بخشی از مقاله

 کاربرد روش تحقیق کیفی در مطالعات فمینیستی (با تاکید بر روش گروه های متمرکز
چکیده :
درعصر حاضر، حرکت و گذار پژوهش‌های اجتماعی از روش‌های کمی و سخت به روش‌های کیفی و نرم انسان‌گرایانه و تفسیری اهمیت رویکرد کیفی را در تحقیقات اجتماعی دو چندان کرده است. روش گروه‌های متمرکز ازجمله روش‌های کیفی می‌باشد که ازطریق ارائه تفسیرهای مختلف و متعدد از واقعیت و ایجاد الگوهای مورد توافق حاصل می‌شود. در مقاله‌ی حاضر، محققین در صددند ضمن تشریح یکی از مهم‌ترین روش‌های پژوهش کیفی یعنی گروه‌های متمرکز و جنبه‌هایی از اجراء این روش از جمله ضبط صدا، سطح دخالت مدیریت، تعداد گروه‌ها، تعداد جلسات و نوع سوالات، کاربرد روش یاد شده را در رویکردهای فمنیستی برجسته نمایند. با این استدلال که، در این روش، تاکید بر تعامل گروهی و ساخت معانی از طریق تعامل افراد با گروه از یک طرف و از طرف دیگر، تمرکز بر ویژگی‌هایی چون طبیعی بودن محیط، تاکید بر زمینه اجتماعی و غیر بهره‌گیرانه بودن باعث شده که روش یاد شده همسویی بیشتری با اصول اخلاقی و سیاست‌های فمینیست‌ها داشته باشد. این امر در سال‌های اخیر باعث استقبال بیشتر فمنیست‌ها از روش گروه‌های متمرکز شده است. چرا که از دیدگاه فمینیست‌ها، این روش نقش برجسته‌ای در به گوش رساندن صدای گروه‌های زنان دارد. درنهایت، روش یاد شده مثل سایر روش‌های تحقیق، دارای محدودیت‌هایی می‌باشد که توجه به آن‌ها، برای بالا بردن کیفیت تحقیق کمک خواهد کرد. به همین خاطر، در مقاله‌ی حاضر به این محدودیت‌ها هم اشاره خواهد شد.
‌‌‌کـاربرد‌ روش تحقیق کیفی در مطالعات فمینیستی
(با تاکید بر روش گروه‌های متمرکز)

مقدمه
روش‌های پژوهش کیفی محصول نگرشی جدید به‌ تحقیق در فرآیند گذار از کمیت‌گرایی پوزیتویسم به ذهنیت‌گرایی پدیدرارشناسی و تاویل هستند. کوشش در جهت پرهیز از آمارگرایی صرف و تعریف تمام جنبه‌های ذهنیت انسانی با اعداد و ارقـام مشاهده‌ی رفتار به صورت‌ طبیعی‌ آن، از جمله‌ی نخستین اهداف پژوهش کیفی بود. بی تردید، حرکت روش‌شناختی پژوهش از شیوه‌های کمی به کیفی، معلول فرآیند گسترده‌ی تغییرات در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی بوده است. در‌ ایـن‌ راسـتا، پدیدارشناسی هوسرل در رواج وگسترش ذهنیت‌گرایی و مخالفت با پوزیتیویسم برآگاهی و جهان پدیدارها و نیت‌های کنشگران تاکید ورزیده، راه را برای پارادایم تفسیرگرایی که درحوزه‌ی تحقیقات کیفی، ازجمله پایه‌های مهم‌ مباحث‌ هستی‌شناسانه به شمارمی‌رود، هموار نـمود. بـراساس اصول این پارادایم، برای درک برداشت‌ها و نیت‌های کنشگران باید به جهان آنان رسوخ کرد و از زاویه‌ی دید آنان به نظاره‌ی جهان و تفسیر آن‌ نشست‌. مخالفت‌ با کمیت‌گرایی در مکاتب کنش‌ متقابل‌ نـمادین‌ و روشـ‌شناسی مردم‌نگارانه بر استفاده از روش درون‌نگری همدلانه و ترجیح روش‌های نرم به جای روش‌های آماری و علمی سخت مورد تاکید مکتب آیوا‌ و انجام‌ آزمایش‌های‌ نقض‌کننده‌ی هارولد گارفینگل که یک سره برانجام آزمایش‌ درمـحیط‌ و زمـینه‌ی طـبیعی تحقیق تاکید می‌ورزید، نشان