بخشی از مقاله


طراحی مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست بر اساس نیازها و تأثیر آن بر اصلاح الگوی رفتاری این کودکان


چکیده

بی سرپرستی بیشتر از آنکه یک مشکل فردی باشد مشکل اجتماعی است. باید همواره به این نکته آگاه باشـیم که در سالهای آینده این کودکان قدرت حرکت و همگامی با جامعه و حتی توان مطرح شدن بعنوان سرمایه هـای بسیار با ارزش برای سازندگی کشور را دارا باشند و اگر بدانیم در زندگی آنها خلأ پر نشدنی به نام خـانواده وجـود دارد باید حتی الامکان شرایط زیست آنها را به گونه ای فراهم کرد که حداقل فرد را جزئی از یک خانواده با ایجاد علائق و همبستگیهائی مشابه بدانند. هدف از این پژوهش اصلاح الگوی رفتاری کودکان بی سرپرسـت بـر اسـاس شناخت نیازهای آنها و همچنین ایجاد شرایط زیست محیطی مناسب در جوابگویی به رفتارهای روحی و روانـی و همچنین افزایش میزان اثر کالبد مادی فضا بر روح و روان استفاده کنندگان با استفاده از طراحی مرکز نگهـداری از کودکان بی سرپرست می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ابـزار گـردآوری اطلاعـات بـا استفاده از بانک های اطلاعاتی، بررسی های میدانی،مطالعات اسنادی،مصاحبه و مشاهده می باشد. نتایج حاصل از این مطالعه بیان می کنند که طراحی براساس نیازها و خواست هـای ایـن کودکـان مـی توانـد احسـاس تعل6ـق و اهمیت داشتن را در این کودکان ارتقا بخشد و موجب بهتر شدن تعاملات اجتماعی آنها شود.

واژگان کلیدی: محیط فیزیکی، یتیم خانه، رفتارکودک، اصفهان

-1 مقدمه

عوامل اجتماعی-اقتصادی پیچیده ای منجر به بروز گسیختگی خانواده در جامعه شده و بدنبال آن پدیده بی سرپرستی تعداد زیادی از کودکان به عنوان یک چالش جدی مطرح شده است. ناسازگاری والدین، خاصه وقتی منجر به جدایی و طلاق شود، آسیب پذیری فرزندان را افزایش می دهد. از دست دادن والدین یا یکی از آن ها خانواده را دچار نقص می کند و آنگاه که خانواده گسسته تداوم زمانی پیدا کند، تأثیرات منفی بیشتری بر کودکان داشته و زمینه را برای بروز آسیب های اجتماعی مختلف مهیا می سازد. ریشه هر نوع رفتار ضد اجتماعی کودکان را در آسیب های خانوادگی می توان جستجو کرد( بابایی،.(1381
امروزه می دانیم که انسان ، نه موجودی منزوی و ایزوله ، بلکه موجودی وابسته و در ارتباط تنگاتنگ با پیرامون خود است. این وابستگی نیاز نام دارد. نیاز، وابستگی ما انسان ها به آن چه بیرون از ما قرار دارد ، برای رفع نقایص و کمبودهای درونی ، در

1

جهت رشد و اعتلای خود می باشد. نیاز به عنوان محرک انگیزه در انجام رفتارهای مختلف ، نقش مهمی در زندگی ما دارد و منشاء بسیاری از انگیزه ها و رفتارهای ما است( پاکزاد ، .(1392 بی سرپرستی بیشتر از آنکه یک مشکل فردی باشد ، مشکل اجتماعی است. این کودکان قربانی خشونت جامعه ای هستند که نه تنها آنها را از داشتن پدر و مادر و کانون گرم خانواده محروم ساخته، بلکه پذیرای آنها نیست و به چشم سربار به آنها می نگرد. در ذهن کوچک کودک که همواره نیاز به یک پناه را احیا می کند ، بودن در محیطی که بطور دائم احساس تشویش، نگرانی ، اضطراب و ترس همیشگی دارد، ضعف در شخصیت را بدنبال خواهد داشت و افسردگی و خزیدن به کنجی آرام، آرزوی متداولی در بین این دسته از کودکان است و به عکس ممکن است بعضی از این کودکان برای جلب توجه و مطرح شدن در جامعه دست به اعمال خشونت آمیز بزنند و در نهایت به شخصیت ناهنجار با قدرت خلق مشکلات فراوان برای جامعه تبدیل شوند (بابائی،.(1369

طراحی محیط کالبدی واجد کیفیت مطلوب، سبب تعریف سرزندگی در محیط می شود. در واقع می توان گفت که سرزندگی یکی از مؤلفه های سازنده کیفیت کلی طراحی یک محیط است. یک محیط متشکل از سه بعد در هم تنیده کالبد، فعالیت ها، تصورات است. ایجاد یک محیط سرزنده توسط سه مؤلفه کلی صورت می گیرد.( حسین زاده، سلطان زاده،(1392


-2 روانشناسی رفتار کودک

دوران کودکی به جهت نقش مهمی که در سرنوشت آینده انسان ایفا می کند، فرصت بی نظیری است که نباید آن را از دست داد .فرصتهای یادگیری در اوایل دوران زندگی کودک آثار مهمی در پرورش توانائیهای بعدی او دارد .چرا که بیشترین رشد هوشی کودک در 4 سال اولیه زندگی اتفاق می افتد بطوریکه این رشد معادل رشد هوشی در 13 سال بعدی زندگی اوست . کودک انسان کوچک است که همه چیز را درک می کند و هر دوره از زندگی او وابسته به دوره دیگری است ، رشد جسمانی کودک همیشه یک سیر صعودی را طی می کند که گاهی سریعتر و گاهی کندتر است ولی باید دانست که رشد روحی و اخلاقی کودک همیشه دارای یک روند تکاملی نیست . به عبارت دیگر خصوصیات اخلاقی هر سن همیشه نکات خوب و بد هر دو را داراست و تضمینی برای صعود اخلاقی و روحی همراه با رشد جسمی وجود ندارد .

2

معمولا0 در بچه ها بطور طبیعی اشتیاق به یادگیری وجود دارد .لیکن تا قبل از 7 سالگی قادر به یادگیری از طریق خواندن و نوشتن نیستند . آنها از محیط زیست خود، از یکدیگر، از بزرگسالان وبچه های بزرگتر از خود همواره چیزهایی یاد می گیرند. یادیگری کودکان مستمرا0 در هر زمان و مکان درجریان است و بیشترین میزان یادگیری آنان از طرق فعالیت ها ومهارتهائی است که توسط خودشان انجام می گیرد. کودک در فاصله سنی 6 سالگی تا آغاز دوره نوجوانی مرحله تجربه وآشنایی با محیط آموزشی را میگذراندوساعات فراغت خود را معمولا 0 برای جبران ضعف در خواندن ، صرف خواندن کتابهای غیر درسی میکند. دراین زمان ،فراهم آوردن کتب مناسب این سن ، میتواند علاقه به کتاب را برای همیشه در وجود او فراهم کند .

دراین سنین جنبه های رشد هوشی ،اجتماعی وعاطفی کودک همچنان در جریان است وتخیل او کم کم رنگ منطقی تری به خود می گیرد. علاقه کودک به نزدیک شدن به بزرگسالان بصورت تکرار حرکات آنها وعلاقمندی به مشارکت درانجام کارهای دستی در آنها به خوبی قابل مشاهده است .( افروز،(1389

-3عوامل مؤثر در شخصیت کودکان

شخصیت اگر هم ریشه ارثی داشته باشد ولی بطور قطع متأثر از عوامل بسیاری است که در اثر محیط ایجاد می گردد که مهمترین این عوامل عبارتند از :

x وضع جسمانی : که عاملی است ارثی و موثر در شخصیت فرد. اندام ، قیافه ،سلامتی ، نواقص جسمانی ،تحریک پذیری حواس ، طرز کارکردن غدد داخلی واعصاب ،همگی اثراتی را در حالات روانی شخص دارد که بدون رابطه با شخصیت فرد نیست.

x احساس و قبول مسئولیت : اینکه به والدین و مربیان توصیه شده است که به کودکان مسئولیت های درخور توانائیهای آنها واگذار نمایند، برای این است که نهال شخصیت واعتماد بنفس در وجود آنها کاشته شده باشد تا در دوران جوانی رشد نماید. نوجوانان باید از یک طرف نسبت به خود احساس مسئولیت نمایند یعنی ،خود را حفاظت ونگهداری کنند و از طرف دیگر درانجام کارهای اجتماعی زیاد وابسته دیگران نباشند .

x خود شناسی واحساس اطمینان کردن : خودشناسی و درک توانائی واستعدادهای خود یکی از عوامل مهم شخصیت است .بیشترین رشد هوشی کودک در 4 سال اولیه زندگی اتفاق میافتد بطوریکه این رشد معادل رشد هوشی در 13 سال بعدی زندگی اوست . (مولی و راسل،(1364

-4 پدیده بی سرپرستی و عوامل آن

.1-4 تعریف بی سرپرستی

اگر کودک قبل از سن تمیز و تشخیص و قبل از آنکه بتواند به تنهایی نیازهای حیاتی خود را تأمین نماید اولیاء خود را از دست بدهد بی سرپرست نامیده می شود. مرگ پدر، ازدواج مجدد مادر وعدم پذیرش نا پدری، مرگ مادر، حضور نامادری و مشکلات روابط عاطفی میان کودک و نامادری، و نیز اعتیاد پدر و بی تفاوتی مادر و بستگان را می توان نمونه هایی از بی سرپرستی قلمداد کرد.

استفاده از اصطلاح بی سرپرستی به دنبال تحولات اقتصادی ـ اجتماعی جامعه در نیم قرن اخیر و تغییر کارکردهای سنتی همراه با دیگر اصطلاحات خدمات اجتماعی افزایش یافت. کمک به یتیم از دیدگاه اسلام دارای ارزش بس والایی است و از آن به عنوان یکی از عناصر اعمال ما جور این جهانی و آن جهانی یاد می شود .

3

.2-4 جامعه و کودکان بی سرپرست

یکی از مهمترین عناصر در رابطه با بچه های بی سرپرست ، جامعه است . چهارگونه برخورد از طرف جامعه با این گونه کودکان وجود دارد :

الف ) برخورد با ذهنیت منفی و تنفر ب ) برخورد خام عاطفی یا از روی ترحم ج) برخورد بی تفاوت د ) برخورد مسئولانه و متعهدانه

.3-4 تفاوتهای بین محیط خانواده و شبانه روزی

کودک در خانواده احساس مالکیت وتعلق را می آموزد. از همان ابتدا که اسباب بازی برایش تهیه میشود خود راصاحب و مالک آن میداند. اگر مایل بود آن را به کودک دیگری میدهد تا باآن بازی کند وچنانکه مایل نبود عروسک خود را در آغوش می فشارد. خودش تصمیم می گیرد که وسایل بازی وحتی لباسها راچگونه در قفسه و کمد قرار دهد و به میل خودش آنها را مرتب نماید و همچنین میآموزد بدون اجازه به وسایل خواهر، برادر ، پدرو مادر خود دست نزند در نگهداری آن کوشا باشد . درحالی که در محیطهای شبانه روزی که بنا به ضرورت ، کارکردی اداری دارند جابجایی وسایل و ملزومات نیز ضروری است و حتی محیط زندگی کودکان هرچند سال یکبار تعویض میشود و وسایل بازی به صورت دسته جمعی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین چنین کودکانی از همان روزهای نخست زندگی که به طور طبیعی شناختی درخصوص پیرامون خود بدست می آورند کم کم تجربه پیدا می کنند که به چیزی یا کسی دلبستگی پیدانکنند.

اعضای خانواده به لحاظ داشتن روابط عمومی در قبال مسائل و مشکلات وسرنوشت یکدیگر مسئول وحساسند و در مقابل هر حادثه و رویدادی از خود واکنش نشان می دهند . تجربیات تلخ و شیرین که افراد خانواده با آن روبرو هستند ضمن قوام و تحکیم علائق ووابستگیهای اعضاء ، بین آنها روحیه همکاری وتعاون بوجود می آورد، چنانکه فردی دچار مشکل شود سایر اعضاء احساس مسئولیت می کنندو با همفکری وتعاون درصدد رفع و حل آن بر می آیند در حالی که در شبانه روزی به دلیل نبود اعتماد متقابل ونبودن روابط عاطفی ،هرگز با چنین پدیده ای برخورد نمی کنیم که افراد نسبت به یکدیگر مسئولیت داشته باشند و در مقابل مشکلات وناراحتیهای یکدیگر واکنش نشان دهند.

کودک با شرکت درمراسم مختلف از جمله عروسیها وسوگواریها و داشتن روابط اجتماعی با دیگران به مرور می آموزد که در موقعیتهای مختلف رفتار مناسب از خود نشان دهد، به دیگران احترام بگذاردو در مواقع ضروری اعلام نظر کند. چنین فردی مبادی آداب ، پرورش می یابد وبه سهولت میتواندبا دیگران ارتباط برقرار کندو ابراز عقیده نمایدو از نظریات دیگران بهره مند شود ، اگر به عللی در اجتماع تنها شودقادر خواهد بود با اتکاء به نفس زندگی کند درحالی که در محیطهای پرورشگاهی هرگز این ارتباطات اجتماعی تا این حد امکانپذیر نیست . در نتیجه کودکان بسیاری از روابط و مناسبات اجتماعی را به عینه نمی بینند ولمس نمی کنند و زمانی که زندگی مستقل خویش را آغاز میکنند و از برقرای روابط با دیگران و معاشرت با افراد مختلف جامعه عاجز می مانند.(تشکری،(1361

.4-4 اثرات غم انگیز و زیانبار محرومیت از مهر مادری

براساس دانش روانپزشکی هر روزه این واقعیت بیشتر مسجل میشود که کیفیت نگهداری و مراقبت کودکان توسط والدین در سالهای اولیه زندگی نقش حیاتی و مهم در تأمین سلامت روحی آنان دارد و برای تأمین بهداشت و سلامت روانی کودکان خردسال برقراری مناسب و روابط گرم وصمیمی دائم و توأم باعطوفت و محبت بین او و مادر ضرورت دارد. چنانچه طفل ازچنین

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید