بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله بااستفاده از روش توصیفی به جمع اوری اطلاعات درمورد گروه رادیکالیسم های انقلاب اسلامی پرداخته شده است و سعی بران شده است که عوامل تاثیر گذار در شکل گیری و تدوام این گروه ها را بررسی کنیم .سنت فکری رادیکالیسم اسلامیراهی متفاوت از دیگر سنتهای فکری اسلامی طی نمود. تجسم اجتماعی آن »جمعیت فدائیان اسلام« به رهبری سید مجتبی نواب صفوی - -1334 1303 - بود. هیأتهای مذهبی و برخی از گروههای اجتماعی پایگاه اجتماعی آنها را شکل میداد. در جامعه جدید کسانی را رادیکال می گویند که تقاضای اصلاحات اساسی برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و بهبود موقعیت سیاسی توده ها را دارند. رادیکالیسم اسلامی نگاهی آرمانی از شرایط مدرن به اصول اولیه و اصالت های اسلامی دارد. دغدغه های اولیه ی جریان رادیکالیسم اسلامی به ویژه در شاخه ی تکلیف گرایان با جریان سنتی که بعدها از سوی رادیکال ها به سنت گرایان ملقب شدند، دارای وجوه مشترکی است.در این مقاله بااستفاده از روش توصیفی به جمع اوری اطلاعات درمورد گروه رادیکالیسم های انقلاب اسلامی پرداخته شده است و سعی بران شده است که عوامل تاثیر گذار در شکل گیری و تدوام این گروه ها را بررسی کنیم .
کلمات کلیدی: جمعیت فدائیان اسلام؛ رادیکالیسم اسلامی؛ جریان های سنتی،هیات های مذهبی،تکلیف گرایان
مقدمه
سنت فکری رادیکالیسم اسلامی نیز از عقلانیتی برخوردار است که در مسیر انسجام بخشی به آن ویژگی خاصی بخشیده است. این عقلانیت جهان بینی آنرا عرضه میدارد؛ مرزهای مشترکش را با دیگر سنتها مشخص و کنشهای اعضای آنرا شکل میبخشد. آنها فکر و روش نوینی عرضه میدارند که از تبارهای فکری، متون و منابع خاصی برخوردار بوده و شئون و طبقات خاصی آنرا بر دوش می کشند. این سنت که نمایندگان و مفسران خاص خود داشت ، مفاهیم جدید و اساسی را طرح نمود. براین اساس مکانیزمها و تاکتیکهای خاصی نیز برای عملیاتی نمودن این مفاهیم و اندیشهها اتخاذ کرد.بخشی از عقلانیت سنت فکری فوق ریشه در تبارهای فکری آن – نظریه سلطنت اسلامی شیخ فضلاالله نوری و نظریه مشروطه شیعی نائینی- داشت.
برخی ناشی از ابداعات جدیدی بود که از تحولات زمانی و مکانی ایران اتخاذ نمودند و پارهای از گفتگو با دیگر سنتها حاصل شد. آنها از این طریق تفاسیر جدیدی از نصوص اسلامی ارائه و متون نویی خلق نمودند. از آنجا که خیر اساسی این سنت فکری »اجرای احکام شرع در جامعه اسلامی ایران « بود، عقلانیت آنها در راستای تحقق این خیر شکل گرفت و مفاهیم خاصی را مورد تأکید قرار داد؛ از استراتژی و تاکتیکهای خاصی نیز بهره برد. در این مقاله به منظور تبیین دقیق عقلانیت رادیکالیسم اسلامی ، منابع مهمی که عقلانیت این سنت فکری در آن مستتر است، ویژگیها و نوآوریها ، مفاهیم اساسی، استراتژی و تاکتیکهای آن بررسی میگردد. بخشی از عقلانیت سنت فکری مزبور، از گفتگو با دیگر سنتها بدست میآید که مرزهای تداخل و افتراق آنرا با دیگر سنتها نشان می دهد. نظر به اهمیت و اطاله آن، فصلی مجزا به آن اختصاص یافته است.
مفهوم رادیکال و رادیکالیسم
معنای لغوی رادیکال از واژه Radix به معنی ریشه است و نظر کسانی را که خواستار تغییر اساسی و سریع در جامعه هستند را می رساند. مثلاً در ریاضیات علامت رادیکال - - به معنی رسیدن به ریشه عدد است. این اصطلاح هر عمل و نظر سیاسی و اجتماعی را که خواهان تغییرات فوری و قاطع در نهادهای اجتماعی است را در بر میگیرد. اصطلاح رادیکالیزم و رادیکال بیشتر برای اعمال و نظریه های گروههای چپ افراطی اعم از مارکسیست و غیر مارکسیست که خواهان تحولات اساسی و از ریشه در نهادهای اجتماعی هستند، بکار می رود.
اصطلاح رادیکالیسم در باب کسانی اطلاق می شود که از موسسات سیاسی واجتماعی موجود ناراضی باشند. آنها که عموماً طالب تغییرات اجتماعی و در هم پاشیدن اوضاع حاضر و تاسیس موسسات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شایسته تری هستند. در جامعه جدید کسانی را رادیکال می گویند که تقاضای اصلاحات اساسی برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و بهبود موقعیت سیاسی توده ها را دارند. رادیکالها معمولاً به نفع طبقات فقیر و محروم از امتیازات و بر ضد ثروتمندان و صاحب منصبان اجتماعی مبارزه می کنند.رادیکالیسم بیشتر از همه به اندیشه و یا آیین کسانی اطلاق می شود که افکار سیاسی چپ گرا دارند. در مقابل میانه روها و سپس محافظه کاران قرار میگیرند که متمایل به بازگشت به نهادها و سازمانهای دیرین هستند.
پیشینه رادیکالیسم
مارکس و انگلس را از پیشگامان رادیکالیسم می دانند و جغرافیای رادیکال نیز متاثر از عقاید جامعه شناسانه آنان است. این اصطلاح را برای نخستین بار "چارلز جیمز فاکس" از رهبران حزب لیبرال در انگلستان بکار برد. فاکس لزوم " اصلاح اترادیکال" را اعلام کرد و از آن پس جناح محافظه کار حذب لیبرال به عنوان رادیکال مشهور شد. در میان آن شخصیت هایی مانند جان استوارت میل، جوزف چیم برلین، دیوید لوید جورج وجود داشتند. رادیکالیزم اروپایی در دهه 1920-1930 به شدت تحت تاثیر مارکسیسیزم و استالینیزم بود.
رادیکال جدید که به آن چپ نو نیز می گویند، در دهه 1960 میلادی و در واکنش به مصرف گرایی و زندگی روزمره در جهان سرمایه داری پدید آمد. ویژگی چپ نو این بود که هم با کمونیسم سازمان یافته مخالفت داشت و هم علیه سرمایه داری سازمان یافته نوع آمریکایی؛ یه همین دلیل این دیدگاه بین روشنفکران جوامع در حال توسعه، مشروعیت بیشتری داشت. بررسی دیدگاههای مکتب رادیکالیسم حاکی از آن است که این دیدگاه به عنوان محصول ضمنی چرخش های اجتماعی هویتی عاریه ای دارد و در مکاتب فلسفی مخالف، از جمله آنارشیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، فمنیسم، بنا به ماهیت هر یک، تاثیر گذار بوده است و نهایتاً جغرافیای رادیکال با تأسی از تفکرات جامعه شناسانه مکاتب فوق به نوعی تاثیر پذیرفته است.
منابع عقلانیت سنت فکری رادیکالیسم اسلامی
عقلانیت حاکم بر سنت فکری فوق را باید در مهمترین منبع آنها یعنی رساله » برنامه انفلابی یا رهنمای حقایق« که به مثابه مانیفست آنهاست یافت. اعلامیهها ، اوراق بازجویی، اسناد و مکاتبات، سخنرانیها، نوع پوشش و رفتار آنها نیز بخشی دیگر از عقلانیت آنها را به نمایش میگذارد. آنها حتی در نوع پوشش متفاوت از دیگر گروهها بودند و حرکات بدنی متفاوتی از دیگران عرضه میداشتند تا از این طریق تیپ اجتماعی خاصی شکل داده و سخن خود را بهتر به جامعه عرضه کنند.
در حال حاضر مهمترین متن بدست آمده از جمعیت فدائیان اسلام » اعلامیه فداییان اسلام یا رساله رهنمای حقایق یا نماینده کوچک حقایق نورانی جهان بزرگ «است. این رساله در اواخر دی ماه 1329 که اوج فعالیتهای سیاسی آن جمعیت بود منتشر شد. قبل از اینکه محتویات و جهان بینی حاکم بر ادبیات نوشتاری منابع عقلانی این سنت پردازش شود نکاتی روشی و توضیحاتی در خصوص نوع ادبیات حاکم بر این منابع که شامل اعلامیه ها، رساله رهنمای حقایق، نشریات ، اسناد و مکاتبات و نحوه انتشار آنها است ضروری به نظر میآید.
رادیکالیسماسلامی علل و عوامل شکل گیری
اجمالاً رادیکالیسم اسلامی را اشاره به گروه هایی می دانیم که اولاً بنا به دلایلی با فرآیندهای حاکم بر جهان کنونی مخالفت می کنند ثانیاً با ارجاع به بنیادهای اصلی دین و پرهیز از هرگونه تفسیر تاریخی و نسبی نسبت به آن، نظم حاکم را به نقد می کشانند؛ از این رو، رادیکالیسم اسلامی نگاهی آرمانی از شرایط مدرن به اصول اولیه و اصالت های اسلامی دارد. ثالثاً این جریان در شرایط ویژه ای جهت دستیابی به آمال خود دست به مبارزه ی مسلحانه می زند. مبارزه ای که ممکن است به اشکال متفاوتی علیه نظم حاکم ظهور کند.
جریانات رادیکالیسم در دنیای اسلام به دو شکل وارد صحنه ی مبارزات شد. - 1رادیکالیسم اسلامی تکلیف گرا - 2رادیکالیسم اسلامی اقتدارگرا این دو جریان به لحاظ خاستگاه اجتماعی، فراطبقاتی هستند. آمار افرادی که به صفوف گروه های رادیکال می پیوندند به طور عمده نه محروم ترین لایه ها که لایه های میانی جامعه هستند. اقشار حساس به تحول در جامعه، مثل طلاب و دانشجویان در ایران عملاً بیش از هر گروه دیگری تمایل به این جریان پیدا می کنند. درباره ی دلایل شکل گیری این جریانات دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه نخست که به نظریه ی شرق شناسان جدید شهرت یافته است، ظهور این پدیده را بر آمده از ویژگی های ذاتی اسلام و نه نتیجه ی انگیزه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی ناشی از فراگرد نوسازی می دانند. در واقع ظهور این جریان نه برخاسته از دلایل بیرونی بلکه پیامد خصلت های ذاتی اسلام و تطبیق ناپذیری آن با مدرنیسم و در نتیجه غرب گرایی است. این نحله که جبرگرایان فرهنگی محسوب می شوند، عقیده دارند که مسلمانان به دلیل مسلمان بودن به شیوه ی خاصی می اندیشند و دیدگاه دوم که به جهان سومی های جدید معروف هستند بازخیزی اسلام رادیکال را برآیند ویژگی های ذاتی اسلام نمی دانند. آنها اسلام را از متحول شدن و سازش با شرایط جدید عاجز نمی دانند.
برخلاف دسته ی اول تطبیق ناپذیری اسلام را نه مطلق می بینند و نه چاره پذیر. - شیرین هانتر ،1380،ص - 119-118 در واقع خصلت رادیکال پیدا کردن گروه های اسلامی به قول ژاک برک در درجه ی اول به دلایل بیرونی باز می گردد. در رشد این جریان از مراکش گرفته تا فیلیپین، ناامیدی از مدرنیته برای ایجاد دگرگونی، سهم بسیاری داشته است. به همین دلیل مسئولیت غرب در به وجود آوردن شرایط ظهور رادیکالیسم اسلامی بسیار زیاد است.به نظر برک »غرب هم در شکل کاپیتالیستی و هم در قالب سوسیالیستی خود کشورهای اسلامی را سرخورده کرده و در ناامیدی آنها سهم بسزایی داشته است. امروزه این گرایشات به اسلام ارجاع داده می شود چنان که دیروز به عربیسم ارجاع داده می شد. ناسیولیست های لائیک و رژیم های مترقی نابود شدند و در نابود کردنشان ما غربی ها هم سهیم بودیم .در نتیجه دیگر چه راهی باقی می ماند جز پناه بردن به خود؟ در خود خزیدنی که شکل