بخشی از مقاله

فضایی برای ماندن؛ طراحی مجتمعهای تجاری تفریحی با نگرش افزایش سرزندگی و تعاملات اجتماعی
چکیده

کیفیت عرصههای عمومی یکی از مهمترین معیارها در تشکیل فضاهایی جهت رشد اجتماعی افراد و پویایی شهرهاست. هدف از این پژوهش بررسی سرزندگی و ارتباطات اجتماعی در مجتمع های تجاری تفریحی است. روش تحقیق در این پژهش توصیفی-تحلیلی بوده و منابع مورد استفاده عمدتا کتابخانهای و مبتنی بر مشاهدات و تجربیات و مصاحبه با کاربران فضا میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این مجموعهها با در نظر گرفتن فضاهایی برای گروههای سنی و جنسی مختلف میتوانند زمینه حضور مردم در فضا، ایجاد پاتوق، افزایش سرزندگی و پویایی را فراهم آورند که منجر به رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی میشوند.

 

کلمات کلیدی: مجتمعهای تجاری تفریحی، تعاملات اجتماعی، اجتماعپذیری، سرزندگی، اوقات فراغت


-1مقدمه

یان گل در کتاب خود "زندگی میان ساختمان ها" [10] ، دیدگاه احتمالگرا را برای درک چگونگی تاثیر طراحی بر رفتار برمیگزیند. او استدلال می کند که از طریق طراحی در محدودههای خاص- منطقهای، اقلیمی، اجتماعی ممکن است بر تعداد افرادی که از فضای عمومی استفاده میکنند، مدت زمانی که یک فعالیت فردی طول میکشد و اینکه کدام فعالیت های بیرونی در فضاهای عمومی "در شکلی بسیار ساده شده" میتوانند به سه گروه تقسیم شوند:

" فعالیتهای ضروری" تا حد زیادی اجباری هستند (مثل رفتن به مدرسه یا کار، خریدکردن، منتظر اتوبوس شدن). از آنجاییکه مشارکتکنندگان انتخابی ندارند، اتفاق، تنها اندکی تحت تاثیر عوامل کالبدی و ]محیطی[ قرار میگیرند.

" فعالیتهای انتخابی" درصورتی که زمان و مکان اجازه دهند و آب و هوا و ] اجزای کالبدی[ دعوت کننده باشند این فعالیتها بهصورت داوطلبانه انجام میشوند. (مانند پیادهروی برای تنفس هوای خوب، ایستادن برای نوشیدن قهوه در کافهای در خیابان، تماشای مردم و ...)

" فعالیتهای اجتماعی" بستگی به حضور دیگران در فضای عمومی دارد (مثل ملاقات و مکالمه، فعالیت های مشترک، ارتباط منفعلانه مانند به سادگی نگاه کردن و گوش دادن به بقیه مردم) اینها به صورت خودبهخودی به عنوان یک پیامد مستقیم از حرکت مردم در اطراف و بودن در یک مکان و در یک زمان مشخص پدید میآیند، و بر این موضوع دلالت دارد که هرگاه به فعالیتهای ضروری و انتخابی فضای بهتری داده شود اینگونه فعالیتها نیز تقویت میشوند. [13]

چنانکه دیده میشود، هرچه امکانات فضا بیشتر باشد، مشارکت در عرصه عمومی افزایش مییابد و عرصه عمومی به کارکردهای اصلی که برای آن درنظرگرفته میشود بیشتر پاسخ خواهند داد، در غیر این صورت، عرصه عمومی معنا نخواهد داشت و تنها به عنوان فضایی برای انجام ضروریات تلقی خواهد شد، اینکه چه امکاناتی برای یک محیط اقتصادی اجتماعی لازم است تا آن را به عرصه عمومی کاراتری تبدیل کند. بسته به مکان، فرهنگ و زمان متفاوت است. اما مهمترین مسئله ایجاد فضاهایی با کیفیت و افزایش قدرت انتخاب استفاده کنندگان از فضا است.

برای مال باید فعالیتهای انتخابی چنان جذاب باشند که زمینه فعالیتهای اجتماعی و نهایتا خرید را موجب شوند. با افزایش فعالیتهای انتخابی، فعالیتهای اجتماعی در مال شکل میگیرد. ارتقای یک محیط خرید به یک فضای شبه شهری، استفاده کنندگان بیشتری از فضا را به خود میخواند و احتمال فروش اجناس برای واحدهای تجاری هم بیشتر میشود.

-2مبانی و مفاهیم نظری

سرزندگی و زیستپذیری: برای مفهوم سرزندگی، برابرهای گوناگونی در غرب وجود دارد که از آنها می توان بهLiveliness، livability، Viability، Vitality اشاره نمود؛ که البته به جز "Vitality" لغات دیگر، بیشتر به مفهوم زیست پذیری و قابلیت زندگی نزدیک هستند. در لغتنامه شهرسازی رابرت کوان، سرزندگی و زیستپذیری در کنار هم آمده و اینگونه معنی شده است: "Vitality and Viability" که ویژگی مراکز شهرهای کوچک و بزرگ موفق است؛ سرزندگی شهر بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در بخشهای مختلف است؛ درصورتیکه زیستپذیری میزانی برای سنجش ظرفیت آن برای جذب سرمایه برای بقا، بهبود و تطابق نیازهای متغیر است. [6]

تعاملات اجتماعی: اگر مردم به تماس اجتماعی نیاز داشته باشند، در هر محیطی زمینه آن را فراهم میآورند. برای توضیح مطلوب بودن تعامل اجتماعی دلایل زیادی وجود دارد. اصلیترین دلیل رابطه متقابل اجتماعی برای پاسخ به نیازهای انسان به پیوندجویی و احساس تعلق به مکان یک ضرورت است. هر فرصتی برای یافتن به چنین منظوری مثبت ارزیابی شده است. دلیل دیگر این است که فعالیتهایی چون تعامل با دیگران و مشاهده فعالیت های مردم، با بوجودآوردن زمینههای اجتماعی شدن و اجتماع پذیری به رشد فردی انسان کمک میکنند. ملاقاتهای گاهبهگاه و غیر رسمی زمینهساز توسعه دوستی ها و روابط روزمره مردم است. تعامل اجتماعی، نگرش افراد با پیشینههای ذهنی و ویژگیهای متفاوت را به یکدیگر نزدیک میکند.تعامل اجتماعی و دلبستگیهای مردم با محیطهای اجتماعی ساخته شده رابطهای تنگاتنگ دارد. [11]

اوقات فراغت: گذران اوقات فراغت با سه هدف »تأمین آسایش«، »تأمین تفریح« و »تأمین زمینهای برای توسعه فردی و اجتماعی« صورت میپذیرد. از اینرو کارکردهای گذران اوقات فراغت را اینگونه میتوان دستهبندی کرد:

الف) تجدید قوا: تجدید قوا لازمه بهبود کیفیت درکار است، اگر انسان تجدید قوا نکند نمیتواند کارآفرین باشد. ب)بروز خلاقیت: اگرچه بخشی از خلاقیتهای آدمی در عرصه کار اجتماعی او بروز میکند اما از آنجا که رفته رفته

کار به صورت برنامهریزی شده و تخصصی باحدود معین تعریف می شود، امکان بروز خلاقیت در نظام عقلانی و مدرن به


حداقل میرسد و اوقات فراغت به افراد اجازه میدهد زمینه فعالیت خود را به سمت و سوی دیگر هدایت کنند و با درگیرشدن در حوزههای فرهنگی و ذوقی امکانات تازهای از خود را بشناسند و شکوفا سازند.

ج)ارتباط اجتماعی: اوقات فراغت امکان برقراری ارتباط اجتماعی تازه را به افراد میدهد و روابط عاطفی آنها را با دیگران تعریف میکند و باعث برآورده شدن نیاز افراد به تعلقداشتن به دیگران و دلبستگی به آنها میشود. [7]


-3 فعالیت در فضای شهری

فعالیت از جمله مهمترین ویژگیهای فضای شهری و شرط اساسی برای عمومی بودن یک فضاست. فضای زنده و پویا که انواع مختلفی از فعالیت را در خود بپذیرد، فضای شهری مطلوبی به حساب میآید. بنابراین بخشی از عوامل طراحی به این جنبه از فضای شهری مربوط میشوند. یکی از هدفهای اصلی معماری، تعالی بخشیدن به واقعه زیستن است. بنابراین معماری باید فضاهای متمایز برای فعالیتهای مختلف فراهم آورد و آنها را بنحوی به هم پیوند دهد که محتوای عاطفی آن کنش خاص در حیات آدمی که در آن فضا رخ میدهد تقویت شود. [2]

برای بخشیدن چهرهای انسانیتر به ساخت شهر، ناگزیر باید به فضاهایی روی آورد که همگانیاند و زندهترین فعالیتهای شهری در آن رخ میدهد. [4]

افزایش مشارکت در فضای شهری میتواند به عنوان هدف طراحی مد نظر قرار گیرد. هرچه حضور مردم و فعالیتهای مختلف در فضا بیشتر باشد، فضای شهری مطلوبتر و با معناتر است. اگر بتوان معبری در فضا ایجاد کرد که مسیر حرکت تعداد زیادی از مردم با مشارکت کنندگان شود و بتوان ناحیه مجاور آن را به نحوی طراحی کرد که به هنگام حرکت در این معبر در فضا جریانی از تجربهای همگون برای فرد ایجاد گردد، میتوان به طرحهای موفق در فضا دست یافت. [2]

به طور کلی میتوان چنان نتیجهگیری نمود که برای دستیابی به فضایی کارامد و پویا برای مال، میبایست به مجموعهای از ویژگیهای فیزیکی، کالبدی و فضایی توجه شود. فعالیتها تقویت شود و حضور انسانها به عنوان عاملی مهم در ارتقاء کیفیت فضا در نظر گرفته شود. همچنین عامل مهم زمان و سه وجه گذشته حال و آینده نیز در فرآیند ایجاد یا بهبود یک فضای شهری در مال نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

نباید فراموش کردکه مالها مکانهای خاصی در شهر هستند که فعالیت ویژه و متفاوتی دارند. همانطور که در بحث مفاهیم و تعاریف مشخص گردید آنچه اهمیت دارد ترکیب فعالیت های اجتماعی و فرهنگی در محیط خرید برای اقشار و افراد مختلف جامعه است. از اینرو فعالیتهای تفریحی و سرگرمکننده، از جمله فعالیت های محوری در مالهای امروزی میباشند.


-4ارتباط مال با فضای شهری

گروئن پدر مراکز خرید مدرن، کلیه نقشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آگورای یونانی را در مال جستجو میکند. درنتیجه اگر یک مال بتواند این نقشها را در دنیای امروزی ایفا کند، پس میتواند نقش مرکز شهر را ایفا کند، همچنانکه آگورا در طی تاریخ این نقش را ایفا کرده است، و تجربه حومهها و توسعههای جدید در مورد مال این مساله را نمایان کرده است.

پاکزاد، تعامل اجتماعی را شرط اساسی برای فضاهای شهری میداند و فضاهای بدون تعامل و تقابل اجتماعی را جزء فضاهای شهری قرار نمیدهد." فضای شهری ساختاری است سازمانیافته، آراسته و واجد نظم که به صورت بستری برای فعالیتها و رفتارهای انسانی عمل مینماید. انسان جزیی از فضاست و با ارزشها و هنجارهای خود به این فضا معنی میبخشد. الگوهای روابط اجتماعی ثابت نیستند و یک فضا با جایگزین شدن رابطه اجتماعی خاص، چهره متفاوتی بهخود میگیرد." فضاهای شهری بخشی از فضاهای باز و عمومی شهرها هستند که به نوعی تبلور ماهیت زندگی جمعی میباشند. یعنی جاییکه شهروندان حضور دارند " فضای شهری جایی است که داستان زندگی جمعی درآن گشوده میشود". فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد که به آن دسترسی داشته باشند و در آن فعالیت کنند. " در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته بهوقوع پیوندند و افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط یابند" این فضا میبایستی توسط یک نهاد عمومی اداره شود تا در جهت منابع عمومی و جامعه مدنی اداره و نیازهای آن تامین شود. بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود این است که درآن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد. پس آن دسته از فضاهایی که بستر تعامل اجتماعی نیستند، فضای شهری نامیده نمیشوند. [3]

" باید وجود نوعی آداب اجتماعی را که تجانس کاملی بین فرد و گروه ایجاد میکند دریابیم. مسالهای که اینجا مهمتر است، آن دسته از فعالیتهای روی داده در فضای باز شهری است. بهطور مثال فعالیتهایی که فرد بیرون از محیط آشنای خانه خود انجام میدهد و از فضای عمومی استفاده میکند مانند: آمد و شد به محل کار، خرید و فروش اجناس، تفریح، گذران فراغت و غیره." [9]

همچنان که بالا اشاره شد کارکرد دیگر فضای شهری که با ایجاد امکان دیدار و گزینش ]مراوده و انتخاب[ است. در واقع فضای شهری فرصتی را در اختیار شهروندان قرار میدهد که با شهر بیواسطه روبرو شوند. از این نظر فضای شهری هم از نظر فردی و هم از نظر جمعی اهمیت مییابد و مرکز تجاری-اجتماعی فضایی خواهد بود که بهسادگی این امکان را فراهم میآورد. بطورکلی شهر امکاناتی را عرضه میکند که در فضاهای شهری به خوبی قابل برداشت هستند. در حالیکه مالها نیز مکانهای اجتماعی و اقتصادی فرصت برخوردها و تعاملات اجتماعی در مراکز خرید امروزه به حدی اهمیت یافته است که این مراکز مرکز زندگی نامیده میشوند .[14] امروزه مال به فضایی تبدیل شده است که بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و ملاقاتها در آن اتفاق میافتد. در واقع راهکار ظریفی که توسعهدهندگان بخش خصوصی در جذب بیشتر مردم به این مراکز بکار بستند، طراحی فضا بنحوی بود که امکان تعاملات اجتماعی را فزونی بخشد. برای هر چه نزدیکتر شدن کارکرد مال به یک فضای شهری باید امکان برقراری روابط اجتماعی و تعاملات رودررو را آنچنانکه در یک میدان با نقش فضای شهری روی میدهد، تقویت کرد. همچنین اگر مال یک فضای شبه شهری باشد باید تا حدودی ویژگیهای فضای شهری مانند شالوده، مرکزیت و نماد را بتوان جستجو کرد .[5] بنابراین نقشی که یک مرکز اقتصادی-اجتماعی در مقیاس شهر، یا حفظ موقعیت، معنا و مرکزیت خود را مییابد، بسیار با اهمیت میباشد.

به هرحال امروزه، مفاهیم جدیدتری در طراحی شهری با عناوینی چون زندگی عمومی، حیات اجتماعی، به موازات عرصه و فضای عمومی مطرح هستند. بنرجی پیشنهاد میکند که بیشتر به عرصه عمومی اجتماعی و فرهنگی مردم و فعالیتها تمرکز شود تا مفاهیم کالبدی و فیزیکی فضای عمومی: چرا که بسیاری از فعالیتهای زندگی عمومی در فضای بستهتری مانند کافیشاپ ها نیز جریان دارد. از این رو آنچه در این مراکز مورد تامل قرار میگیرد، فضای اجتماعی است؛ فضایی که تعامل اجتماعی و زندگی عمومی را تقویت و تسهیل میکند؛ نه لزوما فضای عمومی بهمانند مراکز شهری قرون وسطی.

فرصت جالب دیگری که یک مال در ایجاد مفهوم تازه و در عین حال همخوان با بسیاری از ویژگیهای فضای شهری میدهد، ترکیب کارکردهای مختلف است؛ اختلاط کارکرد و فعالیت از ویژگیهای مال است که در موفقیت آن موثر است. مالها بر اساس کارکرد اقتصادی و با واحدهای تجاری شکل گرفته و با کارکرد اجتماعی و تفریحی و فعالیتهای مزبور معنا و مفهومی متفاوت مییابند. اگر کارکرد صرفا اقتصادی باشد، معمولا مکان مربوطه مال نامیده نمیشود، بلکه یک مرکز خرید است؛ اختلاط کارکرد اقتصادی با دیگر کارکردها در فضای مرکز تجاری-اجتماعی همواره وجود دارد.


-5نقش مال در ایجاد سرزندگی شهری

از دیدگاه کلی، مراکز خرید در خارج از شهر، حومه و محلات تازهساخت به منظور ایجاد حس مرکز شهری یا مرکز محل در بافت شهر جای میگیرند.[15] هرچند مراکز شهری پتانسیل بالاتری نسبت به حومهها برای احداث مال دارند. وجود المانهایی چون موزه، سینما، سالن کنسرت، تئاتر، رستوران و مواردی از این قبیل از جمله این عوامل میباشد. در حالیکه برای ایجاد یک مال در حومه بسیاری از این المانها و حتی برخی از زیرساختها وجود ندارند.بنابراین وجود مال در مراکز شهری نتایج متعددی را به دنیال دارد. [16]

-اولا باعث جذب مردم، خرید بیشتر و ایجاد حس رقابت و موفقیت در زمینه اقتصادی است. چنین مالهایی بطور مستقیم در اقتصاد شهر با اشتغالزایی و درآمدزایی اثر گذارند.

-دوم آنکه بطور غیر مستقیم موجب افزایش سرزندگی و روحیه شهری و اجتماعی میباشند. حیات شهری افزایش مییابد و موجب ارتقای کیفیت محیط شهری برای زندگی میشود.

-سوم وجود مال در مراکز شهری بعنوان پروژههای موفقی برای مدیریت شهری به حساب میآیند. از طرف دیگر بهبود سرانههای اقتصادی-اجتماعی حاصل شده برای مسئولان امری مثبت است.

بطور خلاصه مالها در مراکز شهری موتور توسعه اقتصادی، روح اجتماع و سرمایه سیاسی شهر شناخته میشوند. امروزه مراکز خرید در مقیاس منطقهای بتدریج عهدهدار نقش مراکز شهری میشوند. در این وضعیت مال اهمیت تازهای بعنوان یک فرم شهری جدید مییابد که باید در برنامهریزی و ضوابط شهری در نظر گرفته شود.[15] مدنیپور در رابطه در حال تحول بخش عمومی و خصوصی فضای شهری مراکز خرید را افزودههای جدید مناطق شهری فرض میکند. وی معتقد است بسیاری از این مراکز با مراکز شهرها بر سر تصاحب سرزندگی اجتماعی و اقتصادی رقابت میکنند .[12] مال، میتواند یک تجربه شهری را برای استفادهکننده از فضا خلق کند. تجربه شهری یعنی درگیر شدن سه عنصر متشکله شهر: فعالیت، فرم(کالبد یا شکل) و ترکیب این دو یعنی فضا .[5] بنابراین کیفیات زندگی شهری میتواند در مال شبیهسازی شود.

نکته دیگر آنست اگر بخواهیم مال را یک شبه فضای شهری و یا یک عرصه عمومی فرض کنیم؛ بعنوان یک محیط ساخته شده میبایست ویژگیهای یک مکان پاسخده را برای استفادهکنندگان داشته باشد. محیط پاسخده محیطی است که با تقویت فرصتهای مناسب، از طریق به حد اعلا رساندن گستره گزینههای قابل عرضه به مردم، یک محیط دموکراتیک برای استفادهکنندگان فراهم آورد .[1] از این رو در طراحی مراکز تجاری-اجتماعی باید ویژگیهای پاسخدهندگی را لحاظ کرد. این ویژگیها از مطالعات بنتلی و همکارانش قابل تفسیر است که به آنها اشاره شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید