خوانی» از « تند خوانی» جداست. چنان نیست که تند خوان ملازم در نیافتن کامل مطلب باشد. میتوان هم سریع خواند، هم صحیح و دقیقی، محتوا را در مختصر خوانی، هدف آن است که به مطالب مهم و عمده یک نوشته، مجله، روزنامه یا کتاب دست یافت، ولی در تندخوانی، هدف آگاهی از مطالب همه کتاب است، لیکن در زمانی کمتر و با سرعتی بیشتر. شگفت نیست که اگر بشنویم کسی یک کتاب صد صفحه ای را در پنج دقیقه با این شیوه، مطالعه می کند! لازم است انسان خود را به اینگونه مطالعه عادت دهد. در هر صورت، باید به نحوی توازن مطلوب میان حرکت چشم روی عبارات کتاب و سرعت ادراک مطلب را ایجاد کرد. محاسبه زمان صرف شده برای مطالعه، میزان موفقیت را نشان میدهد. شما در هر دقیقه چند کلمه می خوانید؟ ۱۰۰ کلمه ؟ ۵۰۰ کلمه ؟ ۱۰۰۰ کلمه ؟
با محاسبه تعداد کلمه های یک سطر و سطرهای یک صفحه حدوداً تعداد کلمه های آن صفحه به دست می آید و با ضرب تعداد صفحات خوانده شده در کلمه یک صفحه، میتوان میزان کلمات خوانده شده در مثلا یک یا پنج دقیقه را به دست آورد. کلمه شامل حتی «و»، «را»، «در» و «با» می شود. اگر در هر دقیقه ۱۰۰۰ کلمه را بخوانید، نسبتاً خوب است و با تمرین و ممارست می توان به این پایه رسید. بعضیها خیلی سریعتر از این هم میخوانند. اگر در شرایط عادی، مثلاً در ده دقیقه، ده صفحه می خواندید، پس از تمرین اگر توانسته باشید میزان صفحات مطالعه را در همین مدت زمانی افزایش دهید یا میزان وقت مصروف را کم کنید، به توفیقی دست یافته اید.
البته میزان علاقه انسان به موضوع و کتاب مورد مطالعه، بی تأثیر نیست. کتاب محبوب را با اشتیاق و انگیزه بیشتری می توان خواند. این تمرین را میتوان بطور همزمان برای چند نفر اجرا کرد. مثلاً مقاله با داستانی را در اختیار دو نفر یا بیشتر گذاشت و دید کدامیک زودتر آن را میخواند و آماده است خلاصه اش را بگوید یا به سؤالاتی درباره آن پاسخ د هلال . برای اینکه در خواندن، سطرها را گم نکنیم، میتوانیم از انگشت استفاده کنیم و همراه سرعت دید، انگشت را هم را از روی کلمات و جملات و پاراگرافها عبور دهیم. مطالعه همراه با حرکت دادن لب، کار خواندن را معطل میکند. باید تنها از چشم کمک گرفت و مطالعه کرد. روی واژه ها خیره شدن و کلمه به کلمه خواندن هم باعث کندی مطالعه است. باید در اثر سرعت، نگاه از روی کلمه های بلغزد و درنگ نکند و به عقب بر نگردد و جمله، دوباره خوانده نشود. در هر جمله و هر سطر برخی کلمات نقش اصلی را در ایفای مقصود بر عهده دارند، برخی چندان سهیم نیستند.