بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
عنوان:
خلاصه کتاب فنون خانواده درمانی
اسلاید 3 :
مقدمه:
سالوادور مینو چین از بنیان گذاران نافذ و خلاق مشاوره ی خانواده و یکی از قوی ترین نظریه پردازان دیدگاه سیستمی در مشاوره و روان درمانی خانواده است.
درگیری های مینوچین و مباحث او با اعضای کلینیک راهنمایی کودک فیلادلفیا که قبل از وی توسط فردآلن اداره می شد، ارحخیت دیدگاه سیستمی بر دیدگاه درون فردی کلاسیک را تثبیت نمودند.
کتاب حاضر، فنون درمانی کار مینوچین را به شکل زیبایی در سه بعد کلی مطرح می کند:
1 «افتادن با نشانه ی مرضی»2«در افتادن با ساخت خانواده» و3 «در افتادن با واقعیت های خانواده»
اسلاید 4 :
فصل 1 خود جوشی
spontaneity
اسلاید 5 :
واژه ی «فن» به تخصیص و مهارتی نظیر توجه به جزئیات،درنظر داشتن دست آوردن تـلاش و سـرمایه گـذاری بـرای نتایج اطلاق می شود.
کار برد واژه ی «فن» آن هم در ترکیب «فنون خانواده درمانی» به آن مفهوم نیست که «فن» به خودی خود ضامن کادآیی باشد، بلکه باید به شکل آموزش فنونی باشد که جوهره ی آن به نحو احسن آموخته شده و بـراین مهـارت فنـی تسلط یابد و سپس بتواند آنها را بدست فراموشی بسپارد و درمانگر ماهری باشد.
هنر خانواده درمانی: پیوستن به جمع یک خانواده و تجربه ی واقعیت ها، آنگونه که اعضای آن خانواده، آن را تجربه می کند. هدف از این پیوستن نیز، سهیم شدن در فعالیتهای رایج در آن جمع به گونه ای است که از طریـق و مداخلـه بـه روش هایی کهخاص هر خانواده است، تغییراتی را ایجاد نماید.
اسلاید 6 :
خود جوشی درمانبخش
در خانواده درمانی استفاده از خویشتن ضروری است که برای خانواده درمانگر،کاربرد مشاهده و بررسی دارد؛ و در عـین حال از خویشتن در حد امکان بهره جویی ،این همان خود جوشی درمانبخشی نامیده می شود.
کلمه خود جوشی در عرف عام به منزله ی « بی برنامه» است، اما در وآزه نامه ی و بسـتر ، خودجوشـی بـه معنـی « تبدیل احساسات طبیعی به تمایلات ذاتی بدون محـدودیت خـارجی »اسـت. معنـای ریشـه ای آن ،«دارای حرکـت از خود»است. واژه خودجوشی غذلی خود را درارتباط با بافت به دست مس آورد. در انتزاعی ترین نقاشی های دوکتین نیز خطوط با یکدیگر در ارتباطند.
اسلاید 7 :
درمانگر که فردی اثر گذار و تغییر دهنده است، وقایع را انظاره می کند و بر آنها اثـر مـی گـذارد، اگـر چـه اعمـال وی منطبق با اهداف درمان تنظیم می گردد اما در عین حال، حاصل او در واقع محصول روابط او با خانواده ی تحت درمان است.
از آنجا که درمانگر واقعیت را درک می کند و قواعد حاکم بر خانواده تحت درمان او را از درون شکل می دهد، مدخله ها یش قابل تحمل می باشدو بی آنکه اثری برجای بگذارد از سوی اعضای خانواده پذیرفته و در واقـع«درون سـازی) مـی شود.
این محدودیت های محیطی در درمان به درمانگر با آموزش قدیمی جنگجویان سامورایی وجه تشابه دارد. رخنه کـردن در جنگ،همالی ملحق شدن به بافت، توسط خانواده درمانگر است تا ویژگی های آن سییستم رادرک کند.
اسلاید 8 :
شیوه های تعلیم
درمانگر، تعالیم نظری(تئوری) را باید از راه استنتاج فرا می گیرد و مهارت های خاص را باید به صـورت اسـتقراری و آن هم از طریق شاگردی کردن کسب نمود. تعالیم نظری باید حاکی از اهداف و استراتژی هـای درمـان بخشـی باشـد کـه نحوهیتدابیر ظریف درمانگر را تعیین می کند.
چنانچه نیاز باشد ، درمانگر به منظور برونسازی کردن با خانواده های مختلف شیوه ی برخـورد و مـداخلاتش را توسـعه می دهد. حد مطلوب ایناست که گروه کوچکی متشکل از 5 تا8 دانشجو تحتنظارت یک مهندس ناظر باشند.
روند تعلیم شامل دو مرحله است.مرحله ی نخست، مختص مشاهده و مرحله ی دوم مختص عمل مـی باشـد. هـدف از مشاهده نظارت و عمل ،صحه گذاشتن بر نقش درمانگر به عنوان وسیله و ابزار می باشد. این اقـدامات، دانشـجویان را را ترغیب می کند که روش درمانی خاص خود را بیازمایند.
اسلاید 9 :
مرحله دیگر، شامل انجام مصاحبه و درمان توسط دانشجو و نظارت توسط استاد است که گاهی، در جریـان مصـاحبه و درمان، مداخلاتی نیز توسط استاد صورت می گیرد که جنبه آموزشی و راهنمایی دارد. چون نظارت، در موقعیت واقعـی رخ می دهد، بر ویژگی های مختص آن جلسه تأکید میگردد. درک پویایی های خانواده و سیستم درمانی حالت«زمینه پیدا می کند» واداره تعاملات فوری درمانبخشی به صورت شکل در می آید.
از طریق ضبط جلساتدرمان می توان رابطه ی موجود بین«قصد» درمانگر و حاصل کار و نیز رابطه ی بین هدف و مهارت وی را روشـن نمـود. بـا اسـتفاده از ایـن روش نه تنها نیمرخ شیوه ی کار هریک از دانشجویان مشخص می شود بلکخ نقاط قوت و مشکلات آنها آشکار می شود. واژه ی تعلیم در اصل به معنی «بیرون کشیدن» است و کارآموزی در خانواده درمانی نیز نـوعی تعلـیم اسـت. در کـار آموزی، فرصت تلفیق عمل با تئوری فراهم می شود.
در جریان استقرار دانشجو در «دوره های فروکش کردن عدم اطمینان»به لحظه ی«هان» یعنی فریضه می رسد.
اسلاید 10 :
فصل 2«خانواده ها»
Families
اسلاید 11 :
در دنیای انسانها، ملحق شدن به منظور« با هم بودن» معمولاً به معنی نوعی تشکل خـانوادگی اسـت. تشـکل طبیعـی است که الگوهای کوناگون مراوده را در گذرزمان به خدمت میی گیرد.
این الگوها، ساخت خانواده را شکل می دهند. برای اینکه وظایف اصلی خانواده ،یعنی حمایت از فردیت یـابی و در عـین حال بین اعضاء حس تعلق ایجاد شود، خانواده باید دارای ساخت کارامـد و خودکفـایی باشـد. وقتـی کسـی ای اعضـای خانواده ی خود مراوده می کند از زاویه ی دید خانواده با جغرافیای جهان آشنا می شود . بدین ترتیب پی می بـرد کـه برخی قلمروها به اصطلاح آزادند، و برخی مستلزم احتیاطند و عده ای نیز ممنوع می باشند. تجـاوز بـه ایـن حـریم هـا عواقب عاطفی شدید از جمله احساس گناه، دلهره،طرد و عذاب الهی را در پی خواهد داشت؛ بنابراین اعضای خانواده به جغرافیای حریم خود آشنا هستند.
اسلاید 12 :
پذیرش این مطلب که انسان بخشی از هستی ذی شعور است بسی خوشایندتر ازاین است که او را بخشی از یک شـبکه خانوادی بدانیم که پدیده زنده و ملموس تری برای ما در شمار می آیـد.«روابط خـانوادگی» بـرای رسـیدن بـه سـطح فیزیولوژیکی از سطح رفتار فراتر میرود.
دانشجو، خانواده را باید به عنوان جانداری بنگرد که پدیده ای برتر از ترکیب ساده ی چندین زیر منظومه ی متفـاوت و جدا ازهم می باشد. آستانه ی خانواده را در مورد کارهای شایسته و ناشایست ومشـاجره هـای لفظـی مـی شناسـد و از جهان بینی خانواده آگاه است.
اصطلاح « هم ایستایی» یکی از واژه هایی است که در توصیف یک واحد دونفری استفاده می شود کـه اعضـای آن بـه گفته ی شیفلن« خود را جزئی از کل می دانند و فاقد تجربه ی کافی برای بقا به مثابه یک واحد مستقل هسـتند و در قطع پیوند و ارتباط با ارگانیسم خانواده ممکن است دوره ی روان پریشی در انها رخ دهد.
اسلاید 13 :
آرتورکوستلر ضمن اشاره به برخی اشکالات مفهومی، برای تشخیص پدیده های در منظـوره در سـطوح میـانین سلسـله مراتب ، واژه ی جدیدی بنام جزء کل (holon) را مطرح نمود، در امر خانواده درمانی بسیار با ارزش است.
واحد مداخله در خانواده درمانی همیشه دو عضوی است. جزء کل برای دستیابی به خود مختاری و خود ابقایی مانندیک کل (کلیت) نیروی رقابت آمیزی را به خدمتن می گیرد و عنوان یک جزء نیز نیروی کمتری را صرف می کند.
خانواده ی هسته ای، جزء کل خانواده گسترده تلقی می شود و خانواده ای گسترده به نوبه ی خود جزء کلی از اجتماع است. هر کلیتی، اجرایی دارد و هر جزء نیز دارای «برنامه ای» است که کل بر آن تحمیل می کند.
اسلاید 14 :
جزء کل فردی
در نظرگرفتن فرد به عنوان جزء کل به ویژه برای تربیت یافتگان غرب دشوار و اداره ی آمار، فرد بالغ مجردی را که هیچ گونه دلبستگی به جای ندارد، طبق تعریف خانواده تلقی نمی کند(دیدگاه فردی نگر)
مفهوم سیاست خانواده که دونالدلینگ آن را مطرح نمـود، ایجـاب مـی کنـد کـه فـرد از قیـد و بنـدها ی زیـانبخش و ناخوشایند خانواده اش رها شود. از «مقیاس فردی تمایز یافتگی» که موری بوئن تهیه نموده اسـت بـرای تعیـین و بـر آورد میزان مصنویت «خویش فرد» از تأثیر گذاری روابط استفاده می شود.
اسلاید 15 :
نوعی تسلسل، یعنی فرآیند مداوم تأثیرگذاری و تقویت متقابل که درصدد حفظ یک الگوی ثابت می باشد، وجود دارد و در عین حال باید بر این نکته واقف بود که فرد و بافت هر دو از قابلیت تغییر و انعطاف برخوردارند.
بایستس درنظر داشت که گستره ی رفتارهای مجاز هم زیر نفوذ سازمان خانواده می باشد. وسعت گستره ی رفتاریهایی که در برنامه یخانواده گنجانده می شود بستگی به قابلیت و توانایی خانواده در جذب و بکارگیری توان و اطلاعات بـرون خانوادگی دارد. ظهور مراوده و تعامل ثابت در جزء کل های گوناگون و در زمانهای مختلف مسـتلزم شـکوفایی و تحقـق عمل اجراء مختلفی از خویشتن است.
بافت های گوناگون، شرایط خاص خود را دارند. بسط و گسترش بافت موجب ظهور وامکانات جدید می شود.
در جزء کل خانواده علاوه بر واحد فردی،سه واحـد دیگـر وجـود دارد کـه شـایان اهمیـت هسـتند و عبارتنـد از :
1- زیرمنظومه ی زن و شوهری
2-زیر منظومه ی والدینی
3-زیر منظومه ی خواهری و برادری.
اسلاید 16 :
جزء کل زن و شوهری
در خانواده درمانی بهتر است نقطه آغاز شکل گیری خانواده را زمانی در نظر بگیریم که دو فرد بـالغ- یعنـی یـک زن و یک مرد- با هدف تشکیل خانواده بـه یکـدیگرمی پیوندنـد. هریـک از زوجـین دارای ارزش هـا و انتظـارات مشـخص و نامشخص هستند که در طول زمان بازبینی و ارزیابی می شوند تا ادامه زندگی مشترک امکان پذیز گـردد. هرکـدام ، از برخی خواسته ا و انتظارات خود چشم پوشی می کنند تا فردگرایی و منیّت را کنار بگذارند و خود را به دیگـری متعلـق می داند و سیستم جدیدی شکل می گیرد. تصور بر این است که الگوهای مـراوده ای، بخشـی از ارکـان اصـلی زنـدگی هستند.
اسلاید 17 :
انحراف(تخطی) از الگوهای رایج مسبب احساس احساس خیانت بین زن و شوهر می شود حتی اگر از ماهیت مشکل اطلاعی نداشته باشند.یکی از وظایف مهم زیر منظومه ی زن و شوهری گسـتره بخشـی بـه مرزهـایی اسـت کـه ضـمن حمایت از زوجینف امکاناتی را در اختیار زن و شوهر قرارمی دهد که نیازهای فیزیولوژیکی شان را رفع کنند بدون هیچ دخالتی از جانب بستگان یا فرزندان، برای بهره بری بیشتر و بهتر از زیرمنظومه ی زن و شوهری، انعطاف در مورد قواعد آن لازم است، درغیر اینصورت، بلا استفاده می گردد و ارزش خود را به عنوان منبع رشد و تکامل کودک، حیاتی اسـت. این زیرمنظومه، الگوی خوبی برای تقلید کودک از رفتار والدین در خـلال مراودهـای روزانـه اسـت. در موقعیـت هـای ناسالم، ممکن است از کودک به عنوان سپر بلا استفاده شود و باوی علیه یکی از زوجین ائتلاف صورت گیرد که درمانگر باید مراقب این موارد باشد.
اسلاید 18 :
جزء کل والدینی
مراودهایی که درون جزء کل والدین ی جریان دارد، شامل وظایف مشخصی مثل تربیت فرزند و آموزش آداب اجتماعی اوست. در اینجا کودک می آمزد که از سایر کسانی که از قدرت و منابع بیشتری برخوردارند چه انتظاری داشته باشـد و اقتدار را پدیده ای عقلانی یا اختیاری در نظر بگیرد، احساس شایستگی در او باتوجه به تعامل با وی شکل می گیرد.
جزء کل واتلدینی ممکن است شامل پدربزرگ یا خاله و عمه باشد یا تنها یکی از والدین را شامل گـردد. ممکـن شـامل کودکولی گونه گردد که اختیار مراقبت از برادرها و خواهرهایش را گرفته است. درمانگر باید بداند که چکسانی عضو این زیر منظومه هستند.همچنانکه کودک بزرگ می شود و نیازهایش تغییر می کند، زیر منظومه ی والدین نیـز بایـد تغیـر کند.
اسلاید 19 :
وظایف بزرگسالان در زیر منظومه ی والدین مراقبت، حمایت از کودکان و تربیت اجتمـاعی آنهاسـت و بزرگسـالان نیـز حقوقی دارند. تصمیم گیری درباره بقای کل سیستم با آنان است.
در فرهنگ کودک سالار، سعی بر آن است که بر وظایف والدین تأکید گردد و کمتر به حقوق آنها توجه شود. مشـکلات مربوط به اعمال کنترل در جزء کل والدین رایج و همیشگی است و برخورد بـا ایـن مشـکلات از راه آزمـون وخطاسـت. درمانگر، در این مواقع، ضروری است که به نقش تمامی افراد خانواده در اسـتمرار مـراوده ناکارسـاز و امکانـات و منـابع موجود برای حل مشکل توجه بیشتری نماید.
اسلاید 20 :
جزء کل خواهری / برادری
خواهرها و برادرها اولین گروه همتای کودک را تشکیل می دهند. آنها با استفاده از الگوهای مراوده ای خاص خود انـواع مذاکره و مشاجره و نیز، چگونگی آشتی و قهر و همچنین نشان دادن هویت به دیگران را می آزموند.
به کار گیری زبان متناسب با مراحل مختلف رشد در کودکان و آشنایی درمانگر بـا نیازهـا و منـابع مختلـف آنهـا حـائز اهمیت است.
در خانوادهایی که والدین از یکدیگر طلاق گرفته اند، نشست هایی بین خواهران و برادران و والد جدا شده بـه ویـژه بـه عنوان مکانیزمی برای تسهیل عملکرد بهتر این«ارگانیزم مطلقه ی» پیچیده سودمند است.
خانواده درمانگر، موظفند با تمایل به پرداختن به دخانواده ی هسته ای مبارزه کنند و همچنین به یاد داشته باشند کـه خانواده ها جزء کل هایی هستند که در درون فرهنگ بزرگتری قرار دارند و وظیفه ی درمانگر این است که آنها را کمک کند تا با توجه به امکانات موجود در منظومه های فرهنگی و خانوادگی خاص خـود، از شایسـتگی بیشـتری بهـره منـد شوند.