بخشی از مقاله

خلاصه
استفاده عمده از فضاهاي شهري به خصوص خيابان ها در نيم قرن گذشته ، سلطه بي چون و چراي اتومبيل در شهرها بوده است ،که مسائل و مشکلات عمده اي نظير حجم زياد ترافيک ، آلودگي هاي زيست محيطي، تداخل پياده و سواره ،تغيير الگوهاي رفتاري، عدم درک صحيح از فضاهاي شهري مورد استفاده و بسياري مشکلات ديگر را به وجود آورده است
.سرانجام باعث آلودگي و ناامني در شهرها شده و زندگي شهرنشيني را مورد تهاجم قرار داده است . در شهرهاي امروزي که به تمام معنا در قلمرو وسايل نقليه ي موتوري قرار گرفته اند، عابر پياده مورد کم توجهي قرار گرفته است و پياده فاقد جايگاهي در خور و شايسته در نظام حمل ونقل و ترافيک است ، به گونه اي که ميتوان از آن به ،بعد گمشده عنصر شهري، نام برد.لذا مبحث ايمني تردد ، برنامه ريزي عابر پياده و توجه به پياده روي به عنوان يک سيستم حمل ونقل پويا و پايدار شهري در اولويت فعاليت هاي برنامه ريزان و طراحان شهري قرار گرفته است . برنامه ريزي و طراحي فضاهاي اختصاصي جهت عبور عابر پياده ، امروزه به خاطر توجه بيشتر به بعد انسان به عنوان عنصر اصلي حيات بخش شهرها در فضاهاي شهري ضروري مي باشد.
خيابان امام خميني ، يک خيابان ويژه مي باشد که به جهت قرارگيري در مرکز تاريخي سيرجان ، نزديکي به بسياري از عناصر ارزشمند معماري (بازار سيرجان ، مسجد جامع و ...) و نيز به دليل نقش آن به عنوان محور اصلي شهر، از جايگاه ويژه اي برخوردار است . اين محور به دليل حضور وسايل نقليه ، بيشتر نقش يک محور عبوري را ايفا کرده ، بنابراين حضور پياده و برقراري روابط اجتماعي قوي در اين خيابان کمتر شده است .
در اين پژوهش هدف اصلي تقويت حرکت پياده ، ساماندهي حرکت سواره و پياده به منظور به حداقل رساندن تداخلات ، ايجاد محيطي ايمن ، سالم و مطلوب با امکانات مناسب جهت رفاه عابرين و حل مشکلات موجود از طريق ايجاد پياده راه مي باشد.بنابراين سعي شده تا از نتايج مربوط به آمارهاي رسمي، مباني نظري و ديدگاه انديشمندان و تجارب داخلي و خارجي از يک طرف و نتايج حاصل از پرسشنامه و مصاحبه با اهالي بومي و عابرين و مسئولين از طرف ديگر، در بيين و تحليل فرضيه ها استفاده گردد .
واژگان کليدي : بافت تاريخي ، پياده راهسازي ،خيابان ،شهر سيرجان
مقدمه
وجود شهر و فضاي شهري، معلول خواسته هاي انسان است . بنابراين شهر بايد پاسخگوي نيازهاي جسمي، روحي و رواني انسان باشد؛ اما گاهي تصورات غلط برنامه ريزان و طراحان ، منجر به اشتباه گرفتن جاي علت و معلول مي شود و انسان را در محيط ساخته شده خويش ، اسير و زنداني ديدگاه هاي نا بجاي خود مي کند. از اين روي يکي از نقايص عمده شهرسازي معاصر جهان ، سرسپردگي بيش از حد آن به نيازهاي حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهي فضاهاي پياده و حرکت پياده است . مسيرهاي پياده به عنوان معابري با بالاترين حد نقش اجتماعي که در آنها تسلط کامل با عابر پياده بوده ، ابزاري براي فعاليت جمعي محسوب مي شوند و کيفيت محيطي را بالا برده و سلامت اجتماعي را تقويت مي کنند.
بيان مسئله
تا قبل از انقلاب صنعتي، اندازه و تناسبات عناصر شکل دهندة شهر، برمبناي مقياس انساني و الگوي جابه جاييها نيز بر اساس حرکت فرد پياده بود؛ يعني او اندازه و فاصله ها را تعيين ميکرد (قريب ، ١٨:١٣٨٣ ). اين نوع جابه جايي، هزاران سال تجربه شده و در واقع ، حرکت عابر پياده ، ساختار سکونتگاهها را شکل مي داده است . زيباترين مراکز قديمي شهرهاي متمدن نيز شاهدي بر اين مدعاست . (کنفلاخر، ١٧:١٣٨٧-١٦ ). با شروع انقلاب صنعتي و به دنبال آن حاکميت تفکر مدرنيسم و به ويژه مطرح شدن تئوري « شهر مناسب با اتومبيل شخصي » از نقش و اهميت فضاهاي پياده کاسته شد و به مرور فرد پياده ، جايگاه و اولويت خود را در فضاي شهري از دست داد. از سوي ديگر، سياستهاي منطقه بندي و تفکيک عملکردها و کاربريهاي شهري در دوران شهرسازي مدرن ، باعث از دست رفتن پويايي و حيات شهرها شد که حاصل آن وجود شهرهايي با تقسيم مناطق همگن ، جدايي طبقات اجتماعي از يکديگر و حذف فعاليتهاي متنوع از شهر بود که نتيجه اي جز از ميان رفتن سرزندگي و حيات بخشهاي مرکزي شهرها نداشت (عباسزادگان ، ١٣٨٣: ٤٠ ). اين روند در بسياري از شهرهاي دنيا سبب بروز مسائل و مشکلات بيشمار و از آن ميان ، تضييع امکانات و منابع طبيعي، افول فعاليتهاي مراکز شهري، بويژه مراکز سنتي، افزايش تعداد تصادفات شهري، انزواگزيني انسان و به طورکلي، بيماريهاي ناشي از ماشينيزم شد.(محمدزاده ،١٢٢:١٣٧٤)
در مراکز کهن شهري ايران ، به رغم وجود شبکه هاي معابر پياده گسترده و منحصر به فرد، نظير راسته ها و گذرهاي بافت قديم ، به دليل حاکميت نگرش مدرنيستي به فضاهاي شهري و سلطه بي قيد و شرط اتومبيل ، چندان توجهي به مقوله احيا و ساماندهي آنها نشده و اغلب اين شبکه ها و فضاهاي ارزشمند بي آنکه جايگاه روشني در ميان عملکردهاي شهري داشته باشند، در چارچوب طراحيهاي با بينش محدود و برونزا، مقهور و مهجور مانده اند و درست به همين دليل (از دست رفتن عملکردها )، دوران رو به زوال خود را طي مينمايند. اين مراکز به سبب آنکه بر پايه مقياسهاي انساني و با حرکت کند پديد آدمسدته ر اسندي، سحرضيع وربه اتوقيمبميت ل قورباحنيرکشت دن رکياع لبدبه هاعيوباان ارازولش ين گذعاشمتل ه آتنخهاريانب جامپيدکره سمنت سجم بافته ، ا فاي ق نموده و تامين سلطه تدريجي حرکت سواره بر فضاها و معابر شهري ايران ، برنامه ريزي و طراحي شهري را از مقياسها و نيازهاي انسان پياده دور ساخته و در نتيجه ، از ارزشها و جاذبه هاي اجتماعي و فرهنگي فضاهاي شهري کاسته است . تداوم چنين روندي باعث شده ، حيات مدني فضاهاي شهري به دليل تحميل مدرنيزاسيون از بالا، سيطره حاکميت سياسي، تقابل تاريخي با اسسنت ت کوه مباوحيژصل درآمن ر،کمزدش رن،تسه واريه بنارتمپايام د،ه کسم لطرنه دارودف.ا د سرزندگي و شاط شود. شهر س رجان هم کي ز شهرهاي ايرا ن با وجود قرارگيري خيابان امام خميني در ساختار اصلي شهر، قدرت و سابقه طولاني، ارتباط آسان با مرکز شهر، وجود عناصر تاريخي در مجاورت آن ، وجود بازار مهم شهر در منطقه ، ، وجود خاطره تاريخي و عملکرد هويتي و يادماني برخي ابنيه و فضاهاي موجود در محدوده مورد مطالعه ، اما امروزه در اين محور در دوران اخير، به دنبال توسعه مداوم شهرها، الگوي «سازمان فضايي شهر» دگرگون شده و زنجيره زندگي در شهر سنتي از هم گسيخته است که مشکلات زير را در پي
دارد :
١. فرسودگي شديد کالبدي ؛
٢. ايمن نبودن بافت در مقابل حوادث غير مترقبه ؛
٣. اغتشاش و بي نظمي بصري ؛
٤. وجود تضاد در منطقه بين ابنيه باارزش از يک طرف و نامتجانس بودن ساکنين از طرف ديگر که تهديدي جدي در تداوم حيات محور است ؛
٥. ناامني اجتماعي در منطقه به لحاظ رواج بزه و تبهکاري ؛
٦. کاهش گرايش به سکونت در منطقه و مهاجرت افراد تهيدست و کم درآمد به اين بافت ها و محلات مجاور.
به طور کلي، محور دچار نوعي بي هويتي شده است که کيفيت زندگي را براي ساکنين نامطلوب ساخته است و سايرين نيز مجبور به استفاده از محور جهت رفع نيازهاي تجاري، فرهنگي و ... خود ميباشند.ترافيک نيز در ساعات اوج بسيار بالاست .
ناديده انگاشتن اين معضلات ،باعث از رونق افتادن بخش هاي تجاري در محدوده ، خروج مردم از بافت و فروش منازل و مغازه هاو کاهش سطح کيفيت زندگي ساکنين محيط شده و فرصت ها و قابليت هاي محور را نيز براي تقويت هويت و سيماي عمومي شهر و منطقه ، تبديل به مرکز فعاليت منطقه ، توسعه خدمات گردشگري، جذب سرمايه گذاري، نوسازي بافت و ... به هدر خواهد داد.
انجام پياده راهسازي با هدف احياي بافت وايجاد انسجام در محور و حفظ تداوم فرهنگي – تاريخي شهر سيرجان ، موجب نروعمي پساايزدناديکه فمضحايل ي ب-راوجتانموااعع يفعاخلويات دهابويداکجه مداعين و فشضکاهاگييرشيهرخايطرمعهناايي جخموعيراادسرت ب.عد زمان ، بازمييابند و مک ن ها ي
٣- اهميت موضوع :
با وجود گذشت چندين دهه از جنبش پياده گستري در ساير کشورها، طراحي مسيرهاي پياده با عنوان «پياده سازي محورهاي تاريخي » هنوز مبحثي نو در کشور ما به شمار مي آيد و متاسفانه ، به جز مطالعات بسيار محدود، اقدامي جدي در اين زمينه صورت نگرفته است . اين غفلت در عمر کوتاه شهرسازي ايران ، نه تنها در عرصه مطالعات نظري ، بلکه در برنامه ريزي و طراحي شهري نيز ديده مي شود، چرا که تاکنون معابر پياده در روال رايج شهرسازي ايران ، نه به عنوان بخشي مستقل از فضاي شهري، بلکه به منزله تابعي از حرکت سواره به شمار رفته و برنامه ريزي براي اتومبيل همواره بر برنامه ريزي انسان مقدم بوده است . از اين رو، برنامه ريزي و طراحي مسيرهاي پياده ، از جمله اقدامات ضروري و با اهميتي است که ميتواند در احياي مرکز شهر سيرجان موثر واقع شود. در اين زمينه ، از اقدامات ارزشمند در جهت حفظ هويت و ارتقاي کيفيت محيطي بافت تاريخي شهر سيرجان ، احداث محورهاي پياده در مرکز شهر است .
اهميت و ضرورت انجام اين تحقيق عبارتند از:
١. وجود مراکز مهم فعال تجاري – خدماتي در پيرامون آن ؛
٢. بخشي از مهم ترين محور ارتباطي-کارکردي شهر سيرجان ؛
٣. تردد و مراجعه بسيار زياد مردم ؛
٤. قرارگيري در محدوده بافت تاريخي شهر و در نتيجه امکان احيا خاطره ذهني شهروندان از اين محور؛
عدم يکپارچگي اين محورتاريخي متأثر از رفت وآمد وسايل نقليه و همچنين ناديده گرفتن قانونمندي ها در کالبد و نما باعث شده روحيه فضا، وضعيتي آشفته به خود بگيرد و همچنين باعث از هم گسيختگي اين بافت و کم رنگ شدن خاطره جمعي آن مي شود. از اين رو، احيا بافت با در نظر گرفتن اصول طراحي در بافت قديم و انسجام دوباره عناصر از طريق ايجاد مسير پياده راه و انسجام در کالبد و جداره ها، چه از لحاظ بصري و چه از لحاظ ادراکي، از اهميت وضروريات اين پژوهش است .
٤- اهداف تحقيق
با توجه به ماهيت پيچيده نظام شهري سيرجان ، تلاش براي رسيدن به طراحي شهري در جهت احيا ساختار اصلي شهر با تکيه بر رونق مجدد فضاي شهري و تقويت هويت شهري در محور با پيوند فضايي - کالبدي و ايجاد وحدت بصري در محور موردنظر ، هدف اصلي اين پژوهش است . از اين طريق ، نوعي خوانايي در سيماي کلي شهر سيرجان پديدار خواهد شد.
اهداف تحقيق حاضر شامل موارد زيراست :
١. بررسي و شناخت خاستگاه مکاني محورهاي پياده در مرکز شهر سيرجان در خيابان امام خميني؛
٢. بررسي و شناخت محورهاي پياده به عنوان بستر کالبدي حيات مدني و تعاملات اجتماعي در شهر سيرجان در خيابان امام خميني؛
٣. حفظ هويت شهر و تقويت حس تعلق به شهروندان سيرجاني به اين بافت و خيابان ؛
٤. انجام طراحي شهري با ارائه سه بعدي براي احياء بافت به صورت منسجم ؛
٥. بازگرداندن ساکنين اصيل منطقه و تشويق آنان براي زندگي در محله هاي سابق خود ؛
٦. ايجاد فعاليت و عملکرد ويژه در اين محور.
٥- سوالات تحقيق
١- آيا رويکرد پياده گستري و کاهش مسير سواره رو، تأثيري در انسجام بافت و تقويت خاطره ذهني دارد؟
٢- آيا ايجاد بستر جديد جهت فعاليت ها در محدوده مورد مطالعه ،علاوه بر پيوستگي و تداوم بافت در سرزندگي و نشاط آن نيز مؤثر است ؟
٦- فرضيات تحقيق
١.به نظر مي رسد انسجام بافت تاريخي شهر، به دليل استفاده از اتومبيل و ضعف پياده روي، تضعيف شده است
٢.به نظر مي رسد ايجاد بستر جديد براي فعاليت ها در محدوده مورد مطالعه با توجه به رويکرد همسو با پياده راه سازي ، علاوه بر پيوستگي و تداوم بافت ، در سرزندگي و نشاط آن نيز تاثير خواهد داشت .
٧- روش تحقيق
در اين مطالعه پس از درک ضرورت احداث پياده راه در امتداد بناهاي تاريخي به منظور حفاظت از آنها و ارائه تعريف و تاريخچه اي از پياده راه ها، تمرکز بر ارائه مولفه هاي کيفي مورد توجه براي طراحي مطلوب اينگونه فضاهاي شهري مي باشد. بدين منظور ابتدا مباني نظري پيرامون کيفيت خيابان به عنوان يکي از فضاهاي شهري مطلوب به طور عام مورد بررسي قرار گرفته ، همزمان با لحاظ کردن میزان جذابیت پیاده راه ها به ویژه در اطراف بناهای تاریخی برای گردشگران به بررسی و تحلیل نمونه های داخلی و خارجی پرداخته شده که منجر به استخراج اصول طرتحی این گونه محورها شده است.
٧-١ مرحلۀ توصيفي : در اين روش با استفاده از پژوهش ميداني – مشاهده اي و اسنادي، در سه مرحله ،که در مرحله اول به توصيف استان کرمان و شهر سيرجان مي پردازيم .در مرحله دوم ويژگيهاي بافت تاريخي را به
عنوان جزئي از شهر سيرجان بررسي ميکنيم و در مرحله اخر با توجه به بررسي هاي انجام شده محدوده مورد مطالعه را انتخاب مي کنيم . در واقع در اين روش ،به بررسي شرايط موجود و واقعي پرداخته و مسائل و شرايط موجود را بررسي مي کنيم .
الف ) کرمان پهناورترين استان ايران است . استان کرمان در جنوب شرقي ايران قرار گرفته جمعيت اين استان در سال ١٣٩٠ برابر با ٢٫٩٣٨٫٩٨٨ نفر بوده است و مرکز آن ،کلانشهر کرمان است .
ب ) موقعيت شهر سيرجان که در ميانه راه ارتباطي بندرعباس - تهران قرار گرفته به آن ويژگي منحصر به فرد بخشيده است . وسعت اين شهرستان ١٨٤٨١ کيلومتر مربع است .سيرجان در ١٨٦ کيلومتري شهر کرمان قرار دارد .از شمال به شهرستان هاي کرمان و رفسنجان از جنوب به بافت و حاجي آباد از مشرق به شهرستان هاي بم و از مغرب به نيريز فارس محدود است .
شکل ١،موقعيت
ج )معرفي بافت تاريخي سيرجان :
محدوده منطقه تاريخي سيرجان که اولين هسته شکل گيري شهر است در مرکز آن قرار دارد. اين محدوده را شبکه هاي اصلي ارتباطي با کل شهر پيوند مي دهند. عبور يکي از خيابان هاي اصلي شهر (خيابان امام خميني) نيز از درون بافت تاريخي و تقاطع آن با بلوار دکتر صادقي و خيابان شريعتي، ارتباط قوي شهر را با منطقه تاريخي نشان مي دهد.
وجود بازار و نفوذ تجاري ها به داخل بافت مسکوني، کارکرد تجاري اين محدوده را افزايش داده است .مجموعه بازار و فضاهاي شهري با ارزش مجاور آن ( مسجد جامع ، بادگيرهاي چپقي و ...) پيکره اي را تشکيل مي دهند که مي توان از آن به عنوان ستون فقرات شهري نام برد.عملکرد اين پيکره علي رغم اهميت زياد آن در حال حاضر دچار ضعف و ناهماهنگي است .
ومد)حنادمعحورديفه ه يمسخوه ريابان طه ارمحييخ،رجياخنن ييابااست ام.ام غالخب مينکايربرازي چهاهايرراه مساتشقکرذردير ستاايمت يداتن جارانيقلامب ي ابساشت د؛. کعه لاووه اقع بر دکراربمرنيطقته جايرک ي کاربري هايي نظير خدماتي و اداري نظير بانک سپه و بازار سيرجان و همجواري با مسجد جامع سيرجان را نيز در خود
جاي داده است .علاوه بر آن مغازه هاي زيادي در اطراف سايت ميباشد که اين سايت را عملا به قطب تجاري مي تواند تبديل کند.
شکل ٢، محدوده طراحي
شکل ٣ ، مقطع عرضي خيابان امام خميني
٧-٢- مرحلۀ علي : بررسي عوامل وعناصرطبيعي وانساني موثر در بافت قديم باپژوهش ميداني در اين مرحله
پس از درک کاستي ها و مشکلات مربوط به بافت تاريخي شهر سيرجان ،مخصوصا خيابان امام خميني به بررسي اين کاستي ها پرداخته و با استفاده از روش اسنادي به نتيجه گيري در رابطه با علل مشکلات خيابان امام در بافت تاريخي شهر سيرجان اقدام ميشود.
الف ) بناهاي فرسوده و نامناسب : قدمت و عمر بالاي بناهاي موجود در اين منطقه مخصوصا بناهاي واقع در بر خيابان امام ، محدوديت هاي قانوني ساخت و ساز و مصالح بکار رفته در اين بناها، منجر به تخريب واحدهاي مسکوني شده است .
شکل ٤ شکل ٥
ب ) عمده ترين مسائل در زمينه حمل و نقل در خيابان امام عبارتند از:
- نابساماني وضع سواره رو؛
- نابساماني پياده روها؛
- فقدان شبکه ارتباطي لازم براي تأمين احتياجات
- وجود مغازه هاي تجاري که در ايجاد ترافيک موثر است .
- دسترسي نامناسب .
شکل ٦
ج ) معماري نامناسب پياده روها و مبلمان شهري

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید