یکی دیگر از راه های ساده به دست آوردن اطلاعات اولیه در مورد موضوع موردنظر مراجعه به منابع دست اولی است که خود آنها نوشته اند. منابع دست اول به اصلی هر اثریا نوشته گفته می شود مانند کتاب شاهنامه، مثنوی، دیوان شمس و منابع دست دوم نقدها و کتابها و مقاله هائی است که درباره نویسندگان و بزرگان و آثار آنان نوشته شده است.) معمولاً در مقدمه هر یک از آثار نویسندگان و شاعران شرح حال، خلاصه کارها و اطلاعات سودمند دیگری را می توان یافت. یک دانشجوی رشته شیمی یا فیزیک ممکن است در مورد ماده خاصی و یا دستگاهی که در محاسبات و اندازهگیریهای فیزیکی به کار میرود اطلاعی نداشته باشد و بخواهد مقالهای در آن زمینه بنویسد. وی به راحتی می تواند با مراجعه به دائرةالمعارف ها و یا فهرست کتاب های رشته خود این اطلاعات را به دست آورد.
بنابراین اگر اطلاعات زیادی از موضوع خاص مورد نظر خود نداریم میتوانیم از راه درست این اطلاعات را ردیابی کنیم و به دست آوریم. ولی اطلاعات اولیه در مورد روش نوشتن، جمله بندی، پاراگراف نویسی و فصل بندی و آگاهی از لغات و بار معنایی آنها (توجه به تفاوت معنی کلماتی مانند نابینا، کور، روشن دل با روستایی و دهاتی و یا مثال معروف بنشین، بفرما و بتمرگها) و جای کاربرد هر یک چیزی است که به شخصی پژوهشگر و یا نویسنده مربوط می شود و لازم است کسی که میخواهد قلم به دست بگیرد و در کار نویسندگی و یا پژوهش پیشرفت کند، این گونه آگاهیها را به طور دایم در خود تقویت نماید و با خواندن و مطالعه و تمرین مداوم خود را کاملاً مجهز نماید. زیرا سبک و طرز نگارش و طرز ارائه مطالب و لغات و کلمات و اصطلاحاتی که به کار میبرد درگیرایی مطلب و نوشته او تأثیر فراوان دارد. البته در نوشته های پژوهشی باید مطالب را خیلی سرراست، روشن، بدون تکلف و ساده نوشته و سعی کنیم با استدلال های منطقی و قابل قبول خواننده را به هدف مورد نظر خود هدایت
کنیم.
ولی در ویژگی های نوشته های ادبی و داستان میزان تجربه های قبلی نویسنده، دقت نظری که بر جزئیات و به اطراف خود داشته و تجربه هایی که در دوره تحصیلات، در مدرسه، در بازی ها، در میان کتابها، از معاشرت با مردم، به هنگام گذر از خیابان، از مسافرت ها، از سرگرمیهای شخصی، از کارهایش و از مشاهدات روزمره زندگیش و محیط اطراف خودش به دست آورده و از حدودی که قوه تخیلی و یا استدلال و نتیجه گیری درست را در خود تقویت کرده، و از میزان کنجکاوی و دقتی که در مواجهه با حوادث مختلف به کار برده است که مجموعاً طرز تفکر خاص وی را تشکیل میدهد، حکم چاشنی غذا را داشته، و به همراه نحوه نویسندگی و کلمات، اصطلاحات، ضربالمثلها، طنز و ظرافت هائی که به کار میبرد. نوشته او را رنگ و جلا و گیرایی خاص خودش را خواهد شد
زمینه قبلی ذهنی نویسنده یعنی تجربههای زندگی و تخیلات وی که به طور مداوم در حال وسعت است. ارزش نظریه ها و تجربه های تازه ی او میتواند با سعی در به خاطر آوردن علاقه های خفته و خاطرات نیمه فراموش شدهاش افزایش یابد. نویسنده می تواند تمام فکر و ذهن خود را وادارد که به مقالهاش معطوف گردد. حال اگر چنین کوشش همه جانبه ذهنی به عمل آید نوشته جان و روح خواهد داشست و یک نوشته خشک و بی حالت نخواهد بود و علاوه بر آن تأثیر شخصیت خود نویسنده نیز کاملاً در لابلای مطالب آن منعکس خواهد بود.