بخشی از مقاله

چکیده
امروزه مشکلات روانی و جسمانی به معضل بزرگی در بین تمام جوامع دنیا تبدیل شده است که تلاش سازمانها و بنیادهای تحقیقاتی خصوصی و دولتی شاهدی بر این ادعاست. بدونه شک تا به حال مقالات متعددی در زمینه طراحی فضاهای درمانی از جوانب گوناگون به رشته تحریر در آمده است . اما با توجه به این که در مقالات متعدد سعی بر رفع بنیانهای طراحی فضاهای درمانی شده آنچه ما را به تحقیق و نوشتن این مقاله ملزم داشت وجود فضاهای نامناسب و گاها ترسناک فضاهای درمانی است که علاوه بر مشکلات جسمانی بیمار باعث به وجود امدن ترس و رعب و در نتیجه مشکلات روحی و روانی در او می شود این مسئله در میان کودکان به مراتب نمود بیشتری پیدا می کند در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از داده های کتابخانه ایی (کتب ،مقالات،ژورنالها ، ویدئو های مختلف و بررسی مشکلات کنونی بیمارستانها) موضوع مورد بررسی قرار گرفته است و در نتیجه با ارائه راحلهای عملی با استفاده از تئوریهای روانشناسی ، فلسفه و لینک آن با دنیای معماری سعی شده است تا حدودی مشکلات ناشی از طراحی بیمارستانها با استفاده از طراحی پایدار در الگوی اجتماعی رفع شود .به طور کلی نتایج این پژوهش در حوزه پایداری اجتماعی شامل: فضای صحبت کردن و گوش دادن به بچه ها، طراحی فضای بازی، ساختمان آموزشی،کلاس های آموزشی،مکانی برای ارتباط مستقیم با محیط زیست،لندسکیپ دیجیتال،فضای بیرونی بچه ها،لندسکیپ پایدار،تامین خدمات سلامتی برای همه ی جامعه،ایجاد بخش مشاوره ،استفاده از رنگهای شاد،استفاده از فرم های ارگانیک است.
واژه های کلیدی: بیمارستان،پایداری،بیمارستان کودکان،بیمارستان پایدار

مقدمه
امروزه تاثیر فضاهای معماری بر روی انسان در روانشناسی امر اثبات شده ای است این تاثیر به گونه ای است که سازمان ها و ارگان های جهانی را مجبور به تحقیق برای ارائه پیشنهادها و راهکارها جهت بهبود وضع موجود کرده است.آنچه که آشکار است انسان برای بررسی میزان سلامت بدن ،در طول عمر خود حداقل چند بار به فضاهای درمانی مراجعه می کند که اگر این مراجعه در زمان کودکی باشد جز خاطرات کودکی او می شود تاثیری که این فضاها بر ذهن و روان کودک می گذارد،می تواند مثبت و سازنده یا مخرب و ناهنجار باشد. حال آنکه چون ذهن کودک نسبت به فضاها معماری،هنوز در مرحله تکامل و رشد اولیه قرار دارد به عبارتی دیگر تحت آموزش قرار نگرفته است(-0 4سالگی)بستر ذهنی او بیشتر لایه های ارگانیک و محیط طبیعی را درک می کند.این بدان معنی است که کوکان در نقاشی ها خود که یک عنصر اساسی در مطالعه کودکان است محیط هایی چون خانه را به شکل یک مربع یا یک شکل اقلیدسی طراحی نمی کنند بلکه آن را بر اساس یک نظم ارگانیگ دست به طراحی می زنند بر طبق نظریه های روانشناسی فروید تمام ناهنجارهای اجتماعی در دوران بزرگسالی ریشه درغرایض سرکوب شده دوران کودکی دارد .این غرایض می تواند ناشی از شرایط محیطی ، ابعاد روانی حاکم بر خانواده و شرایط فرهنگی حاکم بر آن باشد .در سیاست های توسعه پایدار که با توجه به سه رویکرد اجتماعات ،محیط زیست واقتصاد شکل می گیرد ( هدف آن توجه به ارتباطات و اجتماعات انسانی ، استفاده صحیح از شرایط زیست محیطی با توجه به شرایط حاکم براقتصاد آن جامعه است) و همه این ابعاد در پایداری بر بیس آزادی قرار دارد. به عبارتی دیگر اجتماعات انسانی خود تاثیر گذار بر نحوه استفاده از محیط زیست خود هستند. با توجه به این شرایط می توان فضاهایی را برای کودکان طراحی کرد که داری ویژگی های مثبت و سازنده ای از لحاظ اجتماعی،روانی و اخلاقی باشد ؛تا روان آنها را نسبت به اجتماعات ، فرهنگ و محیط زیست خود حساس کند.اما سوالی که پیش می آید این است ویژگی این فضاها برای کودکان چگونه می تواند باشد؟چگونه می توان فضای پویا و آرام بخشی را برای کودکان طراحی کرد که تاثیر مخرب طراحی مدرن را کاهش دهد؟در ادامه با این سوالات و برخی از راهکارها برای تاثیر گذاری بر ذهن کودکان در جهت توجه به بستر اکولوژیکی محیط و اجتماعات انسانی که از اصول مهم معماری پایدار می باشند پاسخ داده می شود.