دهـنده‌ی تـاثیر زمـینه‌ها و چارچوب‌های تئوریک بر طرح‌های پژوهش کیفی در حوزه‌ی روش‌شناختی بوده‌ است‌(عباس‌زاده‌، 1389: 21-20). با توجه به پیش گفته‌ها می‌توان اذعان‌ نمود که جـامعه‌شناسی و مـردم‌شناسی نـقش اساسی در شکل‌گیری، تثبیت و تقویت روش پژوهش کیفی دارد. چرا کـه درایـن رشته‌ها‌ پژوهشگران‌ با‌ مطالعه‌ی رفتار انسان دربافت طبیعی خود سر و کار دارند و تلاش می‌کنند‌ وجود‌ پژوهشگر یا بافت پژوهـشی بـر رفـتار طبیعی اثر نگذارد. هم‌چنین در این روش‌ها، تلاش می‌شود داده‌ها‌ از‌ نـگر‌ آزمودنی‌ها با گروه‌های تحت مشاهده جمع‌آوری و بررسی شوند و پدیده‌ها را در بافت‌ طبیعی‌ خود‌ بررسی می‌نمایند(میرزایی، 1388: 70). منظور از تحقیق کـیفی عـبارت اسـت از هر نوع‌ تحقیقی‌ که‌ ساخت‌هایی را به دست می‌دهد که با شـیوه‌هایی غـیر از روش‌های آماری یا هرگونه‌ کمی‌ کردن، کسب شده‌اند. شیوه مذکور ممکن است به تحقیق درباره زنـدگی افـراد، شـرح‌ حال‌ها‌، رفتارها‌ و هم‌چنین درباره کارکرد سازمانی جنبش‌های اجتماعی یا روابط بین‌الملل مـعطوف بـاشند امـا خود تجزیه‌ و تحلیل‌ به شکل کیفی باشد. در واقع تحقیق کیفی گنگ و مغشوش است؛ زیـرا مـی‌تواند‌ بـرای‌ افراد‌ گوناگون، معانی متفاوتی داشته باشد. برخی از محققان داده‌ها را از طریق مشاهده یا مصاحبه‌ گـردآوری‌
مـی‌کنند. این فنون معمولاً باروش‌های کیفی قرین‌اند. بااین حال آن‌ها بعداً داده‌ها‌ را‌ به‌ گـونه‌ای کـدگذاری مـی‌کنند که به آنان امکان تجزیه و تحلیل آماری را بدهند، آن‌ها در اصل‌ داده‌های‌ کیفی‌ را کمی مـی‌کنند(اسـتراس و دیگری، 1385: 17). به یک معنا، در این‌ روش‌، پدیده‌ها در بافت طبیعی بدون برهم زدن صحنه‌ی پژوهـش بـا هـدف نظریه‌سازی مطالعه می‌شود و ماهیت موضوع‌، صراط‌ پژوهش را تعیین می‌نماید. در واقع، پژوهش کیفی بررسی کلی و عـمیق یـک‌ پدیده‌ از طریق گردآوری اطلاعات روایتی غنی با‌ استفاده‌ از‌ یک روش پژوهش قابل انـعطاف مـی‌باشد. در‌ ایـن‌ روش داده‌های کیفی به دست می‌آیند، داده‌هایی که به شکل روایات (داده‌های غیر‌ عددی‌) گردآوری شـده‌اند. بـرای دسـت‌یابی به‌ داده‌های‌ کیفی روش‌های‌ گوناگونی‌ مورد‌ استفاده قرار می‌گیرند. برخی از این‌ روشـ‌ها‌ شـامل مصاحبه، مشاهده، گروه متمرکز و ... می‌باشند. محقق باید بر اساس سوال مورد‌ پرسش‌، حساسیت موضوع، شرکت‌کنندگان و مـنابع در دسـترس‌، روش مناسب گردآوری اطلاعات‌ را‌ انتخاب نماید(خسروی و دیگری،1389‌: 20‌). هم‌چنین، انواع روش‌های کیفی در عـلوم اجـتماعی عبارتند از:
مطالعه موردی1: بررسی یکه‌نگارانه‌ ازیک‌ فـرد، گـروه یـاجامعه خاص است‌. هدف‌ اصلی‌ این نوع مـطالعه‌ عـبارت‌ است از توصیف، اگرچه‌ تلاش‌ برای تبیین نیز در آن پذیرفتنی است(ببی، 1388: 585). به طور کـلی، تـحقیقات‌ موردی‌ زمانی برتری می‌یابند کـه پرسـش‌هایی با‌ ادواتـ‌ اسـتفهام، «چـگونه‌» و «چرا‌» مطرح‌ باشند و نیز پژوهشگر کـنترلی‌ بـر رویدادها ندارد و آن‌گاه که پدیده مورد توجه متعلق به زمان معاصر و در بـستر زنـدگی‌ واقعی‌ قرار داشته باشد(ک. ین، 1376: 1).
اقـدام‌ پژوهی‌2: اقدام‌ پژوهی‌ یـا‌ هـمان پژوهش در‌ عمل‌، استفاده از تجربیات، بـه کـارگیری آن‌ها درجهت تغییر و اصلاح امور است. تحقیقی که برای حل یک‌ مشکل‌ خـاص‌ در سـازمان اجرا می‌شود و می‌خواهد با درگـیر‌ کـردن‌ افـراد‌ سازمان‌ در‌ مطالعه‌ مـشکلات خـود در متن سازمان، به حـل مـشکل موجود کمک نماید (زارعی و دیگری، 1383: 11).
مردم‌نگاری: غالباً بامطالعات انسان‌شناختی مرتبط است، معمولاً به مـشاهدات طـبیعت‌گرایانه وشناخت‌های کل‌نگرانه‌ فرهنگ‌ها یا خرده فـرهنگ‌ها اطـلاق می‌شود(بـبی، 1388: 585).
تـفسیرگرایی3: هـدف تفسیرگرایی این است کـه بداند چگونه آزمودنی مورد مطالعه زندگی خود را درک می‌کند(همان: 582).
نظریه مبنایی4: نوعی‌ نظریه‌پردازی‌ بر مـبنای دادهـ‌های گردآوری شده از میدان تحقیق قلمداد مـی‌شود. ایـن روش بـا فـرضیه سـاختارمندی آغازنمی‌شود وقصد آزمـون نـظریه‌ای ندارد بلکه بعد ازجمع‌آوری اطلاعات

در تحلیل‌های خود از نظریه استفاده می‌کند. تفسیر و تحلیل عمیق داده‌ها نقش مـهمی را در آن ایـفا مـی‌کند و در صورت طی شدن‌ تمامی‌ مراحل می‌توان بـه تـبیین نـظریه‌ای‌ مـنتهی‌ شـود(آریـان، 1389: 88).
هرمنوتیک (علم تاویل): هدف هرمنوتیک آن‌گونه که در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد، شناخت فرایند شناخت است. درحالی که‌ تفسیرگرا‌ می‌خواهد این نکته را‌ کشف‌ کند که آزمـودنی چگونه تجربه خود را از زندگی تفسیر می‌کند، محققی که از روش هرمنوتیک استفاده می‌کند بیشتر علاقه‌مند به فرایند اکتشافی تفسیرگرایانه است(ببی، 1388: 583).
و روش گروه‌های‌ متمرکز‌ ازجمله روش‌های کیفی می‌باشد که درپژوهش حاضر، مطمح نـظر مـحققین است. این روش، از طریق ارائه تفسیرهای مختلف و متعدد از واقعیت و ایجاد الگوهای مورد توافق حاصل می‌شود. در روش یاد‌ شده‌، دانش عینی‌ نبوده و از تعامل بین پژوهشگر و موضوع پژوهش حاصل می‌شود.
در مقاله حاضر، مشخصات گـروه‌های مـتمرکز و کاربرد آن‌ در مطالعات فمینیستی1 مورد بحث قرار گرفته است. ارتباط میان فمینیسم‌ و متدولوژی‌ زمانی‌ شروع می‌شود که فمینیسم خود را به عنون یک دانـش مـعتبر معرفی کند. از دو دهه پیش ‌‌بـدین‌سو‌ فـمینیسم درعین حال که هم‌چنان به عنوان یک جنبش پرتحرک اجتماعی محسوب می‌شود‌، آرام‌ آرام‌ به عرصه مطالعات دانشگاهی پا نهاده و بدین‌سان از پشتوانه تئوریک نیز بـرخوردار شـده است. اکنون‌ نهضت زنـان تـوانسته است با استفاده از زمینه‌های متعدد علوم درحوزه‌های دانشگاهی، موضوع‌ جدیدی تحت عنوان مطالعات‌ زنان‌ را به سطح آکادمیک منتقل کند (محسنی و دیگری، 1378: 75) و به همین دلیل است که روش تحقیق فمینیستی به مـیان مـی‌آید. باید گفت که هیچ روش تحقیقی به خودی خود فمینیستی‌ یا ضد فمینیستی نیست؛ راه‌های انجام تحقیق در چهارچوب نظری آن که بستر تعبیر نتایج است تحقیق را فمینیستی یا ضد فمینیستی می‌کند بـا وجـود این بـسیاری از فمینیست‌ها روش‌های کمی‌ گردآوری‌ و تحلیل اطلاعات را مردود می‌دانند(آبوت و دیگری، 1380: 277). شولمیت رین هرز5 بحث می‌کند که بـر اساس بررسی‌های وی، روش زنان فمینیسم یک دیدگاه است نه یک روش. او معتقد‌ اسـت‌ کـه تـعدادی از موضوعات خصوصیات تحقیق زنان را بیان می‌کند که شامل یک موضع‌گیری مهم به سمت روش‌شناسی ایجاد تغییر اجـتماعی ‌ ‌اسـت و یک طرح برای ایجاد حضور مجدد تفاوت‌ انسان‌ و تلاش برای فهم روابط بـین مـحقق و افـرادی که مورد تحقیق قرار گرفته‌اند، می‌باشند(استربرگ، 1384: 35). بدین ترتیب می‌توان گفت روش گروه‌های متمرکز از جهات بـسیاری می‌تواند در تحقیقات‌ فمینیستی‌ کاربرد‌ داشته باشد چرا که هدف‌ اصلی‌ آن‌ به دسـت آوردن گرایشات، احساسات، عقاید، تـجارب و روابـط درشرایطی است که استفاده ازمتدهای دیگر همانند مشاهده، مصاحبه فرد به فرد و یا‌ پرسشنامه‌ پیمایشی‌ امکان‌پذیر نمی‌باشد. این گرایشات، احساسات و عقاید ممکن است‌ تا‌ حدی از گروه یا زمینه اجتماعی2 آن مستقل بـاشد؛ و داده‌ها از طریق تعامل در گروه به دست می‌

آید‌(گیبس، 1387). روش بحث گروهی به خاطرداشتن ویژگی‌هایی چون ناتورالیستی‌ بودن، طبیعی بودن، توجه به زمینه‌ی اجتماعی وحذف روابط قدرت استثماری محقق ازطریق مشارکت گـروهی مـورد علاقه‌ی محققان‌ فمنیستی‌ بوده‌ است(ویلکینسون1، 1999: 224). در تائید این مدعا، روس بر این‌ عقیده‌ است که امروزه محققان فمنیستی از روش بحث گروهی بیشتر استقبال می‌کنند، چرا که تحقیقات فمنیستی‌ با‌ روش‌ بحث گـروهی بـه زنان کمک می‌کنند تا از طریق اتحاد و خرد جمعی‌ موقعیت‌شان‌ را‌ تغییر دهند(روس2، 2001: 22).
در رابطه با فمنیسم، انواع گوناگون نظریات فمینیستی را‌ می‌توان‌ به‌ سه نظریه تفاوت، نابرابری و ستمگری طبقه‌بندی کرد. مضمون اصـلی ادبـیات مربوط به تفاوت‌های جنسی‌ در‌ دوران معاصر این است که زندگی روحی درونی زنان با حیات روحی مردان‌ تفاوت‌ دارد‌. زنان ازجهت ارزش‌ها ومنافع بنیاد‌ی‌شان، شیوه داوری‌های ارزشی، ساخت انگیزه‌های دستاوردی، خـلاقیت ادبـی، تـفنن‌های‌ جنسی‌، احساس هویت و از نظر فـراگردهای کـلی آگـاهی و ادراک خود درباره ساخت واقعیت اجتماعی‌، بینش‌ و برداشتی‌ متفاوت از مردان دارند. مضمون دوم این است که شکل کلی روابط زنان و تجربه‌های زندگی‌شان‌ شـکل‌ مـتمایزی اسـت. تبیین تفاوت‌های میان زنان و مردان اساساً بر سـه گـونه‌اند: زیست‌شناختی‌، نهادی‌، اجتماعی‌- روان‌شناختی. در مورد نظریه نابرابری جنسی چهار مضمون شاخص این نظریات می‌باشند. نخست آن‌که زنان‌ و مردان‌ نـه‌ تـنها مـوقعیت‌های متفاوتی در جامعه دارند بلکه در موقعیت‌های نابرابری نیز قرار‌ گرفته‌اند‌. دوم آنـ‌که این نابرابری از سازمان جامعه سرچشمه می‌گیرد. سومین مضمون این است که هرچند افراد‌ انسانی‌ ممکن است از نظر اسـتعداد و ویـژگی‌های‌شان بـا یکدیگر تا اندازه‌ای تفاوت داشته‌ باشند‌، اما هیچ‌گونه الگوی تفاوت طـبیعی مـهمی وجود‌ ندارد‌ که‌ دو جنس را ازهم متمایز سازد. چهارم‌ این‌که‌ همه نظریه‌های نابرابری فرض را بر این مـی‌گیرند کـه هـم مردان و هم زنان‌ می‌توانند‌ در برابر ساختارها و موقعیت‌های اجتماعی‌ برابرانه‌تر‌، واکنشی آسان‌ و طـبیعی‌ از‌ خـود نـشان دهند. عمده نظریات فمینیستی‌ که‌ بر نابرابری جنسی تاکید دارند و در صدد تبیین آن می‌باشد، عـبارتند از‌: فـمینیسم‌ لیـبرالی و فمینیسم مارکسیستی. از دید نظریه‌پردازان‌ ستمگری جنسی، موقعیت زنان‌ اساساً‌ همان موقعیتی است که در‌ چـهار‌ چـوب آن، زنان مورد سوء استفاده، تحت نظارت، انقیاد و ستم مردان قرار می‌گیرند‌. این‌ الگـو بـه عـمیق‌ترین و فراگیرترین اشکال‌ در‌ سازمان‌ جامعه عجین شده‌ و یک‌ ساختار تسلط بنیادی تشکیل‌ داده‌ است کـه عـمدتاً پدرسالار نامیده می‌شود. نظریات عمده ستمگری جنسی عبارتند از: فمینیسم روانکاوانه‌، فمینیسم‌ رادیکالی، فـمینیسم سـوسیالیستی(ریـتزر، 1386: 488‌- 469‌). با توجه‌ به‌ تعاریف‌ فوق از انواع فمینیسم‌ می‌توان گفت روش گروه‌های متمرکز توسط فمینیست‌های معتقد بـه تـفاوت‌های جنسی می‌تواند کاربرد داشته باشد‌ و در‌ مقاله حاضر مقصود از فمینیست، نظریات‌ فمینیستی‌ مـبتنی‌ بـر‌ تـفاوت‌های‌ جنسی می‌باشد. با‌ عنایت‌ به

موارد فوق‌الذکر سوالات مقاله‌ی حاضر بر این محورها دور می‌زنند کـه اولاً روشـ‌ گـروه‌های‌ متمرکز‌ چه کاربردهایی در مطالعات فمنیستی دارد؟ ثانیاً، محدودیت‌های‌ این‌ روش‌ کدامند؟
روش‌ گروه‌های‌ مـتمرکز‌
تـوضیح های روش گروه‌های متمرکز در تمام آثار اندیشمندانی چون (کالدر1، 1977، کوکس2، هایقن بوثمن3و بورتن4، 1976، فرن5، 1982، گولمن6، 1962، کروجر7، 1988، لهـمان8، 1987، لایـدژر9، 1986، مرتن10، 1956، مرگان، 1988، یوهاس11، 1986، زلر12، 1986) یافته شده است(یوهاس برس13 و ویلککس14، 1991: 65). در واقع، این روش، یـک نـوع بحث گروهی است‌ که‌ به موضوع و مـسئله‌ی ویـژه تـمرکز دارد و در آن، بحث‌ها توسط مدیر جلسه، مدیریت می‌شود. هـم‌چنین روش یـاد شده شامل 12- 8 مشارکت کننده است. لیدرمن (1989) فرضیه‌های پنج‌گانه‌ی بنیادی را‌ در‌ رابطه با نتایج ایـن روش ارائه داده کـه به شرح زیر است: 1. اعـضا در ایـن روش، منابع پر ارزش اطـلاعات هـستند. 2. قـادرند تفکرات‌، احساسات‌ و رفتارهای‌شان را توصیف نمایند. 3. هـم‌چنین‌، مـدیر‌ جلسه می‌تواند اطلاعات فراموش شده را یادآوری کند. 4. در این روش پویایی گروه‌ها نقش اسـاسی در دسـترسی به اطلاعات واقعی دارد. 5. مصاحبه کردن بـا‌ یک‌ گروه بهتر از مـصاحبه‌ کـردن‌ با فرد است(همان).
بـااستفاده از روش گـروه‌های متمرکز می‌توان اطلاعات غنی را طی پویایی گروه، درارتباط با موضوعی خاص به دسـت آورد. ایـن روش توسط برخی محققین، بحث یـا‌ مـصاحبه‌ی‌ گـروهی نیز نامیده شـده اسـت. البته برخی محققین، گـروه مـتمرکز را یک روش تحقیق کیفی می‌دانند که از طریق آن، گروه کوچکی از شرکت‌کنندگان برای صحبت در مورد عنوان یـا‌ مـوضوعی‌ خاص جهت‌ تولید اطلاعات گرد هـم مـی‌آیند. برخی مـحققین نـیز، مـعتقدند که گروه متمرکز ابـزاری اولیه برای طراحی یک‌ پرسش‌نامه می‌باشد. استفاده از گروه متمرکز برای گردآوری اطلاعات، روش با‌ ارزشی‌ بـرای‌ مـحققین کیفی می‌باشد. گروه متمرکز یک جـلسه‌ی نـیمه سـاختاری اسـت کـه به وسیله‌ی رهـبر گـروه هدایت و درشرایطی ‌‌غیررسمی‌ به هدف گردآوری اطلاعات در مورد عنوانی خاص، برگزار می‌شود(خسروی و دیگری، 1389‌: 20‌). در‌ این راسـتا، هـوقیز و

دومـنت بر این باورند که‌ گروه‌های متمرکز بـه طـور‌ خـاص‌ در انـعکاس واقـعیت‌های اجـتماعی یک گروه فرهنگی، از طریق، دسترسی مستقیم به زبان و مفاهیم همراه مشاهده‌ی ساختاری تجربیات، سودمند است. هم‌چنین، مورگان (1996)، مطرح می‌کند که گروه‌های متمرکز به مثابه‌ی مشاهده‌ی‌ مشارکتی قـوی است که توانایی مشاهده‌ی پدیده‌ها در زمینه و بافت آن را دارد و کارآمدتر از مصاحبه‌ی فردی عمیق عمل می‌کند(مک لافری1، 2004: 189).
مورگان2 گروه‌های متمرکز را شکلی از مصاحبه‌ گروهی‌3 معرفی می‌کند که تاکید اصلی درگروه‌ها متمرکز بر تـعاملات پاسـخ‌دهندگان است در حالی که در مصاحبه گروهی تاکید اصلی بر پرسش و پاسخ‌هاست(هس و دیگری، 2004: 3377). تعدادی از نویسندگان تفاوت‌های‌ بین‌ روش‌های گروه‌های متمرکز و گروه‌های مصاحبه‌گر قائل شده‌اند که این سه تفاوت به شـرح زیـر می‌باشد:
1. گروه‌های تمرکزگرا عموماً بر موضوعاتی که مطالعه و تفحص عمیق را می‌طلبد تاکید دارند. در‌ حالی‌ که مصاحبه‌های گروهی دارای مدت معینی هستند.
2. مصاحبه گروهی از لحـاظ اقـتصادی مقرون به صرفه‌تر است چـرا کـه مصاحبه‌گر می‌تواند در یک زمان با چند نفر مصاحبه کنند به‌ جای‌ این‌که‌ با یک نفر به مصاحبه‌ بپردازند‌.
3. محققان‌ گروه تمرکز به روش‌هایی عـلاقه‌مندند کـه افراد به صورت گـروهی بـا هم بحث کنند نه به صورت فردی. افراد در گروه‌ نظرات‌ دیگران‌ را نیز می‌شنوند و با آن‌ها در تعامل هستند‌. به‌ هر حال تفاوت بین گروه‌های متمرکز و مصاحبه گروهی بدین جا ختم نـمی‌شود و مـعمولاً این دو واژه به جای هم‌ به‌ کار‌ برده می‌شوند(مورگان، 2009: 131).
به نظر گروگر4 نیز گروه‌های‌ متمرکز روشی برای تبادل افکار و مذاکرات است که طبق یک برنامه‌ریزی دقیق طراحی می‌شود تا ادراکـات و بـینش مصاحبه‌شوندگان‌ را‌ در‌ یـک محیطی به دور از تهدید و فشار بسنجد(زارع، 13900).
کاربردهای‌ این‌ روش گروه‌های متمرکز نشان دهنده کیفیت این روش می‌باشد مورگان کاربردهای ایـن روش را به‌شرح زیر‌ بیان‌ می‌کند‌:
1. هدف اصلی از مصاحبه متمرکز این است کـه بـا افـرادی که تجربه‌ خاصی‌ در‌ مورد یک موضوع دارند دریک محیط نسبتاً سازمان‌دهی نشده در مورد تجربیات‌شان مصاحبه شود‌. در‌ سـال‌ ‌ ‌1956 ایـن بحث به وسیله مرتن5 ارائه شده است. یکی از بهترین و مشهورترین مقاله‌ها‌ در‌ این زمینه بـا مـحتوای عـلوم اجتماعی، در سال 1985 توسط مورگان و اسپانیش6 با‌ عنوان‌ مطالعه‌ آگاهی و دانش مردم در مورد

مسائل بهداشت‌ و سـلامت‌ ارائه شد. جالب‌ترین بخش این روش مربوط به سوال‌هایی می‌شد که دانش مردم‌ را‌ درباره‌ حـملات قلبی و علت بروز آنـ‌ها مـورد بررسی قرار می‌داد. بنابراین، بیشتر تاکیدها بر روی چگونگی‌ مشارکت‌ گروه‌های متمرکز و علت بروز حملات قلبی بود که مورد بررسی قرار گرفت‌ و سالیان‌ متمادی‌ این بحث مورد بررسی قرار گرفته است(هـس و دیگری، 2004: 337).
گروه‌های متمرکز برخلاف گروه‌های‌ دلفی‌، معمولاً‌ ازکارشناسان آموزش‌دیده تشکیل نمی‌شود، گروه‌های متمرکز بیشتر برای گردآوری اطلاعات از افراد‌ غیرمتخصص‌ طراحی می‌شود(زارع، 1390). بیشتر تاکیدها در این حوزه‌ها بر روی شناخت مردم می‌باشد. به عـنوان‌ مـثال‌، بررسی این‌که مخاطبان چطور به برنامه‌های تلویزیون، رادیو، فیلم‌ها، روزنامه‌ها و مقاله‌ها واکنش‌ نشان‌ می‌دهند. مطالعه مورلی1 در سال 19700 درمورد‌ یک‌ برنامه‌ خبر بریتانیایی ازمشهورترین مطالعات در این زمینه‌ می‌باشد‌. این تحقیقات بـرای افـزایش توجه و پذیرش مخاطبان مورد استفاده قرار می‌گیرد و تفاسیر مخاطبان‌ در‌ مورد متن‌های رسانه‌ای و فرهنگی مورد‌ مطالعه‌ قرار می‌دهند‌(همان‌: 338‌).
2. این روش به محققان این اجازه‌ را‌ می‌دهد که دانش خود را روش کارشان بـسط و تـوسعه دهند. در یک‌ مصاحبه‌ عادی مصاحبه شونده اغلب نظر افراد‌ را می‌پرسد اما گروه‌های‌ متمرکز‌ این فرصت را در اختیار‌ افراد‌ شرکت‌کننده می‌دهد که نظرات دیگر شرکت‌کنندگان را نیز بشنوند. این می‌تواند مورد پسـندتر‌ از‌ سـوال‌ها و پاسـخ‌های قابل پیش‌بینی باشد‌ که‌ بـه‌ صـورت یـک مصاحبه‌ عادی‌ انجام می‌شود. گروه‌های متمرکز‌ می‌تواند‌ در استنباط نظریات مختلف در مورد مسائل ویژه خیلی مفید و موثر باشد. هم‌چنین، این‌ روش‌ بـرای دسـت‌یابی بـه ادراکات شرکت‌کنندکان در‌ مورد‌ موضوعی خاص‌ در‌ شرایط‌ مجاز و غـیر تـهدید کننده‌ طراحی می شود(خسروی و دیگری، 1389: 21).
3. از گروه‌های متمرکز می‌توان جهت به دست آوردن‌ اطلاعات‌ لازم برای تهیه پرسشنامه در یک‌ تـحقیق‌ تـوصیفی‌ اسـتفاده‌ کرد‌(عزمی، 1387: 71‌). شرکت‌کنندگان‌ گروه‌های متمرکز قادر هستند مسائل مهم دیـگری که در ارتباط با موضوع هستند پیش‌بینی کنند. این‌ هدف‌، هدف‌ مصاحبه‌های فردی2 نیز می‌باشند ولی چون مدیر‌ در‌ گروه‌های‌ مـتمرکز‌ از‌ کـنترل‌ زیـاد چشم پوشی می‌کند بهتر می‌توان به این هدف دست یافت(هـس ودیـگری، 2004: 3388).
4. در مصاحبه فردی، مصاحبه شوندگان به ندرت مورد بحث قرار می‌گیرند؛ حال‌ آن که در گروه‌های متمرکز افراد مـعمولاً بـا دیـگر افراد گروه به بحث وگفتگو می‌پردازند وعقیده و نظر دیگران را نیز می‌شنوند و مـمکن اسـت در نـظرات خود تجدید نظر کنند و یا‌ بر‌ آن‌ها اصرار ورزند و این به واقعیت نزدیک‌تر اسـت. بـحث در گـروه‌های متمرکز به محقق این امکان را می‌دهد تا مشاهده کند چگونه مردم اظهار نظر کـرده،

از‌ نـظر خود دفاع می‌کنند و شاید دیدگاه‌های خود را در کنش متقابل تغییر می‌دهند(لیندسی به نـقل از عـزمی، 1387: 71).
5. گـروه‌های متمرکز فرصت‌ مطالعه‌ بیشتری در مورد احساسات اشخاص‌، پدیده‌ها‌ و ساختارهای حوزه معنایی در اختیار محققان قـرار مـی‌دهند. این یک عقیده کلی است که موقعیت‌ها درتعامل و فرآیند تعاملی شکل می‌گیرد. بـرای افـرادی کـه گوشه‌گیر‌ و منزوی‌ هستند پدیده‌های اجتماعی در‌ طول‌ تبادل و بحث با سایر افراد اتفاق می‌افتد. بنابراین، گـروه‌های مـتمرکز بر ساختارهای زندگی نیز تاثیر گذار خواهد بود(هس و دیگری، 2004: 338).
اجراء گـروه‌های مـتمرکز
حـال که تاحدی با گروه‌های‌ متمرکز‌ آشنا شدیم در این‌جا به تعدادی از جنبه‌های اجراء و اداره تحقیق گروه‌های مـتمرکز اشـاره و بـحث خواهیم کرد:
ضبط کردن صدا و نسخه برداری1: همانند سایر روش‌های کیفی جـلسات مـصاحبه در روش‌ گروه‌های‌ متمرکز نیز‌ باید ضبط شود. یک تحقیق خوب زمانی است که این مرحله بـه خـوبی صورت گیرد. مورگان دلایلی‌ که باعث می‌شود از جلسات نسخه‌برداری شود را به شـرح زیـر‌ بیان‌ می‌کند‌:
1. یکی از دلایل اصلی ضبط کـردن صـداها کـه در یادداشت‌برداری تاحدی مشکل ساز است، این اسـت کـه ‌‌برای‌ محققان گروه‌های متمرکز تنها این‌که افراد چه چیزی می‌گویند مهم نیست بـلکه ایـن‌که‌ چه‌ کسی‌، چه چیزی مـی‌گوید نـیز مهم اسـت. در حـالی کـه این امکان در یادداشت‌برداری نیست چون‌ بـاید از افـراد بخواهیم تا مکث کنند و ما بنویسیم و یا قسمتی از بحث‌ را ننویسیم که ایـن‌ خـود‌ نیز امکان ندارد (همان: 339).
2. محققان مـی‌خواهند بدانند نظرات در گروه تـوسط چـه کسانی ابراز می‌شود. آیا افـراد خـاصی نظرات را هدایت می‌کنند یا بحث‌ها را معین می‌کنند. نظرات در گروه‌ را یک نفر یا دو نـفر اداره مـی‌کنند یا بیشتر افراد گروه؟
3. از آن‌جایی کـه مـعانی در طـی جلسات مختلف سـاخته مـی‌شود یادداشت‌برداری مشکل است مـا بـاید جلسات را ضبط کنیم تا‌ همه‌ گفته‌ها را داشته باشیم وگرنه بخش‌هایی از بحث را نخواهیم داشت(هـمان).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید