بخشی از مقاله
چکیده
امروزه در مطالعات انجام شده، بیشتر از شاخصهای ترکیبی برای اندازهگیری رفاه اقتصادی استفاده میشود. یکی از جامعترین شاخصهای ترکیبی موجود برای سنجش میزان رفاه اقتصادی، شاخص ارائه شده توسط اوزبرگ می باشد که مرکز مطالعات استاندارد زندگی آن را توسعه داده است. این شاخص از بین متغیرهای اقتصادی، بیشترین اهمیت را به اجزاء مرتبط با ابعاد چهار متغیر مصرف، ثروت، توزیع درآمد و امنیت اقتصادی می دهد و در این مطالعه نیز از این شاخص به عنوان معیار جامع رفاه اقتصادی استفاده می گردد.
بر این اساس در مطالعه حاضر، پس از معرفی الگوی شاخص رفاه اقتصادی، برای دومین بار مقدار آن برای ایران در دوره زمانی 2007 - 2002 در قالب سه ساختار شاخص با در نظر گرفتن ضرایب مختلف برای اجزاء چهارگانه، مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد بیشترین رشد مربوط به شاخص سوم است. شاخص اول در رتبه دوم و پس از آن شاخص دوم میباشد.
با مقایسه روند شاخص رفاه اقتصادی اول و تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی طی دوره زمانی مورد مطالعه، تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی روند رو به رشدی را ارائه میکند اما شاخص رفاه اقتصادی نسبت به سال 2002 ابتدا همراه با روند نزولی توزیع درآمد و موجودی منابع مولد، روند نزولی را دنبال و از سال 2005 با رشد این دو متغیر، رشد مثبت پیدا میکند. و تنها رشد تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی از سال 2005 با رشد شاخص رفاه اقتصادی اول همراه است.
-1 مقدمه
برای سنجش رفاه اقتصادی از شاخصهای مختلفی استفاده میشود، تولید ناخالص داخلی1 سرانه واقعی یکی از این شاخصهاست که به گونههای متفاوت از آن برای این منظور استفاده میگردد. به دلایل مختلف و از جمله عدم توجه به وضعیت توزیع درآمد و امنیت اقتصادی و اینکه مصرف میتواند نقش مهمتری نسبت به درآمد در ایجاد رفاه داشته باشد، اوزبرگ و شارپ - 2 - 2001 با یک نگاه سیستمی تلاش نمودند تا با در نظر گرفتن متغیرهایی که دربرگیرنده چهار بعد مصرف، ثروت، توزیع درآمد و امنیت اقتصادی است یک شاخص جامع ارائه دهند بهگونهای که این معیار بتواند تمامی ابعاد رفاه اقتصادی افراد در جامعه را پوشش دهد.
از آنجا که هدف دولتها از سیاستگذاریها و اجرای برنامههای اقتصادی، تامین نیازهای جامعه و فراهم کردن حداکثر رفاه برای شهروندان میباشد، این شاخص که در برگیرنده ابعاد چهارگانه است میتواند به اندازهگیری و تحلیل واقعیتر رفاه در اقتصاد جوامع کمک نماید.
شاخص3 برای اولین بار توسط اوزبرگ - 4 - 1985 معرفی و بعدها توسط خود نامبرده و دیگران تکمیل گردیده است. این شاخص تا بهحال بیشتر برای کشورهای توسعهیافته همچون کانادا، امریکا و برخی از کشورهای عضو سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی5 توسط مرکز مطالعات استاندارد زندگی6 اندازه-گیری شده است. این مطالعه برای دومین بار این شاخص را برای ایران مورد محاسبه قرار داده است. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند به عنوان تابلویی از وضعیت کنونی رفاه اقتصادی جامعه مورد بررسی و معیاری برای اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت ارتقاء رفاه اقتصادی آن باشد.
مطالعه حاضر در چهار بخش انجام گرفته است. در بخش اول مبانی نظری پژوهش مورد بحث قرار میگیرد و برای این منظور به تحلیل رفاه اقتصادی و مبانی نظری شاخص رفاه اقتصادی پرداخته میشود. در بخش دوم الگوی مورد نظر برای محاسبه شاخص، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و الگوی مورد استفاده با برخی از مطالعات مشابه مقایسه میگردد. بخش سوم، تحلیل نتایج حاصل از مطالعه را دربرداشته و روند شاخص با روند تولید ناخالص داخلی مورد مقایسه قرار گرفته است. در بخش پایانی به جمعبندی، نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات پرداخته میشود.
-2 مبانی پژوهش
-1-2 مبانی نظری
گرچه رفاه مفهومی است که در تمامی علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد اما با توجه به وسعت دامنه این مفهوم، افراد درک واحدی از آن نداشته و در خصوص اینکه منظور از رفاه چیست، سردرگمیهایی وجود دارد. بنابراین روشن شدن مفهوم رفاه، ما را به درک درستی از آن و نحوه اندازهگیری آن نزدیکتر خواهد کرد. از رفاه7 معمولا معانی خوشبختی، شادی، سلامتی، موفقیت و کامیابی استنباط میشود. در گذشته این کلمه در ارتباط با مفاهیمی چون شادی و کامیابی مورد استفاده قرار میگرفته و استنباط رایج فعلی از آن به قرن بیست برمیگردد
رفاه را به عنوان بیان دیگری از مطلوبیت در نظر میگیرد. پیگو - 3 - 1950 عناصر و اصول رفاه را در ارتباط با یکدیگر میداند و تنها راه اندازهگیری رفاه را پول میداند - گریو،. - 2008 مک گریگور - 4 - 2007 معتقد است که این عبارت در مطالعات توسعهای و به صورت عمومیتر در فلسفه و علوم اجتماعی، مفهوم جدیدی نیست و بسیاری از کسانی که پیرامون رفاه بحث میکنند، مفهوم ارائه شده توسط ارسطو را برای آن بهکار میگیرند اما پیروان مذاهب، اندیشههای خود که مربوط به رفاه است را از دستورات موجود در مذاهب خود، استنباط میکنند
در دیدگاه پانیک - 5 - 2007 که برگرفته از عقاید ارسطو است، ثروت به خودی خود هدف رفاه نیست بلکه ابزاری است برای رسیدن به منافعی که رفاه را دربردارند. از آن گذشته از دیدگاه برخی اقتصاددانان مثل ریکاردو آنچه اهمیت دارد، نحوه توزیع منافع حاصل از رشد اقتصادی است.
گروه مطالعاتی ود - 6 - 2001 به مفهومی از رفاه اشاره میکند که در ارتباط با بهبود وضعیت دیگران و شرایط اجتماعی است، از نظر این گروه، رفاه " ...در نحوه ارتباط با دیگران در جایگاه رفع نیازهای طرفین معنا پیدا میکند. به طور عموم مفهومی از رفاه مد نظر است که در آن، فرد قادر است در جهت نیل به اهداف دیگران، خود نیز از کیفیت مناسبی از زندگی لذت ببرد" - مک گریگور، . - 2007 بنابراین نمیتوان رفاه افراد را بدون در نظر گرفتن زمینه اجتماعی جامعه مورد مطالعه قرار داد.
تمرکز بر جنبه اقتصادی رفاه به معنای کم اهمیت بودن موضوعات غیر اقتصادی نیست، اما این ایده وجود دارد که در اندازهگیری میزان رفاه اقتصادی جامعه نوعی تجمیع شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی صورت میگیرد زیرا اگر بخواهیم بهصورت همزمان روندهای اجتماعی و اقتصادی در یک شاخص رفاه عنوان شود و عناصر دخیل در این روندها در کنار یکدیگر دیده شود، ارزیابی و اندازهگیری میزان رفاه اقتصادی جامعه ضروری به نظر میرسد، چراکه بعد اقتصادی رفاه، دربرگیرنده تمامی مسائل مادی، معیشتی و زیرساختی برای داشتن رفاه و آرامش خاطر روانی برای نسل کنونی و آتی است.
از دیدگاه شارپ - 7 - 1999 سه سوال اساسی که در یک جامعه پیرامون سطح رفاه مطرح میگردد عبارت است از: . 1 جایگاه ما کجاست؟ .2 می خواهیم به کجا برسیم و هدفمان در کجا است؟ .3 چگونه به هدف مورد نظر برسیم؟ و اندازهگیری سطح جاری یا روند رفاه اقتصادی، نوعی پاسخ به سوال اول است. در مقاله او سه هدف برای استفاده از شاخصهای رفاه اجتماعی بیان میشود: .1 نظارت و کنترل تغییرات در شرایط اقتصادی و اجتماعی، .2 ارائه گزارشهایی از رویدادهای اجتماعی جهت روشنگری عموم مردم و .3 پیشبینیهای رویدادهای اجتماعی در آینده.
همچنین اوزبرگ و شارپ - - 2003 هدف هر نوع شاخص رفاه اجتماعی را کمک به تصمیمگیران اقتصادی و اجتماعی و داشتن اطلاعات بهتر از وضعیت موجود و بر اساس آن، تفکر سیستماتیک پیرامون سیاستهای عمومی و بهبود در تصمیمات میدانند.