بخشی از مقاله


مقایسه تطبیقی مدینه فاضله اسلامی با سایر آرمانشهرها

چکیده:

یکی از آرزوهاي دیرینه بشر، دستیابی به آن نوع شیوه زیست بوده است که زندگی او را با بهروزي و کامیـابی قـرین سازد. »اندیشه آرمانشهري« آن بخش از اندیشه است که در طول تاریخ راههاي تحقق این آرزو را بررسی کرده است. آرمانشهر، مدینه فاضله، جامعه توحیدي یا یوتوپیا (Utopia) جامعهاي است آرمانی، که درآنجا زندگانی مردم، کامل و قرین رستگاري است. سوالی که در این تحقیق مطرح می شود این است که آیا می توان تصـویري از شـهر مطلـوب در تمام ابعاد وجودي آن همچون وجوه اجتماعی،مدیریتی، کالبدي و... را بگونه اي بیان کرد که جوابگوي مسائل شهر در عصر حاضر باشد؟ تحقیق حاضر از نوع توصیفی و مقایسه اي است که ابزار آن به صورت کتابخانـه اي مـی باشـد و سعی شده تا در چارچوب روش شناسی، از روش اسنادي استفاده شود. در این نوشـتار بـه بررسـی مفهـوم، ماهیـت، شکل، دامنه و عملکرد آرمانشهر در دیدگاه غرب، اسلام و متفکران معاصـر و سـپس بـه تحلیـل دیـدگاهها، ویژگیهـا، الگوها، حقوق شهروندان، نتایج حاصله زندگی در هرکدام از آنها و فیلسوفان شاخصشان پرداخته شده است و نیز با در نظر گرفتن فرضیه اصلی پژوهش مبتنی بر اینکه نوعی خاص از آرمان شهر ملموس و دینـی، متکـی بـر آمـوزه هـاي قرآنی و اسلامی در اندیشه اسلامی وجود دارد کـه همـه چیـز در آنکـاملاً روشـن و زلال و بـدون هیچگونـه ابهـامی مشخص شده است، الگوي مدینه فاضله اسلامی بیان و ارزیابی شده است. هـدف اصـلی ایـن پـژوهش بدسـت آوردن معیارها و تصویري از شهر مطلوب اسلامی است که قابلیت تعمـیم در بخـش مـدیریت شـهري و شهرسـازي اسـلامی ایرانی داشته باشد. نتـایج حـاکی از آن اسـت کـه تفـاوت آشـکاري کـه در مفهـوم و ماهیـت مدینـههـاي فاضـله و آرمانشهرهاي فلاسفه و مکاتب مختلف وجود دارد جنبه زمینی یا روحانی و یا اسطورهاي بودن آنهاسـت. نشـانه هـا و صور شهر مطلوب اسلامی را به وفور در متون مرجع و مکتب اسلامی و ایرانی می توان پیدا نمود که به دلیـل ماهیـت ذاتی خود جزو اصول بلامنازع بوده و رجوع به این منابع جهت یافتن معیارها و اصول شهرسازي و معمـاري مطلـوب، راهگشا خواهد بود.

کلمات کلیدي: آرمانشهر ، یوتوپیا، مدینه فاضله اسلامی


مقدمه

آرمانشهر یا مدینه فاضله از جمله مفاهیمی است که سالها ذهن اندیشمندان زیادي را به خود مشـغول کـرده اسـت و شاید بتوان گفت از همان ابتدا که بشر توانست مفهوم جامعه بشري را درك کند، از پس سختی هـا و مصـائب ،آرزوي چنین جامعه اي را با خود همراه می کرده، که نمونه آن را در پهلواننامه گیل گمش می توان دیـد ،زمـانی کـه گیـل گمش براي فرار از ترس و مرگ،سفر پر خطر خود را به دنبال یافتن بهشت دیلمون آغاز کرد و این آرزوهمچنان تا بـه امروز ادامه یافته و تسکین دهنده بشر براي رهایی از مشکلات گردیده است. آرمانشهر، رؤیـاي بازگشـت بـه بهشـتی است که آدم از آنجا رانده شد، اما در شکل بخشی آرمانشهر، اوصاف این بهشت به شهري زمینی نسبت داده می شود که در زندگی انسان متجلی است(شاهحسنی،.(125:1377
این آرزوي بشر توسط ادیان به اوج خود می رسد و با ظهور مردي که منجی جهان است ،حقیقـت مـی یابـد. البتـه باید گفت که مدینه فاضله پیامبران الهی در مقایسه با آرمانشهرهایی که اندیشـه بشـر آنهـا را طراحـی کـرده تفـاوت ماهوي دارد،چرا که پیامبران الهی به دنبال استقرار نظامی مطلوب براي زندگی بشر و سعادت او رفته اند که قانونگذار آن خالق انسانهاست، جامعه اي که اجرا کنندگان آن پروا پیشگان وارسته اي هستند که خود را در برابر خدا مسـئول می دانند و مهیاي پاسخگویی از عملکرد خویش در روز واپسین اند. اندیشـه آرمانشـهر و پیـدائی و پیـدایش و خلـق شهرى آرمانی در تمامی مکتبها و اندیشهها به نوعی موجود است .در این میان دیـن اسـلام، بـه سـبب رویکردهـاى خاص توحیدنگر و ویژگیهاى خاص خود، صفات و ویژگی هاى مشخصی را براى آرمانشهر مطلوب خود خواهان است. در اندیشه و تفکر اسلامی، نخستین بار واژه آرمانشهر توسط حکیم ابونصر فارابی به صورت »مدینه فاضله «به کار گرفته شد، از آن پس این نام دستخوش تغییر نگردید. چرا که حکیم در کتاب خود از اقسام دیگر مدینـه (مدینـه ي ضروریه، بداله، خست، کرامت و ...) نیز یاد کرده است؛ بنابراین در اصل واژه تغییري داده نشده است.یکی از مهمترین مباحثی که همواره در دین اسلام مطرح گشته اسـت، مسـاله آخرالزمـان، ظهـور منجـی موعـود وتشکیل حکومت آرمانی در آن زمان است، که از امور مسلم و بدیهی نزد شیعیان می باشد. قرآن بـه عنـوان کتـاب مقدس مسلمانان از سوي خدا بیانگر این امر است، که اسلام سراسر دنیا را فرا می گیرد و اسلام حقیقی با ظهور امام زمان و هدایت ایشان در همه جا پیروز می گردد(سوره انبیاء، آیه 18 و سوره رعد، آیه.(17 در ایـن زمـان بـدي هـا، سختی ها و دشمنی ها از بین رفته و مدینه فاضله تحقق مییابد .دوره اي که قرآن و احادیـث شـیعه بـه آن اشـاره کرده و آن را دوره تکامل انسان می دانند، زیرا از همه جهات انسان به کمال میرسد و چنین گرایشی به مفهوم امید به آیندهاي درخشان توأم با عدالت اجتماعی، در جوهر اعتقادات شیعه نهفته اسـت و ایـن آرمانشـهر داراى صـفات و ویژگیهاى منحصر به فردى در اندیشه اسلامی است.آرمانشهر اسلامی، شهر عدالت، شهر طهارت و پاکی، شهر ذکر و تذکر، شهر اصلاح، شهر شکر، شهر امن؛ و شهر تحقق شأن واقعی انسان در مقام خلیفه الهـی اسـت. اسـلام در عـین تذکر بر آدمی در هجران از دارالقرار واقعی و بهشت موعود، وعده تحقق حتمی آرمانشهرى را ارائه میدهد که صورت کالبدى آن در سیطره دولت امام دوازدهم حضرتبقیهاللﱠه مهدى موعود(ع)، نمود عینی خواهد پذیرفت.این شهر از لحاظ فیزیکی نیز ویژگیهایی دارد که با مراجعه به متون، آیات و احادیث و بهرهگیري از حکمت عملی و نظري مکتب اسلام قابل دستیابی است. در این تحقیق سعی بر آن است که آرمانشهرها طـی اعصـار و قـرون مختلـف بررسی و مطالعه گشته و با آرمانشهر اسلامی-ایرانی(مدینه فاضله) مقایسه گردند.روش تحقیق در نوشتارحاضر از نوع توصیفی و مقایسه اي است که ابزار آن به صورت کتابخانه اي می باشد و سـعی شده تا در چارچوب روش شناسی، از روش اسنادي استفاده شود.

واژه شناسی
آرمانشهر (در زبانهاي غربی (utopia براي نخستین بار توسط توماس مور در سال 1516 در کتابی به همان عنـوان بکار گرفته شد. پیشتر مفهومهاي مشابهی از این واژه در آراي فلاسفه یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفه اسلامی از آن به عنوان »مدینه فاضله« یاد شده است(آشوري، .(6:1377
آرمانشهرخواهی (utopianism) عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیـال پـردازي دربـاره یـک نظـم اجتمـاعی آرمانی. از روزگار افلاطون تاکنون بسیاري از نویسندگان طرح جامعههـاي آرمـانی ریختـهانـد و همچنـین بسـیاري از گروههاي دینی و بهبودخواهان سیاسی در اروپا کوششهایی براي برپاکردن جامعـههـاي آرمـانی کـردهانـد.اصـل واژه utopia یونانی است و معنی آن »جایی که وجود ندارد« یا »ناکجاآباد« میباشد. اتوپیا Utopia واژهاي است مرکـب از )OUاو) یونانی بهمعناي »نفی« و کلمه )TOPOSتوپوس) بهمعناي »مکان« میباشد؛ بنابراین از لحـاظ لغـوي بـه معناي »لامکان«میباشد.

مفهوم آرمانشهر

آرمانشهر نمادي از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. همچنین میتواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشـد. از افلاطون بهعنوان نخستین فیلسوف آرمانگرياندیشه غرب نام میبرند. درواقع آرمانشهر با مفهـوم ایـده افلاطـون هماهنگی کامل دارد. این اندیشه وي را میتوان در رساله جمهوریش یافت. در رساله جمهوري، افلاطـون سیاسـت را

به عرصههاي گستردهتري همچون دولت و قانون اساسی بسط میدهد. افلاطون خطوط اصـلی کـه بـراي سـازماندهی یک شهر آرمانی لازم است را به تصویر میکشد. به همین سبب از وي بهعنوان بنیانگذار این اندیشه نام برده میشود. این اصطلاح تعاریف متعددي دارد، گاهی از آن به عنوان تصوري از گذشته دور و بـدوي، وقتـی کـه انسـان ارتبـاط بیشتري با خدا یا خدایان داشت و گاهی هم در بعضی فرهنگهاي باستان تصوري از سرزمینی بیگانه بود، کـه سـاکنان آن در حکومتی بدون جرم و سختی زندگی میکردند، و البته در مقابل گاهی اصطلاح یوتوپیا بـه یـک زمـان و مکـان کاملی در آینده ارجاع داده میشد، آنجا که، بازیافتن یک بهشت گم شده، تصویري از سلطنت مسیح و یـا ایجـاد یـک جامعهي ایده آل توسط خدا ،بوده است و در این میان گاه تصویري از جهان هاي آسـمانی همچـون افسـانهي جزایـر خوشبختی، سرزمین پاك بودایی ویا تصویر قرآن از بهشت همه به عنوان تصوراتی از یک شهر آرمانی است که مطـرح میشود .
آرمانشهر اراده شکل دادن وتصویر جامعه بـر مبنـاي آرمـان اخلاقـی، مفهـومی از عـدالت، مفهـومی از خوشـبختی و مفهومی از کفایت، کارآمدي و مسئولیت است. در آرمانشهر همیشه موضوع بر سر جسـتجوي بهتـرین دنیاهاسـت یـا دست کم سعی در یافتن بهترین ها، تا تعریفی براي شرایطی پیدا کنند که انسانها میتوانند در آن شرایط بـا یکـدیگر در صلح و آرامش و خوشبختی زندگی کنند. گاهی آرمانشهر میل بـه نـوعی مکـث یـا آرزوي رسـیدن آخرالزمـان، یـا پیدایش دنیایی آرام، بدون ماجراهاي پیش بینـی نشـده و بـدون خشـونت اسـت کـه سـاکنان آن را علاقـه و ایمـان مفرطشان به مقررات و نهادهاي ابدي مقدس حفظ و حمایت میکند و در آن خوشـبختی و خوشـی و نبـود تـلاش و کوشش و رنج و درد تضمین شده است.
آرمانشهر، محصول تفکر انسان نا خرسـند از وضـعیت روزگـار و در واقـع تجلـی آرزوي نویسـنده اسـت و هـر یـک از متفکران نیز به گوشهاي از ابعاد آرمانشهر پرداخته اند، افلاطون هدف را رسیدن به سعادت دانسته و فارابی نیز مدینـه فاضلهاي را در نظر دارد که هدف نهایی اجتماع در آن تعاون در اموري است که به سعادت انسـان منجـر مـیشـود،از دیگرطراحان آرمانشهر میتوان به اندیشمندانی چون ویل دورانت، بوعلی سـینا، ارسـطو وخواجـه نصـیرالدین طوسـی وحتی به فیلسوفانی چون کانت، هگل و راسل اشاره کرد که همگی به دنبال این بهشت گمشده بوده اند و هریـک بـه شکل اثري مستقل و یا به طور غیر مستقیم درآثار خود به طرح آرمانشهر مطلوب پرداخته اند.


البته لازم به گفتن است که در قرون اخیر گونهاي از تفکر آرمانشهري سـکولار بـه نـام مارکسیسـم رواج یافتـه اسـت
.آرمانشــهري کــه نتیجــه حاصــل از آن یــک جامعــه آزاد از طبقــات و مــذهب اســت. مفــومی کــه توســط سیاســت مدارانی چون لنین، استالین و رهبران چین وکره مورد بهره برداري قرار گرفت وبدین صورت سیاسـتهاي مـارکس بـه سمت نوعی یوتوپیایی شدن حرکت کردو بعدها کمونیسم و سوسیالیسم شکل هاي مختلفی به خود گرفـت ،کـه ایـن نوع برداشت در پی توجه به ارزشهاي مادي وزمینی است.

مقایسه تطبیقی بین آرمانشهرهاي غربی و اسلامی: الف:آرمانشهرهاي غربی

در تاریخ اندیشه سیاسی و فلسفه غربی،افلاطون بنیانگذار اندیشه آرمانشهري است.آرمانشهر او جامعه ایست که در آن هرکس با توجه به ذاتش در جاي خودش قرارگرفته باشد و سزاوارترین گروه براي حکومت فلاسفه هستند که در آنهـا عنصر عقل در درجه بالایی قرار دارد (نوعی از نخبه گرایی)(خاتمی،.(34:1378 پس از افلاطون ،ارسطو کتابی بـه نـام سیاست نوشت که از جامعه آرمانی افلاطون واقع گرایانه تر است (مطلبی و نادري ،.(31:1388ارسطو در شهر آرمـانی خود ،به شهروندان به عنوان عنصر مهم شهر اشاره دارد(گمپرتس،(12:1375 و از طرفی هـدف نهـایی شـهر را دسـت یابی به زندگی سعادتمندانه یا به تعبیري "خیر" می داند.آرمانشهر این دو فیلسوف بیشتر معطـوف بـه شـهر زمینـی است یعنی به جامعه اي که انسان در آن زندگی می کند توجه دارد نه به ابعاد معنوي. بعد از این دو فیلسوف ،قـدیس آگوستین در دوره قرون وسطی "شهر خدا" را در برابر "شهر زمین" بیـان مـی دارد(فاسـتر،(104:1373 و سـپس در دوران رنسانس،سر تامس مور ،در کتاب "آرمانشهر" شهر آرزوهاي خود را اینگونه به تصـویر مـی کشـد:در آن عـدالت کامل برقرار باشد و همه زیر پرچم آزادي ،برابري و عدالت ،عمري را به شادمانی بگذرانند (شـکوئی،.(14:1377 عـلاوه بر این اندیشمندان دیگري نظیر فرانسیس بیکن، توماس کامپلانا و جیمز هارینگتون و... نیز در صدد خلـق آرمانشـهر بودند که در جدول 1 توصیفات آنها به تشریح بیان شده است.

اندیشــــمندان توصیف آرمانشهر
غرب
دولتشهر افلاطونی »نظام جهان، سازمان دولتشهر، آرایش روان را چیزهایی میداند که به طور طبیعی باید هماننـدي و
همنواختی ساختاري داشته باشند، دقیقتر آنکه کائنات ... نقشهاي دارد ... که نمایانگر امکان تنظیم جهان سیاسی و دنیاي
افلاطون فردي است.« در سازماندهی دولتشهر و نقش ویژة طبقات تشکیلدهندة آن باید با طبیعت هماهنگ شویم. دولتشهري که
(آرمــــان وحــــدت »در حد کمال سازمان یافته« دولتشهري است که همنواختی کائنات یا وحدت شخص انسان را باز سازد و اما این وحدت،
سیاسی) ستقیماً وابسته به وحدتی است که در طبقه واسط (طبقه بین تولیدکنندگان، روانهاي خواهنـده و فیلسـوفان، روانهـاي
استدلالکننده)؛ یعنی پاسداران، که افلاطون در این بخش از گفتوشنود بیشترین توجه خـود را معطـوف بـدان میکنـد،
تحقق مییابد. این طبقه باید به اتفاقنظر واقعی برسد، »ما« را جایگزینمنِ«» فرد کند و از آنجامنِ«» اجتماع پدید می-
آید که رؤیاي بیشتر آرمانشهرگرایان است .
ارسطو نظریه شهر آرمانی افلاطون را به نقد کشید و شهروندان را مهمترین عنصر شهر معرفـی نمـود و هـدف نهـایی شـهر را
دستیابی به زندگی سعادتمندانه برشمرد.
قدیس آگوستین در قرون وسطی نظریه" شهر خدا "را براي توصیف آرمانشهر مطرح نمود و توجه به سعادت اخروي و شـهر آسـمانی
در برابر شهر زمینی را از ویژگی هاي آن برشمرد.
دستیابی به کمال که متشکل از امنیت و کمال در همسانی خواهد بود.شهر در آرمانشهر، حاصل تصـادف و بـراي رفـع
سر تامس مور نیازهاي خاص نیست؛ نتیجه طرحی عقلانی است که نه تنها نقشه دقیق، بلکه شمار و نحوة توزیع جمعیـت در فضـاي آن
(کمـــال بـــه مثابـــه نیز از پیش تعیین شده است. از این رو آرمانشهر، تمدنی فنی (و ساخته فن) است که صناعت در آن، طبیعـت سـرکش را
حصار) به تبعیت از خود وامیدارد و پرخاشگرانه شکلهاي هندسی به خود میگیرد.
کامپانلا همه چیز در آن برگرد محور اجتماع میگردد و چز از دید مصالح اجتماع مفهوم نیست.
هارینگتون آرمانشهر هنگامی وجود خواهد داشت که ارزشها و ساختار دولت براي ابد طراحی شده باشند. البته این ابدیت تصادفی
(ســاختن دولتشــهر نیست و نتیجه طرح سیاسی سنجیده ایست.
جاودانی)
جدول : 1 آرمانشهر در دیدگاه غرب((1


پس از دوره رنسانس ، با انقلاب صنعتی تغییرات شتابان شهرها آغاز شد و مسائل و مشکلات نوینی ایجـاد نمـود.در واقع مسائل به گونه اي بود که عدم پاسخگویی ،شـهرهاي پیشـتاز انقـلاب صـنعتی را در معـرض فروپاشـی قـرار داد. بسیاري از افراد به ویژه روشنفکران و افراد درگیر با حوزه فعالیت شهر ،به فکر راه حل هایی براي بهبود شهر افتادند و شهر آرمانی خود را در شکل و فرم با ویژگی هاي خاص دیدند. ارائه راهکارهاي مختلف از طـرف اندیشـمندان متعـدد براي بهبود وضعیت شهرها در سراسر دنیا مطرح شد؛ هریک از آنها نظریات خاصی داشتند و گاهی نظریات با یکـدیگر همپوشانی داشت و یا مسائل بسیار جدا از یکدیگر بودند. در واقع شهر آرمانی این دوره ،بیشتر در راستاي پاسخ دهـی به چهار کارکرد اساسی انسان در شهرها (کار ،سکونت ،حمل و نقل و اوقات فراغت)خلاصه می شـد . پاسـخ بـه چهـار کارکرد فوق ،از طریق طرح هاي جامع و تفصیلی شهرها توصیه می شـد.چهار کـارکرد نـامبرده ،منـاطق شـهري را از یکدیگر جدا نمود و کاربري هاي شهري هر کدام فضایی را به خود اختصاص دادند(بحرینی ،.(67:1385پاسخ مزبور به تغییرات ناشی از صنعت نتوانست بهبود کامل شهرها را به همراه آورد از این رو متخصصین و اندیشمندان همچنان به دنبال شهر آرمانی بودند. همزمان با نگاه تردید آمیز به دستاوردهاي مدرنیتـه (بـویژه دوره پـس از انقـلاب صـنعتی)، جریان هاي ضد خردگرایی رسوخ کرد که آن باعث خلق آرمانشهرهاي جدید و یا نظریات متفاوت با گذشته شد تـا از آن طریق پاسخگوي پیچیدگی هاي شهرهاي امروزي باشد. بنابراین ویژگی شهرهاي آرمانی دوره بعد انقلاب صـنعتی تا نیمه اول قرن بیستم عبارت بود از یک شهر ماشین رو ،فرد گرا ،منطقه بندي شـده ،مـدیریت تخصـص گـرا بـدون مشارکت مردم و شهر برنامه ریزي شده.در حالیکه نظریه پردازان شهرهاي آرمانی نیمه دوم قرن بیستم بیشتر به ابعاد پیچیدگی و تنوع ،تراکم ،کیفیت زندگی ،معماري متنوع ،سرزندگی مردم ،مشارکت مردم ،حکمروایی شهري ،اخـتلاط کاربري ها ،پایداري شهري ،ابعاد انسانی فضاها ،کاهش حرکت اتومبیـل ،پیـاده مـدراي ،تجدیـد حیـات عرصـه هـا و فضاهاي عمومی ،محیط زیست و نگرش هاي انسان محور و ... توجه می نمایند.برخی نظریات مشهورتر شـهر آرمـانی بعد از انقلاب صنعتی تا کنون در جدول2 آمده است.


اندیشمندان غرب توصیف آرمانشهر
شارل فوریه دعوي بریدن از آرمانشهر را دارد. به عقیده او آرمانشهر مـیخواهـد خواسـتها و دلبسـتگیهاي انسـان را
سرکوب کند، به یوغ عقل مطلق بکشاند و...
سن سیمون آرمانشهر بهشتی است که باید در آن کار کرد و کار لذتی واقعی است. شهري که در آن بـا کـار کـردن
میتوان طبیعت را تغییر داده و فرمانبردار خود کرد.
زولا پیشرفت فنی که در پیشرفت ماشینی و استفاده از انرژي خورشیدي متجلی میشد. امکان فراغت بیشتر
و به دنبال آن پیشرفت فکري مردم را شامل میشد.

جدول : 2 آرمانشهر در دیدگاه غرب((2

ب: آرمانشهر اسلامی(مدینه فاضله)

کالبد شهرهاي ایرانی بعد از ورود اسلام مطابق با ارکان اسلامی شـکل مـی گیرد.علمـا و کسـانی کـه در ایـن زمینـه فعالیت می کنند بر اساس سازمان دینی و انطباق شهر با آن نظریه می دهند. در این زمان رویکرد بسیاري از علمـا در زمینه آرمانشهر برگرفته از اصول دینی بوده است.آرمانشهرهاي علماي اسلامی بیشتر بعد فلسـفی داشـته و بـه ابعـاد کالبدي توجه چندانی نشده است. تنها در مجموعه ربع رشیدي اسـت کـه همزمـان بـه ابعـاد اجتمـاعی ،کالبـدي ، وآموزشی توجه می شود و این مجموعه در شهر تبریز در قرن هشتم هجري ساخته می شـود کـه بعـدها تخریـب مـی گردد(خدابخشی، قوزلو، .(45:1391در زیر به طور خلاصه، به ارائه نظریات مطرح در این حوزه میپردازیم:


نبی اکرم اسلام (ص):

مدینه النبی یا »شهر پیامبر« شهري است که در آن ارزشهایی که پیامبر براي تحقـق آنهـا قیـام کـرد، رایـج اسـت و انسانیت انسان در بستر این ارزشها متولد میشود و رشد میکنـد . مهمتـرین هـدف مدینـه النبـی پیـدایش انسـان خودآگاه و خداآگاه است.

ویژگیهاي چنین شهري عبارتست از:
- تجلی عدالت در شهر
- توجه متعادل به ساحتهاي حیات
- تعادل در احقاق حقوق شهروندان
- هماهنگی شهر با تعادل عالم وجود

حضرت علی (ع):

علی (ع) میخواهد »شهري را بسازد که فقط »آرمانی« نیست، و از خود شروع میکند. تفـاوتی میـان علـی و تـوده مردم نیست.
ویژگیهاي چنین شهري عبارتست از:
- عدل
- آزادي
- نزدیکی به فضیلت

حضرت ولی عصر (عج):
آرمان شهرحضرت مهدي موعود، آرمانشهري جهانی است و همه زمین بر پهنه حکومت عدل و داد آن بزرگوار خواهد بود.
ویژگیهاي چنین شهري عبارتست از:
- حکومت جهانی
- تکامل شگرف علوم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید