بخشی از مقاله
مقدمه
گندم گياهي است كه بيش از ساير گياهان زراعي در جهان كشت ميشود. در دنياي امروز گندم نه تنها يك ماده غذايي اساسي و مهم است، بلكه از لحاظ سياسي نيز از اهميتي همپايه نفت برخوردار است. با توجه به رشد روزافزون جمعيت، نياز به افزايش توليدگندم وفرآوردههاي آن روز به روز بيشتر احساس ميشود. از آنجايي كه افزايش توليد از طريق افزايش سطح زير كشت به دليل محدود بودن اراضي قابل كشت مقدور نيست، بنابراين بالا بردن ميزان توليد در واحد سطح با رعايت اصول صحيح تكنيكي بهزراعي استفاده از ارقام پرمحصول و كاهش ميزان خسارت ناشي از حمله آفات و بيماريها امكانپذير است.
در ايران به دليل وجود شرايط آب و هوايي متنوع و كشت گسترده گندم، عوامل متعدد خسارتزا همه ساله اين محصول را مورد حمله قرار داده و باعث خسارت فراوان از طريق كاهش ميزان محصول و يا پايين آوردن ارزش غذايي آن ميشوند. يكي از آن عوامل خسارتزا، سن گندم است و يكي از آفات درجه يك گندم به شمار ميرود. سن گندم از برگ، ساقه و دانههاي گندم، جو و غلات وحشي تغذيه مينمايد. اين حشره فقط سه ماه از سال در مزارع گندم فعاليت دارد و مدت 9 ماه از سال را در اماكن زمستانه به صورت استراحت به سر ميبرد. سن گندم از راسته ناجوربالان (Hemiptera) و از خانواده Scutelleridae ميباشد و نام علمي آن Eurygaster integriceps است.
زيستشناسي سن گندم
طول حشره كامل 13-8 ميليمتر و عرض آن 8-5 ميليمتر است. علت اصلي تغييرات در اندازه حشره كامل شيوه زندگي آفت است. بدين مفهوم كه بر اساس بررسيها و مشاهدات در سراسر مناطق سنخيز كشور اين حشره دو شيوه زندگي دارد كه اين امر منجر به تغييراتي در اندازه آفت شده است. جمعيتي از اين حشره در زيستگاههاي طبيعي واقع در ارتفاعات زندگي ميكند و ضمن تغذيه از گياهان زراعي به ويژه گندميان به زاد و ولد ميپردازد. افراد اين گروه كوچك و طول و عرض آنها به ترتيب 5/10-8 ميليمتر و 7-5 ميليمتر است.
در حالي كه گروه زيادي از اين حشره كه از گندم و جو تغذيه ميكند، به ويژه آنهايي كه به مزارع حملهور ميشوند، جثهاي بزرگتر دارند و طول آنها به 13 ميليمتر و عرض آنها به 8 ميليمتر ميرسد.
سن گندم پس از پشت سر گذاشتن زمستان از ارتفاعات به سمت گندم پرواز ميكند و به تغذيه از برگ، ساقه و خوشه گندم ميپردازد و پس از دو هفته اقدام به جفتگيري و تخمگذاري ميكند. نكته جالب توجه اين است كه حشرات ماده بدون اينكه جفتگير كنند، ميتوانند تخمگذاري كنند. اما تخم آنها بارور نخواهد شد. بنابراين سن گندم براي افزايش جمعيت خود و خسارت زدن به مزارع گندم، مجبور به جفتگيري است.
رنگ اين حشره متغير است. رنگ عمومي آن قهوهاي و زرد خاكي است. به علاوه نمونههايي به رنگ سياه و مسي و زرد كهربايي نيز وجود دارد. روي سپر و پشت بدن آنها دو لكه كوچك به رنگ روشن ديده ميشود. سر حشره مثلثي است كه نوك آن به جلو امتداد دارد.
سنهايي كه دوره زمستانگذراني را طي كره و آماده براي جفتگيري و تخمگذاري هستند، به سن مادر معروف هستند. سن مادر قبل از تخمريزي يك نوبت با سن نر جفتگيري ميكند. سنهاي بالدار نر عمر كوتاه دارند و پس از جفتگيري با ماده به تدريج ميميرند. اما سن ماده تا مدتي پس از جفتگيري زنده ميماند.
سن مادر شرايط آزمايشي حداقل 300 تخم و حداكثر 550 تخم ميگذارد. در شرايط طبيعي و در صورت وجود شرايط جسمي مطلوب 114 تا 330 تخم و در شرايط نامساعد حدود 75 تخم ميگذارد.
سن گندم در مواردي تا چند سال پي در پي حالت طغياني و چند سال بعد دورهي خاموشي دارد. علل عمده نوسان جمعيت سن عوامل جوي است. اين عوامل در رشد و نمو گندم و نشو و نماي سن و دشمنان طبيعي آن در دو دوره طغيان و خاموشي اثر متفاوت دارند.
در سالهاي طغيان
هوا در بهار ملايم و در تابستان گرم و خشك است و به درجه حرارت آن به تدريج افزوده ميشود. هوايي پاييز خنك و هواي زمستان آرام و همراه با ريزش برف است و تغييرات ناگهاني و بيسابقه ندارد. در صورتي كه اين شرايط چند سال پي در پي تكرار شود و نمو گندم در رابطه با سن طبيعي خواهد بود و سن گندم زندگي مطلوب داشته و تخم بيشتري ميريزد و جمعيت آن همه ساله بالا ميرود.
در سالهاي خاموشي
هواي بسيار سرد و باراني و توام با تغييرات جوي است. هواي تابستان معتدل و ريزش بارانهاي تابستانه زيادتر از سالهاي عادي است. وضعي رويشي گندم و رشد و نمو سن در برخورد با تغييرات جوي هماهنگ نميباشد. هواي پاييز ملايم و زمستان بدون ريزش برف است. در اواخر زمستان و اوايل بهار نيز حرارت هوا متغير و توام با وزش باد است.
در صورتي كه اين عوامل 3-2 سال تكرار شود، ميانگين تخمريزي سن هر ساله كم شده و جمعيت آن به سوي خاموشي گرايش مييابد.
سن گندم در سال يك نسل دارد و زمستان را به صورت حشره كامل در مكانهاي زمستانگذراني كه غالباً ارتفاعات هستند، ميگذرانند. سن گندم دگرديسي ناقص دارد و چرخه زندگي آنها به صورت زير است:
حشره كامل پوره تخم
تخم
سن گندم تخمهاي خود را در 2 رديف 7 تايي ميگذراند كه جمعاً 14 عدد است. رنگ تخم سن گندم (سبز روشن) ميباشد و معمولاً بر روي ساقه برگ و خوشه ديده ميشود. تخم كروي و قطر آن يك ميليمتر است. پس از 3-2 روز در سطح تخمها نقطههاي ريز تيره پديدار ميشوند. اين نقطهها به تدريج به هم نزديك شده و دايرهاي را تشكيل ميدهند و بعد از مدتي لكهاي به شكل لنگر كشتي و به رنگ قرمز متمايل به نارنجي در زير پوست تخم آشكار ميشود و در نهايت يك لكه كوچك مثلثي شكل و سياه رنگ زير لكه قرمز پديدار ميشوند. دوره رشد و نمو تخم 10-6 روز است.
تخمها ممكن است توسط يك سري زنبورهاي پارازيتوئيد پارازيته شده و تفريخ نشوند.
پوره
حدو يك هفته تا 10 روز تخمها تفريخ ميشوند. پوره سن اول از طريق ايجاد دريچهاي دايرهاي شكل از تخم خارج ميشود. اين دريچه واقعي نيست، بلكه خود پوره آنرا ايجاد ميكند. رنگ پوره سن اول بلافاصله پس از خروج از تخم سبز روشن است و پس از چند ساعت سياه ميشود. از سن دوم به بعد رنگ اصلي پورهها نمايان ميگردد. وجه تمايز پورهها از يكديگر به ويژه در پوره سنين چهار و پنج بسيار بارز است. بدين معني كه بال از سن چهارن پورگي جوانه زده كه در سن پنجم مشخصتر ميشود. سن گندم داراي 5سن پورگي است و در 5 نوبت پوست عوض كرده و تبديل به سن بالدار كامل ميشود. دوره پورگي يعني تا زمان تبديل شدن پورهها به حشره كامل حدود 40 روز طول ميكشد. پورههاي زياد نوزاد ابتدا در كنار تخم به سر برده و در سنين 2.3 به بالاي ساقه و خوشه رفته و در سنين 4.5 از خوشهاي به خوشه ديگر ميروند. علل انتقال پورهها از خوشه مجاور و يا از ساقهاي به ساقه ديگر علاوه بر تاثير متعدد ترجيح غذايي است.
مناطق انتشار
سن گندم در هر نقطهاي از ايران كه گندم كشت ميشود، حضور دارد. البته يك استثناء وجود دراد و آن منطقه گرگان و گنبد است. اين سن در آنجا فعاليت ندارد و بجاي آن سن E. maura فعاليت ميكند كه خسارت چنداني ندارد.
سن گندم در نقاط مختلف كشور از تراكمهاي متفاوتي برخوردار است. در بين مناطق آبي از مناسبترين جاها بايد دشت ورامين و در بين مناطق ديم بايد منطقه كرمانشاه را نام برد. سن گندم در ديگر مناطق از جمله اصفهان، گرمسار، قم، يزد، فارس، كرمان و ..... نيز خساراتي را وارد ميكند.
سن گندم در مناطق كوهستاني و مرتفع در آب و هواي معتدل و خشك زندگي مي كند و در اراضي دشت و حاشيه كوير در بهار تا فاصله 40 كيلومتري دور از كوهستانها توليد مثل ميكند. سن گندم در استان گلستان فقط در ارتفاعات پاليزان در بخش مراوه تپه ديده ميشود كه در همسايگي استان خراسان رضوي و نوار مرزي تركمنسان است.
دشمنان طبيعي
يك سري مگسها و زنبورهاي پاراتزتيوئيد وجود دارند كه از دشمنان طبيعي سن گندم به شمار ميروند. مگسها، پورهها را پارازيته ميكنند و زنبورها تخم را پارازيته ميكنند.
مگسي به نام (اكتوفازيا) بر روي پوره تخمگذاري ميكند. آنها از پورهها تغذيه ميكنند و آنها را از بين ميبرند. زنبورهايي كه تخم را پارازيته ميكنند، گونههاي مختلف دارند كه مهمترين آنها، Thrisolcus grandis ميباشد. اين زنبورهاي تخم سن گندم را پارازيته كرده و مانع تفريخ آنها ميشوند.
نحوه خسارات
نحوه خسارت سن مادر با پورهها تفاوت دارد. خسارت سن مادر كمي است و بيشتر خسارت پورهها، كيفي است.
خسارت سن مادر در سالهايي كه جمعيت آفت از تراكم بالايي برخوردار است، به 100% ميرسد. در اين نوع خسارت، سن گندم ضمن حمله به جوانههاي ساقه دهنده و خوشه دهنده مزرعه را مبدل به علفزاري ميكنند كه پوشيده از بوتههاي گندم بدون ساقه و زرد است. تغذيه سن مادر از پهنك برگ و حتي در مواردي كه حمله تعدادي از سنهاي مادر مقارن با شروع تشكيل خوشه ميشود، از زير خوشه و يا خود خوشه ديده ميشود كه در موارد اول تمام خوشه، سفيد شده و در مورد دوم، آن قسمتي از خوشه كه در بالاي محل تغذيه قرار دارد، سفيد ميشود. سن بالدار زمستانه (سن مادر) شيره ساقه را ميمكد و در نتيجه تمامي خوشه ميخشكد و قسمت پايين آن سبز و سالم باقي ميماند.
پورههاي سن گندم و حشره كامل نسل جديد، ضمن تغذيه از دانه گندم در مراحل شيري و خميري، آنزيمي را به داخل دانه تزريق ميكنند تا تغذيه از دانهها براي آنها آسان شود. اين آنزيم باعث تخريب گلوتن شده دانه گندم شده و خاصيت نانوايي آن را از بين ميبرد. اگر تعداد اين دانهها به 5% برسد، يعني اينكه اگر در يكصد دانه گندم تنها پنج دانه سن زده موجود باشد، آردي كه از اين گندم حاصل ميشود، به درد نانوايي نميخورد.
با توجه به اين نكته، متوجه ابعاد خسارت كيفي پورهها ميشويم. سنزدگي دانهها معمولاً با چروكيدگي آنها همراه است. در محل نيش حشره روي دانه، يك نقطه كوچ سياه با هالهاي روشن دور آن ديده ميشود. ميزان خسارت كيفي سن كامل نسل جديد، بيشتر از پورههاي سن 4.5 است.
خسارت كمي پورهها اندك است و بيشتر خسارت كيفي آن مطرح است.
زمستانگذراني
سنهاي نسل جديد، پس از برداشت گندم، به سوي اماكن زمستانگذراني كه ارتفاعات هستند، پرواز ميكنند. آنها به تدريج مزارع گندم و جو را به سوي اماكن زمستانه ترك ميكنند. سن گندم در اين اماكن، هيچگونه تحرك، فعاليت و تغذيهاي ندارند. آنها در زمستان به دياپوز (به خواب) ميروند. فقط در شروع زمستان و بارش اوليه برف زمستانه، آنها از دامنه شمالي كوهها به دامنه جنوبي تغيير مكان ميدهند و اين بخاطر فرار از سرماي شديد و دوري از تلف شدن ميباشد.
در مرحله زمستانگذراني، ممكن است سنها بر اثر سرماي شديد از بين بروند. نكته حائز اهميت، ذخيره چربي در بدن سن گندم است. هرگاه سن گندم در طول طي مراحل پورگي خود و نيز به هنگام بالغ شدن، تغذيه مطلوبي داشته باشد، ذخيره چربي زيادي در بدن او ايجاد ميشود. اين چربيها عامل مقاومت در برابر سرماي زمستان هستند، اما سن گندمي كه در بدن خود ذخيره چربي كمتري داشته باشد، نسبت به سرماي زمستان حساس شده و از بين ميروند. اينگونه سنها به هنگام زمستانگذراني، نسبت به عامل بيماريزا نيز حساس ميشوند و ممكن است برخي از آنها بر اثر حمله قارچ از بين بروند.
به هرحال، اگر چنانچه سن گندم با چربي زيادي به زمستانگذراني برود، احتمال خسارت در سال زراعي آينده زياد است.
مبارزه
• مبارزه زراعي:
بهترين راه مبارزه با سن گندم، روش زراعي است كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف) تناوب زراعي؛
ب) برداشت زودهنگام گندم.
• مبارزه شيميايي
مبارزه شيميايي هميشه آخرين مرحله مبارزه ميباشد و موقعي بكار ميرود كه مبارزات ديگر مثمرثمر واقع نشود. در مواد زير اقدام به سمپاشي گردد:
الف) در صورت وجو 4-3 حشره بالغ در هر مترمربع؛
ب) در صورت وجود 8-5 عدد پوره در هرمترمربع.
سمپاشي با سم سوميتيون به مقدار 2 ليتر در هكتار صورت ميگيرد.
منابع
1. رجبي، غلامرضا و مهوش بهروزين. آفات و بيماريهاي مزارع گندم در ايران. دفتر خدمات تكنولوژي آموزشي، 1382.
2. ميرصلواتيان. لزوم شناسايي عوامل موثر محيط در مبارزه با آفات گياهان زراعي.انتشارات سازمان ترويج كشاورزي. 1370.
3. ميركريمي، اسماعيل و آزمايشفرد. حشرهشناسي كشاورزي. انتشارات دانشگاه تهران. 1372.