بخشی از مقاله

چکیده:

با توجه به کمبود منابع انرژي و نیاز روز افزون به استفاده از آن در جوامع، بکارگیري روشهایی که بتوان همزمان با رشد اقتصادي، بهرهوري منابع انرژي و استفاده بهینه از آنها را افزایش داد، ضروري میباشد. لذا تدوین استراتژيها و سیاستهاي مناسب با در نظر گرفتن معیارهاي پیشبینی آینده و تدوین برنامههاي متناسب با آن به منظور استفاده و تخصیص بهینه انرژي، کمک به رقابتپذیري انرژي همراه با توجه به مسائل زیستمحیطی انرژي بسیار حائز اهمیت است.

از اینرو، تدوین معیارها و شاخصهاي ارزیابی انرژي در راستاي تبیین وضع موجود و وضع مطلوب آینده، سیاستگذاري و هدایت این شاخصها در چارچوب این سیاستها، در برنامهریزي انرژي کشورها از اهمیت ویژهاي برخوردار است. ضمن آنکه مقایسه این شاخصها در گذشته و حال، پیشبینی وضعیت آنها در آینده و نیز مقایسه آنها با کشورهاي دیگر، میتواند سیاستگذاران را در تدوین برنامه انرژي کشور به لحاظ تخصیص منابع یاري نماید.

ارزیابی عملکرد بخش انرژي در محورهاي امنیت عرضه انرژي، کمک به رقابتپذیري صنعتی و تجاري، تسهیل رشد اقتصادي پایدار، کاهش فقر انرژي، دسترسی کلیه خانوارها به انرژي مورد نیاز، بهینهسازي و افزایش کارایی مصرف انرژي و کاهش انتشار آلایندههاي زیستمحیطی قابل توجه است. در ارتباط با هر یک از این محورها میتوان شاخصهایی را به منظور تراز کردن دو بخش عرضه و تقاضاي انرژي چه در سطح ملی و چه در سطوح بینالمللی ارائه داد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است و تبیین این شاخصها به درستی، میتواند موجبات تدوین برنامهریزيهاي مناسبتر را فراهم آورد.

-1 مقدمه

از دهه 1970، به دلیل تحولات روز افزون جامعه جهانی، انرژي نقش اساسی در اوضاع اقتصادي و سیاسی کشورها ایفا نموده است، بطوريکه پیگیري دقیق دورنماي بخش انرژي و اتخاذ استراتژي مناسب براي آن از ارکان اصلی حفظ ثبات و قدرت سیاسی/ اقتصادي هر کشور می باشد. بر این اساس به منظور ایجاد شرایط مناسب اقتصادي و سیاسی در جوامع، بهینه یابی در تولید و مصرف منابع مختلف انرژي از اهمیت بسیار زیادي برخوردار است. درك شرایطی که یک کشور به لحاظ برخورداري از انرژي و استفاده از آن داراست مستلزم برخورداري از شاخصهایی است که بتواند عملکرد یک کشور را در این حوزه مشخص نماید.

همچنین از آنجا که تولید و سپس تخصیص بهینه نفت، گاز و سایر حاملهاي انرژي به بخشهاي مختلف مصرف کننده از مسائل اصلی در روند رو به رشد اقتصادي کشورها است، بسیاري از کشورهاي صنعتی و پارهاي از کشورهاي در حال توسعه سالهاست در مواجهه با بحران انرژي، سیاستها و مکانیزمهایی را در زمینه استفاده منطقی از منابع انرژي و برنامهریزي در زمینه بهینهسازي مصرف و بهبود شاخصهاي انرژي، اعمال نمودهاند. در این کشورها، سیاستها و مکانیزمهاي متنوعی در بخشهاي مختلف حمل و نقل، صنعت، ساختمان و مسکن و نیز در شیوههاي تولید انرژي بگونهاي همه جانبه اجرا شده که با بهبود آنها توانستهاند به روشهاي موثري براي صرفهجویی در مصرف انرژي و همچنین کاهش آسیبهاي زیستمحیطی دست یابند.

با توجه به ورود مفاهیمی همچون " پایانپذیري ذخایر انرژي"، "سیاست نفت"، "انفجار انرژي"، گسست رشد اقتصادي از مصرف انرژي"، " بحران هیزم و چوب در کشورهاي جهان سوم"، "تغییرات آب و هوایی ناشی از انتشار اکسیدهاي کربن"، " مالیات بر کربن"، " پذیرش انرژي هستهاي" و "نابودي جنگلها"، در حوزه بحثهاي مهم اجتماعی و سیاسی جوامع بشري در دو دهه گذشته که با مسائل انرژي مرتبط میباشند، پیچیدگی و چندبعدي موضوعی منعکس میشود که بطور ساده به نام مسئله انرژي شناخته شده است.

بنابراین مسئله انرژي یک مسئله سیستمی است و تنها به کمک شیوه برخورد نظامگرایانه قابل بررسی میباشد. در حقیقت، مسائل مزبور تنها هنگامی قابل حل خواهد بود که هر یک از جوانب موضوع در ارتباط با یکدیگر و با درك عمیق و همهجانبه اثرات و وابستگی متقابل امور مختلف انرژي بررسی و مطالعه شود. بطور کلی، معیارها و شاخصهاي ارزیابی انرژي کشورها را میتوان در سه بخش عرضه، تبدیل و تقاضاي انرژي مورد بررسی و تحلیل قرار داد که تعیین این شاخصها و فراهم نمودن زمینه مقایسه آنها با سایر کشورها میتواند گام مهمی در راستاي بهبود عملکرد بخش انرژي داخلی یک کشور باشد.

در این راستا، ارزیابی عملکرد بخش انرژي در محورهاي امنیت عرضه انرژي، کمک به رقابت پذیري صنعتی و تجاري، تسهیل رشد اقتصادي پایدار، کاهش فقر انرژي، دسترسی کلیه خانوارها به انرژي مورد نیاز، بهینهسازي و افزایش کارایی مصرف انرژي و کاهش انتشار آلایندههاي زیستمحیطی قابل توجه است. در ارتباط با هر یک از این محورها میتوان شاخصهایی را به منظور تراز کردن دو بخش عرضه و تقاضاي انرژي چه در سطح ملی و چه در سطوح بینالمللی ارائه داد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.

بر این اساس به منظور مشخص نمودن جایگاه معیارها و شاخصهاي سیستم مرجع انرژي و نقش آن در برنامهریزي انرژي، مفاهیم مربوط به برنامهریزي انرژي در قسمت دوم توضیح داده شده است. در قسمت سوم، سیستم مرجع انرژي و مفاهیم مرتبط با آن بطور کامل آورده شده و معیارها و شاخصهاي ارزیابی آن در قسمت چهارم به تفصیل توضیح داده شده است، ضمن آنکه در این قسمت شاخصهاي ترکیبی بخش انرژي نیز آورده شده است و نهایتاً قسمت پنجم به بیان نتیجهگیري و ارائه پیشنهادات اختصاص داده شده است.

-1 مفهوم برنامهریزي انرژي و جایگاه شاخصهاي ارزیابی بخش انرژي

فرآیند برنامهریزي و سیاستگذاري بخش انرژي، مستلزم شناخت دقیق وضعیت کنونی، امکانات، محدودیتها و تعیین اهداف و استراتژيهاي این بخش است بطوريکه بکارگیري ابزار فوق میتواند ضمن شناسایی نقاط بحرانزا و مشکلات این بخش، راهحلهاي مربوط به برنامهریزي را ارائه و سیاستهاي مناسب را تعیین و به موقع به اجرا در آورد.

چنین شناختی از بخش انرژي مستلزم تعریف شاخصها و معیارهایی است که تصویر مناسبی از وضعیت انرژي یک کشور ایجاد کند و امکان تعیین روند تاریخی آن کشور و نیز مقایسه با کشورهاي دیگر را فراهم نماید. بر این اساس، تدوین شاخصهاي درست و تحلیل آنها موجبات برنامهریزيهاي مدونی را فراهم میآورد که ضمن برآورد عرضه و تقاضاي انرژي در کشور، در آینده نیز زیرساختهاي لازم جهت تنظیم این دو را فراهم آورد و در واقع، به تعادل بهینه میان عرضه و تقاضاي انرژي بیانجامد. هرگونه قصور در این امر سبب بروز مشکلات فراوانی نظیر اتلاف منابع عظیم انرژي در بخشهاي مختلف مصرف، فقدان استراتژي جامع در تنظیم سیاستهاي انرژيرسانی به نقاط مختلف و نبود مدیریت و برنامه ریزي مناسب در یک کشور خواهد شد.

برنامهریزي بلندمدت انرژي، مستلزم داشتن یک چشمانداز، امکان افزایش تدریجی تقاضاي انرژي در آینده و امکانات برآورده نمودن آن تقاضا از طریق راههاي مختلف است. این چشمانداز آتی باید بر مبناي درك فعلی از ارتباط میان عرضه و تقاضا و افزایش تقاضاي انرژي در زمان اخیر باشد. نکته مهمی که در اینجا باید متذکر شد آن است که درك صحیح از تقاضاي فعلی و آینده انرژي باید بر مبناي ارزیابی از فعالیتهاي مصرفکننده انرژي و نه فقط مصرف سوخت استوار باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید