بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
عنوان درس: آشنایی با روش شناسی علوم انسانی و تحول قرآن بنیان آن
اسلاید 2 :
جلسه پنجم: ارتباط فلسفه علم با رشته علوم قرآن و حدیث ( تفسیر علمی قرآن، اعجاز علمی قرآن، رابطه علم و دین و .)
اسلاید 3 :
1- تفسیر علمی قرآن کریم: این گونه تفسیر دارای سابقه و پیشینه تاریخی، مبانی، اصول و مباحثی مانند: میزان مشروعیت و حجیت است.
الف-سوابق تاریخی
تفسیر علمی قرآن کریم، گر چه یک پدیده قابل توجه در عصر حاضر است و تاکنون کتب و مقالات زیادی در رد و قبول آن نگارش یافته، اما این روش تفسیر، ویژگی عصر حاضر نبوده و از قدمت تاریخی قابل توجهی برخوردار است، و تفسیر آیات قرآن کریم به مدد کشفیات علمی اعم از «فرضیه و تئوری»و«قانون»در میان متقدمین و متأخرین طرفداران و دلبستگانی داشته، اما بلوغ گرایش به این شیوه در تفسیر و اوج آن، در قرن اخیر(قرن 14 هجری)است.
اسلاید 4 :
پیشرفتهای خیره کننده علوم و فنون در چند قرن اخیر-خصوصا قرن معاصر-و موفقیتهای پی در پی بشر به حل مجهولات و کشف افقهای جدید در دانش و معرفت که منجر به تسلط هر چه بیشتر او بر زمین و فرا سوی آن و بروز تغییرات مشهود در چهره زندگی فردی و اجتماعی او شده است.از یک سو، و وجود آیات متعددی در قرآن کریم که در آنها به مسائل«کون»و عالم آفرینش اشارت رفته است، قائلین به تفسیر علمی و شماری از دانشمندان علوم تجربی و طبیعی را بر آن داشت، تا آنان نیز همچون سایر گروههای مردم، به تدبیر و تحقیق در قرآن کریم پرداخته و با استفاده از تخصصهای مختلف نظیر:طب، نجوم و هیأت، زمینشناسی، زیستشناسی و.آیات کونیه را تبیین، و هر کدام به نوبه خود وجهی از وجوه لایتناهی اعجاز قرآن را به جویندگان معارف عالیه، عرضه بدارند.
اسلاید 5 :
امام ابو حامد غزالی
غزالی(م 505 ه)از جمله مفسرانی است که معتقد به اشتمال قرآن بر کلیه علوم گذشتگان و آیندگان بود.
وی معتقد بود که هر کس بخواهد متعرض تفسیر قرآن شود بایستی از علوم شرعی، اعم از اصول و فروع و علوم عربیت آگاهی داشته، و به علوم هستیشناسانه، احاطه داشته باشد، تا بتواند در پرتو آن قادر به تبیین نشانههای هدایت قرآنی باشد و بر اهداف قرآنی استدلال نماید.وی استفاده از این علوم هستیشناسانه در تفسیر را برای فهم «نص قرآنی»لازم میداند.
وی باب چهارم از ابواب«آداب تلاوت قرآن» را به فهم قرآن و تفسیر به رأی بدون استفاده از نقل اختصاص داده، ضمن اشاره به اینکه قرآن شامل علوم اولین و آخرین است، از بعضی از علما نقل میکند که قرآن کریم شامل«77200» علم است.زیرا هر کلمه قرآن یک علم است و چون هر کلمهای ظاهری و باطنی و حدی و مطلعی دارد، بنابراین، تعداد کلمات قرآن(77200)را باید ضربدر چهار کرد، تا تعداد علوم قرآن حاصل شود.گرایش علمی غزالی در تفسیر، در کتاب دیگر وی(جواهر القرآن)نیز انعکاس دارد.وی فصل 4 از این کتاب را به چگونگی انشعاب علوم دینیه از قرآن و تقسیمات آن اختصاص داده، علوم قرآن را به دو قسم میکند:
اسلاید 6 :
الف:علوم صدف و قشر(پوست)که آن را شامل علم لغت، قراءات، مخارج حروف و تفسیر ظاهر میداند.ب:علم اللباب(هسته)و متعلقات آن را، علم تاریخ، کلام، فقه، اصول فقه علم به خدا و روز معاد و صراط مستقیم و طریق سلوک دانسته است.
در فصل پنجم این کتاب از کیفیت انشعاب سایر علوم(همچون علم طب، نجوم، هیأت، ساختمان بدن حیوان و تشریح اعضاء بدن، علم سحر و.)از قرآن سخن به میان آورده است.وی میگوید: «در عالم امکان و استعداد گروهی از علوم وجود دارند که هنوز علم بشر دانها نرسیده که این هم از قرآن خارج نیست.این علومی که برشمردیم و نشمردیم، اصول و مقدمات آنها از قرآن خارج نیست چون هم از دریایی منشأ میگیرند که نمیتوان برای آن ساحلی تصور نمود.» (4)
اسلاید 7 :
طنطاوی جوهریشیخ طنطاوی(1287-1358 ه.ق)بارزترین چهره معاصر در بنیان نهادن سبک جدید در تفسیر علمی به شمار میآید.از نامی که برای کتاب تفسیر خود انتخاب نموده است(الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم المشتمل علی عجایب بدایع المکنونات و غرایب الایات الباهرات)میزان تمایل و گرایش طنطاوی به دخیل نمودن مباحث و عجایب آفرینش و اسرار علوم و نظریات جدید و تفسیر، به خوبی روشن میشود. (7)
از بررسی سوابق تحصیلی طنطاوی که در مدارس حکومتی و الازهر، علوم دینی و عربی و علوم دیگر از قبیل علوم تجربی و ریاضیات و زبان انگلیسی را کاملا خوانده است و هنگامی تدریس در دار العلوم و دانشگاه مصر نیز به تدریس ایندروس اشتغال داشته، به خوبی روشن میشود که این همه استفاده از علوم تجربی و فنون جدید و استشهاد به گفتار دانشمندان غربی، و گنجاندن تصاویر، جداول و مناظر طبیعی و گیاهان و حیوانات و سعی در همخوانی و تطبیق آیات قرآن کریم با نظریات علمی، متأثر از موضوعاتی است که نامبرده در دوران تحصیل و تدریس با آنها سر و کار داشته است.
اسلاید 8 :
طنطاوی با استناد و تمسک به آیات مختلف، مباحث مفصلی از علوم گوناگون را مطرح کرده است، از آن جمله:
علم گیاهشناسی، (21) در ذیل تفسیر آیه 14 سوره نبأ:«انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا لنخرج به حبا و نباتا و جنات الفافا». (22)
علم ستارهشناسی، (23) در ذیل تفسیر آیه 89 سوره صافات:«فنظر نظرة فی النجوم قال انی سقیم». (24)
علم جانورشناسی، (25) در ذیل تفسیر آیه 79 سوره مؤمن:«اللّه الذن جعل لکم الانعام لترکبوها.». (26)
از علوم دیگری که در مجلات مختلف جواهر به آنها پرداخته شده است میتوان از:انواع کوهها، (27) شگفتیهای زمین و گیاهان و انواع درختان و میوهها، (28) اختلاف و توالی شب و روز، (29) و انواع غذاها، (30) و علم تشریح (31) نام برد.
اسلاید 9 :
ب-ادله موافقان تفسیر علمیقائلین به تفسیر علمی برای اشتمال قرآن بر کلیه علوم و حجیت روش تفسیری خود دلایلی ذکر کردهاند که ما به اهم آنها اشاره مینماییم:
1-بنا به تصریح آیات متعدد، قرآن کریم، تمامیت علوم از کوچک و بزرگ را در بردارد.آیه 38 از سوره انعام«ما فرطنا فی الکتاب من شئ» (38) از این نمونه آیات است.
2-پارهای احادیث وارده، دلالت بر شمول قرآن بر کلیه علوم دارد.از آن جمله:قول عبد اللّه بن مسعود:«من اراد علم الاولین و الاخرین فلیثور القرآن». (39)
3-اعجاز علمی قرآن ملحدان را از اینکه در قرآن شکی بکنند، باز میدارد.زیرا حقایق علمی قرآن کریم دلایل محسوسی هستند که نزد هر عاقلی نیز مقبول میافتند. (40)
4-قرآن کریم مملو از آیاتی است که در آنها از احوال آسمانها و زمین و ماه و خورشید و جاذبه و. سخن به میان آمده است و شرح و تفسیر این آیات جز از طریق علم ممکن نیست. (41)
5-قرآن کریم به صورت دقیق، اصول و جزئیات عالم مادی را در قرآن بیان کرده به گونهای که احدی در هنگام نزول قرآن از این علوم اطلاعی نداشته است.و تنها علوم جدید است که مؤید و شاهدی بر صحت علوم قرآن است (42) و بیانگر اعجاز علمی کتاب الهی است.
