بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
هرمنوتیک و معماری
اسلاید 2 :
تاریخچه
مطالعه قواعد صحیح تفسیر متن را هِرمِنوتیک یا علم تأویل، تأویلشناسی یا زَندشناسیمیگویند. هدف از هرمنوتیک، کشف پیامها، نشانهها و معانی یک متن یا پدیده است. هرمنوتیک به مطالعه اصول تعبیر و تفسیر متون، بهویژه متون ادبی و دینی و حقوقی میپردازد.
در برابر واژهٔ هرمنوتیک، گاه از کلمهٔ «تفسیر» و یا «تأویل» استفاده میشود، هرچند که این دو لفظ، ترجمههای مناسبی برای واژهٔ هرمنوتیک نیستند. تفاوت تفسیر با هرمنوتیک قابل قیاس با تفاوت زبان با دستور زبان است.
هرمس؛ پیامگزار ایزدان یونان.
اسلاید 3 :
تاریخچه
هرمنوتیک دانشی است که به «فرایند فهم یک اثر» میپردازد و چگونگی دریافت معنا از پدیدههای گوناگون هستی اعم از گفتار، رفتار، متون نوشتاری و آثار هنری را بررسی میکند. دانش هرمنوتیک با نقد روششناسی، میکوشد تا راهی برای «فهم بهتر» پدیدهها ارائه کند؛ اگرچه گروهی از نظریهپردازان هرمنوتیک، با ایجاد و تبیین «روش» در مسیر فهم مخالفند و «فهمیدن» را یک واقعه میدانند که قابل اندازهگیری و روشمندسازی نیست. به زبان سادهتر، تأویلشناسی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا روش و راهکاری وجود دارد تا خوانندگان یک متن و یا بینندگان یک اثر هنری، با بهکارگیری آن روش، به دریافت معنای ثابت و مشخصی از آن اثر یا متن دست یابند؛ یا این که درک و فهم هر مخاطبی مختص اوست و با دیگری تفاوت دارد.
اسلاید 4 :
تاریخچه
هرمنوتیک از نظر تاریخی به سه دوره تقسیم میگردد:
هرمنوتیک کلاسیک
همزمان با عبور از سده های میانی و از میان رفتن سیطرهٔ مسیحیت کاتولیک، کتاب مقدس از زیر سایهٔ کلیسا خارج شد و به میان مردم آمد. در این زمان که مردم برای خواندن و فهم کتاب مقدس به آزادی رسیده بودند، نیاز به قواعدی بود تا از هرج و مرج در تفسیر پیشگیری کند و به خوانندگان، برای فهم درست و درک معنای اصلی متون راهکاری نشان دهد. شلایر ماخر و ویلهم دیلتای دو تن از دانشمندان این دوره بودند که اصول اولیهٔ دانش تأویلشناسی را در سده نوزدهم بنیان گذاردند. این دو معتقد بودند که یک معنای غایی و یک فهم نهایی از اثر وجود دارد؛ وظیفهٔ مفسر است که با شناخت اثر، بررسی نشانههای درون متنی و اصلاح روش تفسیر تلاش کند تا بدان «معنای نهایی» دست یابد. دیلتای همچنین معتقد بود که برای فهم بهتر متن، باید به نیت مؤلف پی برد و دانست که او متن مورد نظر خود را به چه منظور و با چه هدفی آفریدهاست.[۹] اشکال نظریات دیلتای این است که دستیابی به قصد و نیت مولف، به جهت بعد زمان و مکان، همیشه مقدور و میسر نیست
اسلاید 5 :
تاریخچه
هرمنوتیک از نظر تاریخی به سه دوره تقسیم میگردد:
هرمنوتیک فلسفی
در قرن بیستم میلادی، تحول بزرگی در هرمنوتیک روی داد و این دانش پا به عرصهٔ تازهای گذاشت که عوامل اصلی این تحول را باید دانشمندان و فیلسوفان نامداری چون فردریش نیچه، مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر، پل ریکور و. دانست. در این دوره به جای تلاش برای روشمندسازی شیوهٔ فهم، بحث از ماهیت فهم به میان آمد. فیلسوفان این عصر در صدد اثبات این نکته بودند که چیزی به نام «فهم نهایی» و مؤلفهای تحت عنوان «نیت مؤلف» مطرح نیست. فهم آن چیزی است که در اندیشهٔ مفسر نقش میبندد (تکیه بر محوریت مخاطب). فهم هر مفسر ریشه در زمانه، جامعه، فرهنگ و تربیت او دارد و این عوامل، محدودهٔ عملکرد ذهن مفسر را ناخودآگاه در حصار میگیرد؛ او نمیتواند بیرون از این دایره بیندیشد و بفهمد؛ بنابراین فهم، امری اتفاقی و مسبوق به پیشینهٔ تاریخی مفسر است که به شکل یک رویداد درون ذهن وی شکل میگیرد و به هیچ روی قابل کنترلکردن و تعریف در قالب روش و راهکار نیست. دریافت و برداشت هر خواننده، منحصر به خود اوست و به تعداد خوانندگان یک متن، فهمهای متفاوت وجود خواهد داشت.
