بخشی از مقاله

چکیده

اهمیت کارآفرینی و نقش کلیدی آن در پیشرفت جوامع، موضوعی است که از اواخر قرن بیستم مورد توجه کشورهای جهانی قرار گرفته، و موجب شده که بسیاری از کشورها، بهره گیری از کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند. کارآفرینی، یک فرآیند بلندمدت آموزشی و پرورشی است، که مستلزم برنامه ریزی در نظام آموزشی و پژوهشی و اجرای برنامه هایی از پایگاه خانواده و مدرسه تا دانشگاه و سازمان است؛ که این چرخه، باعث به حرکت درآمدن فعالیت های اقتصادی کشور می شود؛ و اصولا در یک جامعه کارآفرین همه انسان ها فرصت های یکسانی پیش روی خود دارند.

کارآفرینان، افراد خلاقی هستند که ایدههای نو تولید میکنند وآن را در قالب یک شرکت به سرانجام می رسانند، و سبب پویایی و افزایش بهره وری میشوند و در سطح اجتماع ارزش کار را افزایش میدهند و روحیه سعی و تلاش در بدنه جامعه را، بالا می برند؛ و در نتیجه کشور را به سمت یک توسعه پایدار سوق میدهند، و اما منظور از توسعه پایدار تنها حفاظت از محیط زیست نیست؛ بلکه مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی است؛ رشدی که عدالت و امکانات زندگی، نه تنها برای تعداد محدودی؛ بلکه برای تمام مردم در نظر گرفته می شود؛ و نیز درفرآیند توسعه پایدار می توان گفت سیاست های اقتصادی، مالی، تجاری، انرژی، کشاورزی، صنعتی و... به گونه ای طراحی میشود که توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را تداوم بخشد.

.1 مقدمه

مفهوم کارآفرینی عبارتست از: فرآیند نوآوری و بهره گیری از فرصت ها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت میپذیرد. به بیانی دیگر، به فردی که عواملی مانند زمین، نیروی کار و سرمایه را برای تولید، تجارت یا ارائه خدمات ترکیب کند، کارآفرین و به کار او کارآفرینی گفته می شود.[1]

در واقع، کارآفرینی یعنی فرآیند تشخیص فرصت ها، جمع آوری منابع مورد نیاز، طراحی و اجرای نقشه علمی برای بهره برداری از فرصت ها و جمع آوری نتایج بدستآمده با روش منعطف است. کارآفرینان پیشگامان موفقیت های تجاری بوده و همواره نقش مهمی در پیشرفت جوامع دارند. آن ها از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارائی، ایجاد شغل، رقابت، بهرهوری و تشکیل شرکت های جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند.

کارآفرینی فقط فردی نیست، بلکه می تواند سازمانی باشد، به عبارتی شرکت ها و مؤسسات اعم از دولتی، خصوصی و یا تعاونی هم میتوانند دست به کارآفرینی بزنند. کارآفرینان و سازمان های کارآفرین همواره سعی میکنند تا هزینه های خود را به حداقل برسانند، و با توجه به منابع موجود برنامه ریزی کنند و در مقابل آنچه که نمی دانند، به آنچه که دارند می اندیشند، به همین جهت ریسک پذیرند، تحمل ابهام را دارند و به تحقیقات ا رج می نهند. امروزه، در جوامع گوناگون اهمیت رخ دادن انقلاب کارآفرینی به مراتب مهم تر از اهمیت انقلاب صنعتی در قرن حاضر بوده؛ لذا با توجه به موارد ذکر شده، کارآفرین می تواند با کارآفرینی خود اهداف ذیل را دنبال کند:[1]

·    ارائه کالای جدید

·    ارائه روش جدید در فرآیند تولید

·    گشایش بازاری جدید

·    یافتن منابع جدید

·    ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت

اما در راستای فعالیتهای کارآفرینی، می توان گفت موانع نهادی و ساختاری بسیار وجود دارد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:[2]

·    موانع کارآفرینی در مرحله آموزش و زمینه سازی

·    عدم عوامل انگیزش در مرحله تحرک کارآفرینی

·    موانع کارآفرینی در مرحله جهش - منابع و فرصت ها -

و اما اولین کشورهایی که در زمینه کارآفرینی کار کردند و به ترتیب قدم جلو گذاشته اند، آلمان، انگلیس، آمریکا و ژاپن بودند. مثلا در کشور آلمان بین سال های 1933 تا 1935، مطالعه و شناسایی افراد جسور و نوآور و افراد با انگیزه ای که اتفاقا دارای محدودیت های شدید مالی نیز بودند، آغاز شد و برای حمایت از آنها یک سری سیاست های پشتیبانی و تشویقی در نظر گرفته شد. به همین منظور اولین آموزشکده ها برای تربیت این افراد درآن سال ها در آن کشورها ایجاد گردید.

این آموزشکده ها بین سال های 1937 تا 1940 در انگلیس و کمی پس از آن، در فاصله سال های 1942 تا 1943 در آمریکا دایر شدند؛ در اواخر دهه 50 میلادی نیز ژاپن ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان آغاز کرد و آموزش و پرورش ژاپن نیز در سال 1958، طرحی تحت عنوان" سر بازان فداکار اقتصادی ژاپن" به منظور اشاعه فرهنگ کارآفرینی، پیاده و اجرا کرد.

مسأله کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاه ها هم کشیده شد؛ به طوری که اکنون در ژاپن 250 مؤسسه بزرگ کارآفرینی وجود دارد و آمارها نشان می دهد که بین سال های 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96 درصد نوآوری های صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برجسته و برتر تبدیل کند، توسط کارآفرینان صورت گرفته است.[3]

.2 بحث و نتیجه گیری

توسعه اقتصادی از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکی شمرده می شود؛ در حالی که بین این دو مفهوم، تفاوتهای قابل ملاحظه ای وجود دارد. رشد اقتصادی در بر گیرنده شاخص های کمی اقتصادی است؛ اما توسعه اقتصادی متضمن فرآیندهای پیچیده تری است؛ به گونه ای که این مفهوم با مفاهیمی چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیکتر است؛ تا مفهوم رشد اقتصادی.[4] توسعه اقتصادی عبارت از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه میشود، و به بیان دیگر توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن مبانی علمی و فنی تولید از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن تغییر می کند.[5]

چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آیند.[6] توسعه کسب وکار پیش نیاز توسعه اقتصادی است. در فرآیند توسعه کسب و کارهای کوچک ،متوسط، بزرگ و یا توسعه کسب و کارهایی توسط دولت و نظایر آن، نیازمند کارآفرین و روحیه کارآفرینی است؛ زیرا آن ها به دلیل داشتن ویژگی های منحصربه فردشان می توانند بهتر از هر فرد دیگری ایجاد کسب وکارکنند؛ در واقع کارآفرینان بهترین گزینه برای تأسیس شرکت های موفق می باشند؛ بنابراین کارآفرینی به عنوان فرآیندی که می تواند به عنوان یک ویژگی شخصی در فرد یا عنوان یک ویژگی سازمانی در یک شرکت کوچک، متوسط یا بزرگ متجلی شود، نیاز ضروری نظام های اقتصادی در حال توسعه و حتی توسعه یافته است.[1]

کارآفرینی به عنوان راهبردی توسعه محور در محیط اقتصادی در حال تغییر، امروز اهمیت خاصی یافته است. با توجه به اینکه امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد [7]، می توان گفت"کارآفرینان می توانند با ساده سازی تخصیص مجدد منابع از کاربری های نه چندان بهره ور به کاربری های بهره ور، به توسعه اقتصادی کمک کنند".[8] بنا برگفته هارپر، فرآیند توسعه اقتصادی "نتیجه کلی و غیرعمد مجموعه ای از اقدامات اختصاصی برای کشف کارآفرینی است".[9]

سازمان های بین المللی، دولت ها و سیاستمداران توجه بیشتری به کارکرد کارآفرینی در ایجاد توسعه اقتصادی مبذول داشته اند.کارشناسان اقتصادی، رویکرد سنتی خود در توسعه اقتصادی که عمدتا مبتنی بر استخدام شرکت های بزرگ از طریق تشویق های مختلف مالی و پولی است؛ رها کرده اند و امروزه آن ها بر کسب و کارهای کوچک، متوسط و تجارت های جدید به نسبت گذشته تمرکز نموده اند.

کارآفرینی در سراسر جهان به عنوان ساز وکاری کلیدی و راه حلی مطلوب به منظور ارتقای توسعه اقتصادی در نظر گرفته می شود؛ زیرا شیوه های جدیدی را برای افزایش سود، اشتغال زایی و ارتقای رشد درآمد سرانه به بار می آورد .[10] به همین دلیل، کارآفرینان باید برای نیل به موفقیت، به منابع و بازارها دسترسی داشته باشند و در همین شرایط است که سیاست های ملی نقش مهم و حیاتی را ایفا می کنند .[11]

دو نقش مهم کارآفرینی در رشد و توسعه اقتصادی عبارتند از:

راه جدید: کارآفرین پایه گذار یک تجارت جدید است؛ فردی که یک شرکت جدید تجاری را تأسیس و سپس سازماندهی و عملیاتی می سازد، خواه این شرکت نوآورانه عمل کند یا خیر.

تازگی: کارآفرین نقش نوآورانه کلی تری، در زندگی اقتصادی ایفا می کند؛ کارآفرین در نقش نوآور و به عنوان فردی که اختراعات و ایده های اقتصادی زیادی دارد قادر به تأسیس یک شرکت هم می باشد .[12] بنابراین تازگی در نوآوری و راه اندازی، مهم ترین عواملی هستند که کارآفرینی را به رشد اقتصادی پیوند میدهند.

به طور کلی توسعه اقتصادی سه عرصه مهم زیر را شامل می شود:

-1 سیاست هایی که دولت برای رفع اهداف گسترده شامل کنترل تورم، اشتغال زایی و رشد پایدار اتخاذ میکند.

-2 سیاست ها و برنامه هایی برای ارائه خدمات شامل احداث بزرگراه ها، مدیریت پارک ها و ارائه دسترسی پزشکی به افراد محروم -3 سیاست ها و برنامه هایی که هدف اصلی آن ها بهبود فضای تجاری از طریق تلاش های تخصصی، تأمین مالی- تجاری، بازاریابی، توسعه مناطق مجاور، حفظ و توسعه تجاری، انتقال فناوری، توسعه املاک و سایر موارد می باشد.[13] توسعه پایدار مفهومی است که در سال های اخیر در ادبیات جامعه شناسی مطرح شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید