* اگر روبروی آینه به تمرین خطابه بپردازیم، برای پیدایش اعتماد به نفس، مؤثر است.
*به خودمان تلقین کنیم که توانایی خطابه را داریم و دشواریهای کار را جزئی و قابل حل و غلبه بشماریم.
* به خود بقبولانیم که سخنوران معروف هم ابتدا بی تجربه بودهاند و مهارت را با تمرین و ممارست به دست آوردهاند.
* جلسه سخنرانی را همچون یک میدان نبرد تصور کنیم، که هرچه با روحیه تر باشیم، موفقتر خواهیم بود. با نداشتن روحیه، کار خراب می شود.
*گاهی شروع در سخن، مطالب بعدی را به یاد میآورد و نکاتی که فکر هم نکرده بودیم، هنگام خطابه بر ذهن و زبان جاری می شود. این نیز مایه قوت روح و اعتماد به نفس سخنران است. اندوختههای ذهنی و محفوظات، گاهی با شروع به سخن، به یاد می آید و ناطق را امداد می رساند.
* برای تقویت اعتماد به نفسی، باید از پیشنهادهایی که به انسان برای گفتن یک حرف یا اجرای برنامه یا سخنرانی می شود استقبال کرد. این مسؤولیت پذیری، نیروهای نهفته انسان را بیدار و فعال میسازد.
* کسی که خود را کاملاً برای ایراد سخن آماده کرده باشد، اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشست. پس باید برای کسب اینآمادگی کوشید.
مشکل خجالت کشیدن اغلب افراد، با مشکلی به نام «خجالت کشیدن» از ایراد سخن در حضور جمع، مواجهند و گرفتار دلهره و اضطراب میشوند. خجالت و منشأ آن چیست؟ و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟ آنکه خجالت میکشد، یعنی از نشان دادن و مطرح ساختن خود، ابا دارد، در خود آن شخصیت و استعداد را نمیبیند که به ایراد سخن بپردازد. فکر میکند خراب خواهد کرد، یا آبرویش خواهد رفت، یا ناتوانی اش برای دیگران آشکار خواهد شد، یا ممکن است به او بخندند یا مسخره اش کنند، یا برای خودش، وجهه و شخصیت کاذبی پنداشته، که میترسد اگراقدام کند، آن وضعیت و شخصیت فرو خواهد ریخت. اینها همه پندارهایی است که انسان را از رشد، باز می دارد. علی علیه السلام فرموده است: «فرنكات الهيبة بالخيبة وَالیاۓ بالمیرمان» مهارت و بیم داشتن، همراه ناکامی است، و خجالت کشیدن، مقرون به محرومیت است. عوامل و ریشه های خجالت، معمولاً اینهاست:
۱- فرهنگ و تربیت خانوادگی
۲- عدم اعتماد به نفسی
۳- ترس از مجهولات آینده
۴- احساسی حقارت و خودکمبینی
۵- انزوا و گوشه گیری
۶- احساس یک شخضیت موهوم و پنداری و ترس از زوال آن
۷- عدم تمرین و تکرار وقتی پدر و مادر، کودکان را از آغاز، از حرف زدن جلوی دیگران منع کنند و میدان عرض اندام و ابراز شخضیت به آنها ندهند،