رویکرد توسعه ی پایدار
کلمه پایداری ازواژه لاتین sustinere مشتق شده است برای این واژه معانی مختلفی از جمله "حفظ"، "حمایت" یا "تحمل"ذکر شده است هر چند در سال از1980 این واژه بیشتر به معنای حس پایدار انسان نسبت به طبعیت استفاده می شده است.[1]پایداری با توجه به شعارهای اصلی اش که فراگیر است و مسئله حفظ زمین را هدف قرارمی دهد ،برای دستیابی به راه کارهای واقع بینانه و قابل اجرا از یک سو و حمایت از گوناگونی که در نفس طبیعت موجود است از سویی دیگر رویکردهایی را توصیف می کند.[2] در سال 1970 در استکهلم سوئد یک کنفرانس در مورد محیط زیست برگزار شد. که در کنفرانس مقدماتی آن کشورهای توسعه یافته، نگرانی خود را از پیامدهای شرایط زیست محیطی ابراز داشتند. در حالی که کشورهای در حال توسعه خود را ناچار به استفاده از منابع برای رشد اقتصادی می دیدند.بنابراین مفهوم توسعه پایدار توسط سازمان ملل برای پیدا کردن یک سازش بین نیازهای توسعه در نیمکره جنوبی زمین و خواسته های حفاظت از کشورهای توسعه یافته درنیمکره شمالی متولد شد .در این کنفرانس بر افزایش آگاهی های جهانی از مشکلات زیست محیطی تاکید شده در واقع حرکتی که منجر به پذیرش عمومی از ایده توسعه پایدار،به عنوان ابزاری برای تحقق نیازهای توسعه پایدار، توسعه همه مردم بدونه فدا کردن ظرفیت زمین است[1] بنابراین مفهوم توسعه پایدار حاصل رشد آگاهی از پیوندهای جهانی ،ما بین مشکلات محیطی در حال رشد،موضوعات اجتماعی ،اقتصادی ،فقر و نابرابری و نگرانی ها در باره یک آینده سالم برای بشر می باشد .توسعه پایدار قویا موضوعات محیطی ،اجتماعی و اقتصادی را به هم پیوند می دهد[3]در سالهای بعد نخست وزیر نروژ هارم برونتلان از طرف سازمان ملل متحد مسئول بررسی شرایط زیست محیطی شد که نتیجه آن طی 10000 صفحه به نام "آینده مشترک ما "به چاپ رسید که اظهار می داشت ثبات اجتماعی و زیست محیطی از طریق شرایط قدیمی امکان پذیرنیست[1]در سال 1992 در اجلاس زمین در ریو دو ژانیرو که نتیجه نهایی آن یک تلاش هماهنگ بر آموزش مردم در مورد وضعیت محیط زیست و توسعه پایدار بود و در آخرین کنفرانس پنج اولویت آب،انرژی،بهداشت و درمان ،کشاورزی و تنوع زیستی مورد توجه سران اجلاس قرار گرفت و این کشورها متعهد گشتند که برنامه های خود را بر اساس مدیریت و آگهی انظار عمومی در این پنج مورد سازمان دهی کنند.[1]بنابراین مفهوم توسعه از یک طرف،تلاش در جهت حل مسائل محیطی،علوم طبیعی اکولوژیکی و نگرانی درباره حفاظت طبیعت از سوی دیگر،مشکلات فقر و فلاکت جهان سوم معرفی شد.[4]
بعد از بر گزاری اجلاسها و کمسیونهای متعدد الگوهایی زیادی برای ارتباط سه الگوی زیست محیطی ،اقتصاد و اجتماع پیشنهاد شده اما دو الگوی زیر مورد توجه جهانیان واقع شده اند.

