بخشی از مقاله

مدیریت استراتژیک و رقابت


چکیده

مدیریت استراتژیک هنر و دانش تبین و تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه می باشد که سازمان را قادر به دستیابی به اهداف بلند مدت خودش می سازد.با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی،لزوم بکارگیری برنامه ای جامع برای مواجه با این گونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می شود. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر، جامع نگر و اقتضایی راه حل بسیار از سازمانهای امروزی است. لذا در بازار رقابتی امروزه ، استفاده درست و به موقع از فرصت های موجود و برنامه ریزی استراتژیک مناسب می تواند موفقیت سازمان را همراه داشته باشد. پس یکی از مهمترین ابزارهای که سازمان ها برای حصول موفقیت در آینده می توانند از آن بهره گیرند (مدیریت استراتژیک و رقابت ) خواهد بود.

در این مقاله به صورت خلاصه ، مدیریت استراتژیک و رقابت و ضرورت بکارگیری آن در سازمانها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تعریف مدیریت استراتژیک، رقابت ،استراتژی رقابتی، فرایند مدیریت استراتژیک، ، فرایند مدیریت استراتژیک مباحث این مقاله را تشکیل می دهند.

کلید واژه: مدیریت استراتژیک، رقابت ، استراتژی های رقابتی، برنامه ریزی استراتژیک، فرایند مدیریت استراتژیک، فرایند مدیریت استراتژیک


مقدمه

از لحاظ مفهومی مدیریت استراتژیک با تحول در تئوری های مدیریت همگامی دارد مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت بر جنبه های از سازمان و عملکرد آن تاکید می کردند که توسط مدیریت قابل کنترل بود.به تدریج با رشد مستمر اقتصادی ،اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد . لذا تغییرات و دگرگونی های سریع و پیچیده جامعه و تاثیر آن بر رشد و توسعه شرکت ها موجب شد که مدیران توجه خود را به محیط سازمان معطوف گردانند و مفاهیمی مانند سیستم ، اقتصاد ، برنامه ریزی بلند مدت،استراتژی و فرایند مدیریت استراتژیک مورد توجه صاحب نظران مدیریت قرار گیرد. مدیریت استراتژیک فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند.در اقتصاد متکی بر بازار ، بنگاهها همواره به منظور جذب مشتری بیشتر با یکدیگر رقابت می
کنند و از این رو دائما رفتارهای یکدیگر را زیر نظر گرفته و استراتژی های متنوعی برای کسب موفقیت اتخاذ می نمایندو بنابراین رقابت موجب می شود تا بنگاها به بهترین شکل عمل نمایندکالاهایی با بهترین کیفیت تولید کنند و خدماتی را با پایین ترین هزینه ارائه دهند. در مفهومی وسیع ، رقابت بر بقای شایسته ترین ها دلالت می کند و از زاویه ای دیگر می توان گفت که رقابت ، رقابت را از بین می برد بدین معنی که گردانندگان بازار ،ممکن است در مواجه با رقابت فزاینده و بدنبال سود بیشتر ، وسوسه شوند ودست به انحراف و حذف رقابت سالم برای به دست آوردن قدرت بازار و سوء استفاده ان نمایند.بدین گونه است که رقابت ، مهمترین عامل پیش برنده رقابت پذیری می شود.

استراتژی

واژه استراتژی از لغت یونانی استراتژیا گرفته شده است که در حدود 400 سال پیش از میلا دبه کار می رفته وبه هنر وعلم هدایت نیروهای نظامی گفته می شده است .در تعریف استراتژی آمده است :استراتژی عبارت از طرحها وبرنامه های مدیریت برای کسب نتایج منطبق با رسالت وهدفهای سازمان در جای دیگر آمده است :استراتژی طرحی است جامع ،واحدوکامل که برای رسیدن به هدف از برتریهای ویژه موسسه برای رویارویی با تغییرات عمده محیطی استفاده

می کند.بروس هندرسون صاحب نظر برجسته وموسس گروه مشاوران بوستون ،استراتژی را این گونه تعریف می کند :ایجاد یک مزیت منحصر به فرد برای تمایز سازمان از رقبا . واساس کار را مدیدیت این تمایز می داند.1

مدیریت استراتژیک

تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژیهای مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست. بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژیها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد.

مزایای مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را

رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد .

از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک میکند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقولتر و منطقیتر راهها یا گزینههای استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژیهای بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان میدهد که این فرایند میتواند در مدیریت استراتژیک نقش مهمتری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیرشدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان مینمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان میشود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی میشود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب میشوند در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.


موانع و مشکلات طراحی برنامههای استراتژیک

در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک در سازمانها که این فرآیند را از بنیان و پای بست با مشکل مواجه میسازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمانها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیک از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:

· عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان

· خودفریبی مدیران سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان
· توجه مدیران به حفظ وضع موجود
· درهم آمیختگی دشواریهای مشترک مدیریت سطح بالا و دشواریهای عملکرد روزانه

· کامیابیهای گذشته سازمان

· اشتباه تلقی کردن هر گونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است

· نارسایی در کاربرد وظایف فوری

ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک

با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیعکنندگان، دولتها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند »مدیریت استراتژیک« خواهد بود.

فرآیند مدیریت استراتژیک

فرآیند مدیریت استراتژیک را میتوان به چهار مرحله تقسیم کرد :

· تحلیل وضعیت

· تدوین استراتژی

· اجرای استراتژی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید