بخشی از مقاله

چکیده

بدهی اکولوژیک مفهومی نسبتا جوان است که در سطح ملی و بین المللی استفاده می شود. این مفهوم در پی آن است تا به بررسی مساله ناپایداری در سایه نابرابری و عدم تعادل فضایی حاصل از نظام های جهانی پرداخته و چالش های محیطی این فرآیند را مورد عنایت قرار دهد. تاکید آن بر بهره برداری نامتوازن از منابع و منافع و زیانهای اکولوژیک ناشی از آن در پیوستار تاریخی است.

محاسبه بدهی اکولوژیک ابزار قانونمند و توانمندی را در اختیار برنامه ریزان محیط زیست قرار می دهد که می تواند در عرصه های متفاوت موثر واقع شود. هدف این مقاله ارایه چارچوب بدهی اکولوژیک وبررسی قابلیت بکارگیری آن در سطح منطقه ای برای مدیریت بهتر سرزمین و کاهش چالشهای محیط است. براین اساس تلاش شده است ضمن ارایه مفهوم و چارچوب بدهی اکولوژیک، قابلیت بکارگیری آن در عرصه سرزمین مورد بحث قرار گیرد. محیط زیست بستر حیات بشر است اما بارگذاری بیش از ظرفیت آن منجر به آلودگی ، تحلیل تخریب آن شده است. این درحالی است که بهره برداران تنها بخشی از هزینه ها را پرداخت می کنند.

عدم پرداخت واقعی هزینه ها منجر به ایجاد بدهی اکولوژیک شده و فضاهای حیات را تا سرحد نابودی و ورشکستگی می کشاند. بهره گیری از مفهوم بدهی اکولوژیک گامی کوچک ولی موثر برای مدیریت و آمایش سرزمین محسوب می گردد که در صورت بکارگیری می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند در دست طرفداران محیط قرار گیرد تا با آن بتوان مدیریت نتیجه گرا را کنترل کرد و فرآیند تاریخی تخریب محیط زیست را اگر نتوان متوقف کرد آنرا تا حد ممکن کند سازد.

-1 مقدمه

بدهی اکولوژیک رویکردی نسبتا جوان به شمار می آید، اگرچه اولین بار این واژه توسط سمن های آمریکای جنوبی مطرح شد . - Paredis, Goeminne et al. 2009 - اما به صورت جدی موضوع بحث به دهه 0199 باز می گردد که در آن مساله مسئولیت پذیری کشورهای غربی در قبال بحران کشورهای جهان سوم و همچنین در راستای موضوع عدالت محیطی طرح شد .Pierce, Ramasar et al. 2015 - - این مفهوم به عنوان مبنای برای عدالت محیطی و بستری حرکت ساز دراین زمینه محسوب می شد

ریشه اساسی بدهی اکولوژیک در عدم تعادل فضایی و نابرابری و بی عدالتی ایجاد شده ناشی از آن درعرصه محیط زیست نهفته است. به طور متعارف این موضوع در مقیاس ملی و بین المللی طرح می شود. به طور خاص در برخی از عرصه ها به صورت موضوعی بکار رفته است که در این میان به مساله تغییرات اقلیمی می توان اشاره کرد

با این وصف تعداد مقالات منتشر شده در این رابطه بسیار محدود است و از جمله رویکردهایی محسوب می گردد که می تواند در مناطقی که با چالشها و مسایل محیط زیست دست به گریبان هستند به عنوان چارچوبی تعیین کننده به کار گرفته شود. بکارگیری این مفهوم مستلزم توسعه آن و نظریه پردازی در عرصه هایی مانند آمایش سرزمین و مانند آن است.

هدف از این مقاله معرفی این مفهوم و قابلیت بکارگیری آن در تحلیل چالشهای محیطی در عرصه منطقه ای و خلق مفاهیم تازه ای در این عرصه است. برهمین مبنا ابتدا اقدام به معرفی مقهوم و مبنای این رویکرد خواهد شد. در بخش دوم قابلیت بکارگیری این مفهوم در عرصه مباحث اکولوژیک در مقیاس محلی و منطقه ای مورد بررسی و بحث قرار خواهد گرفت.

-2  چارچوب بدهی اکولوژیک

استفاده بی رویه از منابع منجر به ایجاد تنش های بسیار شده است که منجر به تشدید استفاده از مفهوم امنیت محیط زیست در این عرصه شده است

از سوی دیگر استفاده نا متعادل منجر به عدم تعادل و نابرابری شده است که در نهایت مساله پایداری را تحت شعاع خود قرار می دهد. آنچه امروز دنیا با آن رودرو است حاصل یک فرآیند تاریخی و عملکرد کشورهای مختلف در عرصه جهانی در یک پیوستار زمانی است. نکته ای که در طرح مساله توسعه پایدار کمتر بدان توجه شده است

به عنوان مثال مساله تغییرات اقلیمی به عنوان چالش امروزی بشر، حاصل نوع رویکرد و فعالیت کشورها و به طور اخص کشورهای صنعتی است تا کشورهای جهان سوم، لذا ضروری است که در این عرصه کشورهای که در انتشار گازهای گلخانه ای نقش داشته اند مسئولیت بیشتری را نیز عهده دار باشند. بنابراین نابرابریهای فضایی - محیطی ایجاد ناشی از عملکرد برخی از کشورها یا شرکتهای چند ملیتی است. در حالیکه در مبحث توسعه پایدار این موضوع چندان برجسته دیده نمی شود. همین موضوع منجر به طرح مساله بدهی ا کولوژیک شده است.

ریشه بنیادین بدهی اکولوزیک به جریان مواد و انرژی از شمال به جنوب باز می گردد. حاصل این امر شکل گیری معضلات متعددی اکولوژیکی و اجتماعی در کشورهای جنوب است. همین موضوع منجر به شکل گیری حرکتی گردید که از آن به عنوان محیط گرایی فقرا یاد می شود - . - Goeminne and Paredis 2010 لذا طرح مساله بدهی اکولوژیک بازتولید زبان مناسبی به برای بیان مشکلات و چالشهای این گروه از افراد شمار می رفت

تاریخ این واژه به سال 1990 باز می گردد. گزارشی طی سال 1992 در شیلی تهیه شد که در آن به مساله برداشت و بهره برداری از میراث طبیعی شیلی و تخریب اوزون و چالشهای سلامت در شیلی مورد بحث قرار گرفته بود. در این گزارش به مساله بدهی اکولوژیک اشاره شده بود

همزمان در سال 1992 کمیته مشورتی محیط زیست سوئد گزارشی را منتشر کرد که در آن از بدهی محیطی یاد شده بود. در این گزارش بدهی اکولوژیک به این شرح تعریف شده بود: هزینه مرمت صدمات فنی- اقتصادی محیط زیست هزینه های موردنیاز برای اقدامات مرمتی . - Warlenius, Pierce et al. 2015 - مجموع این مسایل منجر به طرح دو موضوع درهم تنیده عدالت محیطی و بدهی اکولوژیک گردید.

در دهه 1990 سوالاتی اساسی در باره بدهی اکولوژیک مطرح بود که آیا این مفهوم یک امر نمادین است یا اینکه باید قابل سنجش است؟ از سوی دیگر این امر مفهومی اخلاقی، سیاسی و یا اقتصادی است؟ مهمتر از بحث از مساله نابرابری این نابرابری باید بین شمال جنوب بحث شود یا موضوعی بین نسلی و یا ترکیبی از هر دو است

موضوع اصلی در بدهی اکولوژیک با یک نگاه گسترده، عبارت است توزیع نابرابر منافع و زیانهای اکولوژیک. اما آنچه که به صورت عام استفاده می شود عبارت است از شاخص تجمعی نابرابریهای تاریخی محیطی. براین مبنا تاکید بر نابرابریهای فضایی تاریخی است که بین کشورها و بین شمال و جنوب وجود داردد - . - Pierce, Ramasar et al. 2015 در کل چهارمفهومی کلیدی را در موضوع بدهی اکولوژیک می توان بازشناخت:

الف - نابرابری تاریخی توسعه و تولید و مصرف نامناسب منجر به بهره برداری از منابع جنوب

ب - معضلات مالی جنوب که منجر به افزایش مشکلات آنها می گردد

د - ناپایداری سطح تولید و مصرف جنوب

ه - برابری بین نسلی - Rice 2009 -

هر آنچه در این زمینه مطرح می شود در دو مقیاس کلان بین المللی و ملی مطرح است و تاکید آن بر فرآیندهای تاریخی است که منجر به ایجاد نابرابری شده است. اگر چه موضوع برابری بین نسلی نیز حایز اهمیت است اما این امر نیز در پیوستار زمانی قابل بحث و بررسی است. عقیده بر آن است که مشکلات محیطی امروز درخلاء شکل نگرفته است و اغلب حاصل فرآیندی طولانی مدت، آهسته و تجمعی است

آنچه در عمل رخ می دهد عبارت است از اینکه بدهی باید پرداخت شود. دو امکان برای محاسبه بدهی وجود دارد: اول اینکه میزان خسارت حاصل از مشکل محاسبه شود دوم خسارت حاصل از کاهش منابع رخ داده محاسبه گردد. در هر دو حالت ارقام حاصله نتیجه جمع عوامل متعددی خواهد بود. بدیهی است در این زمینه محاسبه بسیار دشوار است و در مرحله بعد مقاومت های که بر سراین محاسبه ها شکل می گیرد نیز تعیین کننده است. با این همه در این چند رویکرد شکل گرفته است که آنها را می توان در مجموع سه رویکرد قابل شناسایی ارایه کرد : اول به عنوان شاخصی بیوفیزیکی که درون دانش پایداری و اقتصاد اکولوژیک، دوم به عنوان ابزار قانونی در قوانین محیط زیستی بین المللی و سوم به عنوان اصول توزیع در بطن تئوریهای سیاسی .

نکته کلیدی عبارت است از اینکه این موضوع نه تنها در سطح ملی و بین المللی که در سطح محلی و منطقه ای نیز قابلیت بکارگیری دارد. لذا کاربرد آن مستلزم بحث گسترده در این زمینه است. تاکید بدهی اکولوژیک بر سر جریان منابع است که در عرصه های مختلف به صورت نامتوازن شکل گرفته و منجر به ایجاد اثرات مثبت و منفی نامتوازن می گردد. براساس دیدگاه مارتینز - - 2002 این تبادل در چهار محور بر بدهی اکولوژیک می تواند اثر گذار باشد:

-1 هزینه های پرداخت نشده بازتولید و مدیریت و نگهداشت پایداری منابع تجدید پذیر که استخراج شده اند.

-2 هزینه های فقدان آتی ناشی از درسترسی نبودن یا تخریب منابع.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید