بخشی از مقاله

چکیده:

اگر چه در باب چیستی و چرایی "فرهنگ دانشگاهی" در جامعه ایرانی، در قریب به دو دهه گذشته سخن رفته اما به آن از منظر مقولهای قابل سنجش جهت استفاده در نظام برنامهریزی و مدیریت اجرایی، کمتر توجهی نشان داده شده است. مقاله حاضر با هدف ارائه طرحی برای بررسی تجربی "فرهنگ دانشگاهی" با نیم نگاهی به ساختار طرحهای پیشنهادی و رعایت حداقلی اسلوب آن، با مروری بر آثار و نظرات موجود ضمن تعریف "فرهنگ" و "دانشگاه"، به ترکیب نظری این مفاهیم دست زده و نتیجه را در قالب مدلی تحلیلی با قابلیت بررسی میدانی پیشنهاد مینماید و بر اساس آن سعی نموده تا به دو سؤال "چیستی" فرهنگ دانشگاهی و تا حد امکان "چگونگی" تکوین آن به لحاظ نظری پاسخ گوید.

مقدمه:

با رشد معرفت و تعمیق شناخت بشر نسبت به جهان پیرامون و علل مؤثر بر پدیده ها، و به ویژه پس از پیدایش و رواج مفهوم و اندیشه چرخش فرهنگی در ادبیات نظری و پژوهشی علوم اجتماعی، فرهنگ به عنوان یکی از متغیرها و در نظر برخی دیدگاههای افراطی به عنوان عامل اصلی تبیین اجتماعی مورد توجه روز افزون واقع شده است.

بر همین اساس نظریهها و دیدگاههای متفاوت و گاه متخالفی دربارهی فرهنگ در دو سر این پیوستار قابل مشاهده است که از یک سو فرهنگ را متغیری وابسته دانسته و آن را معلول شرایط و عللی میداند که علم در معنای مدرنیستی مجاز به کشف آن میباشد و از سوی دیگر فرهنگ را متغیری مستقل معرفی کرده و آن علّت العلل و سرمنشاء اصلی کلیه تغییرات و تحرکات از توسعه گرفته تا انقلاب میدانند.

متعاقب این توجهات به مقوله فرهنگ در تحلیل و تبیین پدیدههای اجتماعی، شاهد رشد روزافزون ترکیبات واژگانی و ابداع اصطلاحات مرکبی هستیم که چه در شکل ترکیبات اضافی و چه در قالب ترکیبات وصفی واژهی فرهنگ را با خود یدک میکشند. برای نمونه میتوان به اصطلاحاتی چون "توسعه فرهنگی" و "فرهنگ توسعه" و یا "فرهنگ دانشگاهی" اشاره کرد.

صرف نظر از این مباحث و مناقشات جاری تقلیلگرایانه، همچنین صرف نظر از توجهات نظری به رویکردهای خُرد یا کلان در طرح این مباحث، و با تکیه بر وجه اشتراک آنها که همانا ضرورت توجه به فرهنگ و زیر ساخت های فرهنگی برای رسیدن به توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، مقاله حاضر بر آن است تا بهره گیری از آرای صاحب نظران به یک ترکیب نظری در باب مفاهیم "فرهنگ" و "دانشگاه" دست زده و با فرض ساده- سازی و یکسانپنداری "فرهنگ دانشگاهی" با "فرهنگ دانشگاه"، مدلی را با حدود و ثغور مشخص در موضوع مورد مطالعه، همراه با ابعاد، مولفهها و شاخصهای قابل سنجش طراحی کرده و برای آزمون تجربی به جامعه علمی و اجرایی - محققان، سیاستگذاران و برنامهریزان - پیشنهاد نماید.

بیان مسئله

سیری کوتاه در مقالات و مصاحبههای اصحاب علم و سیاست در رسانههای جمعی و رسانههای تخصصی نظیر نشریات تخصصی و علمی، کتابچههای همایشهای علمی مرتبط با نهاد علم و دانشگاه و آموزش عالی، اشارات مکرر صواب و ناصوابی را دربارهی ناکارآمدی دانشگاه به تصویر میکشد. عدم تطابق تولیدات دانشگاهی با نیازهای کشور، ضعف دانشگاه در تولید دانش نظری و دانش فنی ، عدم تناسب میان پژوهشهای دانشگاهی با مسایل مبتلابه جامعه، فقدان انس جام لازم میان واحدهای دانشگاهی، عدم تقسیم کار و عدم وجود برنامه راهبردی برای نهاد علم، مصرفگرایی علمی در زمینههای نظری و تکنولوژیک در میان دانشوران و دانشگران و متعاقب آن وابستگی نهاد علم به خارج از مرزهای سیاسی و جغرافیایی کشور، عدم تناسب میان نسبت استاد به دانشجو و دانشجو به نیازهای کشور، خروج نخبگان از کشور، پایین بودن رتبه دانشگاه ها در سطح بین المللی، سرقتهای علمی2 و ... همه و همه بخشی از انتقادات وارد بر دانشگاه و نهاد علم است که در صورت لزوم میتوان به این فهرست افزود.

در میان انتقادات وارد بر دانشگاه و نقدهایی که دانشگاه را به ضعف کارکردی متهم می سازند، گروهی که گرایش فرهنگی داشته وکفّهی فرهنگ در تحلیلهایشان وزن بیشتری را داراستفرهنگِ، علمی و دانشگاهی را دست مایهی تحلیل خود قرار داده و مشکلات را به "فقدان نگرش علمی" و یا به "ضعف فرهنگ دانشگاهی"، نسبت میدهند.

از این منظرکه، بیشتر ناظر به بُعد مدیریت منابع انسانی در دانشگاه، فرهنگ سازمانی دانشگاه و جامعهپذیری در دانشگاه است، نقد به فرهنگ دانشگاهی در چارچوب نقد به فرهنگ سازمانی دانشگاه تبلور یافته و مطابق نقشی که برای فرهنگ دانشگاهی تعریف شده و کارکردهایی که از این فرهنگ انتظار میرود فرهنگ دانشگاهی را نه تنها عامل رشد نهاد علم و سازمانهای علمی و دانشگاهی معرفی کرده بل در سطحی فراتر از آن به عنوان خرده فرهنگ نهاد علم، تحقیقات و فناوری یاد شده و تأثیرات آن - فرهنگ دانشگاهی - بر فرهنگ عمومی مورد توجه، بحث و نقادی قرار میگیرد.

از منظر این رویکرد، فرهنگ مجموع ویژگیهای رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک اجتماع خاص سازمانی تلقی میشود و به تبع آن فرهنگ دانشگاهی نیز ، اندیشه ی مشترک اعضای گروهها و قشرهای دانشگاهی است که آنها را از دیگر گروهها و اقشار جامعه مجزا می کند و مطابق انتظاراتی که در نقشهای دانشگاهی تعریف شده فرهنگ دانشگاهی مجموعهای از اعتقادات، الگوهای رفتار، آداب، مناسک، رسوم و سایر آفرینشهای انسان آکادمیک و ویژگیهای فکری نظام دانشگاهی تعریف می شود.

بر این اساس ضعف در کارکردهای دانشگاه ناشی از ضعف در فرهنگ سازمانی دانشگاه و فرهنگ دانشگاهی است. ضعف آن فرهنگی که به طور نظاممند از جامعهپذیرکردن و فرهنگپذیر کردن اعضایش عاجز بوده و لذا نتوانسته استنباط مشترکی را میان انسانهای آکادمیک از میدان دانشگاه و عادت- وارههای آن ایجاد کند. مطابق آنچه که شرح آن به اجمال گذشت و با وجود تاکیدی که در طول سالهای گذشته از جانب مراجع گوناگون علمی و اجرایی - نظیر شورای- عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی و ... - بر فرهنگ شده است، باید اذعان داشت تاکنون تلاشی منسجم، عملیاتی و مداوم در خصوص مفهومسازی فرهنگ و خاصه "فرهنگ دانشگاهی" و پایش مستمر آن برای بررسی وضعیت تغییرات آن به منظور بهکارگیری در نظام برنامهریزی انجام نشده است.

بر این اساس و به منظور بهرهمندی از کارکردهای مثبت فرهنگ دانشگاهی در داخل و خارج از نهاد علم و سازمان دانشگاه و همچنین برای اجتناب از آسیبهایی ناشی از کژکارکردهای فرهنگ دانشگاهیپاسخ، به پرسش از چیستیِ فرهنگ علمی و دانشگاهی ضرورتی دوچندان مییابد. در پی پرسش از چیستی فرهنگ دانشگاهی به عنوان پرسش آغازین و در راستای تکمیل آن، پاسخ به پرسشهای زیر نیز ضروری مینماید. واحد تحلیل و توصیف برای فرهنگ و خاصه فرهنگ دانشگاهی چیست؟ ابعاد فرهنگ دانشگاهی کدامند؟

وضیعت فرهنگ علمی و دانشگاهی در عالم واقع و میدان دانشگاه چگونه است؟ ضریب نفوذ فرهنگ دانشگاهی در فرهنگ عمومی به چه میزان است؟ بر این اساس مقاله حاضر باهدف ارایه طرحی نظری برای سنجش فرهنگ دانشگاهی و ضرورت در دست داشتن مقیاسی برای سنجش فرهنگ دانشگاهی، طراحی مدلی جامعهشناختی برای سنجش این مفهوم را هدف اصلی قرار داده است و به واکاوی و تشریح آن پرداخته است.

ضرورت و اهمیت توجه به فرهنگ علمی و دانشگاهی

در جوامعی که بنیان توسعه را بر دانش گذارده و توسعهای دانش بنیان را هدفگذاری کردهاند بیتوجهی به دانشگاه و سازوکارهای تولید، توزیع و مصرف دانش در میان دانشگاهیان و جامعه امری محال است. در این چارچوب عدم توجه به مقولهی فرهنگ دانشگاهی نیز امری ناممکن است چه، "فرهنگ دانشگاهی" از عوامل موثر بر چگونگی توسعه علمی در هر جامعه ای است.

یعنی بین چگونگی و مختصات فرهنگ دانشگاهی و میزان رشد و توسعه دانشگاهی و تولیدات علمی رابطه وجود دارد - فاضلی،. - 1382 با این وصف مطالعات موجود نشان میدهد که »فرهنگ دانشگاهی ایران« از کاستیها و مسایل بغرنجی رنج میبرد، به نحوی که یکی از موانع توسعه علمی و یکی از منابع بحران آموزش عالی کشور فرهنگ دانشگاهی است - همان - .

از سوی دیگر فرهنگ دانشگاهی در ذات خود در تعامل دوسویه با فرهنگ عمومی است خواه ناخواه توسط نخبگان علمی و فرهنگی تولید و    به اجتماع سرایت داده میشود و به جهت ابتناء آن بر آگاهی, دانش و ادراک، تاثیر فراوانی بر جای گذارده و میتواند سر منشاء گفتمانهای اصلی و    جریانهای مهم فکری، علمی و اعتقادی در جامعه باشد.

مروری اجمالی بر آثار و پژوهشهای انجام شده داخلی اگر چه مطالعه و تحقیق در حوزه آموزش عالی سابقهای دیرینه و قدمتی همپای آموزش عالی در کشور دارد اما مطالعات انجام شده در حوزه "فرهنگ دانشگاهی" قدمتی کمتر از دو دهه را داراست که در ادامه به اجمال از نظر خواهد گذشت. "  بررسی تطبیقی فرهنگ دانشگاهی ایران و بریتانیا؛ مطالعه ای انسان شناختی در علل ناکارآمدی آموزش دانشگاهی در ایران" از جمله اولین مطالعاتی است که توسط نعمتا... فاضلی در سال 1382 در مجله انسان شناسی - نامه انسانشناسی - به چاپ رسیده است.

در این مقاله محقق مدعی است که "فرهنگ دانشگاهی" یکی از عوامل اصلی در توسعه علمی در هر جامعهای است، و مختصات فرهنگ دانشگاهی را در میزان رشد و توسعه دانشگاهی و تولیدات علمی دخیل میداند. نویسنده مدعی است مطالعات موجود نشان میدهد که »فرهنگ دانشگاهی ایران« از کاستی ها و مسایل بغرنجی رنج می برد، به نحوی که یکی از موانع توسعه علمی و یکی از منابع بحران آموزش عالی کشور فرهنگ دانشگاهی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید