بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
جلسه دوم سبک شناسی نظم
پیشینه سبک شناسی
پیشینة سبک شناسی را باید در یونان و روم جستجو کرد. افلاطون سبک را کیفیت و امتیازی تعریف میکنند که گویندهای به لحاظ برخورداری از الگوی مناسب و شایستة کلام از آن بهرهمند است و گویندهای دیگر به دلیل فقدان این الگوی مناسب، از آن بی بهره است؛ اما ارسطو سبک را خاصیت ذاتی کلام میداند و معتقد است هر اثری دارای سبک است حال این سبک ممکن است پست، متوسط یا عالی باشد. سبک خصوصیتی اکتسابی است اما به درجات مختلف تقسیم بندی میشود، رومیان نیز سبک را به درجات والا، معتدل و عامیانه تقسیم میکردند.
سبک شناسی به معنای حقیقی خود در ایران سابقهای ندارد و نخستین آثار این فن به صورت بسیار ضعیف در تذکرهها دیده میشود. تذکره نویسان در ترجمه احوال یک شاعر یا نویسنده در مورد سبک وی تسامح میکردند و گفتار را با تمجید و اغراق به پایان میرساندند.
اسلاید 2 :
مختصات سبکی
از میان انواع مختصاتی ((features در یک متن دیده میشود فقط برخی ارزش سبکی دارند.
یعنی در پدید آوردن آوردن سبک دخیلند که به آنها مختصّات سبکساز یا سبکآفرین یا سبکی(style Marker) گویند. این مختصات چه لفظی باشند و چه فکری و چه فکری و چه ادبی باید متکرّر باشند یعنی بسامد بالائی داشته باشند. مثلاً حمله به صوفی در تفکّر حافظ قاعده است و به انحناء مختلف بیان میشود: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد، صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد، صوفی شهر بین که چون لقمة شبهه میخورد. در سبک دوره هم مثل سبک فردی، مختصّات تکرار شونده هستند. مثلاً در زبان آثار دورة خراسانی آوردن با به آخر فعل شرط و جواب شرط امری معمول است:
اگر مملکت را زبان باشدی ثناگوی شاه جهان باشدی
اسلاید 3 :
اضطراب سبک
استفاده از مختصّات زبانی( و حتّی فکری و ادبی) دورههای متفاوت در یک متن، ارزش ضد سبکی است و باعث اضطراب سبک میشود. فریدون توللی در آن شعر معروف خود میگوید:
بلم آرام چون قوئی سبکبار به نرمی بر سر کارون همی رفت
به نخلستان ساحل قرص خورشید به دامان افق بیرون همیرفت
استعمال تکواژ «همی» در یک شعر نو(در کنار لغات جدیدی چون بلم و قو و کارون و .) کمال خامدستی است و حتی به شعر جنبة مضحکی داده است. استفاده از «همیرفت» به جای «میرفت» مختصّة زبانی کهن است. از این قبیل است آوردن «بم بر سر فعل ماضی (بنشست، برفت) که در برخی از اشعار به اصطلاح نو دیده میشود. حال آن که در زبان فارسی امروز هیچ کس به جای رفت، برفت نمیگوید.
* توضیحات بالا جدای از مسأله آرکائیسم است که استعمال واژهای کهن بنا به مقاصد بلاغی یا سبکی باشد.
اضطراب سبک فقط محدود به مسائل زبانی نیست: اگر کسی امروزه در شعرش هنوز پروانة بدبختی را به گرد شمع بچرخاند، دچار اضطراب سبک شده است.
اسلاید 4 :
نظم و شعر
کلام عادی منظوم، نظم نام دارد، حال آن که کلام ادبی منظوم، شعر نامیده میشود. به عبارت دیگر نظم معمولاً سبک ادبی ندارد:« ز فروردین چو بگذشتی مه اردیبهشت آید» این مصراع سبک ادبی نیست، زیرا فقط یکی از مختصّات سبک ادبی که آهنگین بودن باشد در آن دیده میشود. سبک ادبی در ترجمه آسیب میبیند، حال آنکه این مصراع را بدون این که آسیب مهمی ببیند میتوان به انحای مختلفی بیان کرد: بعد از فروردین ماه اردیبهشت است.
امّا معمولاً شعر به زبان تصویری است و در آن از بدیع و بیان که از لوازم مخیّل کردن کلام هستند استفاده میشود و خود زبان و نحوة بیان به اندازه موضوع بلکه به مراتب بیشتر از آن اهمیت پیدا میکند، به نحوی که نمی توان زبان را به آسانی و بدون آسیب، تغییر داد یا ترجمه کرد.
اسلاید 5 :
فرق سبک ادبی با سبک های دیگر
1- سبک ادبی و سبک علمی
زبان سبک علمی دقیق و موجز است. هر دال باید دقیقاً به یک مدلول روشن دلالت کند. در این زبان معمولاً از استعاره و تشبیه خبری نیست. بین فرستنده و گیرنده پارازیت وجود ندارد. امّا جریان های اندیشه و تخیل در هنر مندان بزرگ و دانشمندان گاهی سخت همانند است: هر دو ذهن باز و نرم و خیال اندیشی( (Loose association
دارند. آنجا که انشتین مشغول تصوّر قاب (Frame) های فضائی و سرعت نور است، گوئی شاعری است که در اعماق کهکشان خیال پر گشوده است. از اینجاست که نوعی ادبیات به نام داستان های تخیّلی علمی (science Fiction) به وجود آمده است که در آن هنرمند با تخیّل خود وارد افقهای علمی میشود.
حال آن که تخیّل ادبی قابل تجربة عینی و عملی نیست. نحوة استدلال شبیه به توجهات اساطیری انسان بدوی است و پایه در خیال دارد و معمولاً از نوع حسن تعلیل است.
اسلاید 6 :
2- سبک تاریخی و سبک ادبی
در روایات تاریخی، قهرمانان چنان که هستند وصف میشوند، از این رو قهرمانان تاریخی علی القاعده عادی و طبیعی و قابل تصور و دست یافتنی هستند(چهره portrait). حال آن که همان قهرمان در ادبیّات تبدیل به موجودات بیش از حد خوب یا بد، قوی یا ضعیف و به طور کلی اسطور (Myth) میشوند. خواننده دوست دارد یا مثل آنان باشد (رستم، علی(ع) یا هیچگاه مانند آنان نباشد(شغاد، یزید).
البته در تاریخ هم مانند ادبیّات «تقلید» مطرح است امّا به قول هوف تقلید آنان از نوعی دیگر است.
اسلاید 7 :
3- سبک ادبی و سبک مذهبی
سبک ادبی تا حدودی به سبک مذهبی نزدیک است امّا در مذهب پند و اندرز و اخلاقیّات و قوانین هدف اصلی است حال آن که این گونه مطالب میتواند یکی از موضوعات ادبی قرار گیرد امّا در مذهب هم مانند ادبیات با اعمال محیرالعقول و با چهرههای اساطیری مواجهیم. روایات مذهبی قابل تغییر و تصرّف نیستند، حال آن که این روایات در ادبیات مورد جرح و تعدیل قرار میگیرند. حافظ میگوید:
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضة دارالسلام را
یا:
پدرم روضة رضوان به دو گندم بفروخت باشم اگر من به جوی نفروشم
حال آن که مطابق روایات مذهبی از بهشت اخراج شد و حوا به فریب ابلیس از میوة ممنوعه خورد.
اسلاید 8 :
4- سبک ادبی، گفتار روان پریشان:
گاهی بین زبان ادبی و زبان بیماران روانی مخصوصاً کسانی که دچار زبانپریشی یا (aphasia) هستند مشابهتهایی دیده میشود. در زبان پریشی هم با اشتباه در کاربرد لغات مواجهیم که شبیه به مجاز و استعاره و تشبیه در ادبیات است. هنرمندان هم مانند بیماران روانی دارای دارای (Losse- association) یا ذهن شل و باز هستند.البته بیمار روانی آگاه نیست که اشیا را به اشتباه میبینند یا واژگان اشتباه به کار میبرد، حال آن که هنرمند تا حدود زیادی به کار خود واقف است. فرق دیگر این است که هنرمند هدفی را تعقیب میکند و به اصطلاح (goal oriented) است حال آن که بیمار روانی معمولاً از تصوّرات واهی خود هدفی مشخص ندارد.