بخشی از مقاله
-1 مقدمه
دوام و توسعه هر نوع تکنولوژي در جوامع بر اساس تعامل سازنده آن با چهار بنیان اساسی شامل نیروي انسانی، صنعت و فن، علم و اطلاعات و در نهایت سازمان و تشکیلات اداري. در واقع سیستم تولید اقتصادي بهرهور با تعامل سازنده این چهار زیرسیستم، تبدیل پایدار نهاده ها به ستاندهها را فراهم خواهد نمود. تکنولوژي فیزیکی - ابزار فنی و ماشینآلات - بدون نهاده انسانی مزین به اطلاعات علمی و دانش فنی، قابل استفاده و بهرهبرداري نیست. نحوه تعامل و هماهنگسازي این زیرسیستم ها توسط نهاد مدیریت تکنولوژي و بخش سازمانی فراهم می شود.
عدم تعامل مناسب و هماهنگی یکی از زیرمجموعه هاي فوق می تواند فرایند توسعه را با مشکل مواجه کند، خرید و واردات تکنولوژي و حتا استفاده از آن به تنهایی نمیتواند بستر توسعه و فراگیري تکنولوژیکی جامعه را فراهم نماید. اگرچه تکنولوژي تنها وسیلهي قابل استفاده براي تغییر و تبدیل منابع طبیعی و خام به منابع تولیدي است، اما روند رشد اقتصادي کشورهاي توسعه یافته، بیانگر این واقعیت است که 50 درصد از رشد اقتصادي آنها ناشی از تغییرات تکنولوژیکی بوده است
مکانیزاسیون کشاورزي یکی از نمودهاي اصلی ظهور تکنولوژي در تولید کشاورزي و عملیات زراعی است که نقش بسیار پررنگی در تغییر روش تولید کشاورزي و بهبود زندگی کشاورزان ایجاد کرده است. تاثیر مکانیزاسیون کشاورزي را میتوان در دو برهه زمانی عامل دو انقلاب در کشاورزي به شمار آورد؛ انقلابهایی که بر فرآیندهاي نوآورانه مکانیزاسیون به منظور کاهش توان و کار انسانی1 در عرصه تولید کشاورزي استوار بودهاند. با مروري بر این فرآیندهاي نوآورانه که به کاهش توان و کار انسانی در عرصه تولید کشاورزي منجر شدهاند.
-2 انقلاب اول کشاورزي
افزایش بهره وري نیروي انسانی به کمک ابزارهاي دستی براي شخم و کاشت جزو اولین نمودهاي مکانیزاسیون کشاورزي بود. با ساخت ابزارها و ادواتی که توان دام را در انجام عملیات زراعی به خدمت گیرد، اولین انقلاب کشاورزي بوقوع پیوست که نتیجه آن افزایش سطح زیرکشت، افزایش مقدار تولید و بهره نیروي انسانی کشاورزان بود. در این مرحله نیروي دام بعنوان یک نهادهي سرمایهاي در کشاورزي ظهور یافت.
با ورود توان کمکی دام به کشاورزي علاوه بر کاهش سختی کار، سطح زیرکشت و در نتیجه تولید به میزان قابل توجهی افزایش یافت. همچنین نیاز به مهارت و تکنولوژي، نیاز به سرمایه گذاري به منظور تهیه دام و ابزارهاي دنبالهبند نیز در این مرحله بروز بیشتري یافت. با تداوم روند بهبود تکنولوژي تا اواسط قرن 19 میلادي، ماشین هاي دنبالهبند دامی شامل خاكورز، هرس، بذرپاش، دروگر، کوبنده و غیره در فرایند تولید کشاورزي وارد شده و بهبود قابل توجهی در کمیت و کیفیت عملیات زراعی ایجاد کردند. ایالات متحده امریکا اولین کشوري بود که ادوات و ماشین هاي کشاورزي در آن همه گیر شد و بهرهوري نیروي کار در این دوره را به دو برابر افزایش داد. گسترش حمل و نقل ریلی و کشتیهاي باري در تسریع رشد مکانیزاسیون نقش بسزایی در این دوره ایفا نمود.
-3 انقلاب دوم کشاورزي
مرحله اول
بعد از انقلاب صنعتی و با گسترش دامنه اختراعات این عصر به فرایندهاي تولید کشاورزي، انقلاب دوم کشاورزي بوقوع پیوست. در این برهه زمانی، توان ثابت مکانیکی بجاي توان انسانی در تجهیزات ثابت زراعی - از جمله آسیابها و خرمنکوب ها - جایگزین شد. با اختراع ماشین بخار بدلیل پیچیدگی ماشین هاي متحرك که نیاز به سرمایهگذاري بالایی نیز داشتند، تراکتورهاي بخار2 در فاصله سالهاي 1870 تا 1920، بصورت ثابت در انتهاي مزرعه قرار گرفته و ابزارهاي خاكورزي توسط آنها در مزرعه کشیده میشد. در این مرحله از توسعه مکانیزاسیون نیاز به تامین اعتبار براي سرمایهگذاري، بیشتر از پیش احساس شد.
مرحله دوم
با توسعه ماشین هاي درونسوز و امکان حرکت آن ها در مزرعه، توان ماشینی متحرك جایگزین توان انسانی در عملیاتهاي مزرعه اي شدند و شکل مشخصی از مکانیزاسیون با عنوان موتومکانیزاسیون3 پا به عرصه نهاد. فرایند تراکتوریزاسیون4 کشاورزي در امریکاي شمالی از 1920 متداول شد و یک دهه بعد، این فرایند در انگلستان همهگیر شد و تقریبا از سال 1955، تراکتوریزاسیون کشاورزي در بقیه کشورهاي اروپایی نیز متداول گشت. در این مرحله اولویت جایگزینی توان مکانیکی با عملیات هاي کشاورزي بود که انجام آنها، نیازمند توان بیشتري بود. ورود تراکتور و ماشینهاي برداشت و خرمنکوبها از مزارع غلات که بیشترین مساحت کشت را تشکیل میدادند، شروع شد
مشخصه اصلی تراکتورهاي توسعه یافته در این دوره، توان پایین آنها است که بطور متوسط توانی برابر 10 تا 30 اسببخار داشتند. ادوات و ماشین آلات این دوره نیز عموما از تکنولوژي ساده برخوردار بود. ادوات این دوره عموما، دنبالهبندهاي دامی بودند که فقط توان مکانیکی جایگزین توان دامی در آن شده بود.
در این مرحله از مکانیزاسیون، هزینه انجام عملیات زراعی پایین آمد و نقطه سر به سر اقتصادي براي خرید تراکتور - در امریکا - ، داشتن حداقل 15 هکتار زمین زراعی بود. بطور متوسط هر زارع به کمک توان دام قادر بود سالانه عملیات زراعی 10 هکتار زمین را به اتمام رساند که با ورود این تراکتورها، امکان اتمام عملیات زراعی توسط یک زارع افزایش یافت بطوري که هر زارع میتوانست سالانه بین 20 تا 30 هکتار زمین را زیرکشت ببرد. در نتیجه ورود این تراکتورها، امکان توسعه کمی تولید کشاورزي با افزایش سطح زیر کشت فراهم شد
مرحله سوم
مهم ترین مشخصه در این مرحله از مکانیزاسیون، پیچیدگی و ارتقاي سطح تکنولوژي مکانیزاسیون کشاورزي است. سطح توان تراکتورها، به 30 تا 50 اسب بخار افزایش یافت و به تبع آن ظرفیت ماشینهاي دنبالهبند نیز 2 تا 3 برابر بیشتر شد. در این دوره تراکتورها مجهز به اتصال سه نقطه و خروجی PTO شدند و عملیاتهاي زراعیاي که وجهه کنترلی و پیچیدگی آن ها چشم گیرتر از میزان توانبري آنها بود، طعم مکانیزه شدن را تجربه کردند.
ماشینهاي داشت متکی به روشهاي مکانیکی به دلیل گسترش سموم شیمیایی و هزینه پایین این روش مبارزه با آفات، توسعه چشمگیري نیافتند. در این مرحله عملیات برداشت سیب زمینی، برداشت ذرت، برداشت چغندرقند و مهمتر از همه شاید مکانیزه شدن عملیات برداشت پنبه به وقوع پیوست. به تبع پیچیده شدن این ماشین ها، قیمت تمام شده آن ها نیز تا حدي بالا رفت. هر کشاورز در این دوره به مدد گسترش مکانیزاسیون قادر شد تا 50 هکتار زمین زراعی را در یک فصل کاري به زیرکشت ببرد.
مرحله چهارم
در این مرحله از توسعه مکانیزاسیون، تراکتورهایی با توان 50 تا 70 اسببخار به بازار عرضه شدند که قادر بودند گاوآهن سه خیشه را بدنبال خود بکشند. کمباین برداشت غلات - خودگردان - نیز در این دوره بصورت انبوه وارد بازار شد. در این مرحله، براي همخوانی بیشتر با روش هاي تولید مکانیزه5، سیستم هاي تولید زراعی نیز تغییراتی را تجربه کردند . بعنوان مثال، مبارزه مکانیکی با علف هرز در مزرعه وسیعی که توسط بذرباش کشت شده قابل اجرا نبود؛ در عوض ردیفکارها امکان مبارزه مکانیکی با علف هرز را فراهم آوردند.
به منظور همخوانی ردیف هاي کشت با فاصله تایرهاي تراکتور و فراهم آمدن امکان حرکت ماشین در مزرعه، فاصله بین ردیف کاشت در برخی از سیستمهاي تولید تغییر یافت. در این دروه مکانیزاسیون، کشاورزان به ازاي هر نیروي کار قادر شدند 70 تا 80 هکتار زمین زراعی را به زیرکشت ببرند. فرآیند مکانیزاسیون در ذات خود نیازمند به حداقل رسیدن تنوع بود و در نتیجه بسیاري از سیستمهاي تولید چندمحصولی - که از سیستم کشت تک محصولی مناسب تر بودند - از رده خارج شدند. علاوه بر این، روش تولید تکمحصولی از لحاظ اقتصادي نیز براي کشاورزان مطلوبیت داشت، چرا که مقدار ستانده به نیروي کار - بهرهوري نیروي کار - عملیات تولید مکانیزه تکمحصولی بطور قابل ملاحظهاي بزرگتر است.
مرحله پنجم
در این مرحله، سیستمهاي مزرعهاي6 نیز براي همخوانی با سیستم مکانیزه موجود، تغییراتی را تجربه کردند. اغلب مزارع محصولاتی که امکان مکانیزه شدن تولیدشان فراهم نشده بود - بعنوان مثال محصول بزرك - 7 با محصول دیگري جایگزینی شدند و سیستمهاي تولیدشان از اکثریت خارج شد . تراکتورهاي متداول در این دوره داراي توان متوسط 80 تا 120 اسببخار بودند. تمرکز روش هاي مکانیزه در این مرحله، در راستاي افزایش بهرهوري نیروي کارگري بود و تبدیل سیستم تولیدي چندمحصولی به تک محصولی با سرعت بیشتري ادامه یافت.
در این دوره کشاورزان به ازاي هر نفر نیروي کار توانستند تا 100 هکتار زمین زراعی را به زیرکشت ببرند. قیمت بالاي ماشینها و ادوات ویژه تولید و مقیاس اقتصادي تولید، از جمله دلایل اصلی تسریع روند کشت تک محصولی و یکپارچه سازي زمین هاي کشاورزي در این دوره است . عرضه تراکتورهاي چهارچرخ محرك با توان بیش از 120 اسببخار در انتهاي این دوره، امکان انجام توام چندین عملیات زراعی را فراهم آورد و مقدار زمین قابل کشت به ازاي هر نفر نیروي کار را تا 200 هکتار افزایش داد. روشهاي کمخاكورزي و کشت بیخاكورزي نیز به کمک آفتکشها در این مرحله ارائه شدند.