بنیان مرگ ارادی در اشعار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری بنیان مرگ ارادی را تهذیب اخلاق و تصفیه درون از رذایل اخلاقی میداند چرا که رذایل اخلاقی در برابر حرکت تکاملی انسان مانع بزرگی است. با تخلیه و پیرایش درون از زنگارهای رذایل اخلاقی مقدمات تحلیه و تحصیل فضایل و صفات حمیده فراهم میگردد. در منطقالطیر هر یک از اوصاف مذموم اخلاقی پرندگان از نظر هدهد مانع سلوک ایشان است که تا از این صفات نمیرند و نفس خود را از گرداب هلاکت و نجاست آن رذایل اخلاقی نجات ندهند، واصل نخواهند شد.

صفاتی همچون توجه افراطی به ظواهر، زراندوزی و سختکوشی مشقت بار در کسب حطام دنیوی، جاه طلبی، تفاخر و مباهات، خست، حسد و خشم، خودبینی و غرور، انزوا به بهانه زهد و دلبستگی به تعلقات دنیوی، این عارف بزرگ، مادر اوصاف مذموم را نفس میداند که همه شرارت ها و رذالت ها از ان متولد می شود. از منظر شیخ نیشابور بدون التزام به شریعت نیل به حقیقت که هدف طریقت و سلوک است امکان پذیر نخواهد بود، بدین ترتیب شریعت معیار سنجش اعمال میگردد. از دیگر مسائلی که این عارف نامی بر آن تأکید می کند لزوم تبعیت از رهبر و پیشوایی کاردان و آفت شناس در طی طریق نیل به مرگ ارادی است.

در منطق الطیرعطار ، هر منزلی از طریق مرگ ارادی تا وصول به مرتبه فنا متضمن خطر و مخافتی است که در تمام این منازل، اشراف پیر راهشناسی (در منطقالطیر هدهد این وظیفه خطیر را برعهده دارد)، مدد جان سالک است. به اعتقاد عطار، وظیفه سالک که در طریق مرگ ارادی گام نهاده آن است که از حکم و فرمان رهبر، بی چون و چرا اطاعت کند تا از خودسری ها و انحرافات مصون ماند و به سلامت به مقصد دست یابد، مقصدی که مرگ اوصاف نفسانی مقدمه وصول بدان است. همچنین به اعتقاد وی تا عنایت و دستگیری حضرت حق نباشد طریقت برای سالک امکان پذیر نخواهد بود.