بخشی از مقاله
چکیده :
برگه 1:50000 خنجین در برگه 1:100000 فرمهین در استان مرکزی واقع شده است. این منطقه بخشی از پهنه ایران مرکزی در کمربند متالوژنیک ارومیه-دختر می باشد که در این کمربند پتانسیل های بسیار خوب فلزی وجود دارد. برای معرفی نواحی امیدبخش فلزی در این منطقه به شناسایی آلتراسیون ها و گسل های محدوده مورد مطالعه با استفاده از پردازش تصویر ماهواره ای ASTER و DEM منطقه پرداخته شد. برای دستیابی به این هدف پس از پیش پردازش تصویر ماهواره ای حاصل از سنجنده Aster، روش های ترکیب رنگی کاذب ، روش-LS
Fitو روش MFاستفاده شده و آلتراسیون های آرژیلیک، فیلیک، پروپیلیتیک و اکسیدآهن شناسایی شدند. همچنین گسل ها و خطواره های محدوده مورد مطالعه نیز با روش فیلتر Median بر روی تصاویر و روش Shaded relifeبر روی DEM استخراج شدند. پس از تلفیق لایه های حاصل شده از گسل ها و آلتراسیون ها در نرم افزار Arc GIS، محدوده های محتمل بر کانی زایی مشخص شدند. با توجه به کشیدگی آلتراسیون های بارزسازی شده بر روی گسل ها، احتمال وجود سیستم هیدروترمال در محدوده مورد مطالعه وجود دارد.
مقدمه :
برگه 1:50000 خنجین در شمال غربی برگه زمین شناسی1:100000 فرمهین در استان مرکزی قرار دارد. این برگه بخشی از پهنه ایران مرکزیست و در کمربند متالوژنیک ارومیه-دختر واقع شده است. در این کمربند پتانسیلهای طلا، مس و دیگر فلزات وجود دارد که این مسئله به اهمیت موقعیت محدوده مورد مطالعه می-افزاید. پردازش تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی - GIS - ابزار مهمی در شناسایی پتانسیل ها و دخایر معدنی می باشند، از این رو در این مقاله سعی شده است که از این ابزارها جهت شناسایی نقاط پتانسیل دار معدنی استفاده شود.
زمین شناسی منطقه مورد مطالعه :
برگه 1:50000 خنجین بین طول جغرافیایی 30 و 49 تا 45 و 49 و عرض جغرافیایی 45 و 34 تا 00 و 35، در شمال غربی برگه 1:100000 فرمهین در استان مرکزی واقع شده است. از راه های دسترسی به منطقه شامل جادههای کمیجان- فرمهین ، چاه میان- فرمهین میباشد. بر مبنای نقشه 1:100000 فرمهین، واحدهای سنگی محدوده مورد مطالعه را توف های ریولیتی داسیتی، توف های برش اسیدی تا بازیک و گدازه های تراکی آندزیتی، توف های سیلیسی و گدازه های ریولیتی که در جنوب شرقی و سنگ های آهکی و مارن ها که در شمال و غرب برگه مورد مطالعه قرار دارند تشکیل داده اند. - شکل . - 1
پیش پردازش داده ها :
به منظور دریافت اطلاعات از تصاویر ماهواره ای لازم است پیش از استفاده از آن ها پیش پردازش های رادیومتری و هندسی بر روی تصاویر خام صورت گیرد. برای تصحیح رادیومتری تصاویر در این مطالعه از روش FLAASH استفاده شد. این روش از مدل انتقال رادیانس MODTRAN4 برای حذف اثرات اتمسفری استفاده می کند همچنین ابزاریست که طول موج های مرئی، مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز کوتاه را تا محدوده 2/5 میکرومتر پشتیبانی می کند.
- اکبری،ا.شکاری بادی،ع، - 1393 پردازش تصویر ماهواره ای به منظور شناسایی آلتراسیون ها : روش ترکیب رنگی کاذب : - FCC - نمایش داده های تصویری بصورت رنگی در شناخت پدیده های مختلف به طور بصری دارای کارایی زیاد است. از تلفیق سه باند تصویر با فیلترهای رنگی قرمز، سبز و آبی - رنگهای اصلی - می توان یک تصویر رنگی بدست آورد.
با تغییر کانال های تصویر می توان تصاویر رنگی مختلف ایجاد کرد که هر کدام پدیده ویژه ای را با مشخصه بهتر و با رنگ واضح تر نمایش دهد. با توجه به منحنی های USGS نمونه گیری مجدد شده - Resampling - با باندهای سنجنده ASTER - شکل - 2، مشاهده می شود که، کانیهای دارای پیوند AL-OH مانند کائولینیت، موسکویت، مونتموریونیت و ایلیت - کانیهای شاخص زونهای آلتراسیون فیلیک و آرژیلیک - دارای حداکثر انعکاس در باند 4 ناحیه SWIR سنجنده ASTER و کانیهای دارای پیوند Mg-OH مانند کلریت و اپیدوت - شاخص زون آلتراسیون پروپیلیتیک - در باند 8 محدوده طیفی SWIR سنجنده ASTER دارای جذب بالا می باشند.
روش LS-Fit
روش LS-Fit ، یک رگرسیون خطی بین فرکانس های بالا - جذب - و پایین - بازتاب - ایجاد می کند که منجر به تولید یک چند جمله ای می شود. این چندجمله ای فرکانس های بالا - جذب - را نگه می دارد و تصویری از رفتار طیفی جذبی را تولید می کند. خروجی این الگوریتم دو باند می باشد که عبارتند از: Residual image و Prediction . image تصویر Prediction که بر اساس پیش بینی سایر باندها است، بیشترین شباهت را با سایر باندها دارا می باشد. اما در مقابل تصویر Residual چون خطای پیش بینی است، نشان دهنده اختلاف باند مذکور با سایر باندها است.
از تصویر Residual می توان جهت بارزسازی و استخراج عوارض مشخص استفاده نمود - . - Nouri,Jafari,Arain,Feizi,2012درمحدوده مورد مطالعه مقدار مثبت LS-Fit باند 2 مناطق حاوی اکسیدآهن - شکل - 4 مقدار منفی LS-Fit باند 6 مناطق حاوی آلتراسیون فیلیک و آرژیلیک - شکل - 5 و مقدار منفی LS-Fit باند 8 مناطق حاوی آلتراسیون پروپیلیتیک - شکل - 6 را نمایش می دهند.
روش فیلترگذاری انطباقی : Matched Filtering - MF -
در روش فیلترگذاری انطباقی پس از اعمال تصحیحات اتمسفری بر روی داده های خام هر یک از فریم ها و Resample نمودن منحنی طیفی هر یک از کانی های شاخص با اعمال الگوریتم موجود تصویری به وجود می آید که در آن مکان های هدف به رنگ روشن نمایان می شوند. هیستوگرام تصویر حاصل معیاری برای تعیین میزان آستانه جهت مشخص نمودن اهداف ها مورد نظر می باشند.
برای افزایش دقت در مشخص کردن مناطق حاوی کانی های مورد نظر حد آستانه را افزایش داده تا پیکسل هایی که بیشترین احتمال را دارند نمایش داده شود. در این مطالعه با توجه به کانی های شاخص هر کدام از دگرسانی ها، از رفتار طیفی کانی های هماتیت برای بارزسازی دگرسانی اکسیدآهن - شکل - 7، از رفتار طیفی کانی های کائولینیت و دیکیت برای بارزسازی دگرسانی آرژیلیک - شکل - 8، از رفتار طیفی کانی های موسکوویت و ایلیت برای بارزسازی دگرسانی فیلیک - شکل - 9و از رفتار طیفی کانی های کلریت برای بارزسازی دگرسانی پروپیلیتیک - شکل - 10 استفاده شد.
پردازش تصویر ماهواره ای و DEM به منظور شناسایی گسل و خطواره ها :
برای تشخیص گسلها و خطواره های محدوده مورد مطالعه از فیلتر Median بر روی تصاویر و همچنین از روش Shaded relief بر روی DEM منطقه استفاده شد و در نهایت نقشه گسل ها و خطواره ها ترسیم گردید - - Feizi,Mansouri,2013 - شکل . - 11
تلفیق لایه های اطلاعاتی آلتراسیونها و گسلها :
برای تلفیق لایه های اطلاعاتی، تمامی لایه های آلتراسیون ها که با روش های مختلف استخراج شده بودند در محی نرم افزار Arc GIS فراخوانی و مناطقی که دارای بیشترین همپوشانی بودند انتخاب شدند. سپس آلتراسیون هایی که با واحدهای زمین شناسی همخوانی داشت به عنوان لایه اطلاعاتی آلتراسیون ها تهیه گردید و با نقشه گسل ها تلفیق شدند - شکل . - 12 همانطور که مشاهده می شود انطباق خوبی بین لایه های اطلاعاتی وجود دارد.
نتیجه گیری :
در این مطالعه پس از بارزسازی آلتراسیون ها، رسم گسل ها و و تلفیق آن ها، ارتباط زیادی بین لایه ها در محدوده مورد مطالعه مشاهده شد. همانطور که در شکل 13 مشاهده می شود اکثر آلتراسیون ها بر روی گسل ها ایجاد شده اند و در بخش هایی نیز آلتراسیون ها بر روی گسل ها دارای کشیدگی هستند. از این رو احتمال میرود که در محدوده های مشخص شده در شکل 13، سیستم کانی زایی هیدروترمال وجود داشته باشد.
از آن جایی که برای ایجاد این سیستم کانی زایی وجود توده های نفوذی به عنوان موتور حرارتی ضروری است و در برگه 1:50000 خنجین - با توجه به نقشه زمین شناسی 1:100000فرمهین - این توده ها نمایش داده نشده اند، احتمال می رود در اعماق توده های نفوذی وجود داشته باشند که دارای رخنمون سطحی نیستند و باعث به وجود آمدن سیستم کانی زایی هیدروترمال در این برگه شده اند.