بخشی از مقاله

چکیده

عراق بعداز صدام واجد تحولاتی شگرف بوده است که تغییر در ساختار قدرت و هویت آن باعث دگرگونیهائی در ژئوپلتیک و رویکردهائی بازیگران خاورمیانهائی شده است، حضور شیعیان و اکراد در ساخت قدرت، حذف کامل عوامل رژیم بعث، تغییر رویکرد »عربی- سنی« به »عربی- شیعی- کردی« در فضای سیاسی عراق، فرصتهای به وجود آمد، در عراق جدید در جهت منافع ملی ایران است، هرچند که عراق جدید همانند گذشته یک تهدید نظامی نیست.

 اما همچنان زمینههای بالقوه هدایت تنش و ناامنی به حوزه امنیت ملی ایران را نیز دارا میباشد، در راستای فرصتهای به وجود آمده برای جمهوری اسلامی ایران هژمونی شیعیان در ساختار سیاسی عراق، عنصر کردی، مسائل مرزی، منافع بازیگران منطقهائی و... از جمله دغدغههایی است که رویکردهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در عراق را توجیه و تبئین میکند.

 با توجه به این مسائل، شکلگیری ژئوپلتیک سُنی در عراق که از سوی بعضی از کشورهای منطقه همچون عربستان و ترکیه و همچنین کشورهای قدرتمند فرامنطقهائی همچون ایالت متحده آمریکا پیگیری میشود پیامدهائی را چه در سطح منطقهائی و چه در سطح داخلی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران حادث خواهد گردید که در پژوهش حاضر به دنبال این سئوال خواهیم بود که شکلگیری اقلیم سُنی در عراق چگونه میتواند امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با چالش مواجهه نماید، که با توجه به همسایگی و نیز قرابتهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی و نیز بحران گروههای تروریستی در این کشور فوق استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران، پرداختن به این مسئله حائز اهمیت است، در پژوهش پیش روی نیز روش توصیفی- تحلیلی برای درک و فهم بهتر موضوع توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته است.

مقدمه

خاورمیانه از جمله مناطق محسوب میشود که مشخصه دائمی آن منازعه و کشمکش است، از طرف دیگر با توجه به جایگاه ویژه خاورمیانه در سیاست بینالملل، قدرتهای جهانی و از جمله آمریکا همواره سعی در مدیریت و کنترل روندها و تحولات این منطقه ژئواستراتژیک داشتهاند، براین اساس و پس از حملات یازده سپتامبر 2001، زمینه فاز جدیدی از مداخلهگرائی آمریکا در خاورمیانه را فراهم نمود و در نتیجه ایالات متحده آمریکا در 2001 به افغانستان و در 2003 به عراق حمله نمود، اما مداخلهگرائی آمریکا محدود به حملات نظامی به افغانستان و عراق نبود، بلکه هدف کلان و محوری آمریکا مدیریت تحولات منطقه در راستای اهداف استراتژیک خویش بود.

 بنابراین در اواخر سال 2003، طرح خاورمیانه بزرگ در قالب استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه مطرح شد، در واقع طرح خاورمیانه بزرگ در اواخر سال 2003 و به دنبال اتهامات ایراد شده توسط »جرج دبلیوبوش« مبنی بر این که: 60» سال عذر آوردن کشورهای غربی و تحمل کمبود آزادی در خاورمیانه« نتوانسته جلوی تهدیدات امنیتی را که از منطقه نشأت میگیرد سد کند و در نتیجه آمریکا مجبور است که یک »استراتژی جدید پیشرونده آزادی در خاورمیانه« اتخاذ کند، برگرفته شد - حسینی، . - 98 :1383

اما طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده آمریکا در راستای دولت - ملتسازی در خاورمیانه بخصوص در عراق به دلیل افزایش منازعات فرقهائی و قومی با شکست مواجهه شد تا جائی که یکی از سناتورهای آمریکائی به نام »جو بایدنطرحی1« را برای اداره عراق در قالب تجزیه عراق به سه اقلیم شیعه، سَنی و کُرد ارائه نمود، اما در ادامه، این طرح توسط دستگاه سیاستگذاری »جرج دبلیوبوش« نادیده گرفته شد، همچنین بعداز روی کار آمدن »باراک اوباما « با شعار »تغییر2 «، اوباما سعی نمود با استراتژی قدرت هوشمند منافع ایالات متحده در نظام بینالملل و خاورمیانه را تأمین نماید، اما شروع انقلابهای عربی و متعاقباً شروع منازعات در سوریه و عراق، معادلات جدیدی فرا روی واشنگتن در خاورمیانه به وجود آورد که نیاز به ارزیابی مجدد معادلات توسط واشنگیتن داشت.

در واقع سرریزی بحران از سوریه به عراق و شکلگیری داعش و همچنین افزایش منازعات فرقهائی- قومی در عراق، ایده »جو بایدن« را بعنوان معاون »باراک اوباما« در قالب تجزیه عراق به سه اقلیم شیعه، سُنی و کُرد در راستای اداره عراق احیاء نمود، در همین راستا کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا با ارائه طرحی سعی بر آن دارند که زمینه را برای تجزیه عراق به سه کشور شیعه، سُنی و کُرد فراهم کنند، هرچند که مقامهای مسئول و گروههای سیاسی عراقی، مقامهای مذهبی شیعه و سُنی و همچنین پارلمان عراق به این طرح کنگره پاسخ منفی دادند.

مجله آمریکائی تایم در گزارش مفصل و هشت صفحهائی به جزئیات طرح آمریکائی تجزیه عراق به سه اقلیم اشاره کرد که یکی از آنها در شمال و کردستان عراق ایجاد میشود و دولت دوم مخصوص اهل تسنن است که در مجاورت سوریه شکل میگیرد و دولت سوم متعلق به شیعیان است که در جنوب عراق برپا میشود و در این تقسیمبندی، بغداد جزو اقلیم سنی قرار میگرفت.

در این میان جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک قدرت بزرگ منطقهائی و تأثیرگذار در تحولات خاورمیانه، در طی چندین دهه گذشته در راستای موازنه حضور همه جانبه آمریکا در منطقه و همچنین مقابله با متحدین استراتژیک ایالات متحده یعنی اسرائیل و عربستان سعودی، سعی درتقویت و ارتقاء مناسبات استراتژیک مثلث راهبردی خویش یعنی جمهوری اسلامی ایران، سوریه و حزباالله لبنان داشته است، درواقع جمهوری اسلامی ایران با ارتقاء مناسبات استراتژیک خویش با سوریه و حزباالله سعی در موازنه تهدید منطقهائی داشته است. اما آنچه که در طرح تجزیه عراق به سه اقلیم از اهمیت برخوردار است، شکلگیری اقلیم سنی در عراق است که میتواند امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در دو بُعد منطقهائی و داخلی با چالش اساسی مواجه نماید.

-1 اولویتهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در عراق بعداز صدام

چسبیدگی جغرافیائی ایران و عراق و تبارشناسی روابط امنیتی گذشته، تأثیر فراوان عراق بر امنیت ملی ایران را تعیین میکند، عراق تنها کشور همسایهائی است که در 150 سال اخیر به ایران حمله کرده است و گروههای معاند حکومتهای ایران همواره در این کشور به فعالیت مشغول بودهندا.وجود عنصر کُردی، ژئوپلتیک عراق، مرزهای آبی و خاکی، جمعیت 60 درصدی اهل تشیع در این کشور، ناامن بودن فضای داخلی این کشور بعد از حمله سال 2003، قدرتیابی نیروهای سیاسی شیعی، نیازمندی و پنانسیلهای اقتصادی- عمرانی این کشور، حضور قدرتهای بینالمللی در رقابتهای منطقهائی در این سرزمین و نمونههای فراوان دیگر از جمله مواردی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید