بخشی از مقاله

فضاهای عمومی شهری؛ بازنگری و ارزیابی کیفی
چکیده:
امروزه نگاه به فضاهای عمومی شهری، بعنوان یک ضرورت اساسی در برنامه های توسعه شهری حکایت از بازتولید
این فضاها در تقویت وجهه فرهنگی اجتماعی شهر دارد. این در حالی است که بدلایل مختلف از جمله گرایش به زندگی خصوصی، توسعه زندگی اطلاعاتی، توسعه حومه نشینی و مشکلات ناشی از فرسودگی و ازدحام فضاهای درونی شهرها و ... در دهه های قبل، این فضاها اهمیت کمتری در الگوهای شهرسازی معاصر داشته اند. در این مقاله با استفاده از منابع معتبر و جدید سعی گردیده است ضمن بیان مفهوم فضای عمومی شهری و ضرورت بازنگری در آن بویژه در گرایشات نوین شهرسازی مورد توجه قرار گیرد. نتایج حاصله نشان میدهد که ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری جهت ایجاد سرمایه اجتماعی و تقویت یکپارچگی جامعه، امری ضروری تلقی می گردد.

واژه های کلیدی: فضاهای شهری، فضاهای عمومی شهری، کنش اجتماعی، تعلق مکانی.
۱- مقدمه
استفاده و تخصیص فضاهای عمومی، مسئله ای اساسی است که باید در مطالعات زندگی روزانه کسانی که در شهرها زندگی می کنند، مورد بررسی قرار گیرد. استفاده و تخصیص از فضاهای عمومی تجربه ای است که برای تمامی افراد یکسان نیست؛ زیرا متغیرهایی نظیر سن، جنس، گروه های اجتماعی و اقلیتهای قومی و نژادی بر چگونگی درک زندگی شهری اثر گذارند. در سال های اخیر شیوه های مختلف استفاده از فضای شهری موضوع بسیاری از مطالعات در رشته های مختلف نظیر علم انسان شناسی، جامعه شناسی، جغرافیا و معماری بوده است؛ بنابراین فضاهای عمومی شهری از منظرهای گوناگونی تعریف میشود که تمامی آنها به نوعی مکمل همند. از دیدگاه اجتماعی فرهنگی، فضا های عمومی به عنوان مکان هایی جهت ایجاد و تقویت مناسبات و روابط بیرونی، تعاملات، تغییرات و رویارویی های اجتماعی و مکان هایی که گروه های مختلف با خواست ها و علایق متفاوت گرد هم جمع می شوند، تعریف میشود. فضاهای عمومی همچنین به عنوان، فضاهای باز فکری، هم تعریف می شوند؛ چرا که این فضاها ب رای استفاده های مختلف غیر قابل پیش بینی و انجام فعالیت های متنوع، طراحی و برنامه ریزی شده اند تا تمایلات شهروندان را برای برآورده کردن خواسته هایشان هموار کرده و آنها را از این امر منتفع نمایند (470. Walters, 1986 : p ). ضمن اینکه، زمانی می توان از هویت جمعی اجتماعی، در این مکان ها یاد کرد که فضاهای عمومی توسط افراد زیادی در جهت فعالیت های متنوع و گسترده مورد استفاده قرار گیرند. از منظر سیاسی، هر تعریف بایستی شامل دیدگاه نظری از فضاهای عمومی در قالب مکان هایی باشد، که افراد می توانند در زندگی اجتماعی مشارکت کنند و مطالبات خود را بیان کنند. . دیدگاه معماری، فضاهای عمومی را به عنوان مکان هایی باز و قابل دسترس، تعریف می کند و در حقیقت در تقابل با فضاهای خصوصی جایی که دسترسی به آن محدود و کنترل شده است. قرار می گیرد (2004 ,. arcia) .
فضاهای عمومی این قابلیت را نیز دارند که به عنوان "چشم اندازهای مشارکتی (Participatory Landscapes)، عناصر اصلی در زندگی شهری که منعکس کننده فرهنگ، عقاید و ارزش ها می باشد، مطرح شوند.(1989 ,Francis) هر چند که نقش فضاهای عمومی در یکپارچگی و یکدستی شهر کاملا مشهود و مشخص است، امروزه عقیده بر آن است که کیفیت بالا و مثبت زندگی شهری در خیابانها و فضاهای باز، شرطی لازم برای جامعه است؛ بطوری که مردم را قادر می سازد که از تعاملات اجتماعی لذت ببرند (2004 ,. Garcia

۲- "فضای عمومی چیست؟"
در فرهنگ انگلیسی آکسفورد (۱۹۹۳)، واژه Public به معنای "کلی، و در اکثر معانی متضاد خصوصی بکار رفته است". " متعلق یا متوجه مردم به مثابه یک کلیت" و در کنارش "در دسترس با اشتراکی برای همه مردم"؛ "با آزادی موجود یا انجام شدنی"؛ و "ارایه شده یا مرتبط با دولت یا دولت محلی و مرکزی". کر و سایرین ۱۹۹۲ : ۱۱ ) فضای عمومی را بستر مشترکی که مردم فعالیت های کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده اعضای جامعه است، در آن انجام می دهند، می دانند چه این فعالیت ها روزمره و معمولی و چه جشنواره ای و دوره ای" باشند به عبارت دیگر فضای عمومی صحنه ای است که به روی آن نمایش زندگی اجتماعی، در معرض دید عموم قرار می گیرد . فضایی است برای سیاست، مذهب، دادوستد و ورزش؛ فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای غیر شخصی ویژگی اصلی فضای عمومی این است که، "زندگی جمعی، فرهنگ شهری و مباحث روزمره ما را بیان کرده و در ضمن بر آنها نیز تأثیر می گذارد". فرانسيس تيبالدز ( ۱: ۱۹۹۲) عرصه عمومی را چنین می داند: "تمام بخش های بافت شهری که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند. بدین ترتیب، خیابانها، پارک ها و میادین شهرک یا شهر، به ساختمان هایی که محصورشان می کنند و محدوده شان را مشخص می کنند، گسترش می یابد. از منظر ایشان، عرصه های عمومی مهم ترین بخش از ساختار شهرک ها و شهرهای ما هستند جایی که بیشترین میزان از تماس و تعامل انسان ها، در آن روی می دهد".
مروری بر نوشته های مربوط به حقوق شهری (ورنرز۔ مودن، ۱۹۹۲)، نشان می دهد که در واژگان حقوقی، اگر فضایی، فضای عمومی به حساب آید - علیرغم محدودیت های ذاتی که برای دسترسی عمومی وجود دارد - مالكيت و حق دسترسی را نمی توان مانعی برای کاربری عمومی آن دانست. حتى مكانی عمدتا خصوصی، می تواند در اکثر اوقات در دسترس عموم باشد و اگر هم منع شده باشد، می توان آن را از مجرای قانونی طلب کرد. مکان های عمومی نمی توانند قانونا تعامل با دیگر استفاده کنندگان را ممنوع کنند، بلکه فقط میتوانند ماهیت آن را تعیین کنند.(1992 ,Madanipour) تعاريف فضای عمومی بر دسترسی بدون محدودیت به فضا یا فعالیتهای متنوع موجود در آن تأکید می کنند، که قابل ذكرترین شان، تعامل اجتماعی است که در نتیجه وجود دسترسی محدود نشده، در آن روی می دهد(تصاویرشماره ۱). بدین ترتیب، بطور خلاصه می توان فضای عمومی را چنین تعریف کرد:" فضای عمومی شامل قسمت هایی از محیط طبیعی و مصنوع است که عموم مردم به راحتی به آنها دسترسی دارند و شامل: خيابان ها، میادین و سایر مسیرهایی که دیگران حق عبور از آنها را دارند - در مناطق مسکونی، تجاری و محله ها۔ فضاهای باز و پارک ها و فضاهای خصوصی عمومی که دسترسی عموم مردم حداقل در ساعاتی از روز در آن آزاد می باشد، می شود" (رفیعیان، ۱۳۸۱، ۲). فضای عمومی شهری در این بیان در شهرها، واسطه ای برای برقراری ارتباط با افراد جدید و کسانی که نمی شناسیم و تاریخ؛ تضادها و نزاعهایی که از اینها بر می خیزد، تلقی می شود و در حقیقت فضای عمومی تعدیل کننده و هماهنگ کننده (moderator) نظام ارتباطی شهری به هنگامی است که بازیکنان جدیدی وارد صحنه آن می شوند. وظایف فضای عمومی را اینگونه دسته بندی کرد:
۱. ابزاری جهت ارتباطات. ۲. مکانی برای رویارویی. ۳. مدیریت و هماهنگ کننده شهروندان آزاد Wolfgang Christ

٣- ماهیت و کار کردهای فضاهای عمومی شهری
یک فضای شهری می تواند متناسب با نیازهای زمانی و مکانی افراد جامعه، خصلت مطلوب یا نامطلوب پیدا کند .(1996, Golany بسته به میزان همخوانی و همنوایی کارکردی با اهداف مورد انتظار، مقیاس و حجم روابط، تطابق و تناسب با نیازهای روزمره گروه های اجتماعی و همخوانی با کلیت ساختار شهر، فضای شهری می تواند از وجوه برجسته تری از نظام مطلوب بهره گیرد. فضای شهری در عین دارا بودن ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه، ظرف فعالیتهای شهری و ضرورت های مترتب بر آن نیز محسوب میگردد. این فعالیت ها در حالت کلی سه طیف متفاوت را شامل میشود.(1987 ,Gehl) دسته اول فعالیت های ضروری و با اهمیت که تحت هر شرایطی اتفاق می افتند و ارتباط خاصی با ویژگی های منحصر به فرد اجتماعی ندارند. فعالیت هایی نظیر رفتن به محل کار یا مدرسه، انجام خرید، انتظار در ایستگاه اتوبوس و سایر فعالیت های عمومی و روزمره در این دسته جای می گیرند. این طیف از فعالیت ها درجات متفاوت از مشارکت اجتماعی را می طلبد. دسته دوم از فعالیت هایی که در فضای شهری انجام می شوند را ، فعالیت های گزینشی و انتخابی تشکیل می دهند که در شرایط مناسب و وضعیت دلخواه افراد ضرورت پیدا میکنند. قدم زدن در هوای آزاد، توقف و مکث در مکان های تفریحی، نشستن و استراحت در مکان های جذاب و دیدنی جزء فعالیت های انتخابی و موردی به شمار می آیند دسته مالیت هایی که در فضای شهری رخ می دهند فعالیتهای اجتماعی هستند که بسته به ویژگی های فضای شهری طیف گسترده ای از روابط متقابل افراد را در بر میگیرد. این فعالیتها به دلیل تأثیرپذیری از سایر فعالیت ها و فضای اجتماعی، فعالیت های نهایی نیز خوانده می شوند. شرايط خاص فضاها جهت ایستادن، نشستن، خوردن، بازی کردن و ...، این فعالیت ها را تحت تأثیر خود قرار می دهند. در فضاهای شهری که فاقد جنبه های لازم جهت تقویت روابط اجتماعی هستند، تنها مقدار کمی از این فعالیت ها امکان بروز پیدا میکند که بسته به شرایط افراد نیز متفاوت خواهد بود. در مقابل در فضاهایی که از این ابعاد غنی هستند، سطح و مقدار بالایی از فعالیت های اجتماعی شکل می گیرد. نمایه شماره ۱ اندازه فعالیت های سه گانه را در فضاهایی که فاقد و دارای شرایط هستند، نشان می دهد. فضاهای شهری، نقش عمده و مهمی از دو بعد کالبدی و کارکردی عملکردی در الگوهای برنامه ریزی و توسعه شهری دارند.

بسیاری از نظریه پردازان شهرسازی معقدند که فضاهای عمومی شهری بعنوان یکی از اجزای اصلی، نقش با اهمیتی در شهر سالم دارند. این عقیده فراتر از نقش کارکردی فضاهای عمومی است که معطوف به زمانی است که این فضاها، سرمایه اجتماعی را در زمانی که تعاملات اجتماعی زیادی در این مکان ها به وقوع می پیوندد ، افزایش می دهند (2004 ,. Pasaogullari, Net . al).
در مفاهیم نظری مرتبط دامنه وسیعی از کارکردهای فضاهای عمومی نظیر نقش توسعه یکپارچگی اجتماعی در قالب فرصتسازی برای رویارویی افراد جامعه، تقویت کارکردهای سیاسی جامعه بواسطه ایجاد و تقویت انجمن های آزاد در یک دموکراسی اجتماعی، عرصه ای جهت بروز نمایشات و جشنهای فرهنگی (1996 ,Mitchell)، واسطه ای که هویت های خصوصی و گروهی در آن توسعه می یابند (1996 ,Mitchell) و عرصه ای جهت دسترسی عمومی و تمایزی از فضاهای خصوصی، مورد مباحث و جدل قرار گرفته است ( ,Berman , 1986 . Mitchell 1996 ,1995). مطالعات تحقیقی تأکید می کنند که فضای عمومی انعکاسی از ارزش های فرهنگی بوده و تمرینی جهت تجمع و گردهمایی گروه های نژادی و قشرهای مختلف اجتماعی در عرصه شهری می باشند.
اهميت فضاهای عمومی در مطالعات سیاست های شهروندی نیز تأکید شده است، تا جایی که آنرا در جهت عملی شدن سیاست های شهری لازم و ضروری می دانند. "Lefebvre معتقد است که هر جامعه ای در تاریخ خود فضای اجتماعی مشخصی را ایجاد کرده که در این فضاها به کلیه نیازهای متنوع جامعه - از تولیدات اقتصادی تا محصولات اجتماعی- پاسخ داده میشده است" (19: Hayden, 1995 , p).
این توجه آشکار می سازد که چگونه فضای عمومی از طریق فرایندهای اجتماعی تولید میشود و چگونه به رفتار سیاسی و جمعی و اجتماعی ما شکل می دهند . ما فضا را با دیگران تقسیم می کنیم و از این طریق با افرادی که دارای نژاد، مذهب، عقیده و سیاست و فرهنگ های متنوعی هستند همزیستی می کنیم (1986 ,Walzer). علاوه بر این که استفاده از فضاهای عمومی ارزش های متعالی اجتماعی نظیر فستیوال های مردمی، اجتماعات، وقایع فرهنگی، تظاهرات سیاسی و مکانی (جهت تمرین حقوق دموکراتیک مانند آزادی انجمن) را نیز نشان میدهند (2003; Arefi M; Meyers W) .

- اهمیت و نقش فضاهای عمومی دربرنامه ریزی شهری: .
همانطور که بسیاری از محققین شهری بیان کرده اند، فضاهای عمومی نظیر پارک های همسایگی و یا باغ های محلی، از عناصر مهم یک شهر هستند که نقاط جذاب و بی نظیر آن را تعریف می کنند. عده ای معتقدند که در سکونتگاه های شهری قبل از مدرنیسم، فضاهای عمومی مانند میادین شهری و بازارها، به عنوان عرصه ای جهت ارتباطات اجتماعی بوده اند و در حقیقت مکان هایی متشكل از فعل و انفعالات اجتماعی تعداد زیادی از مردمانی که این تعاملات را امکان پذیر می ساختند، قلمداد می شده اند .(1992 ,Madanipour) علاوه بر این فضاهای باز در ایجاد حس اعتماد و اطمینان به مردم کمک کرده و باعث افزایش حس همبستگی و تعلق در مردم می شوند در حقیقت این فضاها، فراتر از مکان هایی صرفا برای تفریح هستند. همانطور که Goodman بیان می کند این مکان ها عناصر حیاتی در محیط ما هستند که در عین حالی که دارای عملکردهای مثبت و ضروری بوده، فرصت هایی نیز جهت تفریح مردمان فراهم ساخته، از منابع طبیعی حفاظت کرده و بر طیف وسیعی از تصمیمات توسعه اقتصادی اثر می گذارند ( 1968 ,Goodman) . Rogers معتقد است که امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی وسیع شان شناخته می شوند و کیفیت عملکردی این فضاها یکی از ابزارهای سنجش قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیباییهای طبیعی و فضاهای باز برای شهروندانشان می باشد. فضاهای عمومی، در مقولاتی نظیر ایجاد و تقویت غرور شهری، افزایش گردشگران و سرمایه گذاری اقتصادی و کمک در ایجاد سلامتی و بهبود کیفیت زندگی، نیز به شهرها سود رسانده اند (2003 ,Rogers) و نقش عمده ای در الگوهای برنامه ریزی شهری و اجتماعی کردن محلات دارند. Calthorpe در همین چارچوب در اعتراض به کاهش نقش این فضاها در فرایندهای برنامه ریزی و طراحی شهری معاصر، خاطر نشان می سازد که کیفیت فضای عمومی در شهرها به طرز محسوسی کاهش یافته است. پارک ها، مدارس، کتابخانه ها، ادارات پست، تالارهای شهر و مراکز شهری متفرق و پراکنده شده اند و فاقد مطلوبیت و ارزش عملكردی لازم هستند و می افزاید:" كيفيت دنیای ما را این فضاها تعیین کرده و ارزشی که ما برای جامعه خود قائلیم را نشان میدهند". (Calthorpe, 1993)
در شهرهای با توسعه شتابان، علیرغم شباهت در خیابان های عمومی شهری و ساختارهای مصنوعی ویژه آنها، فضاهای عمومی با تغيير بنیادی در ساختار فیزیکی خود مواجه اند بطوری که معنا و اهمیت این فضاها در اقتضائات رشد سریع آنها گم شده و کمیت و کیفیت فضاهای عمومی رو به زوال گذارده است. م ی توان بر این واقعیت تاکید ک رد که رشد سریع شهرها، بخصوص در کشورهای در حال توسعه، منجر به زوال عملکردی فضاهای عمومی در نیمه دوم قرن بیستم و به خصوص از اواخر دهه ۱۹۸۰، شده است. معترضین به این افول کارکردی فضاهای عمومی اعتقاد دارند که تمامی جنبه های برنامه ریزی و توسعه شهری بایستی در زمینه تقویت تصور و ادراک و استفاده مؤثر از فضاهای عمومی، برانگیخته شود.(1968 ,Goodman) از آنجا که این فضاها مکان های کانونی فعالیت های عمومی و خصوصی تلقی می شوند، بایستی توجه نمود که نه تنها از نظر کارکردی باید مناسب باشند، بلکه لازم است که دارای ویژگی اختصاصی و متمایزی نیز نسبت به سایر فضاهای شهری باشند. در مقیاس واحدهای همسایگی، فضاهای عمومی شهری نبایستی فضاهای مسکونی و نواحی محافظ (buffer zones) را که برای جداسازی فعالیت ها ایجاد می شوند اشغال و تصرف نمایند، بلکه می باید به عنوان عنصر اصلی و مکمل مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال ضروری است پارک های همسایگی با در نظر گرفتن دو جنبه مهم استفاده های موثر (فعال) و غیرموثر اجتماعی طراحی شوند. این پارک ها می باید مؤلفه های محیطی را با لحاظ کردن زمینه های پیش بینی نشده اجتماعی، تقویت و منعکس کنند. فرم آنها بایستی جذاب و مرتبط پیوسته) با فضای پیرامون باشد تا اینکه مکانی صرف برای سکونت و سکون (1993 ,Calthorpe) را در ذهن افراد القا کنند از طرف دیگر، با توجه به نقش عمده ای که فضاهای عمومی در توسعه پایدار شهرها ایفا می کنند، در ادبیات نوین طراحی و برنامه ریزی شهری بر اهمیت احیاء و بازشناسیفضاهای عمومیTibbaids , 1992 . Sorkin , 1992 , Vernez(Moudon, 1992, Glazer and Lilla, 1987. Worpole, 1992. به عنوان مکانهایی که تعاملات اجتماعی و تجارب زندگی شهری در آنها رخ میدهد (1992 ,Madanipour) بصورت مکرر تأكيد شده است. برای مثال پارک های عمومی، بعنوان ترکیب اصلی محلات پرتراکم، فضاهای قابل زندگی و لذت بخش در این محلات هستند که درعین ارائه تسهیلات شهری به عنوان مکانهایی جهت انجام ملاقات های محله ای، مراکز فعالیت های تفریحی، نگهداری کودکان و نقاط گذران اوقات عمومی (نظیر صرف نهار) نیز عمل می کنند (1993 ,Calthorpe).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید