بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی کیفیت بخشی در مباحث آموزشی آموزش و پرورش می باشد که با روش گردآوری مطالب و توصیفی و با کمک از پژوهش ها و نظرات گوناگون و بدست آمده از کتابها،مجله،مقالات،پایان نامه ها و اینترنت می باشد. بدست آمده است. آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای اجتماعی می باشد. در واقع،کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی به چگونگی عملکرد آموزش و پرورش بستگی دارد.
کیفیت در حال حاضر یکی از محورهای اصلی همه مباحث آموزشی است و ارتقای آن مهمترین وظیفه وزارت آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش بیشتر به صورت کمی به مسایل آموزشی و پرورشی نگاه کرده و ساختار ارزشیابی آن بیشتر کمی است . منظور از آموزش و پرورش در نوشتار حاضر همان آموزش و پرورش رسمی ای است که از دوره ابتدایی شروع و با اتمام دوره متوسطه به پایان می رسد و نهاد آموزش و پرورش کشور وظیفه اجرای آن را برعهده دارد. مفهوم کیفیت آموزشی شامل 4 بعد است که عبارتند از:کارکردها و فعالیتهای مدرسه از قبیل فرایند یاددهی- یادگیری دانش آموزان؛ معلمان و دست اندرکاران آموزشی؛دانش آموزان و مخاطبین؛ امکانات و تجهیزات آموزشی. مشکلات اساسی آموزش و پرورش را می توان در دو گروه کلی -1 - مشکلات بیرونی -2 مشکلات درونی - طبقه بندی کرد.
از جمله مشکلات بیرونی نظام آموزشی می توان به متکی بودن هزینه های تعلیم و تربیت به دولت و افزایش سطح توقعات مردم برای مطالبه آن، پایین بودن حقوق و دستمزد معلمان، کمبود منابع مالی برای ساخت، تجهیز و اداره مدارس و پیچیدگی روشهای جلب مشارکت مردم در امور تعلیم و تربیت اشاره کرد. و در طبقه مشکلات درونی نظام آموزشی می توان به مواردی همچون روشهای فعلی گزینش، جذب، تربیت و نگهداشتن نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش، ناکارآمدی نظام انتخاب مدیران به ویژه در سطح ادارات آموزش و پرورش - اعم از ستادی، استانی و منطقه ای - ، عدم پویایی در مدیریت آموزشگاه ها ، ناکارآمدی نظام کنترل، نظارت و ارزشیابی، کم اثربخش بودن برنامه های درسی موجود، پایین بودن سواد علمی معلمان و عدم انگیزه و علاقه آنها برای تدریس فعال در کلاسهای درس، نبودن عشق به آموختن، محبت و روابط انسانی و صمیمی بین کادر مدیریت مدارس، معلمان و دانش آموزان اشاره کرد.
مقدمه و هدف
امروزه مدارس در جهان پیشرفته و در حال تغییر، به اجتماعات یادگیرنده تبدیل شده اند . در این مرحله مدرسه فرایند تکامل خود را طی می کند به طوری که به مرکزی برای جامعه یادگیری بزرگ تر تبدیل می شود . مدرسه مکانی است که همه می توانند از خدمات آن بهره مند شوند . در اجتماعات یادگیرنده، مدرسه از نقش محدود خود به سوی نقش گسترده تری به عنوان " سازنده انسان ها و مرکزی برای تبدیل و پردازش اطلاعات " حرکت کرده است . ما اکنون در عصر و جها ن اطلاعاتی زندگی می کنیم . جهان اطلاعاتی و فراصنعتی نوید رسیدن به شیوه جدید و پیشرفته زندگی را می دهد .
برای تحقق این امر، فرهنگ تفاهم و تعهد باید در جهت مصالح همگانی و منابع ملی ایجاد شو د و توسعه یابد . آموزش و پرورش باید از گذر مدارس، چگونگی دست یافتن به این فرهنگ را نشان دهد . مدارس باید به نیازها ی دانش آموزان پاسخ دهند و مهارت ها و ابزارهایی برای موفق شدن در جامعه در حال تغییر را به آنان عرضه کنند . مدارس کیفی، از نتایج پیاده سازی مدیر یت کیفیت جامع در مدارس بوده و حسن ارتباط بین کارکنان از جمله معلمان و د انش آموزان و توسعه رفتار آنان در کلاس، افزایش اثربخشی مدرسه و کاربرد مفاهیم و ابزارهای مدیریت کیفیت جامع را به همراه دارد.
کیفیت آموزش در مدارس ما نیاز به اصلاح دارد تا دانش آموزانی برای پیشبرد اهداف یک کشور در حال توسعه تربیت شوند. رسیدن به این هدف نیازمند ایجاد تغییراتی است که هم مسئولان نظام آموزشی و هم همه کارشناسان و حتی والدینی که دانش آموزی در خانه دارند ضروری می دانند. براساس چشم انداز ایران 1400 فردی باسواد تلقی می شود که بتواند متون معمولی نظیر تابلوهای اخبار، اطلاعات، جراید و نشریه های عمومی را بخواند، در حد نیازهای متعارف مفاهیم ریاضی و حساب را درک کند، با مراکز اداری، اجتماعی و فرهنگی مکاتبه کند و بتواند دست کم ارتباط نوشتاری با مراکز مورد نظر برقرار کند، از اخبار و اطلاعات روزمره استفاده کند، در فعالیت های اجتماعی مشارکت فعال داشته باشد، از شبکه های بین المللی اطلاعات و اخبار علمی، در حد دانش و مهارت مربوط به شغل خود بهره لازم را ببرد و سرانجام از ابزارهای فناوری جهان امروز نظیر رایانه ها در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... بهره برداری نماید.
همچنین حس نظم پذیری جمعی، احترام به حقوق دیگران، باور به برابری انسان ها و آزادی های مشروع از جمله باورهایی است که در سنین بین پنج تا 15 سالگی آموخته می شود و بدون آنها هیچ چشم انداز توسعه ای متصور نیست. تمام این آموزش ها هم لازم است که به یک شکل در همه مناطق کشور از جمله مناطق محروم ارائه شود تا توسعه ای متوازن به وجود آید. در حالی که روش هایی که هم اینک در نظام تعلیم و تربیت به کار گرفته می شود اثربخشی مطلوبی برای رسیدن به این اهداف را ندارد.
نظام آموزشی از شکل کتاب محوری خارج شود
همه بر این نکته اذعان دارند که نظام آموزشی ما کتاب محور و توصیفی است. ما در مدرسه و به تبع آن در خانه ذهن کودکانمان را با اطلاعات از پیش تعیین شده ای که در کتاب های درسی است پر می کنیم و این روش تا پایان دوره مدرسه ادامه می یابد. نتیجه این که کودکان و نوجوانان ما توانایی کشف، اختراع، استنتاج و نیز قوه خلاقیت شان را از دست می دهند. ما بچه ها را بمباران اطلاعاتی می کنیم و به آنها اطلاعاتی پراکنده می دهیم که خیلی سریع فراموش می کنند.
برای این که این مشکل را حل کنیم به کم کردن حجم کتاب های درسی روی آورده ایم. برای کم کردن حجم کتاب ها هم مثال ها، شکل ها و داستان ها را حذف کرده ایم که در واقع بیشتر به یادگیری کمک می کنند. در حالی که دلیل مشکلات حجم کتاب درسی نیست بلکه نحوه تفکری است که فکر می کند بچه ها باید همه مطالب کتاب را از بر شوند و نه این که مطلبی را به خوبی بیاموزند. چنان که حجم کتاب های درسی به عنوان مثال در کشوری مثل امریکا چند برابر کشور ما است برای این که به یادگیری آنها کمک کند.
به این ترتیب با کاهش حجم کتاب های درسی نمی توان مشکل حافظه محوری نظام آموزشی را حل کرد، بلکه راه حل در تغییر نگرش همه از جمله معلمان و نیز تغییر شیوه پرسش و سنجش در آموزش و پرورش است. شکل برگزاری کنکور نیز بزرگ ترین دلیل حافظه محوری در نظام آموزشی ما بوده است. همچنین لازم است که ما مباحثی که عمق کافی دارند و به یکدیگر مرتبطند را در کتاب های درسی بگنجانیم و آموزش فعال را در کلاس هایمان جا بیندازیم. به این ترتیب که دانش آموز فکر کند و معلم افکار دانش آموزان را هدایت کند.
پایان دوران معلمان گوینده و شاگردان شنونده در نظام های آموزشی
بسیاری از معلمان در مدرسه جای مناسب و مکان دنجی برای مطالعه و پیامد آن افزایش اطلاعات خود ندارند. بسیاری از آنها فکر می کنند که اگر در کلاس بر سر بچه ها فریاد بزنند بهتر نتیجه می گیرند. مقایسه میزان آموزش تخصصی معلمان ما با معلمانی که در کشورهای با نظام های پیشرفته تحصیلی کار می کنند نیز نشان می دهد که معلمان ما کمتر از همکاران خود در این کشورها آموزش می بینند. به این ترتیب هر چند هم نگرشی که می خواهد کودکان را مشاهده گر و نه حفظ کننده صرف کند هر روز بیش از روز پیش مورد توجه قرار می گیرد، اما لازمه تحقق این هدف این است که تلاش دوچندانی از سوی معلمان صورت بگیرد تا شکل سنتی آموزش و پرورش ما به شکل دنیای مدرن درآید.
در دنیای مدرن دیگر معلم گوینده صرف و دانش آموز شنونده صرف نیست و به طورکلی در حرفه معلمی برای تطبیق با تحولات عصر جدید تغییرات عمده ای به وجود آمده است. از زمانی که کودک صورت ناقصی از انسان بالغ تصور می شد و با شیوه هایی نظیر تنبیه و توبیخ تربیت می شد زمان زیادی سپری شده است. در آن عصر لازم بود کودکان و نوجوانان در مقابل بزرگسالان و معلمان تسلیم محض باشند. اما در عصر جدید به این نتیجه رسیده اند که کودک دیگر لازم نیست در کلاس شنونده صرف باشد.
او باید در کلاس مشارکت کند. نقش معلم نیز با وجود این که همچنان مهم و تعیین کننده است ولی در ارائه یک سری مطالب بسته و محدود خلاصه نمی شود. در واقع در عصری که دانش آموزان از طریق اینترنت به اطلاعات زیادی دسترسی دارند معلم لازم است توانایی هدایت دانش آموز را در استفاده از اطلاعات داشته باشد. ما شاهدیم که در حال حاضر بعضی از معلمان بچه ها را به دنبال تحقیق می فرستند ولی به آنها شیوه درست مشاهده، تفکر و نتیجه گیری را نمی آموزند.
نتیجه این که تحقیق به ارائه مقاله ای که از اینترنت پرینت یا رونویسی شده محدود می شود. برای رفع این قبیل مشکلات ارائه آموزش های بیشتر به معلمان توصیه می شود. برای این کار هم لازم است که کلاس های آموزش به معلمان جدی گرفته شود و از همه نوع امکانات و وسایل کمک آموزشی در این زمینه بهره گرفته شود. برگزاری نشست های مشترک بین معلمان و کارشناسان زبده آموزشی، اعزام به خارج و استفاده از اساتید خارجی نیز از روش هایی است که برای افزایش دانش و تجربه معلمان توصیه می شود. البته یکی دیگر از دلایل عمده ضعف نظام آموزشی ما ناکارآمدی نظام ارزشیابی است.
در نظام های آموزشی پیشرفته جهان شیوه ارزشیابی فرایند پیچیده ای است که چند سطح دارد و تحقیقات و کار زیادی بر روی آن انجام می گیرد. همچنین در کشور ما کتاب درسی تقریباً تنها شاخص و استانداردی است که برای ارزشیابی دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد و این بر شیوه برنامه ریزی درسی، شکل کتاب ها و شیوه تدریس معلمان تاثیر نامطلوبی به جا گذاشته است.
البته ایجاد تغییرات مستمر و مؤثر در نظام آموزشی ما مستلزم وجود یک سیستم دقیق مطالعه و بررسی و پیگیری است؛ سیستمی که با تغییر دولت و یا وزرا تغییر نکند و به طور دائم به جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات برای استفاده نظام آموزشی بپردازد. این سیستم می تواند تغییرات لازم در برنامه ریزی درسی و به عنوان مثال چارچوب لازم برای تغییر کتاب ها را ارائه دهد.
برای همه کشورها ایجاد یک نظام آموزشی پویا و مؤثر اولویت بسیار مهمی در برنامه ریزی ها است. چراکه هیچ نوع توسعه ای بدون نظام آموزشی مؤثر ممکن نیست. طبیعی است که کشور ما هم نمی تواند از این قاعده مستثنی باشد. - ابزری و یزدخواستی، - 1384 کمال انسان در گرو تربیت صحیح می باشد و آموزش و پرورش وسیله رسیدن آدمی به نهایت شرف انسانی است. کانت فیلسوف شهیر قرن هیجدهم معتقد است:» بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می سازد، نیست.از اینرو مسئله تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مسئله ای است که انسان با آن درگیر است.
« نظام آموزش و پرورش مسئولیت عظیم باروری وشکوفایی استعدادها وتوانایی نسل کنونی وآتی جامعه را برای نیل به توسعه اقتصادی، سیاسی،فرهنگی واجتماعی به عهده دارد. امروزه نقش تعلیم و تربیت به عنوان یکی از عوامل اصلی بهبود استانداردهای زندگی و رشد و توسعه جوامع انسانی بر هیچ کس پوشیده نیست.آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای اجتماعی می باشد. در واقع،کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی به چگونگی عملکرد آموزش و پرورش بستگی دارد.آموزش و پرورش در پروراندن فرد و در بالنده کردن جمع نقش حیاتی دارد.
امروزه و در قرن 21 توجه جدی به امر مهم آموزش و پرورش از اهداف کلیدی و مهم دولتها محسوب میشود. مخصوصاً افزایش کمی دانش آموزان با توجه به کمبود امکانات و منابع کیفیت بخشی به امور آموزشی و پرورشی را در اولویت اول برنامه ها قرار داده است. بدون شک در حرکت به سمت جهانی شدن، کیفیت یک عامل تاثیرگذار است. در روند توسعه صنعت و بازرگانی، یکپارچگی اقتصاد جهانی و رشد و اشباع بازار، کیفیت نقش اصلی را ایفا کرده و یکی از مهمترین عامل های رقابت سازمان و موفقیت در بازارهای ملی، منطقه ای و جهانی به شمار می آید.
کیفیت مهمترین معیار توسعه آموزش و پرورش است. موضوع کیفیت در اکثر نظامهای آموزشی به یکی از مفاهیم اساسی در سیاست گذاری های کلان آموزشی تبدیل شده است. و از این رو کیفیت گرایی به منزله مرحله مهمی از تاریخ تحولات آموزش و پرورش مطرح شده است. کیفیت در حال حاضر یکی از محورهای اصلی همه مباحث آموزشی است و ارتقای آن مهمترین وظیفه وزارت آموزش و پرورش است. حتی ارتقای کیفیت نظام تعلیم و تربیت به منزله هدف غایی برخی مراکز پژوهشی آموزش و پرورش کشورمان دیده شده است.