نتايج استنباطي و آزمون فرضيه هاي تحقيق حاکي از آن است که در هر دو گروه ، شش فرضيه از هفت فرضيه تاييد و تنها يک فرضيه تاييد نشده است . در گروه اول رابطه دسترسي به حمل و نقل عمومي و در گروه دوم ، نيز رابطه رضايت از کيفيت واحد مسکوني با تمايل به ارتقاي واحد مسکوني تاييد نشده است .
حضور ناچيز گروههاي غير بومي مستأجر بيانگر ناچيز بودن «شکاف اجاره املاک» و «شکاف قيمت املاک» در محله است . لذا مراحل ترک، رهاسازي و جايگزيني گروههاي مهاجر غير بومي که لازمه اوليه اعيان سازي از طريق نيروهاي بازار است ، بايد به وقوع بپيوندد.
بنابراين ساکنان اوليه بايستي ، نقش اعيان سازي را به عهده گيرند و نگذارند که از طريق خروج تدريجي گروههاي درآمدي بالا و ترک و رها سازي، «شکاف اجاره املاک»روز به روز گسترش يابد.
علاوه بر کيفيت پايين مصالح ساختماني و کمبود فضاهاي آموزشي، بهداشتي و تفريحي فوق الذکر، مسايلي از قبيل : شلوغي و بزهکاري از مشکلات عمومي محله بشمار ميروند. بخشي از تئوري اعيان سازي که شامل «اصلاح مسکن » و بهبود محيط سکونتي است ، تأييد ميگردد.
بنابراين ايجاد محيط محلهاي مطلوب زندگي ساکنان نيازمند بهبود شرايط زيست محيطي محله به ويژه تأمين امکانات گذران اوقاع فراغت ، خدمات آموزشي و بهداشتي خانواده ها است . اين خدمات نقش عمده اي در خروج سرمايههاي انساني و مادي از محله دارد، و«سکونت پايدار» را امکان پذير مينمايد. بهبود زيرساختها در واقع تزريق سرمايه به محلات است که باعث بهبود کيفيت محيطي و تعلق ارزش افزوده اي به املاک ميگردد و زمينه را براي ادامه زندگي طبقات متوسط موجود در محل و جلوگيري از خروج طبقات بالا فراهم ميآورد.