بخشی از مقاله

بينايي
اگرچه نوزادان از همان بدو تولد قدرت بينايي دارند ولي بسيار نزديك بين هستند. تيزي حس بينايي نوزادان در بدو تولد بين 200/20 تا 400/20 است كه نشان مي دهد تقريباً تا 6 متري خودشان را مي بينند. اين در حالي است كه بچه هاي بزرگسال تر با قوه بينايي عادي مي توانند تقريباً 61 متري 121 متري خودشان را ببينند.

نوزادان در كانوني كردن نيز مشكل دارند (كلمن و بنكس 1998). وقتي به صندلي در 5/1 متري خودتان نگاه مي كنيد و سپس به تخته سياهي كه در 6 متري شما قرار دارد نگاهي كنيد درجه انحناي عدسي چشمتان طوري تغيير مي كند تا تصوير را در كانون نگه دارد. اين در حالي است كه قدرت تطابق بينايي نوزادان يك سوم قدرت تطابق بزرگسالان است. (برنر.1965). بهترين فاصله كانوني براي نوزادان 19 سانتي متر است. نوزادان نمي توانند چشم خود را به خوبي روي اشياي دور متمركز كنند يا به اشيا نزديك شوند. اما همين تيزي ضعيف بينايي نوزادان نيز به آنان كمك مي كند. وقتي مادر نوزاد مي تواند در هنگام شير خوردن صورت مادرش را ببيند. اما توانايي هاي بصري نوزادان خيلي سريع بهبود مي يابند. توانايي كانوني كردن آن ها تقريباً در 2 ماهگي نزديك به توانايي كانوني كردن بزرگسالان مي شود و ظرف يك سال تيزي حس بينايي اطفال به تيزي حس بينايي بزرگسالان مي رسد. اطفال انگيزه عجيبي براي تعقيب محركهاي بصري دارند و حتي در محيطهاي تاريك نيز با چشمان خود محركها را دنبال مي كنند.

فرم و ترجيح
نوزادان برخي محرك هاي بصري را بيشتر ترجيح مي دهند و آن ها خطوط خميده را به خطوط راست ترجيح مي هند و سطوح منقوش را بيش از سطوح صاف دوست دارند. همچنين لبه ها و زاويه هاي داراي كنتراست زياد را بيشتر ترجيح مي دهند. نگاه هاي نوزادان نيز تصادفي نيست. نگاه هاي نوزادان تابع قواعدي است و همين قواعدند كه باعث مي شوند نوزادان روي كل تصوير متمركز شوند تا جزئياتش. الگوهاي نگاه كردن اطفال تا 8 هفتگي يا كمي بيشتر شبيه الگوي نگاه كردن بزرگسالان مي شود و علاوه بر خطوط اصلي تصاوير به درون آن ها نيز توجه و دقت مي كنند.

ترجيح دادن صورت ها.
برخي از بررسي ها نشان مي دهند كه نوزادان صورت هاي عادي را بيش از صورت هاي مغشوش تا توخالي دنبال مي كنند. اما نتايج بررسي هايي كه از روش هاي آزمايشي ديگري استفاده كرده اند نشان داد كه تا 2 تا 3 ماهگي خبري از ترجيح چهره ها نيست. براي مثال فانتر (1961) دريافت اطفال 2 تا 3 ماهه چشمان خود را روي صورت ها بيشتر تثبيت مي كنند تا روي خال هدف- روزنامه يا صفحه هاي قرمز- سفيد يا زرد.
اطفال در 2 تا 4 ماهگي نقاشي صورت را به هر نقاشي ديگري ترجيح مي دهند.

آيا اطفال مي توانند صورت هاي متفاوت را تشخيص دهند؟
اطفال از همان روزهاي نخست مي توانند برخي صورت ها را تشخيص دهند. برخي از محققان مدعي هستند كه نوزادان به صورت مادرشان بيش از صورت غريبه ها نگاه مي كنند. عده اي مي گويند اطفال 2 ماهه صورت مادرشان را از صورت زنان غريبه تشخيص مي دهند. اما اين تشخيص و بازشناسي در 3 ماهگي حالت دوام به خود مي گيرد. اختلاف در نتايج تحقيقات مي تواند معلول روش هاي متفاوت آزمايش اطفال خردسال باشد. همچنين اطفال برخي از صورت ها را به صورت هاي ديگر ترجيح مي دهند. اطفال 2 ماهه و 12 ماهه به صورت هاي جذاب بيش از صورت هاي غير جذاب خيره مي شوند.

رنگ بيني
نوزادان با اين كه برخي از رنگها را مي بينند ولي قوه رنگ بيني آنها بسيار محدود است. دليل به دست آمدن نتايج متفاوت در آزمايش ها نيز استفاده از روش هاي متفاوت است. نوزادان يك روزه مي توانند فرق محرك سفيد و سايه هاي زرد-سبز را بفهمند. اطفال چهار روزه فرق قرمز و سبز را مي فهمند و اطفال سه روزه محرك هاي رنگي را به محرك هاي غيررنگي ترجيح مي دهند. اندازه محرك نيز مهم است چون در شرايط آزمايشي نوزادان تفاوت رنگ مستطيل 2 سانتي متري را مي فهمند ولي تفاوت رنگ مستطيلهاي كوچكتر را درك نمي كنند. نوزادان در برخي نواحي طيف رنگها واكنشي در برابر رنگ نشان نمي دهند. اما تا 2 ماهگي قوه تميز رنگ اطفال بسيار بهبود مي يابد. البته معلوم نيست آيا نوزادان رنگ ها را با همان كيفيت بزرگسالان مي بينند يا خير. ولي اطفال 4 ماهه همان رنگ هايي را ترجيح مي دهند كه بزرگسالان ترجيح مي دهند و به آبي و قرمز بيش از زرد خيره مي شوند.

ادراك فضا و عمق
آيا دنياي بچه هاي خردسال دوبعدي است يا سه بعدي؟
گيبسون و واك براي آزمودن ادراك عمق اطفال آزمايش استادانه اي ترتيب دادند. آنها سكويي درست كردند كه تقريبا يك متروبيست سانتي متر ارتفاع داشت و اطفال را روي آن مي گذاشتند. سكوي مزبور دو بخش شيشه اي داشت. بخش اول شطرنجي بود و بخش ديگر يك سره شيشه اي. در زير بخش كاملاً شيشه اي يك بخش شطرنجي ديگر وجود داشت كه باعث مي شد آن قسمت شبيه پرتگاه شود. اين آزمايش كه در آن به اصطلاح از پرتگاه ديداري استفاده شده بود نشان مي داد كه اطفال 6 ماهه يا بزرگتر حتي وقتي مادرشان از آنها مي خواهد نيز از بخش امن به بخش پرتگاه نمي روند.
اما كودكان خردسال تر چطور؟

آزمايش اطفال كم سن و سال تر با اين دستگاه دشوار است چون نمي توانند چهار دست و پا بروند. با اين حال وقتي نوزادان دو ماهه را روي بخش پرتگاه مانند و عميق اين دستگاه مي گذاريم ضربان قلب آنها آرام است كه نشانگر علاقه مندي آن ها مي باشد نه ترسشان. اگرچه اطفال خردسال خيلي زود مي توانند عمق را درك كنند ولي ترس از پرتگاه در شش ماهگي يا بعد از آن در آنها ايجاد مي شود. اين در حالي است كه اين ترس در سگ ها – بزها و گربه ها خيلي زودتر ايجاد مي شود.

رديابي بصري
نوزدان مي توانند اشياء متحرك را به كندي رديابي كنند. وقتي نوزادان 1 تا 4 روزه در برابر يك نور ثابت نوري كه به شكل مستطيل حركت مي كرد قرار مي گرفتند در برابر نور متحرك از ميزان مك زدن هاي خود كم مي كردند. نوزادان سه روزه با وجود مهارت ناكافي خود مسير هدف متحرك را دنبال مي كردند. حتي در دو ماهگي مي توانستند مقصد محرك هاي بصري را پيش بيني كنند. اگر اطفال را در برابر رايانه اي قرار دهيم كه بطور ثابت تصاويري را در سمت چپ و راست صفحه نشان مي دهد با نگاه كردن به جايي كه تصور مي كنند تصوير بعدي نمايش داده خواهد شد محل آن را پيش بيني مي كنند.

روانشناسي رشد،كاپلان. 1381
كودكان LD و مشكلات در تشخيص و درك بينايي
متخصصان بسياري از پژوهش هاي خود دريافته اند كه كودكان LD اگرچه از ديد كافي يا قدرت بينايي لازم برخوردارند اما مشكلاتي در تشخيص و درك بينايي دارند.
شناسايي و تصحيح اين مشكلات به علت ارتباط مستقيمي كه با موفقيت در توانايي خواندن از روش (نگاه كردن) دارد مورد توجه بسياري از متخصصان كودكان استثنايي بوده است. وقتي مشكلات تشخيص و درك بينايي شدت پيدا كند (آگنوزي بينايي) ناميده مي شود.

مدل ها و تئوري هاي ديداري
1- نظريه گتمن
ديد حركتي visumotor-theory سال 1965 در مدل گتمن تاكيد زيادي بر روي رشد ديد داشته است و مفهوم ديد در اين مدل قابل مقايسه با مفهوم ادراك مي باشد.
ديد فرايندي است كه طي آن آدمي فضا و مكان را به عنوان يك كل درك مي كند كه اين با مفهوم بينايي و حساسيت بصري متفاوت است. در اين تعريف ديد شامل توانايي است كه انسان با استفاده از آن مي تواند جهان و رابطه خود را با آن تفسير و تعبير كند.

ديد وسيله اي است كه كارايي حواس را در يادگيري افزايش مي دهد. زيرا بيشتر برداشت ما از محيط اطراف از طريق ديدار است.

تئوري ديد حركتي گتمن
گتمن معتقد است چشم ما در هنگام حركت تصاوير بيشتري را نسبت به زماني كه حركت نمي كنيم از جهان اطراف دريافت مي كند. بنابراين معتقد است كودكاني كه در دوران طفوليت در گهواره بزرگ شده اند با كودكاني كه گهواره نداشته اند در سنين بالاتر دو ديد مختلف از زندگي خواهند داشت. زيرا كودك به دليل حركت گهواره زواياي ديد بيشتري از محيط خود دارد و از اجسام اطراف خود اطلاعات بيشتري در مغزش جمع آوري نموده است. در نتيجه در مراحل يادگيري با توجه به معلومات قبلي در مغز خود در ايجاد طرحواره هاي اوليه موفق تر خواهد بود.

بنابراين بالا و پايين پريدن كودكان- تاب بازي- سرسره بازي- الاكلنگ و ساير وسايل و بازي هاي حركتي تغييرات مثبتي در كاركرد ادراك ديداري بوجود مي آورند.
ديدن اجسام مختلف مانند: يك مكعب- يك تخم مرغ- يك اتومبيل و... از زواياي مختلف و رسم تصوير اين اجسام به اشكال متفاوت در بالا بردن ديد حركتي كودك بسيار مؤثر مي باشد.

مشكلات ناشي از ضعف در ديد حركتي گتمن
1- ضعف در ادراك بينايي
2- كندي حركات
3- رسم خطوط به صورت بريده بريده
4- ضعف در تجسم فضايي
5- وجود مشكل در روان خواني و نارسانويسي در دوران دبستان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید