.
مقبره ها و کاخ ها
بدیهی است که کاشی های تولید شده کاشان بسیار گسترده بوده زیرا کاشی های این قرن که بیشتر بدون منشا بوده پیوسته در بازارهای هنری عرضه می گردیده و به سرعت نایاب می شده اند . البته از این گروه کاشی ها هنوز با همان موقعیت و شرایط به تعداد کافی باقی مانده که به

هر حال این مساله به سبک و نوع ساختمان هایی که کاشی کاری می شده اشاره می کند این آثار بیشتر به بنای مقبره های برجای مانده به ویژه بناهایی که صرفا به فرقه شیعه اختصاص می یابند مربوط هستند. شیعیان که گاهی اوقات توسط سلجوقیان مورد آزار و اذیت واقع می شده تحت حاکمیت ایلخانان مغول از آزادی زیادی در انجام عبادات و فرایض دینی برخوردار بودند. مهمترین مقبره های شیعیان در قم نجف و مشهد بوده و البته دیگر شهرها نیز از جمله خود کاشان از مراکز مهم شیعه بوده اند.


کاشی هایی که در سراسر سده سیزدهم / هفتم تولید می شدند با هر دو نوع نقش پیکره ای و غیرپیکره ای تزئین شده اند. و اغلب آنها دارای کتیبه هایی به خط نسخ در اطراف حاشیه کاشی ها بوده که این کتیبه ها شامل اشعار فارسی و آیاتی از قران یا به ندرت شبه کتیبه ها می باشند. از آنجایی که این احتمال وجود دارد که کاشی های پیکره ای عمدتا برای استفاده غیردینی اختصاص و کاشی های بدون پیکره برای موقعیت های مذهبی در نظر گرفته می شده اما این

مساله روشن است که تعدادی از کاشی های پیکره ای در مقبره های شیعی مورد استفاده قرار می گرفته اند. رشد پیوند گونه مذهب شیعه و صوفی گری در سده های میانی ایران امکان استفاده از اشعار غنایی را در مقبره ها کاملا فراهم می نموده همان گونه که در سنت صوفی نیز همین منوال به چشم می خورد و عشق انسانی تمثیلی برای دوست داشتن خداست. کاشی

 

های ستاره ای و چلیپا شکل موزه بریتانیا با طرح های حیوانی و دوبیتی های ایرانی در حاشیه ها چنین به نظر می رسد که بخشی از یک گروه از کاشی ها بوده که زمانی دیوارهای امامزاده جعفر دامغان را می پوشاندند و تاریخ آنها 1267/666 است. اگر چه تصویر کشیدن زندگی در تزئین اماکن مذهبی مرسوم نبوده کاشی هایی که از بنای مقبره عبدالصمد 1307/707 به دست آمده در برگیرنده تصاویری از پرندگانی است که سر آنها از بین رفته است. و احتمالا این اتفاق زمانی رخ

داده که آنها هنوز در موقعیت اولیه این بنا قرار داشته اند. کاخ ها نیز با کاشی هایی که به وضوح در تزئینات زمینه ای از نقاشی های مینیاتوری شاهنامه مورد استفاده قرار می گرفته مزین می شدند . تنها ساختار غیردینی بر جای مانده از دوره ایلخانان که به طور کامل حفاری شده و در تخت سلیمان واقع گردیده کاخ ایلخانی آباقاخان بوده که در طول دهه 1270/669 در منطقه آذربایجان ایران جنوب تبریز ساخته شد. این کاخ در محل یک معبد زرتشتی ساخته شده و سند مهمی برای مطالعه کاشی کاری ایران در این دوره حکومتی به شمار می رود . از روی کوره ها و قالب های کاشی که از محل کاخ پیدا شده این مساله قابل اثبات است که دست کم بعضی از کاشی ها در همان محل ساخته شده اند . اما این موضوع هنوز مشخص نشده که آیا کاشی های تک رنگ یا زرین فام نیز در آنجا تولید می شده اند یا نه . در این محل تکه هایی از کاشی به همراه کاشی های ستاره ای کامل و صلیبی شکل . شامل برخی کاشی های صلیبی شکل با

طرح حیوانی تقریبا مشابه آنچه در دامغان بوده است پیدا شده است و کاشی های کتیبه ای نیز از این محل باقی مانده که تعدادی از آنها در حال حاضر در موزه های مختلف جهان پراکنده شده اند. این کاشی ها دارای طرح های گلدار یا پیکره ای بوده و عمدتا به طریقه زرین فام ولی با نسبت قابل توجهی از لاجورد نقاشی شده اند و تعدادی از آنها غالبا دارای تاریخی مربوط به دهه سال 1270/670 می باشند.


یکی از ویژگی های این کاشی ها که باید مورد توجه قرار گیرد کتیبه های آنهاست که اغلب دارای مضامین ذاتا مذهبی بوده و با آیاتی از قران یا جملاتی خطاب به امامان شیعه همراه می باشند و اما ویژگی دوم این کاشی ها در برگیرنده اشعاری حماسی از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فرودسی بوده که این اشعار از زمانی که آن شاعر آنها را در سال 1010/401 سرود قرائت و مصور شده اند

. این منظومه عظیم که به زبان فارسی نوشته شده شامل داستان هایی از ماجراها و دلاوری های گذشته ایران باستان است.اسدالله سورن ملکیان شیروانی اظهار داشته که انتخاب خط نگاره های این کاشی ها بسیار قابل توجه است. آثار مکتوب شیعه عمدتا علایق مذهبی ایلخانان را بیان می کند در حالیکه اشعار شاهنامه افزون بر انتخاب محل تاریخی برای موقعیت کاخ باعث ایجاد شباهت مابین سازنده آنها یعنی آباقاخان و حاکمان بزرگ هخامنشی یا ساسانی می باشد.


تکنیک ها و طرح ها
تعداد زیاد کاشی های زرین فام برجای مانده از کاشان و علاقه محققان غربی به آنها به دلیل کتیبه ها و تصویرسازی های شان بیانگر این حقیقت است که کاشی های زرین فام تنها یک قسمت نسبتا کوچک و اختصاصی از محصولات کاشی در این دوره بوده است. بخش اعظم آنها کاشی کاری تکرنگ و عمدتا به رنگ فیروزه ای یا آبی بوده است. در میان کاشی های آبی که در مجموعه موزه بریتانیا موجود بوده نمونه ای جالب توجه وجود دارد که به شکل یک محراب است همچنین تعداد دیگری از تکنیک ها از جمله تکنیک های نقاشی زیر لعاب و روی لعاب مینایی و لاجورد نیز در کاشی کاری ها به کار رفته اند.


در نیمه اول سده سیزدهم / هفتم کاشی های مینایی تولید می شدند که به وضوح در تعداد اندکی از ساختمان ها کاربرد داشته که البته بیشتر آنها متعلق به آناتولی اند. بعضی اوقات نیز مینا با زرین فام ترکیب می شده که یک نمونه بی نظیر آن در موزه هنرهای زیبای بوستون موجود است. در ربع پایانی این قرن تکنیک لاجوردی جایگزین تکنیک مینایی شد و البته تعداد زیادی کاشی از این نمونه باقی مانده که مشخصه آن زمینه کبالتی یا فیروزه ای با لعاب رویی طلایی است پیدایش کاشی های لاجوردی در تخت سلیمان تاریخ دقیقی را برای تولید این نوع کاشی در دهه

1207/669 به دست میدهد . این تکنیک در یک سده بعد نیز در کاشی های مجموعه مقبره شاه زنده سمرقند مورد استفاده قرار گرفته است.
نقاشی زیر لعاب با رنگ آبی کبالتی یا فیروزه ای اغلب با زرین فام کاشان ترکیب شده و هر دو تکنیک در کاشی های ستاره ای شکل و به منظور تاکید بر خط نگاره ها در کاشی های کتیبه ای بزرگ به وفور یافت شده اند. کاشی های زیر لعاب نقاشی شده بدون زرین فام شامل کاشی های نقاشی شده به رنگ آبی وسیاه و کاشی هایی با کتیبه های قالبی برجسته و طرح های چینی آبی – سفید بوده که نمونه هایی از آنها در محل اصلی خود در مقبره اولجاتیو در سلطانیه به دست آمده است.همچنین از نیمه دوم قرن چهاردهم / هشتم نمونه هایی از این نوع کاشی ها در مجموعه شاه زنده سمرقند یافت شده اند.


این گونه که از شواهد موجود بر می آید سفالگران مشابه ساز هر دو مورد ظرف ها و کاشی ها را در تکنیک های مختلف و کارگاه های خود تولید می کردند و این مساله به وسیله سفالگر نامدار ابوزید نشان داده شده است. ابوزید کسی بود که هم در شاعری دست داشته وهم تعدادی از شعرهایش را بر کاشی ها خطاطی کرده است . و دست کم پانزده مورد از ظرف ها و کاشی های مینایی وزرین فام شناخته شده که توسط وی امضا گردیده بین سالهای 1219-1191/616-587 تاریخ گذاری شده اند. یکی از بهترین نمونه های کار وی یک کاشی ستاره ای شکل در موزه

هنرهای زیبای بوستون بوده که یک پیکر سوار بر اسب در حال شکار به همراه سگش به تصویر کشیده و نیز مناطق روستایی را با استفاده از یک درخت سرو و یک گروه متراکم از پرندگان نشان داده است.
نوع صحنه های معمولی یا متداولی که به مدت یک سده بر روی کاشی های ستاره ای به کار برده میشد شامل نقش مایه های انسانی منطبق با یک نوع نقش مایه انسانی متداول بوده که نمایانگر دلپذیرترین نوع زیبای ایرانی بوده که ویژگی های آنها شامل صورت های ماه مانند چشم های کشیده ، ابروهای به هم پیوسته و موهای بر پشت بلند به هم بسته شده اند که در واقع بازگو کننده ویژگی های هنری مهاجمان ترک مغول و سلجوقی بود. این ویژگی ها همچنین در صحنه های پیکره ای موجود درفلزکاری همعصر همانند مشربه بلاکز در موزه بریتانیا که در موصل ساخته شده و دارای تاریخ 1232/630 است و نیز نقاشی های دیواری سده سیزدهم / هفتم و نقاشی های منیاتور سده چهاردهم / هشتم مشترک اند.


بخش زیادی از صحنه هایی که بر روی کاشی های کاشان نقاشی شده صحنه های ساده زندگی بوده و معمولا یک داستان خاص نشان داده نشده است و اشعار فارسی نوشته شده بر دور ظرفها تنها ارتباط اندکی با موضوع دارند. یک نمونه استثنایی کاشی در این زمینه وجود دارد که در مجموعه کی یر نگهداری می شود این کاشی صحنه ای از داستان بیژن و منیژه در شاهنامه را شرح می دهد که در آن بیژن به کمک رستم پهلوان حماسی ایران از داخل یک سیاه چال نجات داده می شود . این کاشی شبیه آبخوری مینایی است که در گالری هنر فریر در واشنگتن دی

سی نگهداری می شود و برروی آن نیز صحنه هایی از داستان های شاهنامه نقاشی شده است و الزاما این سوال را در ذهن پدید می آورد که آیا سفالگران تصاویرموجود در این کتاب را برای نشان دادن صحنه هایی از یک داستان عینا نقاشی می کردند؟ اما مشکل ما این است که غیر از نسخه ورقه و گلشا که در توپقایی سرای موجود بوده و در نیمه سده سیزدهم / هفتم هجری تهیه گردیده نسخه های مصور ایرانی دیگری که با این سفال همعصر باشد شناخته نشده است. آیا آنها تولید شده ولی باقی نمانده اند؟ یا اینکه تصویر سازی کتاب توسعه و رشد نیافته بود؟

موضوعی که در اینجا مشخص نشده است اگر سفالگران نسخه های خطی مصور را به عنوان منبع الهام به کار نمی بردند پس چرا نقاشی های دیواری همچون تکه ای که در موزه متروپلیتن وجود داشته و در اینجا نشان داده شده در این زمان تولید می شده و یا تکنیک نقاشی های سعدی آسیای مرکزی متعلق به سده های هفتم / یکم و هشتم / دوم که احتمالا به عنوان تنها منبع ممکن بوده اجرا شده اند؟ و این البته نظریه ای بود که توسط ماریانا شروسیمپشون استدلال شده است.


یک ویژگی شگفت انگیز در دو کاشی مشترک بوده که یکی از آنها در موزه بریتانیا و دیگری در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری می شود به این صورت که ظاهرا این کاشی ها در پشت اثر دارای طراحی های خطی پیکره ای اولیه بوده که این خطوط به صورت زرین فام در پشت اثر ترسیم شده اند . بر روی یکی از آنها تصویر یک تیرانداز در پشت اسب – ای تصویر شبیه به تیراندازی بوده که در وسط یک صحنه نبرد بر روی بشقابی که در مجموعه فریر نگهداری می شود ترسیم گردیده که در اینجا نیز نشان داده شده است و تصویر دیگر یک پیکره نشسته را نشان می دهد پشت کاشی حاوی تاریخی بوده که مربوط به 1265/663 است قسمت های جلویی هر دو کاشی دارای تزئیناتی از گل های ساده اند.


با توجه به وجود مقبره ای در مشهد که تاریخ ساخت 1215/612 داشته و درشمار اولین بناهای برجای مانده با کاشی در ایران است ،به این نتیجه می رسیم که هر دو نوع کاشی های ستاره ای و کاشی های سراسری کتیبه دار بزرگ به طور همزمان تولید شده و از همان آغاز ،به عنوان عناصر سازنده یک طرح واحد در نظر گرفته می شدند .دراین ساختمان ،کاشی های زرین فام ستاره ای که توسط ابوزید امضا شده ،به همراه کاشی های فیروزه ای روشن ،شکل یک ازاره قاب بندی شده ای را در اطراف دیوارها ایجاد کرده و بر بالای آنها تعدادی کاشی کتیبه دار ازاره ای به ارتفاع 45 سانتیمتر قرارگرفته اند .


به هر حال تعداد زیادی از کاشی های کتیبه داربزرگ از اواخر سده سیزدهم هفتم و اوایل سده چهارد هم هشتم باقی مانده اند که یک خصوصیت استشنایی رامی توان در آنها مشاهده نمود ه به ویژه در کاشی هایی متعلق به تخت سلیمان یا مقبره عبد الصمد در نطنز است این کاشی ها به سه قسمت تقسیم شده اند بخشی در مرکز و معمولا در برگیرنده کتیبه های قالبی بر جسته ای به صورت قرانی یا دارای ویژگی غیر مذهبی بوده و به رنگ آبی کبالتی یا فیروزه ای انتخاب شده که شبیه کاشی های به کار رفته در مشهد حاشیه بالایی آنها با نقش های گیاهی قالبی تزیین شده اند،در حالی که بخش باریک پایین شامل حاشیه ای با خطوط مورب ،شبیه به یک کتیبه است.
یکی از دست آوردهای مهم سفالگران کاشان ،خلق محراب های بزرگ بوده که با کاشی های به شکل های مختلف ساخته شده اند یکی از با شکوه ترین این محراب ها که اکنون در موزه اسلامی برلین بوده ،متعلق به مسجد میدان کاشان است که به وسیله حسن بن عرب شاه امضاءشده و در تاریخ 1226/624در بردارد و مشابه امام جلال الدین علی بوده و در موزه بریتانیا نگهداری می شود و دارای تزئینات متراکم و انبوهی است . کاشی های زرین فام با آثار کم رنگ آبی و فیروزه ای کتیبه ها را نمایان تر ساخته است.


کاشی های ساخته شده در نیمه دوم قرن سیزدهم / هفتم در برگیرنده طرح هایی چینی بوده که نمونه های اولیه این نقش ها در هر دو نوع زرین فام و لاجوردی پیدا شده اند . و بارزترین آنها در تخت سلیمان بین سالهای 1275-1272/674-671 تاریخ گذاری شده است در حالی که تاثیرات هنر چینی پیش از این هم در تاریخ سفالگری اسلامی به دلیل تقلید صرف از ساختار و شکل های

چینی دوره یانگ و سانگ مورد توجه قرار گرفته است اما در این دوره نیز مراورده های نزدیک بین چین و دنیای اسلام تحت حاکمیت ایلخانیان منجر به تهیه ظرف های چینی شده که از یک مسیر طولانی و متنوع دریایی و راه های بازرگانی آسیای مرکزی به سمت غرب حمل می شدند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید