فازي بالا می باشد، ساختار انگشتی از سطوح داخلی و خارجی به عمق غشا تشکیل می شوند و از طرفی ویسکوزیته بالاي محلول پلیمري مانع از تشکیل ساختار انگشتی می گردد. بنابراین یک لایه اسفنجی بین دو لایه انگشتی شکل تشکیل گردید. همچنین در سرعت بالاي جداسازي فازي، پوسته سطحی داخلی تشکیل می گردد. موقعی که پوسته سطحی تشکیل می گردد حفره ها بسیار کوچک اند که اندازه نانومتر آنها با میکروسکوپ الکترونیکی قابل مشاهده نبودند.تشکیل پوسته داخلی می تواند باعث کاهش جذب دي اکسید کربن گردد . همانطور که در شکل5 مشاهده می گردد براي حالتی که از سیال حفره با غلظت بالاي حلال استفاده می گردد (%80)،سرعت نفوذ حلال از محلول پلیمري به سیال حفره کاهش می یابد که باعث جداسازي فازي تاخیري می گردد. این اثر مانع از تشکیل پوسته داخلی می گردد. همچنین در این حالت جداسازي فازي تاخیري مانع از تشکیل ساختار انگشتی از داخل حفره گشته و ساختاري تقریباً اسفنجی براي غشا مورد نظر حاصل گردید.
در مورد اثر غلظت غشا درون فیبري تحقیقات نشان داده اندکه با کاهش سرعت جداسازي فازي محلول پلیمري یا کاهش سرعت انعقاد سازي می توان غشاهایی بدون پوسته سطحی تولید نمود. یکی از روشهاي کاهش سرعت انعقاد سازي،افزودن حلال پلیمري به سیال درون حفره غشا فیبر توخالی می باشد. زو و همکاران در سال 2008 با استفاده از محلول %30 دي متیل استامید به عنوان سیال درون حفره، غشاهاي پلی وینیلیدن فلوراید بدون پوسته داخلی ساختند که توانست میزان جذب دي اکسید کربن را افزایش دهد محققین به این نتیجه رسیده اند که افزایش سرعت جداسازي فازي می تواند باعث افزایش تعداد حفره هاي سطحی کوچک گردد که این مشخصات براي جذب دي اکسید کربن بسیار مناسب می باشند.[9]-[8]