اسلاید 10 :
6-در این عصر که عصر پیشرفت علوم است، شایسته نیست که مفسر قرآن بیاطلاع از علوم باشد و قرآن را همانگونه تفسیر کند که در صدر اسلام مینمودند.در این صورت فرصت طلبان تصور خواهند کرد که اسلام مخالف علم است و با پخش این شعار مانع پیشرفت اسلام میشوند. (43)
7-تفاسیر علمی، مشکل تعارض بین«علم»و «قرآن»را از بین میبرد و مردم به خوبی خواهند دید که اقوال قرآن در 1400 سال پیش موافق کشفیات امروز علم است.این معجزه علمی قرآن، مردم و غربیها را به سوی خود خواهد کشید، و الا با طرح معجزات دیگر همچون«شق القمر»که هدایت نمیشوند. (44)
8-قرآن کریم، آنجا که میخواهد«راه هدایت کردن»مردم به رسول اکرم(ص)را آموزش دهد، میفرماید«ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» (45)
بنابراین باید با افراد از هر قشر و صنفی با مدارا و نرمی و زبان خودش صحبت کرد، با عوام الناس، با موعظه و نصیحت و با دانشمندان، با زبان علم و حکمت! (46)
9-درک اعجاز لغوی قرآن برای غیرعرب بسیار مشکل است.لذا بیان علمی اعجاز قرآن برای بشر امروز که با اختراعات و اکتشافات فزاینده سر و کار دارد.ضروری است.بر علمای اسلامی است که در وجوه اعجاز علمی قرآن دقت بیشتری را به سوی خدا و اسلام هدایت کنند.
گر چه قرآن کتاب زمینشناسی و نجوم و.نیست، بلکه کتاب هدایت است اما حقایق پدیدهها و موجودات هم به اجمال و هم به تفصیل در آن بیان شده است. (47)
اسلاید 11 :
2- اعجاز علمی قرآن: نمونه های اعجاز علمی قرآن
1. قرآن و جاذبه عمومی:
"نيوتن" كه با كشف قانون جاذبه عمومي ثابت نمود كه برخلاف پندار "بطليموس" كه تصور مي كرد ستارگان مانند ميخ بر پيكر جسمي بي رنگ (فلك) كوبيده شده اند، ميليون ها منظومه شمسي و كهكشانها و سحابها در فضا معلق و در پرتو قانون جاذبه و قانون نيروي گريز از مركز كه در سراسر جهان آفرينش، در تمام كرات، سيارات و كواكب و كهكشان ها و حتي ميان دو ذره بسيار كوچك و ناچيز حكم فرماست، از سقوط مصون و محفوظ ماندهاند.[۴] ولی قرآن مجيد متجاوز از ده قرن قبل از نيوتن به اين حقيقت علمي در قرآن تصريح مي فرمايد: «خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِي أَنْ تَميدَ بِكُمْ.»[۵] «او آسمانها را بدون ستوني كه آن را ببينيد آفريد و در زمين كوههايي افكند تا شما را نلرزاند (و جايگاه شما آرام باشد)».
توضيح اين كه جمله «ترونها» صفت لفظ «عمد» جمع «عمود» مي باشد و ضمير در «ترونها» به عمد برمي گردد و معناي جمله چنين است: خداوندي كه آسمان ها را برافراشت بدون ستوني كه ديده شود و در حقيقت، آيه ستون مرئي را نفي مي كند نه اصل ستون را» اين نظريه را بسياري از مفسران از جمله ابن عباس و علامه طباطبائي اختيار كرده اند.[۶]
اسلاید 12 :
. قرآن و بادهاي تلقيح كننده:
قرآن آن جا كه درباره باد، ايـن پديده طبيعي از نظر نقشي كه در زمينه تلقيح دارد. سخن مي گويد چنين مي فرمايد: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنينَ»؛[۷] ما بادها را براي بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم و از آسمان آبي نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم در حالي كه شما توانايي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد!
در اين جا خداوند با صراحت نقش باد را در آبستن كردن ابرها بيان كرده و به دنبال آن نزول باران را خبر مي دهد. يعني همان مسائل دقيقي كه پس از پيشرفت هاي علمي فراوان تازه براي انسان ها كشف گرديده است.[۸]
اسلاید 13 :
. قرآن و کروی بودن زمين:
«.يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزيزُ الْغَفَّارُ»؛[۹] شب را بر روز مىپيچد و روز را بر شب و خورشيد و ماه را مسخّر فرمان خويش قرار داد هر كدام تا سرآمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهند آگاه باشيد كه او قادر و آمرزنده است!
"يكور" از ماده "تكوير" به معنى پيچيدن است مانند پيچيدن عمامه به دور سر، نكته لطيفى كه در اين تعبير قرآنى، نهفته است بيان گر کروي بودن زمين مي باشد به اين معنا که زمين دور خود گردش مىكند و بر اثر اين گردش، نوار سياه شب و نوار سفيد روز دائما گرد آن مىگردند.[۱۰]
اسلاید 14 :
. قرآن و حرکت دورانی زمين:
يکي از ويژگي هاي ديگر علمي قرآن اين است که قرآن از حقيقت جريان و متحرک بودن زمين خبر مي دهد: «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبيرٌ بِما تَفْعَلُونَ»؛[۱۱] كوهها را مىبينى و آنها را ساكن و جامد مىپندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده او از كارهايى كه شما انجام مىدهيد، مسلّماً آگاه است!
کلمه تمر مر سحاب دلالت بر حرکت دوراني زمين دارد و اين حرکت به گونه تنظيم شده که قابل احساس و درک با هواس بشري نمي باشد.[۱۲]
اسلاید 15 :
3- رابطه علم و دین: به طور کلی دیدگاههای اساسی در خصوص علم و دین در سه نظریه خلاصه میشوند:
1ـ تعاون و تعاضد علم و دین؛
2ـ تعارض علم و دین؛
3ـ توازی علم و دین.
از میان این سه دیدگاه، دیدگاه تعارض علم ودین، بسیار مورد توجه متألهای است، چه متألّهان اسلامی و چه متألهان ادیان دیگر. این به سبب آن است که یکی از وظایف متألهان برای دفاع از دین دفع شبهات است، شبهاتیکه متوجه عقاید و آموزههای دینی است. در روزگار ما عمده شبهات به همین مسأله بر میگردد، یعنی برخی به این نتیجه رسیدهاند که نتایج و دستاوردهای علوم با دستاوردهای دین و فرآوردههای وحیانی ناسازگار و غیر قابل جمعاند.
اسلاید 16 :
این ناسازگاری در خصوص آموزههای ناظر به واقع دین، به این معناست که نمیتوانیم به صدق هر دو ملتزم باشیم. یعنی هم گزارههای دینی و هم گزارههای علمی را که خبری از جهان واقع در اختیار ما قرار میدهند، صادق بدانیم. زیرا در یک موضوع، خبر متفاوت و غیر قابل جمعی ارائه دادهاند، حال این غیر قابل جمع بودن ممکن است به خاطر تضاد بین این دو خبر باشد یا به خاطر تناقض بین آنها باشد و یا هر نوع تقابل و تنافی که انسان نتواند به صدق هر دو ملتزم باشد. این تعارض در بخشگزارههای دستوری و توصیهای به این معنا خواهد بود که در علوم، برای رسیدن به هدف معینی دستور مشخصی ارائه شده و در دین، دستور متفاوتی و انسان در آن واحد برای نیل به هدف معین نمیتواند به هر دو دستور عمل کند. از این ناسازگاری که برای آدمی پیش میآید، تعبیر به تعارض میشود. بنابراین با تعریفی که از علم و دین ارائه کردیم، هر سه دیگاه یاد شده قابل طرح و بحث است.
اسلاید 17 :
لازم است به این نکته اشاره جدی داشته باشیم که وقتی متدینان سخن از تعارض به میان میآورند مراد، تعارض بدوی و ظاهری است و نه تعارض واقعی، یعنی یک متدین از آن جهت که متدین است، نمیتواند قائل به تعارض بین علم و دین باشد و چنین تعارضی در واقع وجود ندارد، چون علم درباره جهان هستی بحث میکند. علم، حاصل تلاش آدمی برای فهم قوانین حاکم بر جهان هستی است؛ جهان هستی و قوانین حاکم برآن، فعل خداوند است و دین در واقع تعالیم و آموزههایی است که قول خداوند است، سخنان الهی است که توسط انبیاء برای بشر فرستاده شده. و مسلما بین قول و فعل خداوند نمیتواند ناسازگاری وجود داشته باشد.
پس مواردی که متعارض به نظر میرسد، بدوی و ظاهری است. از این جهت است که متألهان راه حلهایی را برای رفع تعارض ظاهری و بدوی مطرح مینمایند و یا از طریق تحلیلها و تبیینهایی سعی میکنند نشان دهند که در واقع تعارضی وجود ندارد و اگر تعارضی به نظر رسیده به خاطر نقص فهم ما است، یا دین راخوب نفهمیدهایم و یا علم را.
اسلاید 18 :
بالاخره از میان سه وجه تعاضد، تعارض و توازی آنچه طبیعی به نظر میرسد، بحث تعاضد و تعاون است. چون فرضیه توازی وقتی قابل طرح است که علم و دین قلمرو مشترکی نداشته باشند و راجع به امر واحدی صحبت نکنند در این صورت میتوان گفت که اینها سیر موازی دارند و با توضیحی که دادیم، معلوم شد علم و دین قلمرو یکسانی دارند و راجع به امر واحدی صحبت میکنند، چه در خصوص گزارههای توصیفی ناظر به واقع و چه درخصوص گزارههای دستوری ناظر به ارزش.