بخشی از مقاله
چکیده :
این تحقیق با هدف طبقه بندی اقلیمی استان اردبیل و نمایاندن نواحی اقلیمی استان صورت گرفته است. دراین زمینه ازپارامترهای اقلیمی دما و بارش 4 ایستگاه هواشناسی استان درمقیاس زمانی ماهانه و در بازه ی آماری 1981-2010 استفاده شده است. ابتدا داده های اقلیمی مورد پردازش قرار گرفت سپس بااستفاده از تکنیک جی آی اس و با استفاده از روش دمارتون به پهنه بندی اقلیمی اقدام شد.
برای ترسیم نقشه های دما و بارش از روش همبستگی بین ارتفاع و هر یک از پارامترهای اقلیمی و روش میان یابی استفاده شد. پس از پهنه بندی در استان مشخص شد که اقلیم در این منطقه رابطه ی مستقیمی با ارتفاع دارد .هر چه از بخشهای مرتفع به سمت بخشهای کم ارتفاع تر حرکت میکنیم اقلیم خشک تر میشود و بخش های مرتفع تر رطوبت بیشتری را به خود گرفته است. روش دمارتون اثر ناهمواری بر اقلیم منطقه را نشان می دهد ولی این روش تنها بر بارش و دمای سالانه استوار است و عناصر اقلیمی دیگری ×مانند رطوبت جوی که در منطقه نقش متمایز کننده دارند را در نظر نمیگیرد.
مقدمه
اقلیم جوغالب هوادریک منطقه معین میباشدبااینکه اقلیم شرایط پیچیده وخلاصه ای ازاوضاع جوی منطقه ای که دریک لحظه معین قابل لمس نبوده بطورمشخصی دربخشهای جهان وبه ویژه درارتباط باعرض جغرافیائی وسایرعوامل اقلیمی وجغرافیائی عدیده ای تغییرمیکند،بااین وجوددرنواحی وسیعی ازکره زمین،شرایط اقلیمی تقریبا باوجوه تشابه همسانی مشاهده میگردد.
دستیابی به این شناخت خود داستانی دراز دارد . لینا کره بر این باور است که در دو سده گذشته تعیین نواحی اقلیمی عمدتأ مرهون چند دانشمند آلمانی بوده است. در سال 1817 آلکساندر فون همبولت نقشه میانکین دمای سالانه جهان را ترسیم کرد .
ولادیمیر کوپن - 1846- 1940 - این نقشه را اصلاح کرد و در سال 1844 نقشه دامنه دمای فصلی جهان را ترسیم کرد که سرانجام پیدایش روش طبقه بندی اقلیمی وی را به دنبال داشت . پس از آن کارلوس لینه در سال 1735 طبقه بندی گیاهی و در سال 1802 لورک هوارد طبقه بندی ابرها را ارائه کردند . این دو طبقه بندی همانند روش طبقه بندی اقلیمی کوپن پایگانی - سلسله مراتبی - بودند .
در واقع کوپن در سنت پطرزبورگ گیاه شناسی می خواند و برای دریافت درجه دکتری به هایدلبرگ آمد . وی درباره اثر دما بر رشد گیاهان به تحقیق پرداخت . به همین دلیل است که در طبقه بندی اول کوپن ، سطح اول طبقه بندی با پنج آستانه دمایی مشخص می شود . این آستانه ها محصول مطالعاتی بود که او در سال 1884 روی انواع گیاهان انجام داده بود . کوپن بارها و بویژه در سال 1918 در روش خود تجدید نظر کرد .
وی آخرین بار در سال 1936 در سن نود سالگی روش خود را بازبینی کرد . در سال 1924 کوپن به همراه دامادش آلفرد وگنر - - 1880 – 1930 از آلمان به گراز اتریش رفت . دانشگاههای آلمان وگنر هواشناس را به علت ارائه نظریه اشتقاق قاره ها از خود رانده بودند . در گراز ، کوپن شواهد زمین شناختی فراوانی در تأیید نظریه اشتقاق قاره ها پیدا کرد . از این گذشته وی به همراه رادلف گایگر - 1894 – 1981 - نظام طبقه بندی اقلیمی تازه ای را در سال 1936 پایه گذاری کرد که بعدها گایگر در آن تجدید نظرهایی کرد . گایگر مطالعات خود را بر اقلیم قشر جو مجاور زمین و اثرات ناهمواری و کاربری اراضی بر آن متمرکز کرد . و رشته میکروکلیماتولوژی را پدید آورد .
طبقه بندی کوپن بخش بزرگی از استرالیارا بیابانی یا نیمه بیابانی معرفی می کرد و گریفیت تیلور - 1880- 1963 - به سبب جانب داری از این روش که در تضاد با پیشرفت استرالیا تلقی می شد موقعیت سیاسی بدی پیدا کرد و کتاب جغرافیای او در غرب استرالیا تحریم شد . به همین دلیل وی در سال 1928 استرالیا را به قصد کانادا و بعدأ امریکا ترک کرد .
در ایالات متحده وان تورنت وایت - 1892 – 1963 - در سال 1931 یک روش طبقه بندی پایگانی را بر حسب الگوی سالانه رطوبت خاک معرفی کرد . در این روش بارش به عنوان ورودی و تبخیر به عنوان خروجی ، معرف موازنه آب و ذخیره رطوبتی خاک بودند ولی عملآ دما به نمایندگی از تبخیر بکار می رفت . بررسی ها نشان داد که روش تورنت وایت در نیوزیلند جز برای عرض های پایین نسبت به روش کوپن تصویر مقبول تری از اقلیم بدست می دهد . بعدها یعنی در سال 1948 رطوبت خاک جایگاه بالاتری در روش طبقه بندی اقلیمی تورنت وایت پیدا کرد . در همان سال پنمن - 1909 – 1984 - در انگلستان روشی برای محاسبه تبخیر ارائه داد که بر مبانی فیزیکی استوار بود و به همین دلیل روش تورنت وایت که روشی تجربی را از میدان به در کرد .
بعدها روش های کمی جای روش های سنتی طبقه بندی اقلیمی را گرفتند و آرام آرام روش ها ی ایستای سنتی که در آنها معیارها و آستانه های طبقه بندی از پیش تعیین شده - گمارشی - بود و محصول آنها نقشه های چاپی بود جای خود را به روش های پویای کمی دادند که در آنها معیارها و آستانه ها را شرایط مسئله تعیین می کرد - طبقه بندی کاربردی - یا اساسأ اقلیم بر حسب سامانه های همدید پدید آورنده آن طبقه بندی می شد - طبقه بندی زایشی - یا شناسایی نواحی اقلیمی متکی بر تحلیل های چند متغیره بود - طبقه بندی آماری - .
درکشورایران طبقه بندیهای گوناگون زیادی صورت گرفته است که ازآن جمله میتوان به طبقه بندیهای گنجی - 1339 - ،عدل،جوادی،ثابتی اشاره نمود.باتوجه به این مطلب که اساس هرطبقه بندی متفاوت است،درموردطبقه بندی تابشی اساس روش برمیزان تابش خورشیددرنواحی مختلف استواراست. درموردتقسیم بندی تابشی درایران آخرین کارانجام گرفته مربوط به صمیمی میباشد،که کشورایران رابه 4 ناحیه تابشی تقسیم کرده است.
منطقهای ازسطح زمین که اثرات ترکیب شده فاکتورهای اقلیمی برآن،موجب برقراری شرایط اقلیمی نسبتاهمگنی میگردند،یعنی یک نوع اقلیم،اصطلاحا منطقه اقلیمی نامیده می شود.
بطورکلی یک سیستم طبقه بندی اقلیمی؛مجموعه قواعدی است که به کارگرفتن آنهامناطقی راکه ازنقطه نظرهایی شباهت دارندودارای ویژگیهای مشترکی هستندرا ازدیگرمناطق مجزامیکندودریک طبقه قرارمیدهد.