بخشی از مقاله

"یکی"های ناهمسان در شاهنامه فردوسی


چکیده

قید"یکی" واژهای است که در شاهنامه فردوسی به طور مکرر در آفرینش هنری شاعر حضور یافتهاست؛ اما شاید فراوانی کاربردخُ،ردی و چشمآشنا بودن این واژه سبب شده است تا تفاوت موجود در منظور از به کارگیری آن و اختلاف در لحنِ ادای این قید هنگامی که بر زبان شخصیتها جاری میگردد، چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگیرد.

این که فردوسی هنگام داستان پردازی به ظرایفی از این دست تا چه اندازه آگاهانه و تا چه میزان ناخودآگاه توجه نمودهاست بر کسی معلوم نیست؛ اما آنچه مسلم است این است که بخشی از جذابیت نامور نامه ایران در گرو چنین دقایقی است که آگاهی از آن، سبب التذاذ بیشتر خوانندگان شاهنامه، نمایان شدن ارزش هنری این اثر سترگ و توانایی سرایندهاش میگردد.

کلید واژه فردوسی: ، شاهنامه ، قیدِ یکی، لحنو آهنگِ بیان

مقدمه

قابلیت واژه سازی کم و بیش در تمامی زبانهای دنیا وجود دارد؛ اماعموماً حجم فرهنگ لغات هر زبان که نمایانگر میزان کارکرد لغات و چگونگی استفاده اهل زبان از آن است ملاکسنجشِقوّت یا ضعف یک زبان قرار میگیرد، بنابراین جامعیت و توانمندی زبان تنها در خلق واژه خلاصه نمیشود بلکه به کارکرد آن نیز بستگیای تام دارد، از اینرو چگونگی تعاملکاربرِ خلّاق زبان با آن، در غنی سازی زبان نقشی بسزا و تعیین کننده ایفا می کند کاربرِ.توانای زبان میتواند با بهره گیری از خلاقیت خویش، واژهای واحد را در درون یک متن چنان به کار بگیرد که مفاهیم و منظورهای گوناگونی را القا نماید، و بدیهی است که این ویژگی در متنادبی که از زبان خودکارِ روزمرّه فاصله دارد به مراتب نمایانتر بوده و امکان تحقق بیشتری خواهد داشت.

فردوسی در مقام شاعری توانا که ازظرفیّتهای زبان فارسی به نیکی آگاه است در کنار داستان پردازی و اهتمام بر جذّاب ساختن محتوا، عناصر زبانی را به گونهای به کار میبندد که شیوه بیان نیز جلب توجه میکند و در پرتو برجستگی واژگان،پیام از اهمیّت بیشتری برخوردار شده و نیازمند دقت می گردد قیدِ. " یکی" نمونهای از این واژههاست که علی رغم معنای خُرد ظاهری، در دستان توانای فرزانه توس شایستگی کمال توجه را یافتهاست.

" یکی" عنصری مؤثر در داستانپردازی فردوسی

1


حضورِواژه " یکی"با نقش دستوریِ قید در شاهنامه فردوسی حضوری چشمگیر است. در شرحهایی هم که بر ابیات شاهنامه نوشته شده استغالباً، "یکی"را قید دانستهاند و این، سخن صحیحی است؛ اما با تأمل بیشتر در نحوه به کارگیری آن، معلوم میشود که قید یادشده، افزون بر تأکید و القای بعضی مفاهیممعدود و معیّن که بدان اشاره خواهیم داشت، همواره منظوری یکسان و ثابت را القا نمیکند، همچنین زمانی که در قالبعباراتِگفتگو بر زبان شخصیتهای شاهنامه جاری میگردد، از لحن ادایی مشابه و تغییرناپذیر تبعیت نمینماید، بلکه منظور از بهکارگیریِ آن وآهنگ بیانش، به تناسب موقعیت داستان و شرایط عاطفی و روحی قهرمانان، صورتهای گوناگونی مییابد که در فضاسازی داستان و انتقال احساس و عاطفه شخصیتها نقشی بنیادین ایفا می کند.

اثر روایی همچون گفتار، به گوینده و شنونده نیازمند است و در کمتر گفتاری میتوانسخنی فاقد آهنگِ بیان یافت . » حتی در ضمن گوش دادن به زبان خارجی که آن را نمی فهمیم صوت محض نمیشنویم، بلکه آهنگ معنیداری را که گوینده یا خواننده به آن میدهد میشنویم) « ولک،. (176 : 1382 فردوسی در روایت داستانهای شاهنامه، هم خود نگرشِعاطفی اش را همراه سخن می سازد و هم در گفتگوهایی که میان شخصیتها ترتیب میدهدلحنِ،ادای واژگان را خنثی در نظر نمیآورد؛ زیرا به نیکی آگاه است »سخن که یکدست باشد و یکنواخت، نمیتواند قوّت و درخشندگی داشته

باشد، برعکس خوابآور میشود و ملال انگیز) « زرینکوب، .(167 : 1363

حماسهسرای بزرگ ایران با شناخت درست از موقعیت قرارگیری شخصیتهای داستان و ترسیم صحیح حالات عاطفی آنان، به طور غیرمستقیم مخاطب را با روحیه شخصیتها آشنا می سازد و به کاربرد گفتگو که مکشوف ساختن شخصیت داستان است ( یونسی، ( 351 : 1384 عینیت میبخشد . فلوبر مینویسد : » کاری است بزرگ و سنگین که آدم بخواهد از گفتگو به عنوان ابزاری برای ترسیم چهرهها و شخصیتها بهره جوید ) « آلوت، .( 523 :1368

فرزانه توس به سائقه ذوق و استعداد فردی، حالات روحی شخصیتها اعم از غم، شادی، درد، رنج، اضطراب، تردید و ...
را با مهارت تمام به تصویر میکشد، به گونهای که وضع اندام، چهره، لحن مخصوصاًآهنگ بیان آنان با موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند به صورتی طبیعی و باورکردنی مطابقت می کند و همین امر سبب همدلی خوانندگان و شنوندگان با داستانهای وی میگردد.

در پژوهش حاضر با ذکر شواهد نشان خواهیم داد که منظور و آهنگهای بیان گوناگونی که فردوسی به قید " یکی" میبخشد، در واقعی جلوه دادن و باور پذیر کردن داستانها نقش مؤثری دارد و بخشیاز بارِ شخصیت پردازی را بر دوش میکشد. این منظورها و ضرباهنگهای صدا که ازطریق شیوه به کارگیری قید" یکی" القا میشود، چنان با موقعیت داستان و حالات روحی قهرمانان همخوانی دارد که اگر قرار باشد ابیات حاوی این قید، در قالب نمایشنامه به اجرا درآید و به عنوان دیالوگ بر زبان شخصیتها جاری گردد و یا توسط نقّالانی توانا و اهل فن روایت شود، بیگمان در آهنگ صدا و حالات چهره و اندام آنان نمود بارزی خواهد داشت .

توجه به این نکته نیز ضروری مینماید کهبرای دریافت دقایقی از این دست، شیوه خوانش متن حائز کمال اهمیّت است؛ زیرا چگونگی خواندن مهمترین فرآیند هویت بخش به هر اثر مکتوب ادبی است . میتوان گفت پس از خلق اثری ارزنده، این خواننده آگاه است که با خوانشی صحیح و درکی درست، منظور از آفرینش هنری را محقق ساخته و آن را با


2


قرائت فردی خویش به پایان میرساند؛ همچنانکه خوانش نادرست و ناقص متن امکان ظهور قابلیتهای عاطفی، مفهومی و هنری را از آن بازستانده و متن را بی تأثیر میسازد.

"یکی،"منظور و آهنگِ ادا

چنان که اشاره شد در شاهنامه فردوسی منظور از ادای قید "یکی" و نیزآهنگِ ادای آن از سوی شخصیتهای شاهنامه ثابت و یکسان نبوده و به تناسب موقعیت داستان و حالات روحی و احساسی گویندگان تغییر مییابد. اینک در چهار نمونه نخست به ذکر شواهدی میپردازیم که تفاوت منظور گوینده از بیان این قید را نشان میدهد و در شش نمونه بعد به تفاوت آهنگ بیان شخصیتها هنگام ادای آن توجه میکنیم.

– 1بیان دقّت

به گرد بیابان یکی بنگرید شد آن اژدهای دژم ناپدید
( فردوسی، 1386، ج 2 ، ص ( 26

رستم در خان سوم از هفت خان، با صدای اژدها از خواب بیدار میشود و با دقت تمام به یافتن منشأ صدا میپردازد. فردوسی هنگام روایت این صحنه با آوردنِ قید "یکی "افزون بر رساندنِ مفهوم "لختی یا زمانی" ، چگونگی نگاه و در واقع نهایت دقت رستم را که از خواب برخاسته است به مخاطب القا میکند، حال آنکه اگر این قید ذکر نمیشد هیچ کیفیتی

برای نگاه رستم متصوّر نبود .

– 2 بیان شکوه و هیبت

چو بهرام را دید نیزه به دست یکی برخروشید چون پیل مست
( همان، ج 3 ، ص ( 95

در بیت یاد شده با آنکه "یکی" قید تأکید است و در مفهوم "یکدفعه" به کار رفته است؛ اما در عین حال فردوسی هنگام روایت آن با ذکر این قید، خروش تژاو پهلوان تورانی را خروشی شکوهمند و پرهیبت تصویر میکند، به گونهای که اگر امکان صرف نظر کردن از عبارت "چون پیل مست" وجود میداشت، باز هم قید "یکی" قادر بود آن هیبت و شکوه را منتقل سازد.


– 3 بیان ضرورت

نخستین یکی گرد لشکر بگرد چو پیش آیدت روز ننگ و نبرد
( همان، ج6 ، ص ( 218

اردشیر بابکان به سپاهسالار خویش خاطر نشان میسازد که در روز نبرد به منظور روحیه بخشی به سپاه، از روی ضرورت "یکی = لختی" در میان آنان بگردد؛ زیرا در چنان روزی، بودن در کنار سپاهیان امر لازمی است . توصیه

3


عنصرالمعالی نیز بیانگر آن است که صمیمیت با لشکر در روز رزم از رسوم نبرد بوده است : » روز حرب چون چشم بر لشکر خصم افگنی و هر دو لشکر روی به یکدیگر نهند، خندهناک باش و با لشکر خویش همیگوی که : چه سگان باشنداین ها؟ به
یک ساعت دمار از ایشان برآوریم) « عنصرالمعالی، . ( 224 -223 :1383

شاهد دیگر :

من اکنون یکی بازِ لشکر شوم به شبگیر نزدیک مهتر شوم
( همان، ج4، ص ( 47

هومان، پهلوان تورانی به گیو می گوید که با تاریکی هوا بالضروره " یکی = لختی " نزد سپاه خود بازمیگردد تا به

محض دمیدنِ سپیده دوباره برای نبرد با وی به میدان آید .

– 4 بیان ممتاز بودن

ز پهلو برون رفت کاوس شاه یکی تیز برگشت گرد سپاه
( همان، ج2 ، ص (243

هنگام عزیمت سیاوش به توران زمین کاوس،" یکی = لختی" گرد سپاه او میگردد و لشکرش را وارسی میکند، فردوسی هنگام روایت ماجرا با ذکر قید "یکی" سوارکاریِ کاووس را از حالت معمولی و متداول خارج ساخته و به شکلی ممتاز و یگانه به تصویر میکشد.

- 5 لحن آرزومندانه
مگر زندگانی دهد کردگار که بینم یکی روی آن شهریار
دگر چهرِ فرّخ برادر زریر بگویم که گشتم من از تاج سیر
( همان، ج5، ص ( 44
گشتاسپ پس از درخواست پادشاهی از لهراسپ و مخالفت پدر با سلطنت وی به روم میرود. قید" یکی" که به ظاهر مفهوم "یکبار" دارد؛ بیش از آن که بر یک دفعه دیدن دلالت کند؛ یک دفعه دیدنی که بار دوم و سومی نداشته باشد، با آهنگی آرزومندانه ادا میشود و نیاز گشتاسپ برای دیدار پدر و برادر را برای مخاطب محسوس میسازد.

- 6 لحن رغبت انگیز

به هستی همانا نجنبی ز جای یکی با فَریگیس خیز ایدر آی
(همان، ج2 ، ص ( 332

افراسیاب که در صدد است سیاوش را از میان بردارد، با ارسال پیام، او را برمیانگیزد که برای تفریح و سرگرمی هم که شده یکبار همراه فرنگیس نزد او بیاید و دیداری تازه کند. لحن افراسیاب هنگام ادای قید"یکی = یکبار" لحنی انگیزشی و راغب کننده است.

شاهد دیگر :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید