بخشی از مقاله


نگاهی گذرا به چالشهاي موجود در آموزش دانشگاهی دوره کارشناسی

پرستاري ایران

چکیده

مقدمه: شکلگیري مفهوم پرستاري ساخته و پرداخته نظام آموزشی است. با این حال آموزش پرستاري ایران تا به امروز با فراز و فرودهاي بسیاري مواجه بوده است؛ امروزه با گذر پرستاري از رشتهاي به عنوان فن، به پارادایم پرستاري به عنوان علم و هنر، آموزش پرستاري در ایران نیز شکل دانشگاهی به خود گرفته است اما کیفیت پرستاري و نحوه انتقال دانش به بالین پرستاري با چالشهاي بسیار جدي رو به رو شده است. در این مطالعه به کنکاش چالشهاي موجود در حیطه اساتید، دانشجویان، برنامه دروس و محیط آموزش پرستاري میپردازیم.

روشها: مقاله حاضر مقاله مروري از نوع Narrative است که با جست و جوي منابع کتابخانهاي و مقالات منتشر شده در سالهاي

1990 تا 2013 میلادي در ارتباط با آموزش دانشگاهی پرستاري ایران انجام شد. موتورهاي جستجوگر استفاده شده در این مطالعه شامل: Elsevier، Wiley، PubMed، Iran Medex، SID و Medlib بود. در مجموع 60 مقاله مختلف در این زمینه استخراج شد و

سپس بنا به تناسب مقالات یافته شده با چالشهاي آموزش دانشگاهی پرستاري، از 19 مقاله در این مطالعه استفاده شد.

نتایج: مهمترین چالشهاي آموزش پرستاري بدین شرح بود: مفاهیم پایه و اساسی پرستاري در برنامه دوره کارشناسی پرستاران وجود ندارد و پارادایم بیومدیکال غالب در برنامه دروس، دانشجو را به طرف دستیار پزشک شدن سوق میدهد. نگرش حرفهاي مدرسان پرستاري ایران با وضعیت ایده آل فاصله بسیاري دارد و تصویر دانشگاهی که توسط اساتید پرستاري ارائه میشود با تصویر بالینی پرستار همسان نیست. دانشجویان پرستاري نیز نگرش مناسبی به حرفه خود ندارند به طوري که پرستاري را یک شغل میدانند، نه یک حرفه مشخص و در حال تکامل. محیط دانشگاهی هم به نوبه خود نه تنها توسعهدهنده تفکر انتقادي نیست بلکه در مواردي به عنوان عامل سرکوبکننده نیز مطرح میشود.

نتیجهگیري: پی آیند برنامههاي آموزشی ناکارآمد در ایران مواردي مانند: نقصان دانش کاربردي در مواجهه با موارد واقعی بیماران در بالین و ابهام دانشجویان در مورد آموزش دانشگاهی؛ ناهماهنگی کادر آموزشی و درمان و عدم مشاهده چهره واقعی پرستاري توسط مددجو و جامعه است. موارد پیشگفت لزوم سرمایهگذاري بیشتر بر رفع این چالشها و تغییر در آموزش دانشگاهی پرستاري از مناظر مختلف را نشان میدهد.

واژههاي کلیدي: چالش، آموزش دانشگاهی، پرستاري،برنامه درسی پرستاري، محیط آموزش پرستاري

چالش هاي موجود در آموزش دانشگاهی پرستاري ایران احمدرضا یزداننیک و همکاران

مقدمه

رشته پرستاري دربرگیرنده دو نظام دانشگاهی و نظام حرفهاي است. پرستاري از دو حیطه قابل بررسی میباشد. در حیطه نظري پرستاري، به تببین خردورزي و حکمت نهفته در حیطه عملی پرداخته میشود و انتزاعات رشته نظیر مفاهیم، پارادایم، متاپارادایم، غایتها و موضوعات چالش برانگیز رشتهاي و فلسفه رشته مورد مداقه و کنکاش قرار میگیرد. در حیطه عملی نیز بر اساس پایههاي فلسفی و انتزاعی رشته، برایندهاي رفتاري پرستاري در شاخههاي مدیریت، عمل در بالین، آموزش و تحقیق به عینیت در میآید. این دو نظام به صورت مکمل و ارتقادهنده یکدیگر عمل میکنند(.(1 در شکلگیري یک رشته علمی وجود نظام آموزشی دانشگاهی ضروري است. این نظام میتواند پیشگوییکننده توانایی دانشآموختگان در عرصههاي حرفهاي باشد(.(2 با توجه به ماهیت پیچیده پرستاري و تنوع موقعیتهاي بهداشتی-درمانی موجود که پرستاران با آن روبرو میشوند، نظام دانشگاهی بایستی پرستارانی مجرب و با توانایی علمی و عملی قابل قبول جهت ارائه مراقبت با کیفیت، تحویل جامعه دهد. در عین حال نیاز به ارتقاي کیفیت، گسترش سریع تکنولوژي و افزایش پیچیدگی سیستمهاي بهداشتی، ضرورت بررسی مداوم و بازنگري نظام دانشگاهی را موجب میشود(.(3

در گذشته آموزش نظري و عملی پرستاري در بیمارستان و همگام با هم صورت میگرفت و به علت عدم پیچیدگیهاي امروز رشته پرستاري، انتقال دانش راحتتر از زمان حال بود. امروزه با گذر پرستاري از رشتهاي به عنوان فن، به پارادایم پرستاري به عنوان علم و هنر، آموزش پرستاري در ایران نیز شکل تازه و کاملاً دانشگاهی به خود گرفته است و با رشد فزاینده آموزشهاي تئوریک، کیفیت پرستاري و نحوه انتقال دانش به بالین پرستاري با چالشهاي بسیار جدي رو به رو شده است(.(4 به جهت جوابگو نبودن آموزش

پرستاري سنتی در قبال نیازهاي سلامت جامعه، پیشرفت تکنولوژي و به دنبال چالشی که در این زمینه مشهود بود؛ برنامهاي تحت عنوان انتقال آموزش پرستاري سنتی به آموزش عالی طراحی و به اجرا در آمد. زمانزاده و همکاران در ارتباط با این انتقال متذکر میشوند که"متأسفانه بعد از گذشت چندین سال، مطالعات پرستاري نشان از عدم موفقیت در دستیابی به اهداف انتقال آموزش پرستاري سنتی به آموزش عالی دارد"(.(5

ضعف شایستگی و توانمنديهاي دانشآموختگان پرستاري مشهود است و این امر ضرورت بررسی مجدد نظام آموزشی پرستاري را نشان میدهد(5و.(2

مطالعات نشان از همراستا نبودن برونده دانشکدههاي پرستاري با اهداف آن در تربیت دانشجویان دارد(4تا6و.(2 این امر لزوم تغییر و بهبود نظام آموزش دانشگاهی پرستاري را نشان میدهد. اولین گام در این راستا، خود آگاهی و شناخت مشکلات موجود در این بستراست. لذا این مطالعه بر آن است تا با بررسی چالشهاي موجود در ابعاد اصلی آموزش دانشگاهی که شامل برنامه درسی، اساتید، دانشجویان و محیط آموزشی است، گامی در جهت شناخت بیشتر این ابعاد بردارد.

روشها

پژوهش حاضر یک مطالعه مروري بوده که با هدف بررسی چالشهاي موجود در آموزش دانشگاهی دوره کارشناسی پرستاري با استفاده از جست و جوي مقالات با موتورهاي جستجوگر اینترنتی در سایتهاي معتبر علمی بین سالهاي 1995 تا 2013 انجام گردیده است.

موتورهاي جست و جوگر استفاده شده در این مطالعه

شامل: Elsevier، Wiley، PubMed، Iran Medex، SID و Medlib بوده است. به جهت جست و جو از کلید

واژههاي آموزش پرستاري، آموزش دانشگاهی پرستاري، چالشهاي آموزش پرستاري، اساتید

استفاده شد. در مجموع 60 مقاله مختلف فارسی و انگلیسی در این زمینه استخراج شد. ابتدا چکیدهها و در صورت مرتبط بودن، جهت بررسی اعتبار، کل مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در صورت برخوردار بودن مقاله از حداقلهاي یک مقاله معتبر از جمله مرتبط بودن مطالب، سازمان منسجم، برخورداري از شواهد کافی و تناسب آن با چالشهاي آموزش دانشگاهی پرستاري، مقاله وارد مطالعه شد. 19 مقاله متناسب براي این پژوهش بودهاند.

نتایج

آموزش پرستاري در ایران تا به امروز با فراز و فرودهاي بسیاري مواجه بوده است. شروع آموزش پرستاري ایران در سال 1294 در مدرسه پرستاري تبریز بر پایه دیدگاه پرستاري آمریکایی و با تأکید بر جنبههاي عملی رشته پرستاري شکل گرفت. این شیوه آموزشی تا سال 1313 تا زمانی که مدارس پرستاري دیگر در شهرهاي مشهد، شیراز، تهران و رشت شکل گیرند، ادامه یافت. در شیوه جدید آموزش پرستاري، پرستاران فارغالتحصیل به عنوان "دستیار پزشک" نامیده میشدند.

پس از انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی برنامه درسی رشته پرستاري با تغییرات فراوانی روبرو شد و در این زمان دوره فراغت از تحصیل رشته پرستاري 3 سال به طول میانجامید که پس از شروع جنگ تحمیلی به 2 سال تقلیل یافت(.(6 با شرایط ویژه کشور در زمان جنگ، پرستاري نیز دستخوش تغییرات زیادي شد و این تغییرات باعث ایجاد ابهام نقش در پرستاران شد و وزارت بهداشت اقدام به تدوین شرح وظایف پرستاري کرد، چیزي که به علت کمبود نیرو، ابهام شرح وظایف، نبود آموزش مداوم و فشار کاري به طور کامل اجرا

نشد. از طرف دیگر افزایش مراکز آموزش پرستاري و کمبود مربیان باعث به کارگیري پزشکان و پرستاران باصلاحیت نامطلوب براي آموزش گردید. این مسأله فلسفهي آموزش پرستاري و الگوهاي آموزشی را تغییر داد و باعث شد از مدل پزشکی براي آموزش پرستاري استفاده شود و به پرستاران آموخته شود که دستورات پزشکان را بدون چون و چرا اجرا نمایند(.(7 این موارد بستر آموزش دانشگاهی را تحت تأثیر قرار دارد و همراه با مشکلات متعدد دیگر، منجر به شکلگیري چالشهایی در این بستر گردید.

از آنجا که منابع موجود نشان میدهند که عوامل اصلی مؤثر در شکلدهی آموزش دانشگاهی برنامههاي آموزشی، مدرسین، فراگیران و محیط آموزشی است((2،

در این مطالعه به کنکاش در چالشهاي آموزش دانشگاهی پرستاري در حیطههاي ذکر شده پرداخته شد.

در ادامهي نتایج چالشهاي موجود در هر حیطه به تفکیک ذکر شده است.

برنامههاي آموزشی

-1از منظر مؤلفه دروس پرستاري، برنامه آموزشی یک عامل کلیدي در تعیین ارزشها، اهداف و موضوعات آموزشی است. دروس تئوري و نظري پایه فهم واقعیات پرستاري است. دانش و فهم تئوري منجر به توصیف، تشریح، پیشبینی و کنترل وقایع پیش روي پرستار میشود. میتوان گفت تأثیر و نفوذ در رشته پرستاري زمانی میسر میشود که از نظر اجتماعی برخاسته از پایه دانشی مرتبط و مناسب باشد. همچنین توجه خلاق و هوشیارانهاي نسبت به الگوهاي شناخت و دانستن در پرستاري ایجاد کند(.(1 با این حال نیکبخت در مطالعهاي که بر روي آموزش دانشگاهی پرستاران ایران انجام داده است، تغییر در نظام آموزش دانشگاهی پرستاري از نظر برنامه دروس تئوري و محتواي آموزشی را ضرورتی اجتنابناپذیر و حیاتی ذکر کرده است.وي محتواي آموزش

 

پرستاري ایران به خصوص در دروس تخصصی و اصلی پرستاري را ترجمهاي نارسا از منابع پرستاري در غرب میبیند. وي در مطالعه خود متذکر میشود؛ " مفاهیم پایه و اساسی پرستاري که در شکلگیري هویت پرستاران نقش اساسی دارد و خود را در دروسی نظیر فلسفه پرستاري، تئوري پرستاري، دانش پرستاري، ماهیت پرستاري، روند تکامل حرفهاي، هویت حرفهاي، فرایند اجتماعی شدن یک حرفه، روش تحقیق در پرستاري، ارتباطات و مهارت انسانی نمایان میکند، در برنامه دوره کارشناسی پرستاران وجود ندارد"(.(8 در ایران پارادایم بیومدیکال برنامه دروس پرستاري، دانشجو را از بدو ورود تا هنگام فارغالتحصیلی به طور ناخودآگاه به طرف پزشک شدن یا دستیار پزشک خوب شدن سوق میدهد(.(9 در برنامه آموزش پرستاري به مددجو به عنوان یک کل واحد توجه نمیشود. در این حالت ارائه مراقبت پرستاري به سمت مراقبت از بیماري به جاي مراقبت از بیمار سوق پیدا میکند(.(8

در عین حال ابهام پارادایمی، ضعف محتوایی در برنامه درسی پرستاري مشاهده میشود. از جمله مسائلی که باعث ایجاد ابهام درکی از رشته پرستاري در ذهن دانشجویان شده است، مواردي نظیر: غلبه تدریس مباحث پزشکی بلا استفاده در بالین بر مباحث پرستاري، عدم سنخیت بین حجم محتواي تئوریک چهار ساله با کارهاي روتین عملی بخش، تأکید بر روي مراقبت جسمی در آموزش تئوري عملی، عدم توجه به محتواي تدریس بر اساس نیازهاي زمانی و مکانی و تئوریک بودن مباحث بهداشتی و توانبخشی در مباحث پرستاري است(.(9

همچنین یزداننیک و همکاران نیز گفتمان غالب برنامه آموزشی پرستاري را به سمتی دیدهاند که دانشجویان بیشتر به سوي "پزشک کوچولو" بودن سوق پیدا میکنند تا پرستار شدن .(10)

مدرسین

-2 از مؤلفههاي مهم دیگر بررسی نظامهاي دانشگاهی، عملکرد مدرسین میباشد و انتظار آن میرود که اساتید با حرکت و پیشروي به سمت توانمندسازي رشتهي پرستاري به عنوان یک حرفه و پرستاران به عنوان دانشمندان، متخصصین بالینی، معلمین و سیاستگذاران این رشته، قدم بردارند(.(2

ملیس((Meleis معتقد است یک استاد پرستاري بایستی علاقه و اشتیاق زیادي براي ایجاد یک تغییر و تفاوت براي از بین بردن الگوي قدیمی به نمایش بگذارد و با ایجاد جو مناسب منجر به بازسازي الگوي جدیدي در پرستاري که مبتنی بر عدل و انصاف، منابع در دسترس، قدرت و تصمیمگیري است، شود(.(1 این در حالی میباشد که مطالعات انجام شده در ایران نتایج قابل قبولی را در ارتباط با عملکرد اساتید پرستاري نشان نداده است. در مطالعه نجفی کلیانی و همکاران با عنوان

"درك دانشجویان از تدریس مؤثر در آموزش پرستاري"، اکثر دانشجویان از کمبود اساتید کارآزموده و شایسته شاکی بودند. هم چنین تعدادي از دانشجویان، ذکر کردهاند که به تدریج در طی دوران دانشجویی به دلیل پایین بودن سطح دانش اساتید انگیزه خود را از دست دادهاند(.(11 میرزابیگی و همکاران نیز در مطالعه خود به این نتیجه دست پیدا کردند که بیش از نیمی دانشجویان، مدرسان را در اداره کلاس ناتوان میبینند(.(2 زمانزاده و همکاران در نتایج مطالعه خود متذکر شدند:" نگرش حرفهاي مدرسان پرستاري ایران که شکلدهنده اصلی نحوه آموزش آنها و تأثیر آن در اجتماعی شدن و شکلگیري هویت دانشجویان پرستاري است در سطح مطلوب نبوده و با وضعیت ایدهآل فاصله بسیاري دارد"(.(7

یکی از چالشهاي دیگر تضاد بین تصویر دانشگاهی پرستاري با تصویر شغلی آن است. اساتید به عنوان مهره اصلی شکلگیري هویت حرفهاي در دانشجویان هستند و این فرایند از ابتداي دانشجو شدن آغاز میشود

 

و انتظار میرود یکی از برایندهاي آموزش پرستاري،

"اجتماعی شدن" باشد. اجتماعی شدن حرفهاي پرستاران از همان برنامههاي آموزشی اولیه پرستاري شروع میشود و دانشجویان دانش، مهارت و کیفیت مورد نیاز کار را از اساتید میآموزند و از ایدههایی که پرستاران را مستقل، با کفایت و افراد حرفهاي مورد احترام تلقی میکنند، اقتباس خواهند کرد(.(12 هرچند که آموزش دانشگاهی از مهمترین موقعیتهاي ایجاد هویت حرفهاي در پرستاران است، اما تصویر دانشگاهی که توسط اساتید پرستاري ارائه میشود با تصویر بالینی پرستار همسان نیست. تصویر دانشگاهی که به وسیله اساتید پرستاري ترویج میشود، مبتنی بر تئوريهاي پرستاري، فرایند پرستاري و مراقبت اختصاصی از بیماران است.

این تصویر در تقابل با تصویر شغلی است که دانشجویان در بالین با آن مواجه میشوند و به دنبال آن دانشجویان در یافتن الگوهاي نقش و اسوههاي هویتی در پرستاري دچار سردرگمی و تضاد میشوند(.(10

دانشجویان پرستاري

-3 مؤلفه دانشجویان پرستاري یکی دیگر از جنبههاي مورد بررسی در این زمینه است. میتوان چنین ادعا کرد که دانشجویان، آینده این رشته را رقم میزنند و بررسی رفتار و عقاید آنها میتواند تا اندازهاي وضعیت کنونی آموزش دانشگاهی و آنچه در آینده در انتظار رشته پرستاري است را به نمایش بگذارد(.(2 در همین راستا یزداننیک و همکاران در مطالعهاي، به واکاوي گفتمان هویت حرفهاي در دانشجویان پرستاري پرداختند. آنها در نتایج خود به بحران هویتی دانشجویان پرستاري اشاره کردند. در این مطالعه دانشجویان پرستاري نمیدانستند چه کسی هستند و چرا وارد این حرفه شدهاند و این که چه چیزي به عنوان ارزش رشته پرستاري محسوب میشود. در گفتمان دانشجویان پرستاري و پرستاران با تجربه کم، احساس حقارت حرفهاي و ظلم نمایان

بود(.(10 ادیب حاج باقري در ارتباط با آموزش پرستاري در ایران مینویسد: "ارائه مدلهاي بیومدیکال در آموزش پرستاري منجربه تخریب قلمرو و هویت پرستاري شده است و به همین دلیل دانشجویان پرستاري تصویر درستی از پرستاري در ذهن ندارند"(.(13 همچنین نیکبخت نصرآبادي معتقد است بسیاري از پرستاران و دانشجویان پرستاري نگرش مناسبی به حرفه خود ندارند به طوري که بسیاري از ایشان به عنوان یک شغل به این حرفه مینگرند، نه یک حرفه مشخص و در حال تکامل، این وضعیت بر پرستاري سایه انداخته است و احساس تعهد اجتماعی همچنین فرایند حرفهاي شدن را با چالشهاي موجود روبرو ساخته است. مطالعات متعددي نیز در ایران و در کشورهاي خاورمیانه انجام شده است که نشان میدهد پرستاري حتی در میان خود پرستاران هم به صورت یک حرفه قابل قبول، پذیرفته نیست .(8)

محیط آموزشی

-4 از منظر چالشهاي موجود در محیط آکادمیک نیز میتوان به مطالعاتی از جمله مطالعه موقري اشاره کرد.

وي محیط دانشکدههاي پرستاري را یک محیط مستعد علمی و پرورشدهنده استعدادهاي خلاق براي دانشجویان پرستاري نمیبیند. وي معتقد است فضایی که در آموزش پرستاري ایران حاکم است به گونهاي نیست که با ایجاد شرایط مطلوب، اندیشیدن همراه با احساس اعتماد و اجتناب از فعالیتهاي بی روح و تکرارهاي بیمعنا، برنامه زندگی دانشجو در دانشکده را به نمونه کوچکی از زندگی واقعی آنها تبدیل کند تا دیگر دانشجوي پرستاري از ورود به بخش اکراه نداشته باشد.

همچنین محیط تحصیل محیط مواجهه با حقایق پرستاري نیست و دانشجو نمیتواند به پرورش همه ابعاد وجودي خویش و شکوفایی همه استعدادهاي خود همت گمارد(.(4

در عین حال یکی از مهمترین اهداف نظام آموزش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید