بخشی از مقاله

چکیده:

سمبولیسم یکی از جریانهاي مهم ادبی است که درقرن نوزدهم درفرانسه شکل گرفت. در این مکتب سخن از حقیقتی است که هنرمند آن را در ماوراء نمادها و رمزها پنهان نموده تا مخاطب از آن حقیقت پرده بردارد؛اما زمانی که این جریان وارد ایران شد،توسط بسیاري از شاعران معاصر در خدمت بیان مسائل سیاسی اجتماعی و آرمانهاي تودة مردم قرار گرفت. ملکالشّعراي بهار یکی از این گروه شاعران است و این جستار به بررسی سمبولیسم و نمادگرایی در اشعار ملکالشّعراي بهار اختصاص یافته است.

این پژوهش به هدف شناخت بیشتر اشعار بهار و به تبع آن توانایی و هنر وي در زمینه کاربرد نمادها و پاسخ به این پرسشهاي اصلی است: ملکالشّعراي بهار در اشعارش از چه سمبولها و نمادهایی بهره برده است؟ و دلایل وي براي استفاده از نمادگرایی چه بوده است؟ نتایج این نوشتار که به روش کتابخانهاي و با رویکرد توصیفی– تحلیلی انجام شده است، نشان میدهد که بهار به دلیل اختناق حاکم بر فضاي جامعه استبدادي زمان خود، انتقادات و اعتراضات خویش را در وراي سمبولها و نمادها بازگو کرده و آن را دستمایه مبارزه با ظلم، استبداد، بیعدالتی و حمایت از تودة مردم قرار داده است.

این نمادگرایی در اشعار بهار به وفور یافت میشود که اغلب آنها برگرفته از طبیعت است. نمادهایی چون: جغد، ضیمران، رود، روز و شب، لاله، گل، سنبل، بلبل، عندلیب، مرغ سخنگو، مرغ عاشق و اسیر که اغلب آنها در خدمت اجتماع قرارگرفتهاند. از این رو باید گفت سمبولیسم در اشعار بهار از نوع اجتماعی است و این شاعر توانمند در جذب خواننده از طریق به کار بردن سمبولها و نمادهايمتعدد و گوناگون بسیارموفّق عمل کرده است.

بیان مساله:

ملک الشعرا بهار، متفکر، محقق، شاعر وسیاستمدار عصر مشروطه است. وي براي بیان افکار و اندیشههاي آزادیخواهانه خود در دوران استبداد و خفقان از شیوه بیان ابهام آمیز موضوعات استفاده می کندو عقایدو باورهاي انتقادي خود را با بهره گیري از نمادهاي متعدد ابراز میکند. در این نوشتار نگارنده به معرفی و بررسی مشهورترین نمادهاي برگرفته از طبیعت در اشعار ملک الشعرا بهار به شیوه تحلیلی میپردازد.

پیشینه تحقیق:

درباره نماد و نمادگرایی کتابهاي متعددي نوشته شده است که میتوانند منبع وماخذ این تحقیق واقع گردند. کتاب لمکتبهاي ادبیلاز رضا سیدحسینی درباره سمبول، کتاب لانسان و سمبول هایش لاز کارل گوستاویونگ، کتابلفرهنگ نمادهال اثر ژان شوالیه وآلن گربران از معروفترین منابعی هستند که در حیطه نمادشناسی به بیان مطلب پرداختهاند. مقالههایی مانند:لرمز و رمزگرایی در اشعار اخوان ثالثل از علی احمدپور،لنماد در شعر سهراب سپهريل نوشته مهدي شریفان به صورت تخصصی به بررسی نمادها پرداخته است.

تاکنون پژوهشی در مورد نمادشناسی در اشعار ملک الشعرا بهار که به بیان عناصر طبیعت و کاربرد نمادین آنها بپردازد نوشته نشده است. نبودن چنین تحقیقی نگارنده را برآن داشت تا به بررسی برجستهترین نمادهاي برگرفته از طبیعت در اشعار بهار بپردازد. هدف: هدف از طرح این پژوهش، شناسایی معروفترین سمبول ها و نمادهاي طبیعی در اشعار ملک الشعرا بهار و دریافت اندیشهها و افکار اعتراض آمیز و انتقادي اوست که در زیر لواي واژگان و مفاهیم ابهام آمیز پنهان شدهاند.

مقدمه:

سمبولیسم نام مکتبی است که نخستین پیام آور آن لشارل بودلرلبود. او با دیوان اشعار خود که تحت عنوان لگلهاي شرلمنتشر ساخت، دنیاي شعر را تکان داد و یک نسل شعر و ادب که در خلال سالهاي 1857 تا 1880 می زیست، بودلر را پیشواي مسلم خود شمرد. - سیدحسینی،1366، - 2779 سمبولیسم را میتوان کوششی براي رخنه در فراسوي جهان تصورات دانست، خواه تصورات درون شاعر و نیز عواطفش، خواه تصورات به مفهوم لایدهلافلاطون یعنی جهان فراطبیعی کاملی که انسان آرزوي رهیابی به آن را دارد.

براي رسیدن به آن سوي سطح واقعیت اغلب از نوعی ادغام تصویرها بهره گرفته میشود. یعنی نوعی تأثیر استرئوسکوپی که القا کننده بعد سوم باشد. همچنین تاکید بسیاري میشود برجنبه موسیقایی شعر و ازآنجا که انعطاف بسیار بیشتري مورد نظر است، وزن عرفی،مثلاً وزن دوازده هجایی وترتیب هاي سنتی قافیه نادیده گرفته میشود. - چدویک،1375، - 14

سمبولیست ها معتقدند که تمام طبیعت سمبول وجود زندگی خود انسان است. تشریح و تصویر اشیا وحوادث به وسیله سمبول ها صورت تازهاي به خود میگیرد و براي بیان روابط بین الهامات و اشکال باید زبان شعري رادر هم ریخت وبه صورت دیگري درآورد. چه بسا که این زبان براي اشخاص عادي نا مفهوم باشد و راز سمبولیسم در همین چیزهاي نام مفهوم است. - سید حسینی، 1366، - 278

بهار ونمادگرایی

ملک الشعراي بهاراز گرانمایه ترین شاعرانی است که دریافت، بسیاري از شور بختیهاي مردم، ریشهاي خاکی دارد وعلل آن را باید درهمین دنیاي دون شناخت وچاره جویی کرد. - انوري گیوي، 1378، - 59 بهار به دلیل اختناق حاکم بر فضاي جامعه استبدادي زمان خود، انتقادات و اعتراضات خویش را از طریق سمبولها و نمادها بازگو کرده و آن را وسیله مبارزه با ظلم، استبداد، بیعدالتی و حمایت از تودة مردم قرار داده است. از این رو باید گفت سمبولیسم در اشعار بهار از نوع اجتماعی است. 

بهار فکري انتقادي، زنده و دور پرواز دارد و در برابر اندیشههاي حاکم بر جامعه به راحتی تسلیم نمیشود. او شعر را نمودار روح وطرز فکر وآمال دلپسند شاعر میداند. - گلبن، مقدمه دکتر یوسفی، 2535، - 29 انوري گیوي در این باره میگوید: در نظر بهار شعر به معنی حقیقی در عین حال که از مغز وطبع یک تن تراوش میکند، پدیدهاي است اجتماعی. با توجه به این اصول است که میبینم در نظر بهار اندیشه وروح ومعنی سخن رکن اصلی است نه صور و الفاظ میان تهی. به عبارت دیگر صورت وقالب وسیلهاي است براي انتقال معنی به شیوهاي هر چه مؤثرتر و بهتر. - انوري گیوي، 1378، - 59

به طور کلی بهار در بیان انتقادها و اعتراضهاي خوداز عناصر طبیعت به شکلی نمادین سود جسته است. آثار هنري در نظر بهار ترکیبی است از طبیعت با تصرف قریحه هنرمند. این تعبیر عقیده مشهور ارسطو را در برابر نظر افلاطون به یاد میآورد و نیز نظر فیلیپ سیدنی را در دفاع از شعر ونظیر سخن فرانسیس بیکن است که گفته است: هنر یعنی انسان به اضافه طبیعت. - انوري گیوي،1378، - 56 برخی از نمادهایی که در اشعار بهار برگرفته از طبیعت و به شیوه توصیف نمادین بیان شده است عبارتند از: جغد، ضیمران، رود، روز و شب، لاله، گل، سنبل، بلبل، عندلیب، مرغ سخنگو، مرغ عاشق و اسیر که اغلب آنها در خدمت اجتماع قرارگرفتهاند.

توصیفات نمادین بر پایه تشبیه و مقایسه بنا نهاده میشوند و منظور از آنها ترسیم یک منظره یا چهره نیست بلکه لنمادل هستند، یعنی نماینده کیفیت و حالتی که اشیا و مناظر در ذهن به وجود میآورند و این همان است که در اروپا ادبیات نمادین - سمبولیک - می گویند. این نوشتار به بررسی و تبیین برجستهترین نمادها در اشعار ملک الشعرا بهار میپردازد.

*****

لاله

لاله خونین کفن از خاك سر آورده برون / خاك مستوره قلب بشر آورده برون

نیست این لاله نوخیز که از سینه خاك /  پنجه جنگ جهانی جگر آورده برون

رمزي از نقش قتال است که نقاش سپهر /   بر سر خامه ز دود وشررآورده برون

ل لالهل به دلیل رنگ سرخ و داغی که در درون دارد و نیز پیشینهاي که در اساطیر باستان دارد نماد شهید راه عشق و رمزي از شهادت در راه هدف است. تشبیه لاله به شهید یا شهید به لاله سابقه کهنی دارد. عطار میگوید:

لاله چو شهیدان همه آغشته به خون شد /  سراز غم کم عمري خود در کفن آورد

در تاریخ کهن یکی از شهرهاي بزرگ و نامور فینیقیه، بوبلس نامیده میشد. آیین ستایش ادنی Adoniاز آن جا به ادیان کشورهاي همسایه نفوذ پیدا کرد. همین شهر پرستشگاه الهه فینیقی، بعلات و معشوق جوانش، ادنی، برپا بود. ادنی که به معنی مولاي من است. پروردگار رستنیها بود. در میان تابستان میمیرد و از براي او ماتم میگرفتند.

رود ادنی که امروز، نهر ابراهیم نامیده میشود، به یاد مرگ پروردگار جوان ناکام هر سال سرخگون میشود. - پورداود،1326، - 135 در اساطیر یونان، مرگ آدونیس یکی از مشهورترین مرگ و میرها و رستاخیزها یا دوباره زنده شدنها به صورت گل بود. الهه عشق، آن جوان را هنگامی که زاده شد و پا به این دنیا گذاشت، دید و درست در همان هنگام به عشق او گرفتار شد. در نتیجه عزم جزم کرد که او را تصاحب کند...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید