بخشی از مقاله

چکیده

چوبک در داستان تنگسیر بخشی از زوایاي تاریک حیات فردي و اجتماعی ایران را در دهههاي سی و چهل قرن چهاردهم هجري آشکار میکند. آثار او آیینهاي است که سیماي واقعی ایران را در آن سالهاي پر تپش نمایان میسازد. چوبک در آثارش تلاش خود را براي تجسم بخشیدن پلیديها و یا خشونتهاي اجتماع و سرنوشت انسانها در درگیري با مسائل اجتماعی به کار گرفت. در این جستار سعی شده است ضمن آشنایی با مؤلفه هاي رادیکالیسم خصوصاً رادیکالیسمی با نشانههاي ایرانی و نگاهی گذرا به سبک و دنیاي داستانی چوبک، به تشریح محورهاي انطباقی حرکتهاي رادیکالیسمی و مؤلفه هاي آن در ایران سالهاي 1330 تا 1340 با رمان تنگسیر و شخصیت اصلی آن بپردازیم.

 این کلمه از »رادیکس«٣ در زبان لاتین آمده است، به معناي »ریشه« و »رادیکال« صفتی است براي همه نظرها و روشهایی که خواهان دگرگونی بنیادي و فوري در نهادهاي اجتماعی و سیاسی موجود هستند؛ چه گرایشهاي چپ چون کمونیسم٤ و چه راست تندرو چون فاشیسم٥ و نازیسم٦. صفت رادیکال همچنین براي هرگونه نظري در زمینه هنر و دانش که با نظریههاي پابرجا به ستیز برخیزد به کار میرود. در این معنا » رادیکال« و »رادیکالیسم« را در فارسی میتوان »تندرو« و »تندروي« ترجمه کرد. - آشوري، 1373، ذیل واژه رادیکال - به عبارتی، رادیکالیسم، به آئین کسانی اطلاق میشود که داراي افکار چپگرا بوده و در مقابل آنها لیبرالها٧، میانهروها، و بعد محافظهکاران. قرار دارند.

در آمریکا، رادیکالیسم در قرن 19 به شکل اتوپیایی٩ آغاز شد که همراه با جنبش لغو بردگی بود. طرفداران رادیکالیسم در آن زمان خواهان تغییرات اساسی و ریشهاي در جامعه آن زمان آمریکا بودند. »با آن که از نظر تاریخی رادیکالیسم همواره با نارضایتی از وضع موجود و خواستاري دگرگونیهاي اساسی سیاسی و اجتماعی همراه بوده است، معناي کلمه در دورههاي گوناگون و کشورهاي گوناگون فرق کرده است« - همان - .

رادیکالیسم اندیشه و ایدئولوژي سیاسی تمام عیار و کاملی نیست؛ محتواي آن بر حسب وضع و حال سیاسی، که رادیکالها خود را در آن میبینند، تغییر میکند. - عالم، بی تا، - 120 به عنوان مثال، رادیکالیسم ایرانی در عصر گذشته ریشه در سنت دارد، در حالیکه رادیکالیسم ایرانی در دوره جدید ریشه در ایدئولوژيهاي مدرن - مارکسیسم١، ناسیونالیسم٢، بنیادگرایی دینی - دارد و هر یک در تند کردن فضاي رادیکال نقش متفاوتی دارند.

اگر این گروههاي سیاسی را روي خط طیف، از چپ به راست در نظر بگیریم، رابطه معینی بین آنها میبینیم.؛ بدین صورت که رادیکالها در سمت چپ طیف و واپسگراها در انتهاي راست آن قرار دارد. ردیف دانشواژهها در این طیف چیز مهمی به ما میگوید: این که در علم سیاست دانشواژه رادیکال افراطگراي چپ معنا میدهد و نه افراطگراي راست. این نکته را هم از همین جا در نظر داشته باشیم که گروههاي واقع در راست طیف با وضع موجود موافق، و در چپ طیف خواهان تغییر وضع موجودند - همان - .

این تغییر و دگرگونی داراي مؤلفههایی است که با شناختن آنها میتوان کارکردها و انواع رادیکالیسم را مشخص نمود. گروههاي واقع در هر نقطه از طیف سیاسی نسبت به دگرگونی در نظام و وضع موجود، موضعگیريهایی دارند. دگرگونی سیاسی، اجتماعی براي همه جامعه ها اساسی است و همه آنها در راه توسعه سیاسی، اجتماعی، در نهایت گریزي ندارند.

گام مهم در راه شناخت دانشواژه رادیکال و انواع آن، شناخت موضعگیريهاي متفاوت هر گروه سیاسی نسبت به دگرگونی سیاسی است. در این راستا باید به چهار نکته در مورد دگرگونیهاي وضع موجود توجه کرد که عبارتند از: راستا، ژرف، شتاب و روش این دگرگونی. در وهله اول راستاي دگرگونی باید مشخص باشد. دگرگونیها با توجه به حضور هر کدام از طیفهاي سیاسی- اجتماعی میتواند پیشرو یا پسرو باشد. نوع این راستا با توجه به نیازهاي جامعه و اهداف طیف سیاسی مورد نظر مشخص میشود، بدین گونه که ممکن است دگرگونی در یک طیف پیشرو و در طیفی دیگر با اهداف و افکاري متفاوتتر، پسرو باشد.

دومین نکتهاي که باید در شناخت مفهوم دگرگونی به آن توجه کرد و از مؤلفههاي مهم حرکتهاي رادیکالی به شمار میرود، ژرفا و عمق دگرگونی مورد نظر است. در این باره پرسشهایی مطرح میشود از قبیل: آیا اصلاحات باید بزرگ و تأثیرگذار باشد یا کوچک و سطحی؟ آیا دگرگونی مورد نظر به نتیجه مطلوب راه پیدا خواهد کرد یا نه؟ نتایج این دگرگونی قابل کنترل است یا غیرقابل کنترل؟ اما در کل میتوان گفت که قاعده کلی این است که هر اندازه دگرگونی اساسیتر و عمیقتر باشد اثرها و نتایج آن کمتر قابل پیشبینی، از هم گسیخته و غیرقابل کنترل خواهد بود.

سومین جنبه دگرگونی سرعت و شتابی است که مردم میخواهند دگرگونی با آن صورت گیرد. به نظر میآید که نمیتوان گفت بین ژرفاي دگرگونی که مردم میخواهند و سرعت و شتاب انجام اصلاحات رابطه مطلقی وجود ندارد، اما اغلب بین این دو یک رابطه کلی هست زیرا هر دو موضعگیري به عاملی مشترك - وضع موجود - مربوطند، و گستره احساس بیگانگی مردم از نظام موجود معمولاً به ژرفا و شتاب دگرگونی و اصلاحاتی که میخواهند بستگی دارد. یعنی هر چه از وضع موجود بیشتر احساس بیگانگی کنند، میخواهند اصلاحات عمیقتر - ژرفا - و سریعتري - شتاب - صورت گیرد.مهمترین نکتهاي که در این جستار به کار میآید و باید درباره مفهوم دگرگونی به آن توجه کرد، روش انجام دگرگونی است.

دگرگونی ممکن است از راههاي بسیار زیادي صورت گیرد، رسمی یا غیررسمی، قانونی یا فراقانونی، مسالمت آمیز یا از راه خشونت. در این جا لازم به ذکر است که در روش دگرگونی همانند »راستا«ي دگرگونی ممکن است در بعضی از طیفها روشی افراطی و در طیفی دیگر روشی مسالمت آمیز فرض شود. بنابراین بهتر است در مواجهه با روشها به محض حضور قدري خشونت یا انجام اعمالی فراقانونی و یا بالعکس، روش را افراطی و خشونت آمیز یا مسالمت آمیز و قانونی قلمداد نکنیم. تا اینجا با مفاهیمی آشنا شدیم که در راه و روش تمام طیفهاي سیاسی از جمله رادیکالیسم بسیار مؤثر است و به نوعی شیوه کاري و برنامه هر کدام از آن ها محسوب میشود. در ادامه به دستهبندي دیگري در این طیف سیاسی میپردازیم تا بتوانیم مؤلفههاي یک شخص رادیکال را بهتر بیان نماییم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید