بخشی از مقاله

پذیرش دانشجوی خارجی در کشور تجربیات و راهکارها
مقدمه
پدیده تحصیل دانشجویان در سرزمین های دیگر از جمله متغیرهای مهم تأثیرگذار بر نظام آموزس عالی و بدنه مدیریتی، اجرایی و صنعتی کسورهای مختلف است. دانشجوی خارجی پس از بازگشت به کشور مبدأ در واحدهای آموزش عالی، اداری، اجرایی و صنعتی اشتغال می یابد و آموخته های علمی و فرهنگی خود را بکار می گیرد. حضور دانشجوی خارجی در کشور میزبان نیز منشأ آثار متنوع اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۷۰ ه.ش به طور متمرکز سیاست پذیرش دانشجویان خارجی را تعقیب کرده است. بررسی این روند و نگاهی به آمار و نتایج این دوره، در برنامه ریزی آینده توسعه آموزش عالی کشور واجد اهمیت است. نباید از یاد بریم که امروزه کشورهای در حوزه شمالی وجنوب به ویژه کشورهای همجوار مانند ترکیه، آذربایجان و امارات و پاره ای از کشورهای اسلامی چون مالزی، پاکستان و عربستان سعودی و اردن توجه خاصی به این پدیده داشته اند.
هنری، دی، ویر در یک مجموعه ۱۲۰صفحه ای فهرست کتب، تحقیقات و مقالات مرتبط با موضوع دانشجوی خارجی در ایالات متحده آمریکا با خلاصه ای سه سطری از هر يك را ارائه داده است و در سایر کشورها نیز مطالعات جدی در این موضوع در حال اجر است.
مقاله حاضر نخستین بررسی علمی از روند این سیاست طی دهه گذشته در کشور جمهوری اسلامی ایران است و سعی می کند با پرداختن به تجربیات کسب شده و آمار موجود، تحلیل مناسبی از روند مزبور ارائه دهد.
امید است این مقاله سرآغازی باشد برای سایر پژوهشگران که با کارهای میدانی وسیعتر موضوع را از زوایای دیگر بررسی کنند.
طرح مسئله و بیان اهمیت موضوع: تقویت سیاست پذیرش دانشجویان خارجی امروزه یکی از اولویت های اصلی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در جهان است. در برنامه نظرسنجی که توسط انجمن بین المللی دانشگاهها (IAU) در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه ها و مؤسسات عضو به عمل آمده، جابجایی دانشجویان و استادان به عنوان اولویت اول بین المللی سازی آموزش عالی ذکر شده است.
از سوی دیگر اهمیت جابجایی دانشجویی در نشست دست اندرکاران آموزش عالی به پاریس ۲۰۰۳ به عنوان مهمترین متغیر بین المللی سازی آموزش عالی مطرح شد . روند رو به رشد تعداد دانشجویان خارجی در کشورهای مختلف طی دهه اخیر از اهمیت این سیاست حکایت می کند.
تعداد دانشجویان خارجی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۸۰، برابر ۸۸۲، ۳۱۱ نفر، در ۱۹۹۳ برابر ۴۴۹٫۷۴۹ نفر، در ۶-۱۹۹۵ برابر ۷۸۹، ۴۵۳ نفره و در ۲۰۰۰۱ برابر ۵۴۷ ، ۸۶۷ نفر بوده است.۶ در فرانسه تعداد دانشجویان خارجی در ۱۹۸۰ برابر ۱۱۰ ، ۷۶۳ نفر و در ۱۹۸۵ برابر ۱۳۱، ۹۷۹ نفر و در ۱۹۹۳ برابر ۵۶۲، ۱۳۹ نفر بوده است.
پدیده مشابه را در کشورهای جنوب شاهد هستیم. تعداد دانشجویان خارجی در کشور ترکیه در ۱۹۸۰ برابر ۶۶۵۵ نفر، در ۱۹۹۳ برابر ۱۳ ،۳۵۴ نفر و در ۱۹۹۵۶ برابر ۱۴ ، ۷۱۹ نفر بوده است و تعداد ۳۹۸۶ دانشجوی خارجی در جمهوری آذربایجان و تعداد ۶۷۲۶ نفر در مصر نیز در سال ۱۹۹۵۶ قابل توجه است.
پاره ای از دولت ها در حوزه کشورهای شمال برنامه های مطالعاتی جدی برای تقویت روند پذیرش دانشجویان خارجی آغاز کرده اند. مایکل اشنایدر در مقاله ارزشمند خود تحت عنوان «سایرین درب ها را باز می کنند، چگونه سایر ملل دانشجوی بین المللی جذب می کنند» به سیاستهای کشورهای استرالیا، ژاپن، فرانسه (Edufrance)، انگلستان (Brand Report)، آلمان (DAAD) برای تقویت این سیاست اشاره می کند و اظهار می دارد که ایالات متحده آمریکا باید بیش از پیش به این مسئله توجه کند.؟
جمهوری اسلامی ایران نیز از این روند رو به رشد بی بهره نبوده است. ایران در سال ۱۹۸۵ فقط ۱۳۵ دانشجوی خارجی داشته، در حالی که امروزه بالای ۲ هزار دانشجوی خارجی در مقاطع مختلف در ایران در حال تحصیل هستند.
بررسی روند پذیرش دانشجویان خارجی در ایران با توجه به نقطه نظرات کاملا متفاوت نسبت به آن از محورهای کلیدی توسعه آموزش عالی در آینده آموزش عالی کشور تلقی می شود. گروهی با اشاره به ناکامی های جدی در تأثیرگذاری لازم بر دانشجویان خارجی و بروز عقاید منفی نسبت به کشور در آنها این روند راحرکی ناموفق دانسته اند و گروهی سعی دارند تجربیات گذشته را به فال نیک گرفته و بر ضرورت تداوم سیاست به موازات بازبینی آن تأكيد ورزند.
نگرش های جدید پیرامون سیاست پذیرش
دانشجوی خارجی در دنیا در کنار اهداف دراز مدت و به عبارت گویاتر اغراض سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که جملگی کشورهای شمال و جنوب در سیاست پذیرش دانشجوی خارجی تعقیب می کنند، شاهد گرایش های جدیدی، نخست نزد کشورهای شمال و سپس جنوب هستیم.
اگر در گذشته هدف اعلامی کشورهای پیشرفته در تعقیب سیاست مزبور، كمك به ارتقاء دانش کشورهای درحال توسعه و توسعه نیافته بود، امروزه نگاه تجاری به عنوان يك هدف مهم در قریب به اتفاق کشورهای شمال تعقیب و اعلام می شود.
فلیپ جی. آلت باش با اشاره به رقم يك ميليون و هشتصد هزار دانشجوی خارجی در سال ۲۰۰۳ در سطح جهان، ارقام نجومی سود این سیاست را ذکر می کند و مدعی می شود .-
تقویت سیاست پذیرش دانشجویان خارجی، امروزه یکی از اولویتهای اصلی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در جهان است. در برنامه نظرسنجی انجمن بین المللی دانشگاهها (IAU) در س ال ۲۰۰۳ از دانشگاهها و مؤسسات عضو، جابه جایی دانشجویان و استادان بعنوان نخستین اولویت در بین المللی سازی آموزش عالی ذکر شده است.
اگر در گذشته هدف اعلام شده کشورهای پیشرفته از سیاست پذیرش دانشجوی خارجی، کمک به بالا رفتن سطح دانش در کشورهای رو به توسعه و توسعه نیافته بوده است، امروزه در بیشتر کشورهای شمال با دید تجاری و بر پایه سودآوری به این سیاست پرداخته می شود . فیلیپ جی. آلت باش با اشاره به رقم يك میلیون و هشتصد هزار دانشجوی خارجی در سال ۲۰۰۳ در دانشگاههای جهان، ارقام نجومی سود این سیاست را یادآور می شود و می گوید آمریکا نزديك به يازده بیلیون دلار و استرالیا کمابیش 2.6 بیلیون دلار از این راه سود برده اند.
تجارت مذکور به اقتصاد آمریکا نزديك ۱۱ بيلیون دلار و به اقتصاد استرالیا برابر 2.6 بیلیون دلار تزریق کرده است.۱۱ نرخ سود تجارت مذکور در حدی است که اداره مهاجرت آمریکا طی گزارشی سعی کرده اثر مخرب حوادث یازده سپتامبر و سخت گیری های حاصل از آنرا مورد انتقاد قرار دهد و اظهار دارد که چنین سخت گیری هایی روند رو به رشد تحصیل دانشجویان خارجی در آمریکا را شدیدا تحت شعاع قرار داده است. بار بار ابرن در کتابچه مجموعه مقالات با عنوان «تحصيل در خارج، دورنمای قرن ۲» تأثیر مسائل بین المللی و روابط تیره کشورها را به عنوان پدیده ای مخرب در رشد این تجارت بر می شمارد.
اگر چه کشورهای جنوب برای تجاری کردن سیاست پذیرش دانشجوی خارجی راه طولانی در پیش رو دارند، ولی فاصله گرفتن تدریجی با برنامه اعطای بورسهای متعدد و تأکید بر تحصیل به هزینه شخصی به منظور سر به سر شدن هزینه های مؤسسه آموزشی، گرایش رو به رشد نزد دانشگاههای کشورهای جنوب است.
محدودیت فوق العاده تعداد بورسها از سوی دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی (تأسیس ۱۹۸۳)، دانشگاه اسلامی بین المللی اسلام آباد (تأسيس ۱۹۸۰) و دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) (تأسیس ۱۳۷۰ه.. س) و خصوصی شدن دانشگاه بین المللی آذربایجان (تأسيس ۱۹۹۷) از گر این فوق الذکر حکایت می کند.


تاریخچه سیاستگذاری در ایران پس از انقلاب اسلامی
به دنبال پیروزی انقلاب سکوهمند اسلامی، سفوله ارتباط فرهنگی با دنیای خارج به ویژه جهان اسلام به منظور انتقال مفاهیم و ارزسهای انقلاب اسلامی به عنوان يك اولویت مهم در سیاست خارجی کشور توسط سیاستگذاران تعقیب شد و نهادها و مؤسسات متعددی برای این مهم تأسيس و تجهیز گردید. با اقتباس از الگوی دانشگاههای بزرگ اسلامی از جمله دانشگاه الازهر، اندیشه تأسيس يك دانشگاه بزرگ اسلامی که پذیرای جوانان مسلمان از سراسر جهان باند مطرح شد و مجلس شورای اسلامی فانون تأسیس دانشگاه بین المللی اسلامی را در ۲۴ ماده و بنج تبصره در ۱۳۶۲ ه. ش به تصویب رساند.
مطالعه قانون تأسیس دانشگاه و توجه به ماده اول آن که اهداف تأسیس را بر می شمارد از رویکرد عقیدتی و ترویجی دانسگاه حکایت می کند. ماده مزبور هدف از تأسیس این مؤسسه آموزس عالی را معرفی فرهنگ، تمدن و معارف اسلامی و احیاء شیوه تعلیمی و تربیتی آن می داند و ضمن ضروری دانستن بهره گیری از علوم و فنون با رعایت موازین اسلامی، تربیت متخصصان متعهد برای بی نیازی علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی و کشورهای مستضعف از جوامع مسنكبر و سلطه جو، عالمان غیر مسلمان و غیر متعهد را از حمله اهداف و وظایف دانشگاه بر می شمارد.
قانون، دانشگاه را از توابع وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت فرار می دهد و اداره آنرا به یک شورای عالی مرکب از مقامات تر از اول سیاسی، فرهنگی و علمی کشور واگذار می کند.
اندیشه تأسیس چنین داسگاهی نهایت در سال ۱۳۷۰ ه.ش با تبدیل کاربری مؤسسه آموزش عالی زبان فارسی دهخدا در شهر قزوین به دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) جنبه اجرایی به خود گرفت. از سال مذکور، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) به عنوان مجرای اصلی پذیرش دانشجویان خارجی و مسئول آموزش زبان فارسی به آنها در بدو ورود به ایران و توزیع آنهامیان دانشگاههای معتبر کشور پس از فراگیری زبان فارسی کار خود را آغاز کرده و بدین ترتیب کار پذیرش دانشجویان خارجی به صورت متمرکز با مساعدت معاونت دانشجویی وزارت متبوع و نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور آغاز شد.
در سال ۱۳۷۷ اساسنامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و در آن تقریبا همان اهداف مندرج در قانون تأسیس دانشگاه بین المللی اسلامی مورد توجه قرار گرفت.
در سالهای اخیر شورای عالی پذیرش دانشجویان خارجی» در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری براساس شیوه نامه اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان غیر ایرانی» در مقام مرجع سیاستگذاری اعطای پذیرش به طور سالانه ظرفیت پذیرش کشورها را معین ساخته و کمیته بررسی صلاحیت علمی متقاضیان غیر ایرانی» بر پایه آئین نامه امادهای مصوب ۱۳۷۳، مرتب از نمایندگان معاونت دانشجویی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، وزارت امور خارجه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مراجع ذیصلاح کار رسیدگی به پرونده متقاضیان و اعطای پذیرش در نوع الف (بورس کامل دولت ایران). نوع ب (تحصیل مجانی در ایران) و یا نوع ج (پرداخت هزینه تحصیلی) را به انجام رسانده است.
طی سالهای نخستین به منظور ایجاد زمینه های لازم و تشویق جوانان مسلمان خارجی برای تحصیل در ایران و معرفی توانمندی های دانشگاههای ایران، اکثریت بذیرشها نوع الف بوده است ولی از سال ۱۳۸۱ براساس تجربیات و مشکلات پیش آمده، بخش اعظم پذیرشها به نوع ب سوق یافته و از ابتدای ۱۳۸۳ سعی جدی به عمل آمده تا پذیرش نوع ج در اولویت قرار گیرد. از سال ۱۳۸۲ با این استدلال که دوره آموزش زبان فارسی جزئی از دوره تحصیل دانشگاهی تلقی نمی شود، مبلغ ۸۰۰ دلار آمریکا از پذیرفته شدگان نوع الف و ب درخواست شده است که تاکنون امکان وصول کامل آن مهیا نشده است.
نگاهی به آمار پذیرفته شدگان
از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ از ۱۱۰ ملیت مختلف برای تحصیل در ایران با دبیرخانه پذیرش دانشجویان خارجی مکاتبه شده و رقم پذیرفته شدگان و شاغلین به تحصیل در ایران برابر ۲۵۷۸ نفر از ۷۳ ملیت بوده است.
چنانچه مناطق جهان را به هفت حوزه آسیای میانه شامل ترکیه و آذربایجان، آفریقا، خاورمیانه بدون کشورهای آفریقایی، اروپای غربی و شرقی، شرق و آسیای جنوب شرقی، آمریکا اعم از شمالی و جنوبی و نهایتأ شبه قاره هند تقسیم کنیم، درصد دانشجویان خارجی شاغل به تحصیل در ایران از خاورمیانه 50.81 درصد، آسیای میانه 21.37 درصد، شبه قاره 8.72درصد، شرق و آسیای جنوب شرقی ۷۶درصد، آفريقا 6.12 درصد، اروپا (عمدتا شرقی) 3.91 درصد و آمریکا برابر ۲۳/ ۰ درصد بوده است.
البته توزیع فراوانی دانشجویان کشورهای مختلف در هريك از حوزه های جغرافیایی یکسان نیست، به طوری که از گل دانشجویان خاورمیانه، سهم اتباع افغان 41.56 درصد، سوری 19.58 درصد، عراقی8.2درصد ولردنی۔ فلسطینی 5.72 درصد است.
سود برآمده از سیاست پذیرش دانشجوی خارجی در ایالات متحده به اندازه ای است که اداره مهاجرت آمریکا در گزارشی، به انتقاد از رفتارهای سختگیرانه دولت پس از رویدادهای یازدهم سپتامبر پرداخت و بر این نکته انگشت گذاشت که این سختگیریها به روند رو به افزایش تحصیل دانشجویان خارجی در آمریکا، سخت آسیب زده است.
از کل دانشجویان آسیای میانه، سهم دانشجویان تأجيك 47.91 درصد، ترکیه ای 13.61 درصد، آذربایجانی12.52 درصد و از کل دانشجویان شبه قاره، سهم اتباع پاکستانی 55.5 درصد، هند و کشمیری 38.66 درصد و از کل دانشجویان شرق و آسیای جنوب شرقی سهم دانشجویان چینی 70.4 درصد و مالزی 1.5 درصد و از کل دانشجویان اروپایی، نسبت روسها32.67 درصد، آلبانیایی 17.82 درصد و بوسنیایی 26.7 درصد است. از کل دانشجویان آفریقایی سهم دانشجویان مراکشی 17.7 درصد و سودانی
15.82 درصد می بانند. با احتساب تعداد کل دانشجویان خارجی در حوزه های هفت گانه جغرافیایی، فراوانی دانشجویان افغان با
20.83 درصد، تأجيك با 10.24 درصد، سوری با 9.81درصد، لبنانی با 7.09درصد، چینی با ۵/۳۵ درصد، یمنی با 5.39 درصد، پاکستانی با 4.88درصد و ترك با 2.9 درصد قابل توجه است.
مطالعه آمار دانشجویان خارجی بر مبنای مقطع تحصیلی نیز گویای نکات ارزشمندی است. از مجموع کل دانشجویان خارجی فقط ۳۰ نفر از ۶ کشور خاورمیانه و آسیای میانه در بدو ورود در دوره کاردانی ثبت نام کرده اند که 76.6 درصد آنها أفغان بوده اند.

از ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ شمار دانشجویان خارجی پذیرفته شده و سرگرم تحصیل در ایران، ۲۵۷۸ تن از ۷۳ کشور بوده است :
50.81 درصد از کشورهای خاورمیانه21.37 درصد از آسیای میانه، 8.27 درصد از شبه قاره هند، 7.6 از آسیای خاوری و جنوب خاوری، 6.12 درصد از آفريقا، 3.91 درصد از اروپا (بیشتر از اروپای خاوری) و0.23 درصد از آمریکا.
اکثریت دانشجویان با مجموع ۱۲۰۹ نفر از ۷۳ ملیت در مقطع کارشناسی اشتغال به تحصیل یافته اند که از این مجموع ۲۶ / ۰۵ درصد افغان، 10.23 درصد تأجيك، 8.58 درصد چینی، 7.69 درصد سوری، 5.45 درصد لبنانی، 4.3 درصد یمنی و 3.55 درصد از اتباع ترکیه بوده اند. در مقطع کارشناسی ارشد پیوسته فقط ۲۰ نفر از ملیت مختلف پذیرفته شده اند که فراوانی اتباع افغانی با ۳۰ درصد و قزاق با ۲۰ درصد از سایرین بیشتر است.
رفم دانشجویان خارجی شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته از ۴۰ ملیت به ۲۰۲ نفر می رسد که در این میان، فراوانی اتباع افغان با 21.78 درصد، چینی با 5.94 درصد، عراقی با 5.44 درصد و نهایتا تاجيك با ۳۷۹۶ درصد از سایر ملیتها بیشتر بوده است.
شاغلین به تحصیل در مقطع دکترای حرفه ای اعم از پزشکی، دندانپزشکی و یا داروسازی برابر ۴۲۹ نفر از ۴۰ ملیت بوده است که فراوانی اتباع تاجيك با 20.27 درصد، سوری با 16.7 درصد، لبنانی با 15.85 درصد، افنان یا 13.28 درصد، پاکستانی با 10.72 درصد، عراقی با 6.52 درصد از سایر ملیتها رقم بالاتری را تشکیل می دهد.
پذیرفته شدگان مقطع دکترای تخصصی برابر ۱۱۲ نفر از ۱۹ کشور بوده است که در این میان، فراوانی اتباع اردنی ۔ فلسطینی با 13.39 درصد، افغان با 12.5 درصد، سوری با 12.5 درصده عراقی با 10.17 درصد، پاکستانی با 8.92 درصد و چینی با 2.67

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید