و بالاخره همراهی با هدهد، مرغان سالک را لایق سیمرغ نمود. از این رو عطار موکداً بیان می کند که مرید و مراد همراه و مکمل یکدیگرند.
شیخ نیشابور در توصیف احوال هدهد وی را با دو صفت ستوده است؛ از سویی او را هدهد عاشق می نامد و از دیگر سوی هدهد هادی، در این بین ارتباط بین عشق و هدایت نمایانگر مشرب عاشقانه عطار نیشابور است. قرعه افکندند، بسی لایق افتاد قرعه شان بر هدهد عاشق فتاد
هدهد هادی چو آمد پهلوان تاج بر فرقش نهادند آن زمان هدهد، راهبر عاشقی است که سالک را به عالم معانی رهنمون می کند. بعد از آن هدهد سخن آغاز کرد پرده از روی معانی باز کرد
هدهد، پیر و مرشدی است که موانع راه سلوک را به سالک گوشزد کرده، وی را از مهالکی همچون خود برتر بینی، حسادت و زراندوزی پرهیز می دهد. پیام هدهد، توصیه به تقوا و پرهیزگاری است، پرهیز از همه آنچه مبتنی بر نفس و هواهای نفسانی است. ویژگیهای مرغان سالک اطاعت محض از حکم و فرمان هدهد رهبر، سرلوحه سلوک مرغان سالک بود تا بدانجا که جان و تن خود را از او دریغ نداشتند: جمله او را رهبر خود ساختند گر همی فرمود سر می باختند عهد کردند آن زمان کو سرورست هم درین ره پیش رو هم رهبرست حکم حکم اوست،
فرمان نیز هم زو دریغی نیست جان
، تن نیز هم حاکم خود را به جان
فرمان کنم نیک و بد هرچ او بگوید آن کنم
سر بر فرمان هدهد نهادن، ثمره عزم جزم مرغان بود که نسبت به سیمرغ، معرفت و شناخت پیدا کرده بودند، گرچه این شناخت را هدهد به ایشان ارزانی داشته بود اما اراده و همت مرغان برای قدم گذاردن در راه، امری مهم است که نباید از نظر دور داشت. عزم ره کردند عزمی بس درست ره سپردن را باستادند چست نکته قابل توجه دیگر آن است که مرغان پس از سخنان اولیه هدهد و شناخت اولیه نسبت به سیمرغ، طالب شدند و قدم در راه نهادند اما آنگاه که با دشواریهای طریقت آشنا شدند نزد هدهد رفتند و برای معرفت یافتن هرچه بیشتر نسبت به سیمرغ، دست نیاز و طلب خود را به سوی هدهد دراز کردند و از وی خواستند تا آنان را راهنمایی و مشکل دل های ایشان را حل نماید.