بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
و به نستعين
إنّه خيرُ ناصرٍ و معين
اسلاید 3 :
هو الله
رب العالمين
مكاتب روانشناسي
الاسلام يعلو ولايعلي عليه
اسلاید 4 :
مكتب
انسانگرایی
اسلاید 5 :
کارل راجرز (1902-1987)
«روان شناسی انسان گرا شیوه ای است که همه روانشناسی و نه حیطه خاصی از آن را در بر می گیرد و بر اصولی همچون احترام به ارزشهای فرد،عدم تعصب به روشهای پذیرفته شده دیگر و علاقه مندی به کشف جنبه های جدید رفتار انسان تکیه دارد»
اسلاید 6 :
عقاید عمده راجرز:
اسلاید 7 :
الف) طبیعت انسان
راجرز طبیعت انسان را نیک می پنداشت و در مقابل اجتماع را بی حرکت انعطاف پذیر و محدود می دانست.به نظر او اجتماع در جریان قانونمندی طبیعت انسان که رشد و تکامل است ، مداخله کرده و با اعمال مقررات اجتماعی در روند رشد آن اخلال ایجاد می کند.
طبیعت انسان طوری است که "خود" همواره نگران "بودن" و "شدن"خویش است و باید اجتماع بردباری به خرج دهد و با وسعت نظر برای ابتکارات وفعالیتهای فردی انسانها مجال بروز و ظهور فراهم کند.
به نظر او اگر انسانها به نوع خاصی از زندگی مجبور نشوند و بر اساس طبیعت خویش عمل کنند و همواره مورد پذیرش بی چون و چرای دیگران باشند گرایش به خوبی خواهند داشت و عنصر مفیدی خواهند شد
اسلاید 8 :
ب) حدود آزادی و اختیار انسان
راجرز به آزادی انسان و نقش تعیین کننده وی در تحقق توانشهای بالقوه، اهتمام خاصی دارد.او هر چند در زمینه علم به جبر معتقد بود،اما به عنوان روان درمان گر بیشتر به آزادی انسان می اندیشید و در عمل متوجه شده بود که احساس مسئولیت داشتن همراه با آگاهی از تجارب خود ، شانس آزادی را در اندیشه و عمل بالا می برد.
به عقیده وی هنگامی که انسانها درست عمل می کنند ، احساس آزادی بیشتری دارند . انسان آزاد و دارای احساس مسئولیت ، از آنچه در درون او می گذرد به خوبی آگاه است و از عوامل خارجی نیز نمایی دقیق را مورد نظر قر ار می دهد. در چنین وضعیتی بین اراده آزاد و جبرگرایی تعارضی دیده نمی شود، بلکه بین آنها نوعی سازش برقرار است
اسلاید 9 :
ج) میل فعلیت بخشیدن
راجرز در وجود آدمی به یک انگیزش اصلی اعتقاد دارد که همان صیانت ، فعلیت و اعتلای تمامی جنبه های شخصیت است و آن را میل فعلیت بخشیدن یا میل تحقق تواناییهای بالقوه نامیده است. او این انگیزش را فطری می داند.
به نظر وی هیچ یک از جنبه های رشد و تکامل آدمی، مستقل از گرایش فعلیت بخشیدن عمل نمی کند و در سطوح پایین مسئول تامین نیازهای جسمانی است و همچنین عامل تسهیل حصول بلوغ و پختگی و کمال است که مستلزم کوشش بسیار ارگانیسم خواهد بود.
به نظر وی این گرایش همچون نیروی انگیزشی به مراتب نیرومندتر از رنج و تقلا و هر گونه فشاری است که بخواهد رشد و تکامل را از تلاش بازدارد.
سرسختی و تنازعی که با تحقق توانشها همراه است از تنش نمی کاهد بلکه برآن می افزاید.پس هدف زندگی تنها حفظ توازن و آسایش فراوان نیست بلکه جهت ما به پیش و به سوی هدف پیچیدگی افزایش یافته کنش و کارکرد کامل است تا بتوانیم به آنچه در توان ماست، تبدیل شویم
اسلاید 10 :
د) تحقق خود
با رشد فرد، پرورش "خود" آغاز می شود.آنگاه که بدن و اندامها شکل خاص خود را یافت و کامل شد،رشد و کمال متوجه شخصیت می شود.
همین که خود پدیدار گشت ،گرایش تحقق خود نمایان می شود.این فرایند که مهمترین هدف زندگی انسان است،در سراسر زندگی ادامه می یابد.
به اعتقاد راجرز،در بشر میلی ذاتی برای آفرینندگی هست و مهمترین آفریده هر انسان،خود اوست.
تحقق خود،بیشتر به دست عوامل اجتماعی است تا نیروهای زیست شناختی،بنابراین تجربه و آموزش بویژه در دوران کودکی، می تواند مانع تحقق خود شود و یا آن را تقویت کند
اسلاید 11 :
هـ)ارگانیسم آدمی و نقش آن در هدایت رشد انسان
راجرز برای ارگانیسم نقشی پر اهمیت در رشد و تکامل انسان قائل است.او می گوید هر چه را ارگانیسم درست تشخیص دهد،همان برای رشد انسان سازنده و مفید خواهد بود.
نقش ارشادی ارگانیسم در دوران کودکی بسیار روشن و موثر است.خواستنیهای کودک بسیار واضح وروشن است و هر چه مایه قوت جسم است دوست دارند و آنچه در فعلیت بخشیدن توانایی های او نقشی ندارد،مورد بی مهری قرار می دهند.
راجرز معتقد است اگر بتوانیم چنین رویه ای را در سنین بالاتر حفظ کنیم،مسلما از رشد بهتری برخوردار می شویم ولی واقعیت غیر از این است.
مادر سنین بالاتر اغلب به صورت حالت تدافعی زندگی می کنیم.او برای پیشگیری از این انحراف بر لزوم التفات مثبت نامشروط تکیه می کند
اسلاید 12 :
و)رعایت مثبت غیر شرطی
هنگامی که"خود"رشد می کند انسان نسبت به دوستی و قبول دیگران احساس علاقه و نیاز میکند و توجه به رعایت مثبت نامشروط دیگران را طلب می کند،راجرز این نیاز را ذاتی انسان می کند.
"رعایت مثبت غیر شرطی"زمانی وجود پیدا میکند که فرد بداند،تجارب شخصی او از جانب دیگران به صورت مثبت و بیقید وشرط پذیرفته میشود و هیچگونه شرایط ارزشی بر فرد تحمیل نشود.
راجرز واژه های"قبول،تشویق و جایزهدادن"را با "رعایت مثبت غیرشرطی" مترادف می داند.
پذیرش فرد به معنی پذیرش مطلق وی و رفتارهایش نیست بلکه مهم این است که حتی در هنگام عدم پذیرش رفتاری خاص از یک شخص،این احساس به او داده شود که پذیرش کلی وی بهخطر نمیافتد.
به نظر راجرز ممانعت از رفتار بسیار مطلوب است،تجربهای که ممکن است شامل آگاهی از اعمالی شود که موجب ناخشنودی و ناخرسندی دیگران می شود و باید از ارتکاب آنها خودداری شود.
افراد بر اساس رعایت مثبت غیر شرطی می آموزند تا در مورد عمل کردن یا خودداری از عمل بر مبنای ارزشیابی درونی خود،در تمامی عوامل پیچیده خارجی و داخلی موثر بر رفتار دست به انتخاب بزنند و پیامد رفتارشان ازآنها پوشیده نمی ماند. در این روش درمان جویان، همان طور که هستند پذیرفته می شوند
اسلاید 13 :
ز) توافق و عدم توافق
منظور از توافق اینکه بتوانیم احساسات خود را از نظر فیزیولوژیکی تجربه کرده وبا یکدیگر پیوند بزنیم و به صورت آگاهانه بدون تحمیل دیگران،باآن برخورد کنیم.
توافق،حالت ثابت و همساز و عدم توافق،حالت مخالف وناسازگاری را بیان می کند.
راجرز واژههای همسازی،تمامیت ،باخود رک و راست و صادق بودن را با اصطلاح توافق مترادف میداند.
راجرز بیگانگی با ارگانیسم را بنیادی و مرتبط با رعایت مثبت مشروط معرفی میکند.
محبتی که کودک دریافت می کند،مشروط به رفتار درست اوست. با اتخاذ این روش برخورد و با پرورش رعایت مثبت مشروط، کودک انتظارات مادر را درونی میسازد و تنها زمانی به خود عشق میورزد که بداند رفتارش مورد پسند مادر است.
حاصل این وضع تاسف انگیز پیدایش"وضع ارزشمندی" است؛ یعنی کودک برای ارزشمندی خود شرطهایی قائل است و رفتارهای ممنوع سبب احساس حقارت و گناه در او می شود. در نتیجه به عدم آزادی فرد و عیان نشدن کامل ماهیت حقیقی او منجر می شود و فرد نمیتواند به شخصیت سالمی دست یابد و دچار از خود بیگانگی خواهد شد
اسلاید 14 :
ح)انسان با کنش کامل
به اعتقاد راجرز مفهوم شخص با کنش کامل، مفهومی است آرمانی، این شخص فرضی، نمایانگر شکوفایی کامل آدمی است.
اشخاص در زندگی تا حدی معین به میزان مختلفی موفق به انجام دادن تجارب صحیح و مناسب میشوند و در نتیجه به کمال نسبی خویش خواهند رسید.
در عمل، یک شخص متکامل کسی است که قادر است،دائما به طور سازنده و فزایندهای به سوی رشد و کمال گام بردارد و در حالت توافق و تعادل باشد و در برابر شرائط ناموافق و ناراضی کننده زندگی تسلیم نمیشوند.
برای کامل شدن و به حد کمال عمل کردن،باید روابط با دیگران را در بهترین و مناسبترین شکل،همساز ساخت، بارآن را به دوش کشید و رنج آن را تحمل کرد.
شخص متکامل هم دارای هوش و تفکر منطقی است و هم با فرایند ارزشگذاری ارگانیسمی در تماس نزدیک است.
به طور خلاصه ما باید با احساسات اولیه،حواس و تمایلات خود به گونه ای در تماس باشیم که همگی با هوشیاری و توانایی منطقی،به صورت جریان به هم آمیخته شده،پاسخهای همساز و موثر به محرکات را بیافرینند
اسلاید 15 :
روش درمانجو مرکزی
درمانگر با عرضه و طرح مسائل خود روابط درمانی عمیق تر و موثرتری را ایجاد کند و مساله اصلی مطرح شده در این روش، بیگانگی افراد نسبت به تجارب ارگانیسمی و نیز فرایند ارزش گذاری ارگانیسمی آنهاست.
درمانگر در برابر درمانجو صحنه ای را عرضه می کند و فرصتی را فراهم می سازد تا وی در فضایی بدون ارعاب و اعمال نفوذ به آزمایش آن دسته از تجارب درونی ناپایدار و ناهماهنگ خویش بپردازد. مسئولیت اصلی در این روش به عهده درمانجوست و اوست که باید به کشف تجارب درونی خود بصورت آگاهانه نائل آید تا در خلال آن بیابد،کدام تجربه موفق بوده و کدام ناموفق،تا آن را کنار بگذارد.
در این روش درمانگر نباید هیچ تجربه ای را ارزشیابی کند یا توصیه ای را به درمانجو پیشنهاد کند بلکه وظیفه او خلاصه کردن،روشن کردن و سازمان دادن اظهارات درمانجوست وبه رشد و پیشرفت وی در محیطی پر از تفاهم بدون دخالت و واسطه کمک می کند
اسلاید 16 :
ادراک جزئی
مفهوم ادراک جزئی در نظریه راجرز بسیار مهم است و بر تجربه های تفکیک شده و بدون آگاهی کامل تجربه کننده،دلالت دارد. هنگامی که بین خود و ارگانیسم،ناسازگاری وجود دارد،افراد به طور کامل و واضح از تجارب اساسی خود آگاهی ندارند اما احساسات مربوط به آنها موجبات ناراحتی و اضطراب را فراهم می آورد و موجب سلطه پذیری فرد می شود و افراد از این احساسات تنها ادراک جزئی دارند
اسلاید 17 :
مواجهه گروهی یا گروههای رویاروی
گروه رویاروی،گروه کوچکی است که در آن از طریق روابط نزدیک،به اعضای گروه اجازه داده می شود تا در مورد تجارب خود و نیز طرقی که با دیگران ارتباط پیدا می کند و احساساتی که نسبت به اعضای و جو گروه در ایشان ایجاد می شود،به بررسی بپردازند.راجرز سخت به توانایی چنین گروههایی اعتقاد داشت.
"مواجهه گروهی" چیزی جز"گروه درمانی"است.شیوه اخیر برای اشخاصی است که مشکل جدی دارند و نیاز به کمک درمانگر را در خود احساس می کنند،می باشد در حالی که گروههای رویاروی،مختص افرادی است که در حال حاضر دارای رفتار طبیعی هستند.
"تسهیل کننده گروه"رهبر و هدایت کننده بحثهای گروه است که در اندیشه فراهم آوردن فضایی است که افراد بتوانند آزادانه خود را عرضه و مطالب خویش را بیان کنند
اسلاید 18 :
ویژگیهای راجرز به عنوان تسهیل کننده
1.با دقت وتوجه به حرفهای دیگران گوش کردن.
2.پذیرش دیگران و اجازه دادن به آنها برای فعال یا غیر فعال بودن در گروه.
3.فهم و درک عمیق درمانجو به نحو دوستانه و با همدلی کامل
4.صادق بودن در بیان احساسات وعمل باتمام قلب واحساس خود
اسلاید 19 :
در مراحل اولیه ممکن است بعضی از اعضاء، ازاینکه گروه دارای ساختار مشخصی نیست، دچار ناراحتی، یاس و اضطراب شوند اما بتدریج که احساسات افراد بیشتر اظهار شود، افرادی که خود را کنار کشیده اند، کم کم وارد گروه می شوند و برخی حالات بد گمانی و ناشکیبائی زائل می شود و احساس یگانگی گروهی و نیز حمایت از ابراز تجارب فردی جایگزین آن میشود، بدین ترتیب امکانات واقعی رشد، فراهم می گردد.
در فرایند مواجهه گروهی، «پس خوراند» نیز نقش پراهمیتی ایفا میکند: هر عضوی از اعضای گروه، واکنش دیگران را در قبال رفتار خویش بهصورت پس خوراند، دریافت میدارد. عاملی که در ایجاد بینشی مشابه برای اعضای گروه و نیز در هدایت بعدی رفتار افراد، نقش عمده ای دارد.
اعضای گروه در برخورد با موقعیتهای مختلف، آمادگی و توان زیادی کسب می کنند و در این هنگام، مرحله نهایی فرایند گروهی می رسد یعنی مرحله تفاهم و نزدیکی زیاد بین اعضای گروه که موجب رشد آنها می شود
اسلاید 20 :
چگونه زيستن و آرامش
قرآن درس