بخشی از مقاله
خلاصه
اجرای برنامههای مدیریتی موفق نیازمند وجود اطلاعات تصادفات و دسترسی به جزئیات مربوط به آنهاست. متاسفانه در کشور ما در بیشتر موارد نه تنها اطلاعات دقیقی از دادههای مربوط به تصادفات وجود ندارد بلکه کمیت و کیفیت این دادهها نیز نامناسب است. هدف از این تحقیق ارزیابی ایمنی جادههای دوخطه برونشهری با استفاده از پارامتر "شاخص خطر" است. این ارزیابی با استناد به نتایج نظرسنجی از افراد صاحبنظر در امور ایمنی راهها و درک آنها از میزان خطرآفرینی عوامل ایجاد کننده تصادفات - خصوصیاتراه، دسترسیها، مانور سبقتگیری، سازگاریطراحی و حاشیهراه - انجام گردید و از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره "تحلیل سلسلهمراتبی" استفاده شد. مخاطبین تحقیق در 5 گروه "مسئولین بیمه و پلیس"، " متخصصان اداره راه و پایانهها"، " طراحان و مشاوران راه"، "رانندگان حرفهای" و "اساتید و دانشجویان" دستهبندی شدند. نتیجه حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که "مانور سبقتگیری"، "خصوصیاتراه"، "دسترسیها"، "سازگاری مسیر" و "کنارههای مسیر" به ترتیب خطرآفرینترین عوامل ایجاد تصادفات هستند.
کلمات کلیدی: مدیریت ایمنی راه، جادههای دو خطه برون شهری، تصادفات راهها، شاخص خطر، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره
1. مقدمه
سالیانه بیش از 26000 نفر در اثر تصادفات ناشی از وسایل نقلیه در ایران کشته شده و بیش از صد هزار نفر در سال به همین علت مجروح میشوند.[1] مقایسه روند شدت تصادفات در ایران با کشورهای دیگر و نگاهی به روند کشتهها و مجروحین گویای آن است که اغلب کشورها وضعیت مناسبتری از کشور ما دارند. طبق آمار منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی3 در سال 1391، ایران با تعداد 33/8 کشته در هر 100 هزار نفر وضعیت بسیار نامناسبی از لحاظ تصادفات جادهای دارد، این در حالی است که این عدد برای بیشتر کشورهای توسعه یافته زیر 5/5 و برای اکثر کشورهای در حال توسعه حدود 15 اعلام شده است .[2]
برای روشنتر شدن موضوع اگر دو پارامتر نرخ کشتهشدگان4 و ریسک کشتهشدگان5 را به ترتیب تعداد کشته شدگان بازای 000،10 وسیله نقلیه و تعداد کشته شدگان بازای000،100 نفر جمعیت تعریف شود، دو شکل 1 و 2 شرایط کشور ایران را در مقابل سایر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان میدهد که نشاندهنده وضعیت نامناسب تصادفات ترافیکی در کشور ایران است .[3]در کشور ایران از یک طرف به علت محرمانه بودن آمار تصادفات جادهای و عدم امکان دسترسی به این اطلاعات و در برخی مواقع اختلاف در تعداد آمار تصادفات منتشر شده از طرف سازمانهای مربوطه - پلیس راه کشور و پزشک قانونی - به راحتی نمیتوان از روشهای سنتی برای مدیریت ایمنی و تصادفات ترافیکی استفاده نمود. در روشهای مدیریت سنتی تعداد تصادفات در یک تقاطع یا مقطع تنها معیار ارزیابی آن از نظر ایمنی بوده است .[4]
در چنین شرایطی شناسائی روشها و شاخصهایی که بتوان توسط آنها مشکلات ایمنی مربوط به راه را قبل از اینکه منجر به وقوع تصادفات ترافیکی شود، پیشبینی نمود از اهمیت ویژهای برخوردار است.مساله طرح شده در این تحقیق بررسی و اولویتبندی پارامترهای مهم و تاثیرگذار در تصادفات جادهای برون شهری در کشور ایران است. برای این منظور از پارامتری به عنوان "شاخص خطر راه" استفاده می شود. از مزیتهای این روش، پیشبینی احتمال وقوع تصادفات و میزان خسارت ناشی از آنها است که میتوان از آن به منظور پیشنهاد راه کارهای جلوگیری از بروز تصادفات با در نظر گرفتن جنبههای اقتصادی و ایمنی استفاده نمود. در یک دید کلی، نقش این روابط توسعه و متحول ساختن نوع نگاه و قضاوت در مورد خطرزا بودن اجزای شبکه ترافیکی است.
2. مطالعات انجام شده در گذشته
در تحقیقات انجام شده، منابع مختلف با رویکردهای متفاوتی به ارزیابی و مدل کردن پارامتر "شاخص خطر" پرداختهاند. در بین این روشها از روش برخورد ترافیکی[5]1 و سیستم نرخدهی قضاوتی[5-9] 2 بیشتر استفاده شده است. تعریف عمومی روش برخورد ترافیکی عبارت است از وضعیتی قابل مشاهده از دو یا تعداد بیشتری استفادهکنندگان از راه که در یک فضا و یک زمان مشخص به هم نزدیک میشوند، به طوری که اگر هیچ کدام از استفادکنندگان، مسیر خود را تغییر ندهند، خطر برخورد بین آنها وجود خواهد داشت. این روش اولین بار در سال 1967 توسط پرکینز و هریس[6] 3 به عنوان جایگزینی برای دادههای تصادفیمخصوصاً، در مسیرهایی که این دادهها وجود ندارد یا قابل اعتماد نیستند، ارائه شد.
سیستم نرخدهی قضاوتی برای اولین بار در مطالعهای که در سال 1990 توسط آزمایشگاه تحقیقات حمل و نقل جاده انگلستان - TRRL4 - انجام شد، مورد استفاده قرار گرفت .[7] در این تحقیق خصوصیات راههای طراحی شده روی درک و رفتار رانندهها و رغبت آنها برای پذیرش خطر حین رانندگی بررسی شد. ایمنی راهها از نظر پتانسیل خطر براساس 11 عدد که به خوب یا بد بودن نقاط واقع در مسیر داده میشدند، رتبهبندی شدند. عدد صفر بیان کننده "عدم وجود احتمال بروز تصادف" و عدد 10 بیان کننده "وجود بیشترین احتمال بروز تصادف" بودند .به منظور شناسایی خصوصیاتی که روی ایمنی راهها اثر میگذارند در گذشته مطالعات مختلفی انجام شده است.
نودری و همکاران[10] 5 برای شناسایی این خصوصیات در کشور برزیل 34 پارامتر را در 9 گروه - شرایط روسازی راه، خصوصیات قوسهای افقی، تقاطعها، علائم و تابلوها، عناصر طولی راه، مقطع عرضی، استفاده کنندگان از راه، خصوصیات کنارههای جاده و عناصر کلی مربوط به راه - طبقه بندکردندی. پاول دِلِوور و همکاران[5] 6 در تعیین خصوصیات مربوط به ایمنی، راهها را به دو گروه درون شهری و برون شهری تقسیم کردند. آنها علت این کار را تفاوت در پارامترهای دخیل در ایمنی و مدیریت شبکه این دو گروه که شامل تفاوت در خصوصیات طراحی و عملکردی، میزان انتظار از راننده و کاربریهای اطراف اعلام کردند. این محققان در تعیین احتمال شاخص خطر راههای برون شهری، پارامترهای جدول 1 را پیشنهاد نمودند.
3. روش تحقیق
در این مطالعه از روشهای تصمیمگیری چند معیاره برای تحلیل دادهها استفاده شده است. روش تصمیمگیری چند معیاره روشی است که با استفاده از آن یک تصمیم همه جانبهنگر با توجه به چند معیارمختلف که غالباً با یکدیگر تداخل دارند به دست میآید .[11-14] با توجه به ماهیت مسئله، میزان اطلاعات و دقت مورد نیاز، روشهای تصمیمگیری چند معیاره به دستههای مشخصی تقسیم میشوند. در جدول 2 تصویر کاملی از چگونگی دستهبندی روشهای تصمیمگیری چند معیاره براساس نوع اطلاعات موجود و سطح دقت مورد نیاز، ارائه شده است. مسئله چند معیارهای که در این تحقیق مطرح میشود، انتخاب تاثیرگذارترین عوامل، از میان عوامل موثر پنج گانه در زمینه وقوع تصادفات - خصوصیات راه، دسترسیها، مانور سبقتگیری، سازگاری طراحی و حاشیه راه - میباشد. هدف نهایی، ردهبندی این پنچ عامل برحسب میزان تاثیر آنها و در نهایت تعیین وزن هر عامل براساس این ردهبندی است.
دو معیار تاثیر هر عامل در تعداد تصادفات و همچنین در شدت تصادفات نیز به عنوان معیارهای مساله در نظر گرفته شدهاند. اطلاعات مورد نیاز برای هر عامل حول این دو معیار تهیه میشود که با استفاده از روش نظرخواهی از متخصصین و از طریق توزیع پرسشنامه انجام میشود.با توجه به این توضیحات و در نظر گرفتن دستهبندیهای ارائه شده در جدول 2، از روش تحلیل سلسله مراتبی1 استفاده شد.[15] علت انتخاب این روش توانایی آن در انعکاس رفتار طبیعی و تفکر انسانی و همچنین توانایی تعامل بین معیارهای مختلف در موقعیتهای پیچیده و غیر ساختاری توسط تصمیمگیرنده میباشد. در این روش، مساله تصمیمگیری به سطوح مختلف هدف2، معیارها3، زیرمعیارها4 و گزینهها5 تقسیم میشوند. برای ساختن مدل تصمیمگیری، در بالاترین سطح، هدف و در سطح یا سطوح میانی، معیارها و در سطح پایین، گزینههای ممکن گذاشته میشوند. در شکل 3 ساختار تحلیل سلسله مراتبی با وجود زیرمعیارهای مربوطه برای تعیین اولویت 5 عامل به کار رفته در این تحقیق نشان داده شده است.