بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
فرآیند های حسی
بخش بینایی
زمینه روانشناسی احساس و ادراک
تالیف آتکینسون و همکاران
اسلاید 2 :
نور و بینایی
هر حسی به شکل خاصی از انرژی فیزیکی پاسخ می دهد، وبرای بینایی، محرک فیزیکی نور است. نور نوعی از انرژی الکترومغناطیسی است، انرژی که از خورشید و بقیه ی جهان منشا میگیرد و به طور مداوم سیاره ما را دربرمیگیرد.انژی الکترومغناطیسی نه فقط شامل نوربلکه شامل اشعه های کیهانی،اشعه ایکس،اشعه های ماوراءبنفش و مادون قرمز،و امواج رادیویی و تلویزیونی می شود.
چشم های ما فقط به نسبت کمی از این پیوستار حساس هستند:طول موج های تقریبا 400 تا 700 نانومتر(یک نانومتر یک بیلیونیم یک متر است). لذا انژی الکترومغناطیسی قابل رویت –یعنی نور- قسمت خیلی کوچکی از انرژی الکترومغناطیسی است.
اسلاید 3 :
دستگاه بینایی
دستگاه بینایی انسان شامل چشم ها، برخی قسمت های مغز وراه های ارتباطی آنهاست.چشم شامل دو دستگاه است،یکی برای تصویرسازی و دیگری برای تغییر شکل تصویر به تکانه های الکتریکی.
دستگاه تصویرسازی نور منعکس شده از شی را به صورت تصویری روی شبکیه متمرکز می کند،شبکیه یک لایه نازکی است که در پشت کره چشم قرار دارد.
دستگاه تغییر شکل در شبکیه قرار دارد.
اسلاید 5 :
از وقتی نور وارد چشم می شود تا به شبکیه برسد،در طی مسیر خود از این مناطق عبور می کند:قرنیه،زلالیه،عدسی و مایع زجاجیه،مقدار نوری که واردچشم می شود توسط مردمک تنظیم میشود.مردمک منفذ کوچکی در جلوی چشم است که ازعنبیه تشکیل شده است – عنبیه حلقه ای عضلانی است که قابل انقباض و انبساط بوده،بنابراین اندازه مردمک را کنترل می کند. رنگ مشخصه ی هر چشم(آبی،قهوه ای و.)به دلیل وجود عنبیه است.
اسلاید 6 :
دستگاه تصویرسازی
دستگاه تصویرسازی شامل قرنيه ، مردمک و عدسی است . بدون آنها می توان نور را دید ، ولی دیدن اشکال غیر ممکن است . قرنیه سطح شفاف جلوی چشم است : نور از اینجا وارد می شود و قرنیه آن را برای شروع تصویرسازی به داخل متمرکزمی کند .
بخشی از نور منعکس شده از اشیاء وارد چشم می شوند ، و در آنجا بر روی شبکیه تصویری را می سازند ، قرنیه و عدسی ، هر دو به شکستن پرتوهای نور کمک می کنند، مثل عملی که عدسی تلسكوپ انجام می دهد، براساس قوانین بینایی می توان نتیجه گرفت که تصویرمعکوس است.
اسلاید 7 :
عدسی
عدسی فرایند متمرکز ساختن نور بر روی شبکیه را کامل می کند. برای متمرکز شدن روی اشیاء در فواصل مختلف ، شکل عدسی تغییر می کند برای اشیاء نزدیکتر ، کروی تر و برای اشیاء دورتر، تخت تر می شود . در افراد نزدیک بین چشم قادر نیست برای تمرکز به اشیاء دور به اندازه کافی عدسی خودر تخت کند ، اما به خوبی می تواند بر اشیاء نزدیک تمرکز کنند ؛ عدسی چشم افراد دوربین نمی تواند برای تمرکز به اشیاء نزدیک به قدر کافی خود را کروی کند ، اما بر اشیاء دور به خوبی تمرکز می کند . عدسی های افرادی که دید چشم طبیعی دارند از سن های بالاتر ( حدود ۴۰ سالگی به بعد ) ، مقداری از توانایی تغییر شکل یا تمرکزشان را از دست می دهند . البته این گونه نواقص بینایی را می توان عمدتا با استفاده از عینک های طبی یا قرار دادن عدسی های مخصوص ( لنز ) اصلاح کرد .
اسلاید 8 :
مردمک
مردمک ، سومین عضو دستگاه تصویر سازی است ، مردمک سوراخ گردی است که قطرش در پاسخ به مقدار نور موجود تغییر می کند . در نور کم، قطرش زیاد و در نور زیاد قطرش کم می شود تا در هر صورت نور به اندازه کافی وارد شده و کیفیت تصویر حفظ گردد . همه این اجزاء تصویر را بر روی شبکیه متمرکز می کنند.
اسلاید 9 :
دستگاه تغییر شکل
دستگاه تغییر شکل در شبکیه قرار دارد . گیرنده ها قلب دستگاه هستند . دو نوع سلول گیرنده به نام های استوانه ای و مخروطی وجود دارد که به خاطر شکل متفاوتشان این طور نامگذاری شده اند . دو نوع گیرنده مختلف برای اهداف متفاوتی اختصاص یافته اند . سلول های دوقطبی از یک یا چند گیرنده علامت هایی را دریافت می کنند و آن علامت ها رابه سلول های عقده ای می فرستند ، آکسون های سلول های عقدهای عصب بینایی را شکل می دهد توجه داشته باشید که چند نوع سلول های دوقطبی و عقدهای وجود دارد . مسیر فرعی یا ارتباطات جانبی هم از شبکیه وجود دارد . نورون هایی به نام سلول های افقی این ارتباطات جانبی را در نزدیکی گیرنده ها می سازند ، نورون هایی که بی زایده ( اماکرین ) نامیده می شوند ارتباطات جانبی را در سطح نزدیک سلول های عقده ای می سازند.
اسلاید 10 :
استوانه ای گیرنده هایی هستند که برای دیدن در شب طراحی شده اند ، آنها در شدت های خیلی پایین نورعمل کرده و به تصاویری با شفافیت کم و احساس های سیاه و مفید منجر می شوند . سلول های مخروطی برای دیدن در حین روز بهترین سلول ها هستند ؛ آنها به نور با شدت بالا پاسخ می دهند و منجر به احساس تصاویری با شفافیت زیاد و رنگی می شوند . همچنین شبکه ای از سلول های عصبی ، سلول های محافظ ورگهای خونی هم در شبکیه وجود دارد.
اسلاید 11 :
لکه زرد
زمانی که می خواهیم جزئیات یک شیء را ببینیم ، به طور مرتب چشم هایمان را حرکت می دهیم به طوری که شیء بر روی لکه زرد منعکس شود . لکه زرد نقطه کوچکی در مرکز شبکیه است . دلیل این کار نحوه توزیع گیرنده ها در شبکیه است . در لکه زرد ، گیرنده ها به طورتنگاتنگی در کنار هم قرار دارند؛ خارج از لکه زرد، در اطراف شبکیه ، گیرنده های کمتری قرار دارد . هرچه گیرنده ها به هم فشرده تر باشند وضوح تصویر بیشتر است ، مثل صفحه رایانه ای که در هر اینچ تعداد پیکسل بیشتری دارد و از صفحه ای که تعداد پیکسل کمتری در هر اینچ دارد، تصاویر واضح تری نیز خواهد داشت . لذا لکه زرد هم که بیشترین تراکم گیرنده ها را دارد ، واضح ترین منطقه شبکیه را تشکیل می دهد که برای دیدن جزئیات کاملا مناسب است.
اسلاید 12 :
بعداز آنکه نور منعکس شده از یک شی با سلول گیرنده ارتباط برقرار کرد ، گیرنده چگونه تور را به تکانه های الکتریکی تغییر شکل می دهد ؟
استوانه ها و مخروطها موادی به نام رنگدانه نوری را در خود جای داده اند . این ها مواد شیمیایی هستند که نور را به خود جذب می کنند . جذب نور توسط رنگدانه های نوری شروع کننده فرآیندی است که یک تکانه عصبی را تولید می کند .مادامی که این مرحله تغییر شکل کامل شد،تکانه های الکتریکی باید توسط نورون های رابط مسیر خود را تا مغز طی کنند . پاسخ های استوانه ها و مخروط ها ابتدا به سلول های دو قطبی منتقل می شود و از آنجا به نورون های دیگری که سلول های عقده ای ( گانگلیون ) نامیده می شوند ، می رود . آکسونهای طویل سلول های گانگلیون تا خارج از چشم رفته و عصب بینایی را تشکیل می دهند که از چشم به مغز می رود. جایی که عصب بینایی از چشم خارج می شود ، هیچ گیرنده ای وجود ندارد ، و بنابراین در صورت وجود تحریک در این منطقه بینایی اتفاق نمی افتد. ما به این نقص بینایی در حيطة دیدمان که نقطه کور نام دارد ، توجه نمی کنیم چون مغز به صورت خودکار آن نقص را برطرف می کند . در واقع دستگاه بینایی قسمتهایی از میدان بینایی را که ما به آن حساس نیستیم را پر می کند ؛ بنابراین آنها قسمتی از محیط اطراف به نظر می رسند.
اسلاید 13 :
دیدن نور
حساسیت . حساسیت ما به نور توسط میله ها ( استوانه ها ) و مخروط ها تعین می شود.سه تفاوت عمده بین سلول های استوانه ای و مخروطی توضیح دهنده برخی از پدیده های مرتبط با شدت نور ادراک شده یعنی درخشندگی نور است . تفاوت اول این است که استوانه ها ومخروطها تحت سطوح متفاوت نور فعال می شوند . در نور وسط روز یا در اتاقی پر از چراغ های روشن ، فقط مخروطها فعالند و استوانه ها علامت های عصبی با معنی را نمی فرستند . در شب نیمه مهتابی یا در اتاق بسیار کم نور فقط استوانه ها فعال هستند . تفاوت دوم این است که استوانه ها و مخروطها برای وظایف متفاوتی اختصاص يافته اند ، که از چگونگی اتصال آنها به سلول های عقده ای هم هویداست . تفاوت سوم این است که میله ها و مخروطها بر محل های مختلف شبکیه متصل هستند. لکه زرد شامل تعداد زیادی مخروط بوده ولی هیچ استوانه ای را در خود جای نداده است .از طرف دیگر،اطراف لکه زرد مملو از استوانه ها بوده و نسبتا مخروط های کمی دارد.برای دیدن ستاره ای کم نور ولی با وضوح هرچه بیشتر ، شما باید به کنار ستاره نگاه کنید . با این کار نوری که از ستاره به سوی شما می آید حداکثر استوانه های شما را فعال می کند.
اسلاید 14 :
انطباق با تاریکی
خودتان را در حالی در نظر بگیرید که از یک خیابان پرتور به یک تالار نمایش تاریک وارد می شوید . ابتدا به خاطر نور کمی که در صحنه می تابد ، به سختی قادر به دیدن هستید . بعد از چند دقیقه آنقدر خوب می بینید که صندلی اتاق را پیدا کنید . نهایتا ، قادرید چهره افراد را در آن نورکم تشخیص دهید . این تغییر در توانایی شما برای دیدن در تاریکی را انطباق با تاریکی می نامند . همان طور که در تاریکی زمانی را صرف می کنید ، مردمک چشم گشاد می شود . از این مهم تر آن که تغییراتی نوری - شیمیایی در گیرنده ها رخ می دهد که حساسیت آنها را به نور افزایش می دهد .
اسلاید 15 :
دیدن الگوها
تیزحسی بینایی به توانایی چشم برای تفکیک جزئیات اشاره دارد . برای سنجش میزان بینایی چندین روش وجود دارد که متداول ترین آنها همان نمودار آشنایی است که در مراکز بینایی سنجی یافت می شود . این نمودار توسط هرمان اسنلن در سال 1862 ابداع شد . در این روش فرد با بیننده ای که نیاز به عینک ندارد مقایسه می شود . نمره چشم 20/20نشان دهنده این است که شخص قادر به تفکیک حروف از فاصله 6 متری است که افراد عادی از این فاصله قادر به دیدن حروف هستند . نمره چشم 20/100 به این معنی است که بیننده از فاصله 6 متری قادر به خواندن حروفی است که بیننده عادی از فاصله ۳۰ متری قادر به خواندن آن است در این حالت قدرت دید کمتر از حد نرمال است . نمودار اسنلن همیشه بهترین روش برای اندازه گیری تیز حسی بینایی نیست . اولا اینکه برای بچه های خردسال یا افرادی که قادر به خواندن نیستند ، کاربرد ندارد . دوم اینکه این روش برای آزمایش تیز حسی بینایی اشیائی که در فاصله 6 متری قرار دارند طرح شده است و نه برای تیز حسی بینایی لازم جهت خواندن و دیگر تکالیف از فاصله نزدیک . سوم این که ، این روش تمایزی بین تیز حسی بینایی فضایی ( قابلیت دیدن جزئیات شکل ) و تیز حسی بینایی تقابلی ( توانایی دیدن تفاوت درخشندگی ها) قابل نمی شود .
اسلاید 16 :
تجربه حسی دیدن یک الگو با چگونگی ثبت اطلاعات مربوط به روشنایی وتاریکی در نورون بینایی مرتبط است . ابتدایی ترین عنصر یک الگوی دیداری ، لبه است که به معنی ناحیه گذر از روشنایی به تاریکی یا برعکس است . یکی از تأثیرات اولیه بر ثبت لبه به خاطر نحوه تعامل سلول های عقده ای در شبکیه رخ می دهد .
اسلاید 17 :
رنگ بینی
همه نورهای مرئی ( در حقیقت ، همه تشعشع های الکترو مغناطیسی از پرتوهای گاماء تا امواج رادار ) به جز از نظر طول از بقیه جهات به هم شبیه هستند . دستگاه بینایی ما بعضی وقت ها با طول موج کار شگفت انگیزی انجام می دهد : طول موج را به رنگ تبدیل می کند ، به عبارت دیگر طول موجهای مختلف ، رنگ های متفاوتی را به وجود می آورد . طول موج های کوتاه ( ۵۰۰-۴۰۰ نانومتر ) رنگ آبی ، طول موج های متوسط ( ۵۰۰-۷۵۰ نانومتر ) رنگ سبز ، و طول موج های بلند ( حدود ۷۸۰-۶۵۰ نانومتر ) رنگ قرمز را پدیدار می کند . بحث ادراک رنگ ما فقط طول موج را دربر می گیرد . زمانی که منشأ احساس رنگ ، شیء مثل خورشید یا لامپ است که از خود نور ساطع می کند توجه به طول موج به تنهایی کافی است .
اسلاید 18 :
اگرچه معمولا ، منشأ احساس نور شیء است که نور تابیده شده از یک منبع نورانی را منعکس می کند. در این موارد ، ادراك ما از رنگ اشیاء ، قسمتی توسط طول موجی است که از شیء منعکس می شود و قسمتی نیز توسط عوامل دیگر نظیر بافت اطراف رنگ تعیین می گردد . وجود رنگ های زیاد متنوع در فضای اطراف شی ، باعث می شود بیننده قادر به دیدن رنگ صحیح شیء باشد ، حتی زمانی که طول موج های رسیده به چشم از شیء رنگ مشخص کننده شیء را به درستی ثبت نکند. توانایی شما برای آن که ژاکت آبی مورد علاقه تان را علیرغم تغییرات نور اطراف ، همیشه آبی سیر ببینید،ثابت رنگ نامیده می شود.
اسلاید 19 :
ظاهر رنگ
رنگ بینی تجربه ای ذهنی است ، به عبارتی دیگر «رنگ» سازه ای براساس تحلیل مغز از طول موج های نور است . هرچند تجربه ای عینی است ، به عبارتی دو بیننده با گیرنده های رنگی ( سلول های مخروطی) مشابه ، سازه «رنگ » را ظاهرا یکسان تولید می کنند . متداول ترین روش نامیدن تجارب رنگی مختلف یک بیننده نوعی سازماندهی آنها به سه قسم است : فام ، درخشندگی و درجه اشباع . فام به معنی بهترین کیفیت توصیف شده توسط نام رنگ است ، مثل قرمز یا زرد متمایل به سبز . درخشندگی به معنی مقدار نوری است که ظاهرا در انعکاس از یک سطح ظاهر می شود ، چنان که سفید درخشنده ترین و سیاه تاریک ترین رنگ است . درجه اشباع به خلوص یا پررنگ بودن برمی گردد . رنگی کاملا اشباع شده ، نظیر قرمز لاکی ، طوری به نظر می رسد که هیچ سفیدی ندارد و رنگی اشباع نشده ، نظیر صورتی ، پریده و کم رنگ به نظر می رسد . هنرمندی به نام آلبرت مانسل ، طرح واره ای را برای اختصاص سطوح رنگی به وسیله علامت گذاری آنها از ۱۰ فام و دو عدد ارائه داد ، که یکی نشان دهنده اشباع و دیگری درخشندگی است .
اسلاید 20 :
با توجه به این که انسان ها نسبت به دامنه ۷۰۰-۴۰۰ نانومتری حساس هستند ، ما قادر به تمیز ۱۵۰ فام هستیم که این خود مؤید آن است که قادر به تشخیص حدود ۱۵۰ طول موج هستیم . به طور متوسط ، قادریم دو طول موج را که فقط ۲ ناتومتر با هم اختلاف دارند تشخیص بدهیم ؛ به عبارت دیگر ،jnd برای طول موج ها ۲ نانومتر است . با توجه به این که هریک از این ۱۵۰ رنگ قابل تشخیص می توانستند درجات درخشندگی و اشباع متفاوتی داشته باشند ، تعداد رنگ هایی که قادر به تشخیص هستیم به پیش از ۷ میلیون می رسد . گذشته از آن طبق برآوردهای « اداره ملی معیارها»
برای تقریبا ۷۵۰۰ رنگ از این رنگ ها نام وجود دارد . این ارقام نشان دهنده اهمیت رنگ در زندگی ما هستند .