برخی صاحب نظران نیز در برابر »شهراسلامی« قائل به »شهر مسلمانان« هستند. در این رابطه ژانت ابولغاد مینویسد: »شهر مسلمانان، اصطلاحی است که بر »شهراسلامی« ترجیح میدهم، چرا که اشاره اش به شهرهایی است که توسط مسلمانان ساخته شده است، یعنی کسانی که به اسلام اعتقاد دارند نه آن شهری که بطور مجرد »توسط اسلام ساخته شده است.
3« اگرچه نمیتوان به تمامی شهرهایی که مسلمانان در طی قرون مختلف ایجاد کرده اند، عنوان »شهراسلامی« را اطلاق نمود، اما عبارت »شهری که بطور مجرد »توسط اسلام« ساخته شده است« عبارتی نارسا بوده و خالی از اشکال نمیباشد،
زیرا اولا: بنا بر ماهیت دین اسلام، فعل و عمل مسلمین – و از آن جمله به نظم در آوردن سکونتگاههایشان – در طول تاریخ، تابعی از اعتقادات دینی شان بوده و در پی آن بوده اند تا حد امکان شهرهای خویش را برپایه ی مفاهیم اسلامی بنا نهند و ثانیا: »اسلام خود دین شهرها و شهرنشینی است، اما به اجتماعات انسانی توجهی خاص مبذول داشته است.
تفکر اسلامی بادیه نشینی را نفی نموده و مسلمانان را به شهرها فرا میخواند.1« در این مسیر، مجرد و ذهنی بودن و حتی آرمانی بودن شهر اسلامی توجیه پذیر نیست و حاصل تلاش اندیشمندان و شهرسازان مسلمان، در پرتو مفاهیم اسلامی، نمودهای بسیاری از »شهرهای مسلمانان« که یک »شهراسلامی« بوده اند را در طول تاریخ بر جای گذارده است.