-1سه رکن زیست محیطی ،اجتماعی و اقتصادی در این الگو با هم زمینه مشترک دارند.بدین معنا که در آن وجه های اجتماعی ،اقتصادی بر روی شرایط زیست محیطی قرار می گیرند ، که وجه زیست محیطی از اولویت بالاتری قرار دارد.دیاگرام زیر به طور کامل تر و واضح تری به بیان این مطلب می پردازد.[5]

شکل -1دیاگرام شماره =1منبع اینترنت

-2در این الگو از دیاگرام ون استفاده شده است که در آن سه رکن اجتماعی ، اقتصادی و زیست محیطی با هم تداخل میکنند و در آن سه شرایط بر هم برتری ندارند.[5]

شکل-2دباگرام شماره-2منبع اینترنت
تاثیر فضاهای پایدار بر افکار کودکان

گلمن (1995) (goleman)بیان می کند که کودکان نسل حاضر نسبت به گذشته ،از نظر هیجانی با مشکلات بیشتری مواجه اند آنها تنها تر ،عصبانی تر،افسرده تر و سرکش تر و مستعد نگرانی بیشترند.حال سوال این است چه باید کرد؟[6 ] اتزیونی( (1994)(etzioniدر پاسخ می گوید: به نظر می رسد آن چه باید تغییر یابد ،ماموریت مدارس موجود است.او اشاره می کند که مدارس از طریق خویشتن داری و همدلی ،در پرورش منش مطلوب،نقش مرکزی دارند و تعهد واقعی به ارزش مدنی و اخلاق نیز از همین طریق میسر می گردد
.برای این کار لازم نیست که برای کودکان درباره ارزش ها سخنرانی کنیم ،آن ها نیاز دارند تا خودشان ،این ارزش ها را درک کنند و این کار با پایه ریزی صحیح مهارت های اساسی عاطفی و اجتماعی میسر می گردد.[ 7]لیکونا(1991) (Lykona)«درباره آموزش منش مطلوب اشاره می کند که ما نیاز داریم تا نفس و امیال خود را کنترل کنیم تا بتوانیم حق دیگران را درست ادا کنیم ،برای این کار مدارس نقش اساسی دارند،زیرا سال های زیادی از عمر ما در مدرسه و در جریان تحصیل سپری می گردد.)) بنابراین آموزش عاطفی در مدارس ضررورتی بی چون و چراست .زیرا این حرکت به جای آن که استرس زاترین جوانب زندگی روزانه که یک کودک را تنها مسایلی نا مربوط تلقی کند ،یا زمانی که این مشکلات به حد انفجاری می رسند،کودکان را برای تنبیه انظباطی به مشاور مدرسه یا دفتر انضباتی ارجاعدهد،مشکلات زندگی عاطفی و اجتماعی را به موضوع های شایان بررسی مبدل می سازد.(آدولس و داماسیو،.(2001
جان دیوثی(1938) (Jon Dewey )در کتاب (چگونه فکر می کنیم )بیان می دارد که کلاس درس،جایی است که دانش آموزان در مورد مهارتها و حالت های ذهنی مورد نیاز برای نیل به آن و شرایط اجتماعی و عاطفی که برای انتقال و تداوم آن مورد نیاز است،اطلاعات و آگاهی به دست می آورند[8] .حال وقت آن رسیده، بیان کنیم که این مسئله چه تاثیری بر ابعاد اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار دارد برای این منظور ابتدا باید رفاه اجتماعی را تعریف کرد.رفاه اجتماعی این است که مجموعه سازمان یافته ای از قوانین ،مقررات و سیاستهای را شامل می شود که در قالب موسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و تامین سعادت انسان ارائه می شود،تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد] [9به عبارتی دیگر رفاه اجتماعی مجموعه ی تدابیر اجتماعی را در بر می گیرد که در شکل دهی به تعامل اجتماعی افراد دارای نقش اساسی است.بهبود سطح روانی تودهای اجتماع در جهت زندگی مطلوب را نیز می توان از شاخص های رفاه اجتماعی قلمداد کرد[10] با یک مقایسه ساده می توان نتیجه گرفت که با یک بر نامه ریزی اندیشمند در زیر ساخت های جامعه و با برنامه ریزی صحیح می توان به نتایجی مطلوب دست یافت .که منجر به توسعه انسانی می شود در مفاهیم توسعه انسانی گاهی توسعه منابع انسانی (Human Resource)برنامه های یک بخش قلمداد می شود که سر مایه گذاری در بهداشت ،آموزش و پرورش و خدمات اجتماعی را در بر می گیرد[11]که اگر این موارد در جهت آموزش به کودکان در فضاهای آموزشی و پرورشی به طور صحیح بکار برده شود نتایجی مطلوب حاصل می شود .برای مثال برای این منظور می توان الگوی بازی های وانمودی را مثال زد؛امروزه اهمیت بازیهای وانمودی اثبات شده است.بازیهای وانمودی آن دسته از بازیهاست که امکان زندگی در دنیایی کوچک،با همان ویژگیهای دنیای واقعی را فراهم می آورد و کودکان را به کاربرد مهارتهایی که آموخته اند تشویق می کند.این امکان همچنین زمینه را برای به کار بردن مهارتهایشان در فعالیتهای معنادار زندگی آماده می سازد.این نوع بازیها دارای اهداف مشخص و ارزشهای جسمانی،عقلانی،شخصیتی و اجتماعی می باشند.به این ترتیب که کودک را در شناخت محیط پیرامونی خود،یادگیری ارزشهای انسانی،پایبندی به مقررات اجتماعی و یادگیری برنامه ریزی درست یاری می دهد. (التمن،ایروین )همانگونه که مشاهده می شود اهداف مذکور از جمله اهدافی است که سیاست های پایدار به دنبال آن هستند.

مراحل رشد کودک
رشد شخصیتی کودک تاثیر مهمی در رفتار اجنماعی آنها در آینده دارد و این مبحث از شاخه های مهم علم روانشناسی به شمار می رود ژان پیاژه یکی از اندیشمندانی است که در این باره به تحقیق پرداختهاست او برای رسیدن به این سوال که شناخت برای آدیم چگونه حاصل می شود درصدد بر آمد تا تمام مراحل تحولات رشد شناختی کودک را از نخستین حرکات انعکاسی نوزاد تا اندیشیدن در قالب تفکر منطقی و انتزاعی دوره بزگسالان را مورد کنکاش و بررسی قرار دهد.او از طریق روش بالینی تلاش کرد روش طبیعی کودک برای اندیشیدن را بیابد.در بسط این مطلب می توان چنین گفت که نه تنها نمی توان روان کودک را به اجزای مجزا از هماز قبیل تفکر،احساسات و اعمال تقسیم کرد.این به علت آن است که از نگاه پیاژه انسان از همان بدو تولد یک موجود واحد است که در جریان رشد در غالب یک کلیت واحد تحول می یابد.در یک کلام روان متحول آدمی همچون شبکه درهم تنیده ای است که همواره در حال رشد و پیچیده تر شدن است.
پیاژه در بیان آرا و نظرات خود پیرامون روان کودک،با نگرش جان لاک به این موضوع مخالف است.چنان که می دانیم جان لاک معتقد بود روان کودک همچون لوح سفیدی((tabula rasa است که تنها عوامل خارجی به آن شکل می دهد.
او همان گونه که با جان لاک مخالف است با دیدگاه برخی روانشناسان ک روان کودک را به یک دستگاه پیچیده و آماده تشبیه کرده اند که فارغ از جهان خارج و تحولات و تغییرات آن به کار خود مشغول است،مورد نقد قرار می دهد.
او روان کودک را به گیاهی تشبیه می کند که از یک سو حت تاثیر محیط خارجی و از سوی دیگر(از درون و متناسب نیروی داخلی)به رشد خود ادامه می دهد.او با طرح چنین دیدگاهی به فعال بودن روان کودک و تاثیر گذاری بر محیط خارجی تاکید می کند.به چنین تاثیرگذاری و تاثیرپذیری،الگوی تاثیر متقابل زیستی (the biological interplay model)گفته می شود.
یکی از نظرات معروف ژان پیاژه که دارای اهمیت بسیاری است.طرح نظریه رشد شناخت ادراکی cognitve development( perceptual )است. او در بیان نطریه خویش به تحلیل دقیق رشد زبان،استدلال،داوری و سنجش اخلاقی کودک پرداخته و معتقد است که رشد شناختی ادراکی کودک وابسته به رشد طبیعی اوست و چنین رشدی خود از دورها و مراحل مختلفی تشکیل شده که هر مرحله مکمل مرحله پیش از خود در نظر گرفته شده است.از نگاه او کنش مداوم کودک با جهان پیرامون موجب رشد عقل او می شود.
کودک در چنین کنشی و برای پی بردن به مفهوم چیزی یا وضعیتی از قالب های فکری((schemasبهره می برد.چنین قالب ها فکری و به تعبیری صورت های ذهنی کودک را در ارتباط با محیط یاری می کنند و در عین حال این قالب ها برای پیشرفت در رشد شناختی ادراکی کودک همواره در جهت تکامل تغییر می یابند و به صورت سازماندهی (organization) و سازگاری (adaptation)نمودار می شوند[ 12 ]

بدونه شک نظریه مراحل رشد شناختی پیاژه،یکی از گرانبهاترین دستاوردهای این روان شناس سوئیسی در قلمرو رشد و تعلیم و تربیت محسوب می شود.در دیدگاه پیاژه همان گونه که رشد بدنی فرد توام با یک سری دگرگونی های منظم و متوالی است . رشد روانی فرد نیز همان مراحل و دوره های را طی می کند.چگونگی این مراحل به شرح زیر است:

جدول شماره-1جدول رشد پیاژه-منبع اینترنت

تاثیر رنگ ها در فضای درمانی
بدون تردید رنگ ها آثار اقتصادی، اجتماعی، جنسی، روانی و تربیتی بسیاری را در بردارند . رنگ درمانی در سراسر دنیا محبوبیت عامه پسند دارد و توانسته است بعنوان شاخه ای از پزشکی مکمل یا جایگزین رضایت بیماران را جلب کند. رنگ درمانی حتی در درمان های حمایتی بیماری های پیچیده و صعب العلاج مانند بیماری های قلبی و سرطان ها کاربرد دارد . سال های متمادی است که رنگ ها آثار خود را بر ذهن، رفتار، تعادل فکری و جسمی، در ایجاد شادمانی، افسردگی، آرامش یا بی قراری انسان ها نشان داده اند. باوجود این، انتخاب نامناسب رنگ در مکان های خاص و بکارگیری نادرست آن در محیط های اطراف انسان ها، صدمات روحی شدیدی به آن ها وارد می آورد.[13] رنگ ها واسطه های درمانی بسیار نیرومندی هستند، بخصوص اگر بهصورت پرتو از آن ها استفاده شود. اما اگر از رنگ ها نادرست و نابجا استفاده شود، اثرات زیان باری بدنبال خواهد داش4 شرایط محیطی نقش بسیار مهمی در انجام کارها بصورت کارآمد دارد.پژوهش ها نشان می دهد انجام کار در محیط های دارای رنگ مناسب تأثیر مثبتی بر شیوه عملی کارکنان دارد. اما اغلب روان شناسان و پزشکان به رنگ درمانی با دیده شک و تردید نگاه می کنند و اعتقاد دارند درباره تأثیر رنگ ها اغراق شده است. پژوهش ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد، تأثیر رنگ ها بر تغییر حالت انسان، زودگذر و موقتی است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی رنگ ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آن ها بوجود آورد، اما این اثر به تدریج کاهش خواهد یافت. اگرچه تأثیر رنگ در محیط های کاری باعث افزایش کارآمدی و بازدهی کارکنان و کاهش صدمات ناشی از ناهنجاری های محیطی می شود، اما به این امر نباید نگاه مطلق گرا داشت. زیرا علاوه بر رنگ بندی، سایر عوامل انسانی و محیطی نیز بر کارآمدی کارکنان اثرگذار هستند. بطور مثال، در یک محیط کاری مبتنی بر فعالیت های فکری که نیاز به آرامش، تفکر و گفتگو دارد، وجود رنگ های گرم و بویژه رنگ قرمز نتایج خوبی در برنخواهد داشت . علاوه بر این، پژوهش انجام شدهتوسطرضاییدرسال 1385 نشاندادبارنگبندیوزیباسازیمحیطکارمیتوانمیزانبهرهوریکارکنانراافزایشدادوروحیهآنهارادرتمامیساعاتکاریارتقاداد .علیرغماینکهازرنگدرمانیبرایطراحیداخلیوخارجیبیمارستانها،مراکزدرمانی،توانبخشیونوتوانیاستفادهمیشود،اماتاکنونشواهدعلمیدقیقبرایتغییرشرایطمحیطیدربیمارستانهاتوسطرنگهاارائهنشدهاست. بایدتوجهداشتکهرنگدرمانیبافتوتراپیهمراهبانورفرابنفشکهبرایکاهشبیلیروبینخوندرنوزادانمبتلابهزردیودرمانبیماریهایپوستینظیرآکنهوپسوریازیساستفادهمیشود،تفاوتدارد.اگرچهبعضیازمتخصصینرنگدرمانیاعتقاددارند،،رنگهابرایدرمانبسیاریازبیماریهاکاربرددارند [13].
اماکاربریرنگهابطورکاملدرمطالعاتانسانیبهاثباتنرسیدهاستومدارکوشواهدمحدودیدررابطهبااثربخشیآنهادرزندگیانسانوجودداردوحتیبنظرمیرسدتعدادیازرنگهاتهدیدجدیبرایزندگیانسانهابهشمارمیروند . بهطوریکهبرخوردانسانبانورهایدرخشانمیتواندمنجربهضایعاتچشمیشودوحتیموجببروزحملاتناگهانیبعضیازبیماریهاگرددبنابراین،بهتراسترنگدرمانیتحتنظردرمانگرمجربوواجدشرایطانجامشودتاازبروزاینعوارض،جلوگیریبهعملآید. یکیازرایجتریناشتباهاتدراستفادهازرنگدرمانی،بهکارگیریرنگهایدرخشاندراتاقهایبیمارانمیباشد. استفادهنابهجاازرنگها،بهویژهرنگهایروشندرفضاهایمخصوصاقامتکودکان،ازجملهخطاهاییاستکهدررنگدرمانیممکناستاتفاقبیفتد[13].
درطراحیرنگدربیمارستانها،مهمترینیافتهمربوطبهوابستگیبینرنگوخلقوخویبیماراناست. شایدنتوانوابستگیوارتباطبینهریکازانواعرنگهاراباخلقوخوواحساسانسانهاپیداکرد،اماآنچهکهمسلماستتناسبرنگهابافرهنگانسانهاستکهدرهربیمارستانجلوهمیکند. بهنظرمیرسدطراحیرنگدربیمارستانهابهتنهاییدردرمانمؤثرنیست،بلکهمیتواندرونددرمانرابهبودبخشد . بنابراین،استفادهبیشازحدازیکرنگدربیمارستانهاکسلکنندهمیباشدوبهتراستازرنگهاییاستفادهشودکهمحیطرابانشاطمیکندوموجبآرامشبیمارانمیشود.
باتوجهبهتوضیحاتبالاتوصیهمیشوددرانتخابوبهکارگیریرنگهادرمحیطهایدرمانیبااحتیاطعملشود. لذاازرنگقرمزنبایددرمورداختلالاتروحی،تب،افزایشفشارخونوالتهاباستفادهشودوبهجایآنبایدترکیبرنگآبیباقرمزرابهکاربرد. ضمناًرنگسبزنیزمیتواندآثاررنگقرمزرامتعادلکند . اگرفردیبیشازحددرمعرضرنگزردقرارگیرد،دچاربیشفعالییاهیجانبیشازحدمیشود . ازرنگسبزنیزدرهیچزماننبایددردرمانسرطانهایفعالودربدخیمیهااستفادهکرد،زیرابهرشدآنهاکمکمیکند .درموقعبروزاسپاسمعضلانی،فلج،روماتیسممزمنواحساسسرما،رنگآبیتوصیهنمیشود . اگرچهرنگآبییکیازمؤثرترینرنگهادردرماناطفالبشمارمیرودودررفعبسیاریازبیماریهایروحیروانیمؤثراست . حتیاتاقهاییازبیمارستانکهرنگآبیدارندویاشیشههایآبیرنگدارند،اثرخوبیبررویبیمارانمیگذاردوبههمیندلیلاستکهاتاقعملبیمارستانهابهرنگآبیدرمیآید.[13]
باتوجهبهمطالببالابهنظرمیرسد،رنگهادرزندگیانسانهاتأثیرگذارهستندوحضورمؤثروفعالدارندومیتواننددرایجادتعادلانرژیدرنواحیمختلفبدنمؤثرواقعشوندوبسیاریازمشکلاتجسمیوروحیانسانهارادرمانکنند. رنگدرمانییکیازشاخههایطبجایگزینمحسوبمیشودکهازقرنهاپیشتاکنونموردتوجهقرارگرفتهاستودرحیطهپزشکیوبیمارستانینیزکاربردداردوآثاراقتصادی،فرهنگیواجتماعیآنبرهیچکسپوشیدهنیست. امابایدتوجهداشتکهاگرازآنهانابجاونادرستاستفادهشود،اثراتزیانباریرابدنبالخواهدداشت. علیرغماثراتمفیدرنگدرمانیدررفعمشکلاتجسمیوروحی،اغلبروانشناسانبهرنگدرمانیبادیدهشکوتردیدنگاهمیکنندواعتقاددارندکهتأثیراترنگهابرانسان،زودگذروموقتیاست. لذا،توصیهمیشودبهرنگدرمانیبعنوانتنهاعاملدرمانکنندهوالتیامبخشتوجهنشود،بلکهازآنبهمنظورتقویتدیگرروشها،ارتقاوضعیتروحیوروانیبیماراندربیمارستانهااستفادهکرد.رنگهانیروهاییهستندکهرویانساناثرگذاشتهوایجادحسراحتییاناراحتی،فعالیتیاسکونمیکنند.استفادهصحیحازرنگدرکارخانه،دفاتر،مدارس،میتواندباعثازدیادیاکاهشبازدهگرددودربیمارستانهاباعثشفایبیمارانشود.رنگبرانسانبهطورغیرمستقیمازطریقروانشناسیدربزرگیاکوچککردنابعادمرئیاتاقتاثیردارد.اشتیاقهمگانبرایبحثدموردرنگوواکنشروانیمردمدربرابررنگحاکیازقدرتوتواناییرنگدرتحریکاحساساتدرونیمیباشد[13]
دانستنروانشناسیرنگهابرایزندگییکطراح،امریضروریاست.درطرحهایمسکونیاعمالسلیقههایشخصیدرمورد
رنگها،موردیندارد.امادراماکنعمومیمثلارستورانها،شرکتها،فضاهایمخصوصفروش،بیمارستانها،اعمالسلیقهدرموردرنگدرستنیست.[14]

مثلانوعرنگبرایحفظسلامتیوجلوگیریازخستگیچشمدردفاتربایدرعایتشود.دربیمارستانهابرایحفظسلامتیومراقبتازوسائلبهداشتیرنگهایویژهایبکارمیرود.
نوعرنگمیزانتمرکزحواسرادرجراحیبالابردهوناراحتیهایروحیبیمارانراکاهشمیدهدویکطراحداخلیشخصاترجیحمیدهدکمترازاعمالسلیقهشخصیدرموردرنگبرایفضایغیرمسکونیوخصوصادربیمارستانهااستفادهکند[14]
در حقیقت بیمار در بیمارستان،به منزله اسیری است که نمی تواند به راحتی محیط خود را ترک کند که همین مسئله مسئولیت بزرگی را به عهده طراح داخلی برای انتخاب رنگ می گذارداو باید به سلامتی بیمار فکر کند و در انتخاب رنگ تصمیم گیری کند و مراقب باشد تا رنگ باعث خطر و تحریک بیمار در ایجاد فشار خون و تنگی نفس و...نباشد[ 14] نامطلوبو با ناملایم بودن یک رنگ می تواند سبب ایجاد تحریک وتهییج شود.به هر حال احتیاط های لازم باید رعایت شود.برای ایجاد یک وضع مطلوب در بیمارستانها،باید توجه داشت که یک محیط یکنواخت و کسل کننده می تواند باعث عدم حس لازم برای خوب شدن باشد.علت آن این است که مغز نیاز به تنوع و هیجان و به عبارتی احتیاج به توجه دارد.درخشندگی دیوارهای سفید که جالب توجه هستند در مدارس باعث جدیدتر شدن دانش آموزان می شوند،اما برای بیشتر مردم و بیماران،دیوارهای سفید ظاهری درمانگاهی و بیمارستانی دارند که با روحیه افراد،نامانوس و غریبه است و به علت وهم آور بودن حالتی منفی را القا می کند.
مجموعه،دیوارهای سفید،قفسه های سفید،سقف سفید باعث دریافت یک حس نامانوس و بیگانه برای بیمارانی می باشد که تلاش می کنند تا سلامت و تعادل روحی و جسمی اولیه خود را بدست آورند و خود را تثبیت و در جهت سازگاری با محیط تغییر دهند. متاسفانه راهنماهای مناسبی در جهت انتخاب رنگهای برای مراقبت از سلامتی وجود ندارد.با این وجود،یک طراح مشتاق و باهوش می تواند با استفاده از اطلاعات پیوسته و به دست آمده رنگهای جدیدی را برای بیمارستان(بویژه بیمارستان کودکان)بکار برد.[14]
بازی درمانی
بازی درمانی تکنیکی است که به وسیله آن طبیعت کودکان به صورت بیانی معنی می شود . روشی است برای مقابله با استرس های هیجانی و همچنین برای کودکانی که دچار آشفتگی های ناشی از مشکلات خانوادگی هستند به کار می رود.درمانگرانی که کار بازی درمانی را انجام می دهند معتقدند که این تکنیک به کودکان اجازه می دهد مسائلی را که نمی توانند در محیط روزانه شان مطرح کنند در قالب بازی ارائه دهند و با هدایت درمانگر هیجانات مخفی خود را نمایان کنند.در بازی درمانی،درمانگر رفتار کودکان را بدونه قید و شرط می پذیرد.تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر تاکید پژوهشگران را بر بازی درمانی نشان می دهد و آن را یه عنوانی تکنیکی که مشکلات هیجانی و اجتماعی را کاهش می دهد مطرح می کند[15] امیل کراپلین در سال 1912 و یوجین بلولر در سال 1918 پیشنهادکردند که نقاشی بیماران روانی باید در تشخیص بیماری آن ها مورد توجه قرار گیرد.
در اواخر قرن نوزدهم فعالیت ژان پیاژه، ماریا مونته سوری و جان دیوئی تأثیرات جالبی را در روانشناسی رشد به جا گذاشت که منجر به شناخت و مطالعه در نقاشی کودکان و ارتباط آموزش دهندگانهنر همچون ویکتورلانفلد، فلورنس کان و دیگران با این جریان شد. این حرکت در نهایت گسترش و توسعه تکنیک های مبتنی بر درک تازه در تعاریف نظری- مقدماتی هنر درمانی را به دنبال داشت.
استفاده از بازی در درمان نیز اولین بار توسط پیشگامان روان شناسی کودک مطرح شد.
آنا فروید، مارگارت لئون فلد و ملانی کلاین مفروضات تئوریکی را جهت استفاده از بازیثابت کردند. مثلاً کلاین، بازی خود بخودی کودکان را به عنوان جایگزین تداعی آزاد در روان تحلیل گری بزرگسالان مطرح نموده است. می توان گفت، در نتیجه کارهای ملانی کلاین بود که روشی به نام » بازی درمانی« شکل گرفت و هنوز هم به طور وسیعی در روان درمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
اکانر و براورمن((1997،به تاثیر بازی درمانی در کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری پرداختند و در ارزیابی نهایی بعد از درمان کاهش معنادار اختلالات را مشاهده کردند.[16]گیل((2003 در پژوهشی به تاثیر بازی درمانی در درمان کودکان مبتلا به آزاد جنسی پرداخت.نتایج پژوهش او نشان داد که بازی درمانی باعث سازماندهی ذهن، احساس امنیت و ایجاد احساس امنیت در کودک می شود. [17] کلورر (2003) در پژوهشی تاثیر بازی درمانی در درمان کودکانی که تحت ازار فیزیکی و جنسی قرار گرفته بودند را مورد بررسی قرار داد که نتایج بدست امده این روش را در کنار روش خانواده درمانی به عنوان یک درمان کامل توصیه می کند.[18]ریان((2005دو روش درمان مستقیم با مشاوره و درمان از طریق باری درمانی در کودکانی که دچار مشکل در دلبستگی بودند را با هم مقایسه کرد که نتایج اثر بحشی روش های بازی درمانی را تایید می کرد.[19]

نقش درمانی بازی:
بازی یک ابزار طبیعی است که کودکان از طریق آن می توانند خودشان را بیان کنند. بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد می گردد . در مواردی نیز بازی می تواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایج ترین شیوه هایی است که اغلب روانشناسان بالینی، روان تحلیل گران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار می برند.کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربه ای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را می بیند، احساس راحتی بیشتر می کند. بازی در درمان کودکان یک وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان قابل مقایسه است. انواع بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان هستند و اگر آنها به دقت انتخاب شوند، می توانند فرصتی برای کودکان فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همان گونه که تجربه کرده اند بیان دارند. بنابراین بازی به عنوان یک وسیله با بازی به عنوان یک تکنیک متفاوت است. همچنان که کلمات نیز براساس نحوه ی استفاده از آنها متفاوت هستند. بازی زمانی که برای اهداف تشخیصی و درمانی به کار می رود، یک تکنیک است.
بطور کلی کاربردهای بازی در درمان مشکلات عاطفی کودکان را در موارد زیر می توان خلاصه کرد:

(1ابزاری برای تشخیص توانایی ها و مشکلات (2رابطه کاری (3 وضع تعارضات عاطفی کودکان

بازی درمانی وسیله ای است که باعث ارتباط بین کودکان و نحوه برخورد با آنان شده و کودک از این طریق به بیان خود می پردازد. بازی برای کودک یک زبان است. بزرگسالان توسط زبان کلامی ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده می کنند . بازی درمانی به کودک این اجازه را می دهد تا از طریق بازی به بیان احساسات و مشکلات واسترسهایخودبپردازدودرنتیجهبهمشکلاتخودفائقآید

بررسی نمونه های مشابه:
بیمارستان کودکان البرتا:
این بیمارستان توسط شرکت معماری و طراحی داخلی کاسیان طراحی شده و از همان ابتدا به صورت فضایی رنگارنگ و پویا برای کودکان در نظر گرفته شده است.
شکل-3بیمارستان کودکان البرتا-منبع اینترنت

مهمترین سوال قبل از آغاز پروسه طراحی این بود : "چه چیزی باعث می شود کودک در بیمارستان احساس آسایش کند؟" برای دستیابی به پاسخ این سوال کارگاه های طراحی به کمک بیماران و خانواده آنها و کارکنان، بحثهای آزاد تشکیل می داد و از شرکا خواسته می شد تا بیمارستان ایده آل خود را توصیف کنند. ایده های حاصل از این کارگاه ها شکل طرح را بوجود آورد: بکارگیری نور روز، جذابیت، عملکرد و تاثیر گذاری، محیط گرم و پویا و هماهنگی با طبیعت.
زمانی که از کودکان خواسته شد که احساس خود را در مورد بیمارستان بیان کنند، بر خلاف پیش بینی تیم طراحی که انتظار پاسخ درد و ترس را داشتند، کودکان از بیمارستان به عنوان فضایی کسل کننده و تاریک یاد کردند و بدین ترتیب دیدگاه گروه طراحی تغییر کرد. در تمرینی دیگر با دادن تعدادی مداد و کاغذ از کودکان خواسته شد تا دیدگاه خود را از بیمارستان ترسیم کنند. نظرات کودکان نسبت به سنشان بسیار منطقی بود: پنجره ها و ساختمانهای رنگارنگ و تخیلی، مصالح گیاهی و وجود حیوانات خانگی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید