بخشی از مقاله
آوندها
آوندها از سلولهای دوکی شکل کامبیوم تشکیل می شوند و از آنها کوچکتر هستید . طول آوند به طور متوسط کمتر از 1 میلی متر می باشند . قطر آوندها بین 10 تا 200 میکرون هستش که در صورت بیشتر بودن از 200 میکرون با چشم غیر مسلح دیده میشن .
آوندها 7-23 % حجم چوب را تشکیل می دهند .
آوندها انتهای بازی داشته و به صورت سر به سر به هم متصل هستند و در محل اتصال آوندها به هم دریچه آوندی وجود دارد که به سه نوع تقسیم می شود :
انواع دریچه آوندی :
ساده ( در گونه های بلوط – اکالیپتوس-راش )
نردبانی ( در گونه های شمشاد – انجیلی – شاه بلوط – توسکا – فندق – عنبرسائل – لاله درختی )
مشبک
عناصر آوندها به طرق مختلفی قرار می گیرند و شکلهایی رو درست می کنند که میشه تقسیم بندی زیر رو براشون کرد :
مماسی
شعاعی ( در ممرز)
مواج-( در ملج و آزاد )
شعله آتش – ( در بلوط و جل )
اریب(مورب )- ( در توت )
سینوسی شکل
علاوه بر این تقسیم بندی تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که حفرات آوندی در مقطع عرضی است :
منفرد
شعاعی
خوشه ای
** حفرات آوندها هیچ گاه به صورت مماسی به هم نمی چسبند .
منافذ آوندی نیز به صورت زیر تقسیم بندی می شوند :
نردبانی
متقابل نردبانی( در برش مماسی دیده می شوند )
متناوب
**بر روی دیواره آوندها هم منافذی وجود دارد که از نوع هاله دار و بدون سپر ( توروس) می باشند .
از نظر شکل خود آوندها هم تقسیم بندی زیر رو داریم :
مواج – گردو
تخم مرغی – بلوط
منقاری شکل – بارانک
خمیده – سرخ ولیک
بر روی دیواره ثانویه عناصر آوندها ضخامت مارپیچی از جنس خود دیواره وجود دارد که در گونه های زیر دیده می شود :
ممرز – نمدار – ملج – اوجا – لیلکی – توت – توس – آزاد – جل – گلابی – زیتون – ازگیل – شیردار
یکی از سوالات آسان و حتمی کنکور تقسیم بندی چوبها از نظر حفرات آوندی آنها در برش عرضی هستش که همون طور که میدونید به 3 دسته تقسیم میشن :
1- بخش روزنه ای : که آوندهای موجود در چوب بهاره بسیار قطور بوده و با چشم غیر مسلح دیده می شوند و تحول از چوب بهاره به تابستانه از نظر تغییر در اندازه قطر حفرات آوندی ناگهانی است .
2- نیمه بخش روزنه ای : حفرات آوندی در چوب بهاره نسبت به چوب تابستانه مشخص بوده ولی تحول تدریجی است .
3- پراکنده آوند : تفاوتی بین حفرات آوندی بهاره و تابستانه دیده نمی شود .
از جمله گونه هایی که بخش روزنه ای هستند و معروف هم هستند گونه های زیر هستند :
بلوط – لیلکی – آزاد – ون ( زبان گنجشک) – اقاقیا – ملج – اوجا – داغداغان
گونه های معروف پراکنده آوند :
خرمندی – راش – گردو – لرگ
هر چی به غیر از اینها بود میشه نیمه بخش روزنه ای! به همین راحتی !
نکته دیگه در مورد آوندها تیل هستش . تیل اصلا چیه ؟ همون طور که میدونید روی دیواره آوندها منافذی وجود داره همونهایی که هاله دار بودند و بدون توروس . اگه در اطراف اونها پارانشیم وجود داشته باشه این اتفاق میفته که پارانشیم از طریق منافذ دیواره آوند وارد آوند میشه و مسیر آوند رو مسدود میکنه . این اتفاق که میفته بهش تیل میگن . پس تیل در گونه هایی دیده میشه که : 1- منافذ روی آوندهاشون درشت باشه! 2- پارانشیم آوندی داشته باشند . 3- خشکسالی و این مسائل هم میتونه در ایجاد تیل نقش داشته باشه .
در گونه های زیر تیل دیده میشه :
بلوط سفید – اقاقیا – بلند مازو – آزاد – گردو – راش – ملج
نکته :!!! بلوط قرمز تیل نداره!!
تیل معایب زیر روداره :
1- چوب خشکنی رو سخت میکنه
2- اشباع چوب رو سخت می کنه
3- استفاده در خمیر کاغذ رو مشکل می کنه
مزیتشم : استفاده در درهای بطری
بلندترین عناصر آوندی رو گونه های زیر به ترتیب دارند :
توسکا > گردو > چنار > ممرز
بلندمازو هم بلندترین طول آوند رو داره . ( آخه میدونین که آوند از عناصر آوندی درست شده )
گونه هایی که کوتاه ترین آوندها را دارند : ون – لیلکی
** هر چه تعداد آوند ها در واحد سطح بیشتر باشه دانسیته چوب کمتره !
** هر چه قطر آوندها بیشتر باشه تعداد آوندها در واحد سطح کمتره !
گونه ها با آوندهای ریز اینان :
شمشاد – انجیلی – نمدار
با آوندهای درشت هم میشه : اکالیپتوس و همه بخش روزنه ای ها .
** تنها در گونه های بخش روزنه ای شیار آوندی وجود دارد .
با تبدیل چوب بهاره و تابستانه : ( در گونه های بخش روزنه ای این طور است در پراکنده آوندها تفاوتی ندارد )
طول آوند زیاد می شوند .
حفرات آوندی حاوی بلور هم :
زیتون – انگور
پلاژ هم مجموع آوندها و پارانشیمهای چوب تابستانه در مقطع عرضی هستش که در درختهای خانواده اولماسه دیده میشه ( ملج , اوجا , داغداغان , نارون )
این تمام مطالبی هستش که به جرات میتونم بگم دیگه مطلب دیگه ای در مورد آوندها پیدا نمیکنید در کتاب اطلس ! البته من اگه باز چیزی دیدم مینویسم ولی فکر نمیکنمJ
الان شاید بگید ما چه جوری اسم این هم گونه رو حفظ کنیم . یه روش قدیمی که همتونم بلدید اینه که اول اسمهای هر درخت رو نوشته و با حرفهای اولشون یه کلمه بسازید .
مثلا من خودم برای بخش روزنه ای ها کلمه : بلا وام رو ساختم .
بعد خانواده ها رو یاد بگیرید مثلا خانواده اولماسه شامل ( ملج , اوجا , داغداغان , نارون ) هستش اگه بخش روزنه ای مثلا اوجا و ملج هستند صد در صدر داغداغان و نارون هم هستند اینجوری میتونید بهتر بفهیمد یا مثلا تو گونه های پراکنده آوند ما لرگ و گردو داریم که هر دوشون از دسته ژوگلانداسه هستند .
ساقه
شکل کلی ساقه به صورت مخروط است که در ناحیه یقه قطر بیشتری داشته و در انتها باریک است. بعضی از گیاهان مانند نخلها ساقه استوانهای دارند. ساقه در نهاندانگان تنوع فراوان داشته و به صورت ریزوم ، پیاز ، ایستاده ، خزنده ، غدهای ، شناور ، گوشتی و حتی برگ مانند هستند. طول ارتفاع و عمر ساقه در نهاندانگان بسیار متفاوت است و از چند روز تا چندین سال و از قطر چند میلیمتر تا چندین متر فرق میکند. عمر ساقه تا شش هزار سال نیز دیده شده ، طول آن در عدهای از درختها تا 100 متر هم رسیده است. در عدهای از گیاهان خزنده نواحی حاره طول ساقه از 300 متر تجاوز میکند.
رشد قطری در ساقه گیاهان دو لپهای نامحدود ، ولی در گیاهان تک لپه محدود و یا رشد قطری ندارد. محل اتصال برگ روی ساقه معمولا همراه با کمی برجستگی به نام گره است و در محل اتصال برگ و ساقه معمولا مریستم مولد جوانه وجود دارد. فاصله بین دو گره را اصطلاحا میان گره میگویند. ساقه اصلی یا تنه گیاه از رشد جوانه راس (ژمول) که بین لپههای گیاهک دانه وجود دارد ناشی میشود. از رشد جوانههای جانبی ساقه اصلی ، ساقههای فرعی یا ساقه گل دهنده (گل آذین) که کاملا مشابه به ساقه اصلی هستند ظاهر میشوند.
تنوع ساقه در نهاندانگان
ساقه نیز مانند ریشه نسبت به محیط زیست وظیفه و کاری را که به عهده دارند، تغییر شکل داده ، انواع متفاوت دارند. بدیهی است که این تغییر شکل ارتباطی به وضع انشعابات ساقه یا شکلی که بر اثر این انشعابات پیدا میکنند ندارد. ساقه به جز در گیاهان علفی که به علت کیفیت تورژسانس سلولها حالت ایستاده دارند، در گیاهان چوبی وجود بافت استحکامی یا مقاوم عامل اصلی ایستادگی ساقه بشمار میرود. بافت استحکامی که در ساقهها باعث حالتها و انواع مختلف ساقه میشود
مانند ساقههای پیچنده ، پیچان ، بالا روندهها که با رفتن آنها بر اثر پیچیدن به دور محل یا به کمک پیچکها که از تغییر شکل ساقه و یا برگ بوجود میآیند صورت گرفته یا به کمک ریشههای نابجا و مکنده و خارها و عوامل دیگر است که به تکیه گاه چسبیده ،
بالا میروند شکل کلی ساقههای بالا رونده تقریبا مشابه هم و تقریبا هم نواری شکل ، شیاردار و غالبا با پیچ و غالبهای مخصوصی هستند و جهت پیچش ساقههای پیچان در گونههای مختلف معمولا ثابت است. ساقههای پیچان در ساختار داخلی نیز با ساقههای عادی اختلاف داشته ، گاهی دارای چند استوانه آوندی بوده ، حتی در منطقه پوشش نیز غالبا دارای دستههای آوندی هستند.
ساقههای خزنده که روی زمین میخزند، گاهی عامل تکثیر غیر جنسی به شمار آمده از محل گرهها ، یا بندهای آنها ریشههای نابجا خارج شده ، در خاک فرو میروند. چنانچه قسمتی از این نوع ساقهها را که ریشه نابجا دارند از آن جدا کرده جدا بکارند، قسمت مزبور به زندگی خود ادامه داده ، رشد کرده ، پایه جدیدی از گیاه را بوجود میآورد (روشی که در تکثیر توت فرنگی بکار میرود)، به ساقههای خزنده دارای ریشه نابجا و دارای قدرت تکثیر رویشی ، استولون میگویند.
تغییرات ساقههای فرعی
ساقههای فرعی نسبت به محیط و کار ، ممکن است دچار تغییرات شدید شده ، به پیچک یا خار تبدیل شوند. خارهایی که نسبت به نیاز گیاه از تغییر شکل ساقه بوجود میآیند ممکن است ساده ، منشعب و یا فاقد برگ باشند.
کلادود یا برگ نما
یکی از تغییرات عمیق ساقههای فرعی ، تبدیل شدن آنها به فیلوکلاد یا کلادود است. کلادود یا برگ نماها نشانههای کوتاهی هستند که تقارن محوری خود را کم و بیش از دست داده ، کم و بیش پهن شده و شباهتی به برگ معمولی را پیدا کردهاند. کلادودها از نظم خاص قرار گرفتن برگها روی ساقه پیروی نکرده ، همان حالت انشعابات ساقه را حفظ میکنند. ساختار درونی کلادودها ، تقریبا همان ساختار درونی ساقه است و علاوه بر این روی این برگهای کاذب همانند شاخههای جوان ، جوانههای جدید بوجود میآیند. بهترین نمونه کلادودها را در گیاهان تیره مارچوبه ، بخصوص در کوله خاص و در همیشک که گل فروشها به غلط به آن بامبوس میگویند.
ساقههای فرعی آبدار یا گوشتی
ساقه اصلی نیز گاهی گوشتدار ، یا آبدار میشوند. در حالت اخیر ساقههای فرعی نیز مانند ساقههای اصلی گوشتدار میشوند. این حالت را به ساقههای گیاهان نواحی شور ، مانند بعضی از نسها تیره اسفناج و همچنین در کاکتوسها و فرفیونهای گوشتدار نواحی حاره میتوان دید. این دسته از ساقهها غالبا ظاهری بدون برگ داشته ، برگهای آنها غالبا تبدیل به فلسهای کوچک و یا خارمانند میشوند. ساقههای گیاهان گوشتدار نواحی گرم و خشک و یا شور غالبا شکل بندبندی دارند. ساقههای غدهای حالت دیگری از تغییر شکل ساقه به شمار میآیند.
ساقههای غدهای
حالت دیگری از تغییر شکل ساقه به شمار میآیند. تشکیل ساقههای غده معمولا از هنگام رویش گیاهک و از تورم ساقچه اصلی که روی لپهها قرار دارد و یا از تورم محور زیر لپهای آغاز میشود. در هر حال این ساقههای غدهای مانند سیلکلامن و بعضی از آلالهها برخلاف ریشه یا ریزوم غدهای همیشه در سطح خاک قرار میگیرند.
ساقه زیرزمینی یا ریزومها
ریزومها در زیر خاک قرار داشته ، دارای جوانه و برگهای فلسی شکلاند. ساقههای زیرزمینی معمولا به صورت محورهای افقی در زیر خاک قرار گرفته ، کمتر حالت عمودی مانند ریشه را در خاک دارند. ریزومها نیز مانند استولنها میتوانند عامل تکثیر غیر جنسی گیاه باشد. زیرا از این اندامهای زیرزمینی نیز علاوه بر ساقههای هوایی ریشههای نابجا (مانند ریزوم زنبق یا مهر سلیمان) ریزومها غالبا مواد غذایی نظیر نشاسته را در خود ذخیره میسازند.
ساقههای زیرزمینی علاوه بر شکل ریزومی ساده ، گاهی اشکال مختلف دیگر داشته ، مانند غده سیب زمینی که بخشی از ریزوم با چندین میان گره است که با ذخیره و تراکم مواد نشاستهای بطور غیر طبیعی قطور میشود در سیب زمینی هر قدر تعداد میان گرهها در تشکیل غده بیشتر و محیط رویش مساعدتر باشد، غده حاصل بزرگتر خواهد بود. روی غده سیب زمینی معمولا جوانههایی که تعداد آنها معرف میان گرههای تشکیل دهنده غده است وجود داشته ، سطح آن را پوشش چوب پنبهای میپوشاند.
سوخها
دسته دیگری از ساقههای زیرزمینیاند که غالبا بسیار کوتاه ، متورم و حاوی مواد غذایی فراوان هستند. شکل سوخها غالبا کروی بوده ، بالا و پایین آنها فرورفتگی دارد (مانند سوخ زعفران). سوخها مانند سایر ساقههای زیرزمینی پوشیده از برگهای فلس مانند بوده ،
انواع مختلف دارند. مانند سوخ پیازها که مواد غذایی در برگهای فلس مانند آنها ذخیره شده یا سوخ سیر که مواد غذایی در تنها پوشش جوانههای زیرزمینی آن اندوخته میگردد. جوانههای جانبی واقع در کنار فلسهای زیرزمینی سوخ میتوانند در شرایط مناسب رشد کرده ، ساقههای هوایی را بوجود آورند (در پیاز معمولی جوانههای جانبی کمتر رویش مییابند.).
محورهای برگی
محور هوایی اکثر گیاهان تک لپهای از نظر وضع و مسیر آوندها نوعی ساقه برگی به شمار میآید. زیرا تمام دستجات آوند این نوع ساقهها ، ناشی از کامبیوم خارج آوندی است که در حاشیه بخش پوستی ساقه قرار دارد. آوندهای حاصل از کامبیوم مزبور پس از طی چند میان گره متوجه بخش داخلی محور ساقه شده ، پس با یک انحراف سریع گریز از مرکز ، از آن خارج و وارد برگ میگردند به عبارت دیگر ساقه هوایی گیاهان تک لپهای ناشی از اجتماع دستجات آوندی برگها هستند.
محورهای ساقهای
در گیاهان دو لپهای ، آوندهایی که از محور (ساقه) وارد برگ میشوند خود انشعاباتی از دستجات آوندی ساقهاند. در برش عرضی ساقه دو لپهایها بطور کلی دو بخش پوست و استوانه آوندی که در آن دستجات آوندی روی یک حلقه قرار دارند دیده میشود و در مقایسه با مقطع ساقه گیاهان تک لپهای که در آن آوندهای بیشماری روی حلقههای متعدد هم مرکز قرار دارند متفاوت است. بنابراین با یک نظر ساده میتوان هر حلقه آوندی را در ساقه تک لپهایها به یک برگ ارتباط داد.
در عدهای از گیاهان تک لپهای حتی محور برگی نیز به صورت اشاره شده وجود ندارد و آنچه به ظاهر ساقه هوایی به نظر میآید نیام پیوسته برگهاست که لفاف مانند روی هم قرار دارند و مانند ساقه موز در مقایسه برش عرضی ساقه دو لپهایها و محور هوایی تک لپهایها گاهی حالات حد واسط نیز دیده میشود مانند ساقه اختری از تک لپهایها که در مقطع عرضی ساختاری شبیه برخی از دو لپهایها مانند شقایق دارند.
بافتشناسی
بافتشناسی بررسی میکروسکوپی تشکیل، ساختار و کارکرد بافتهاست.
دانشهای زیستی مرتبط با بافتشناسی از این قرارند:
• یاختهشناسی یعنی بررسی یاختهها، این دانش یک سطح پایینتر از بافتشناسی قرار دارد.
• کالبدشناسی: بررسی اندامها
• ریختشناسی: بررسی کلیه سازوارهها (ارگانیسمها)
گونههای بافت
بافتهای بَخشینهای (مریستمی):
۱-مریستمهای انتهایی
۲-مریستمهای آوندی
۳-لایه زاینده (کامبیوم) چوب پنبه
۴-بخشینه (مریستم) میان-بافتی بافتهای غیر مریستمی:
• بافتهای ساده
۱-پارانشیم
۲-کلانشیم
۳-اسکلرانشیم
۴-بافتهای ترشحی
۵-روپوست
بافتهای مرکب:
۶-بافت چوب
۷-بافت آبکش
بافتهای مریستمی
بافت بَخشینه (مریستم Meristem): شامل یاختههای جنینی است که میتواند به سلولهای بالغ تبدیل شود و تخصص پیدا نماید. که به این پدیده زیستی، اصطلاحا تمایز (differentiation) گویند.
مریستمها یا بافتهای مریستمی بافتهایی هستند که یاختههای آنها بطور فعال تقسیم میشوند.
یاختههای تازهای که ساخته میشوند معمولاً کوچک بوده و ساختمانهای قوطی مانند و شش ضلعی تشکیل میدهند. هر کدام دارای هسته نسبتاً بزرگ در وسط بوده و کریچههای (واکوئلهای) ریز دارند و یا فاقد کریچه هستند. بتدریج که بالغ میشوند بر حسب نقش نهایی خود شکلها و اندازههای متفاوتی ایجاد میکنند.