اسلاید 6 :
تاریخچه
هرمنوتیک از نظر تاریخی به سه دوره تقسیم میگردد:
هرمنوتیک نوین
در دوران معاصر تلاش زیادی صورت گرفتهاست تا برخلاف هرمنوتیک فلسفی، شیوه و راهکاری خاص برای دستیابی به فهمی یگانه ارائه شود. نمایندگان بزرگ این دوره «امیلیوبتی» و «اریک هرش» با نقد دیدگاههای هایدگر و گادامر سعی در احیای آموزههای تأویلشناسی کلاسیک دارند و میکوشند برای دغدغههای ذهنی اشلایر ماخر و دیلتای قاعدهای منسجم و اصولی تعریف کنند: قاعدهای که هم «روش در فهم» را توجیه کند و هم به دریافت «فهم نهایی» از اثر نائل گردد.
هرمنوتیک مذهبی
هرمنوتیک انتقادی
اسلاید 7 :
قواعد هرمنوتیک
هدف از هرمنوتیک ارائه روشی است تا به وسیله آن مفسر به اهداف و مقاصد مؤلف نائل گردد. از این رو، در هرمنوتیک گفته شده است که پنج پیش فرض به عنوان مقومات تفسیر است:
1-پیش فهم یا پیش دانسته مفسر
2-علائق و انتظارات هدایت کننده مفسر
3-پرسش از تاریخ
4-کشف مرکز معنای متن و دیدگاه اصلی که همه مطالب بر محور آن نظم یافته
5-ترجمه معنای متن در افق تاریخی مفسر
مسئله هرمنوتیک، به معنای تأثیر پیش فرض ها در فهم متون، متأثر از کانت است. به عقیده او ارتباط مستقیم با خارج ممکن نیست؛ زیرا شناخت متأثر از خارج و ذهن و ترکیبی از آن دو است.
اسلاید 8 :
قواعد هرمنوتیک
هرمنوتیک همانند نسبی گرایی اعتقاد دارد که یک قرائت واحد و مطلق نسبت به متون مقدس وجود ندارد؛ زیرا پیش فرض ها و موقعیت مفسر در فهم آنها تأثیر دارد. لذا هر کسی به مقتضای شرایط خود یک برداشت و تفسیر از متون مقدس دارد. بنابراین، هرمنوتیک نتیجه نسبی گرایی است، چنان که نتیجه هرمنوتیک پلورالیسم دینی است.برخی از پیامدهای هرمنوتیک عبارت اند از:
1-امکان قرائت های مختلف و عدم وجود معیار واحد
2-اعتبار بخشیدن به فرقه های انحرافی
3-اعتبار دادن به تفسیر به رأی
4-پذیرش نسبی گرایی در تفسیرهای دینی
5-عدم دسترسی به فهم صحیح و دقیق متون دینی
اسلاید 9 :
قواعد هرمنوتیک
1-پیش فهم یا پیش دانسته مفسر: این مطلب نه تنها در تفسیر متون، بلکه در هر تحقیق علمی، مفسر و محقق یک پیش فهم یا پیش دانسته دارد که بدون آن تفسیر متن یا تحقیق علمی ممکن نیست.
2-علایق و انتظارات هدایت کننده مفسر: علایق و انتظارات شخص مفسر که وی را به سؤال کردن از متن و فهمیدن آن وا می دارد، از مقدمات و مقومات فهم متن است. انسان هر سؤالی را از روی علاقه و انتظار خاصی مطرح می کند و این علاقه و انتظار حتماً با پیش دانسته های وی که مقومات سؤال او هستند متناسب است.
اسلاید 10 :
قواعد هرمنوتیک
3-پرسش از تاریخ: پرسش از تاریخ عبارت است از جست و جو از انگیزه پدید آورنده متن و آنچه که می خواسته مخاطبان، آن را بفهمند. در این مرحله با تحقیق تاریخی، درستی چند مسئله روشن می شود؛ مثل این که کدام علایق و انتظارات، مؤلف را به پدید آوردن متن سوق داده است؟ در کدامین وضعیت و شرایط تاریخی سخن گفته است؟ وضعیت و شرایط تاریخی مخاطبان وی چگونه بوده است؟ و امثال آن.
4-کشف مرکز معنای متن: منظور، آن دیدگاه اصلی است که همه مطالب متن بر محور آن نظم یافته است. این دیدگاه اصلی باید کشف گردد و تمام متن با فرض ابتناءاش بر آن دیدگاه فهمیده شود. کشف مرکز معنا کم و زیاد، تحت تأثیر تجربه ها و پرسش های مفسر قرار می گیرد . در این صورت ممکن است هر کدام از مفسران متعدد تحت تأثیر تجربه ها و پرسش های متفاوتی که دارند مرکز معنای متن را به گونه ای نسبتاً متفاوت با معنایی که دیگری به دست آورده است بفهمند و در نتیجه فهم های متفاوتی از تمامی متن به دست آید.
اسلاید 11 :
5-ترجمه معنای متن در افق تاریخی مفسر:
قائلین به نظریه هرمنوتیک عقیده دارند در صورتی که زمان تاریخی و عصر مفسر با پدید آورنده متن متفاوت باشد، تفسیر بر اساس داده ها و تجربه های مفسر است. این تفاوت ناشی از تاریخی بودن زندگی انسان است. فرهنگ ها و تمدن های متفاوت، همچنین جهان بینی ها و ادیان مختلف، تجربه های گوناگونی را اقتضا دارد. تجربه انسان نسبت به خود و جهان پیرامون خود در زمانی که انسان زندگی ابتدایی دارد و محکوم به قوانین طبیعی است، قهراً با تجربه های انسان از خود و عالم بیرون از خود در عصر پیشرفت و تسلط بر نیروهای طبیعی بسیار متفاوت است.
اسلاید 12 :
نظریه اندیشمندان
علم هرمنوتيك كه با ديگاههاي هايدگر و گادامر پا به عرصه كلامي و فلسفي وادبي وعلوم مختلف گذاشت، در ابتدا با نقد ادبي و چالشهايي در اين باب اغاز شد. هرمنوتيك (hermeneutics) در فعل يوناني هرمينويين (hermeneuein) نهفته است كه عموما به تاويل كردن ترجمه مي شود. كاوش درباره اصل و منشا اين دو كلمه، ماهيت تاويل را در علم كلام و ادبيات به طرز شگفت آوري روشن مي كند و در زمينه بحث كنوني نيز پيش در آمد ارزشمندي است به فهم علم هرمنوتيك جديد!انديشه هاي هايدگر مرز نمي شناسند، او درباره ي بسياري از نكات و مسايل فلسفي نظر دارد. مساله هايدگر را به نحوي ساده گرايانه مي توان اين گونه بيان كرد. معناي هستي چيست؟ آواي هستي كدام است؟ . نكته جالب توجه اين است كه نقطه شروع فلسفه هايدگر با آن همه پيچيدگي ها و دشواري ها كه زبانزد همگان شده جنين پرسش ساده اي است كه به ذهن هر كودكي مي آيد، بي آنكه هرگز پاسخش را بيابد.
اسلاید 13 :
نظریه اندیشمندان
سرلوحه كتاب هستي و زمان هايدگر جمله اي است از مكالمه افلاطون :« اكنون . بياييد و مطلب را بر ما روشن كنيد. هنگاميكه از باشنده سخن مي گوييد،مرادتان چيست؟ بي گمان منظورتان از ديرباز بر خودتان روشن است. ما نيز پيش تر گمان مي برديم كه مقصود شما را دريافته ايم ولي در اين دم كاملا ناتوان شده و درماندهايم.». هايدگر مي كوشد تا با آشكار نمودن مفاهيم مد نظرش هرمنوتيك را معنا نمايد. او يادآور ميشود هر چيز (هر ابژه ي) اين جهان بر ما ظاهر مي شود، هر شكل ظهور حتي ساده ترين شكل آن آشكار شدن چيزي است. آگاهي ما از چيزي، و به سوي آن چيز است. اين آشگارگي همواره مجموعه اي از باورها يا فرض ها را همراه دارد، چيزهايي چون واكنش هاي طبيعي، ارزش گذاري ها، رويكردهاي عاطفي و حسي. پس نسبتي هست ميان آنچه آشكار مي شود و آنچه به سوي آشكارگي پيش مي رود.
اسلاید 14 :
نظریه اندیشمندان
كريستيان نوربرگ شولتز از طريق آشنايي با هايدگر و پياژه توانست نظرياتش را كامل كند و روش پديدارشناسي را به عنوان بهترين طريق دستيابي به جوهر واقعي معماري پيشنهاد كند. هدف شولتز مطرح كردن معماري به مثابه يك ميراث فرهنگي انسان بود: هنر ساختن مكانهاي معنيدار و عيني. آنگونه كه از ديدگاه پديدارشناسانه مطرح ميشود.
در تفكر شولتس در محيط واقعي و نه در فضاي تجريدي علوم ابژه و سوژه, يعني محيط و انسان, از يكديگر تفكيكناپذير هستند و بنابراين انسان در محيط نه در مقام مشاهدهكننده, كه در رابطه همزيستي با اشياء و موجودات و مكاني است كه خود جزئي از آن به شمار ميآيد.
اسلاید 15 :
نظریه اندیشمندان
در بحث از فضا به عنوان يك پديده غيرخطي و ناهمگن از شرايط نبود جاذبه و تأثيرات آن بر معماري صحبت ميشود. در زندگي روزمره انسان, زمين مسطح بوده و تأثير شكلي جاذبه يك پيشفرض مهم است. پيشفرضها به گفته شولتس در درك محيط نقش اساسي را ايفا ميكنند. زيرا شناخت محيط در حقيقت نوعي بازشناسي است نه اكتشاف تجربي. مكان و محيط هويتي ثابت دارند كه به آنها اجازه ميدهد مرتباً تعبير شوند و تغيير يابند. اصل هنر تمايز و هويت است. آنچه پديدههاي يك مكان را به يكديگر مربوطه ميكند تقليد آنها از يك فرم ازلي و ثابت نيست. بلكه شيوه مشترك بودنشان در جهان است.
اسلاید 16 :
نظریه اندیشمندان
شولتس پيش از مطرح كردن فضاي معماري از فضاي هستي سخن ميگويد و براي توضيح مطلب از تئوري پياژه استفاده ميكند: فضاي هستي همان سيستم نسبتاً پايدار از تصاوير ادراكي است كه در ذهن ما نقش بسته است و هسته چنين فضايي از سالهاي اول زندگي شكل ميگيرد. روش شناخت معماري را شولتس روش فنومنولوژيك يا روش طبيعي شناخت پديدهها مينامد.
بدينترتيب در رويكرد پديدارشناسي شهر به عنوان پديدهاي كالبدي فضايي در نظر گرفته ميشود. كه مسائل آن با شرايط خود آن مورد بررسي قرار ميگيرد.
اسلاید 17 :
نظریه اندیشمندان
براي شناخت پديده بدينترتيب, يعني پديدهها چنانكه هستند, نوربرگ شولتس, سه جنبه را مطرح ميكند:
1ـ ريختشناسي
2ـ توپولوژي
3ـ گونهشناسي
1ـ ريختشناسي: به چگونگي فرم ساخته شده ميپردازد. (شكل ساخته شده)
2ـ توپولوژي: به نظم فضايي ميپردازد و در هر اثر معمارانه بصورت سازماندهي فضايي ترجمان ميشود.
3ـ گونهشناسي: به بيان شيوههاي اسكان ميپردازد و گونهها صورتهاي نوعي هستند كه در هر اثر معماري با شكلي خاص پديدار ميشوند.
اين سه جنبه به قول شولتس زبان معماري را تشكيل ميدهند كه با استفاده از آن ميتوان كليتها و جنبههاي ساختاري عام حاكم بر آثار معماري و شهرسازي را بازشناخت و زبان را به كمك آنها تعريف كرد.
اسلاید 18 :
نظریه اندیشمندان
آرنهايم مي گويد: اين امر به معناي آن است كه هنر فقط به مثابه يك تجربه روانشناسانه وجود دارد، و نيروهايي كه چنين تجربه اي را به وجود مي آورند، مورد توجه ما قرار دارند. اگر واقعا فرايندهاي ذهني خود را درك مي كرديم، قادر بوديم آن فرايند را دريابيم. ولي چون فاقد چنين دركي هستيم، اجازه دهيد آنچه را كه عموما به عنوان خصوصيات اصلي احساسمان مي شناسيم، يعني بينايي، شنوايي،بويايي و چشايي را مورد استفاده قراردهيم. به نظر مي رسد كه در معماري، ديد به عنوان حسي كه تسلط دارد و از طريق آن پويايي ها و تجربياتي را جمع آوري مي كنيم كه با ذهن و فهم ما متقابلا عمل كنند، تا دركي انتزاعي از واقعيت ايجادكنند. همان گونه كه كپش اشاره كرده است، ديدن وظيفه قرن ما است. آرنهايم ذكر ميكند ناظر را بررسي كنيد و در عين حال آنچه در مكانيزم عصبي بينايي مي گذرد، در نظر بگيريد، قبل از هر چيز در مي يابيد كه با فرايندي شديدا پويا سروكار داريد.
اسلاید 19 :
هرمنوتیک و معماری
بطوركلي ميتوان بيان كرد كه ارتباط هرمنوتيك با هنر و معماري از طريق تأويل موشكفانه و تفسير صورت ميگيرد در اين روش اثر هنري همچون يك متن نگريسته ميشود, متني گشوده كه خوانده ميشود.
خواندن يك اثر هنري همانا درگير شدن با آن, برخواندن نشانههاي نهفته در آن متن و تأويل آن نشانهها است. ما عموماً متن را براي يك نوشتار به كار ميبريم و خواندن را خواندن كلمات آن ميانگاريم اما خواندن متن معنايي فراختر دارد.
خواندن اين متن, همان ديدن و سفر كردن در آن است. با سفر در متن هر كس با توجه به پيشفرضهاي خود, گوشه و كنار آن را ميكاود و نشانهها و مفاهيم نهفته در آن را براي خود بازخواني ميكند و معناهايي بر آنها مينهد ديدن معماري بازآفريني متن است, با هر بار ديدن و سفر كردن در متن معماري, معماري دگرگون شده و دوباره ساخته ميشود.
اسلاید 20 :
هرمنوتیک و معماری
تأويل متن در عرصه معماري كه در اساس از حوزه زبانشناسي و شيوه نقد زبانشناختي برخاسته است در سالهاي اخير در عرصههاي مختلف بصري به كار گرفته شده است.
رومن يا كوبسن (1982ـ1894) زبانشناس روسي معتقد است كه اثر هنري سه مفهوم را با خود حمل ميكند كه عبارتند از, زمينه, رمزگان (كد) و تماس.
ـ زمينه به تاريخ, اجتماع, فرهنگ و موقعيتي كه اثر هنري در بستر آن شكل گرفته است اشاره ميكند و تابع زمان است.
ـ مقصود از رمزگان يا كد, نظام نشانهشناختي است كه اثر هنري را ميسازد و واسطه فهم ما از آن است رمزگان در اثر معماري بيشتر به عناصر معماري همچون در, پنجره, سقف و . اشاره دارد و از آنجا كه حاصل فنآورياند همواره تغيير ميكنند و تحت تأثير تكنولوژي قرار دارند.
ـ تماس نيز به شكل و قالب اثر هنري اشاره دارد و شكل تماس متناسب با زمان تغيير ميكند. تماس درواقع همان كار و اثر معماري است كه بصورت كالبد بنا جلوهگر ميشود.