بر این اساس، اسلام امکان وجود و ایجاد سکونتگاههایی بر مبنای اعتقادات و باورها را برای پیروان خویش فراهم آوررده و چنانکه پیشتر آمد برخلاف »شهر تائوئیستی« و »شهر هندوئیستی« که امکان و مجال ظهور نداشته اند، »شهر اسلامی« هم از دیدگاه نظری امکان وجود داشته و هم نمونههای آن در طول تاریخ تجلی داشته است.
با توجه به مجموع مباحث مطرح شده، »شهر اسلامی« شهری است که دارای هویت ویژه فرهنگی، فضایی و تاریخی خاصی است. این »هویت فرهنگی و تاریخی و تمدنی نه تنها در مذهب، اخلاق، علم و تفکر بلکه در روابط فضایی و هویت شهری نیز ملحوظ و از تجسمی عینی و خارجی و تعریف شده برخوردار است2
«، این شهر »تجلیگاه اصول و ارزشهای فرهنگی و مورد باور انسان است، جهان بینی سازنده خویش را معرفی میکند و به اهدافی که اهلش برای خود قائل هستند گواهی میدهد.1« این شهر مفهومی آرمانشهری نیست و در طول تاریخ تلاش فیلسوفان، اندیشمندان و شهرسازان مسلمان نمونههای بسیاری از این سکونتگاهها را بوجود آوردهاست،
به دیگر سخن »ظهورامرمتعالیا مقدس از خلال واقعیت مادی، یعنی تجلی چیزی از مرتبه ای کاملا متفاوت که فراتر از واقعیت مادی است و در عین حال در اشیایی ظاهر میشود که جزو جدایی ناپذیر و مکمل دنیای طبیعی و خالی از قداست ماست2« که در این مورد در واقعیتی مادی و زمینی با نام شهر تجلی یافته است.