بخشی از مقاله

تجزيه و تحليل و طراحى سيستم



فصل اول

مقدمه‏اى بر تجزيه و تحليل و طراحى سيستمها

اهداف و موضوعات مورد بحث
در اين فصل مباحث عمومى و مقدماتى تجزيه و تحليل و طراحى سيستمها مورد بحث قرار مى‏گيرد. خواننده با مطالعه اين فصل در مى‏يابد كه اصولاً سيستم چيست، چه خصوصياتى دارد، داراى چه ابعادى است، چه انواعى دارد، ضرورت توجه به سيستم چيست و تحليلگر سيستم كيست.
همچنين در اين فصل پس از ارائه يك طبقه بندى براى انواع سيستمها، سيستمهاى مورد نظر اين كتاب را كه سيستمهاى سازمانى- انسانى هستند مورد بحث قرار مى‏دهد و برخى از خصوصيات اينگونه سيستمها را برمى‏شمرد. سپس چگونگى پيدايش علم تجزيه و تحليل سيستم و علومى كه شالوده اين علم را تشكيل دادند، مورد بررسى مختصر قرار مى‏گيرد. پس از آن مطالبى كلى و كليدى پيرامون فعاليتهائى كه در تجزيه و تحليل سيستم انجام مى‏شود بيان شده و خواننده در مى‏يابد، اصولاً تجزيه و تحليل سيستم چگونه انجام مى‏شود.


تفاوتهاى ديدگاهها از علم تجزيه و تحليل و ديدگاه اين كتاب از علم تجزيه و تحليل سيستم و نيز ارتباط فراروند تجزيه و تحليل و طراحى سيستم با فراروند مهندسى نرم‏افزار، در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت و مهندسين نرم‏افزار جايگاه خود را در برخورد با مطالب اين كتاب در مى‏يابند.
در انتها نيز مهمترين خصوصيت تجزيه و تحليل سيستم كه رهيافتى بودن آن است مورد بحث قرار گرفته و اهدافى كه از تجزيه و تحليل سيستم دنبال مى‏شود به همراه مفاهيم تفكر سيستمى به طور مختصر بيان مى‏شود.


نكات قابل توجه براى يادگيرى
اين فصل، ديد اوليه و اساسى را به خواننده براى ورود به مباحث اصلى كتاب كه در فصول آينده مطرح مى‏شود مى‏دهد و بسيارى از نكات كليدى براى يادگيرى فصول آينده در اين فصل مطرح مى‏شود. پيشنهاد مى‏شود كه مطالعه اين فصل با دقت كافى انجام شود.
بحث پيرامون چگونگى پيدايش اين علم، براى درك بهتر خواننده از مطالب و پيدا كردن ديد كافى براى مباحث بعدى است. به خاطر سپردن جزئيات اين مباحث لزومى ندارد. اما خواننده بايد كليات را تشخيص دهد.


سيستم كلمه‏اى است كه براى گوش اغلب ما آشنا است. از اين عبارت هر روزه استفاده مى‏كنيم و يا به نحو غير مستقيم با آن سر و كار داريم. با نگاهى گذرا به محيط اطراف خود، سيستمهاى مختلفى را مشاهده مى‏كنيد. وقتى از خانه بيرون مى‏رويد و وارد خيابان مى‏شويد، در خيابان اتومبيل‏ها محدوده خاصى براى حركت خود دارند و افراد پياده نيز همينطور. اتومبيل‏ها در محدوده سواره رو از نيمه سمت راست مسير حركت مى‏كنند. بدين ترتيب تصادفى بين اتومبيل‏هائى كه خلاف جهت

يكديگر حركت مى‏كنند رخ نمى‏دهد. ميانه خيابان با خط سفيدى مشخص شده است. اين خط در حالتهاى ممتد يا مقطع ايجاد مى‏شود و هر كدام از اين حالتها، معناى خاصى براى رانندگان دارند. افراد پياده در پياده‏روئى كه معمولاً در دو حاشيه خيابان تعبيه شده حركت مى‏كنند. محل تقاطع مسير افراد پياده با خيابان بصورت خط كشى شده مشخص و براى رانندگان و عابران معناى خاصى دارد. اتومبيل‏ها براى حركت و توقف در خيابانها از مقررات خاصى تبعيت مى‏كنند. ...


همه آنچه كه گفته شد، از وجود سيستمى در مديريت معابر و عابرين پياده يا سواره حكايت مى‏كند. البته ما هر روزه با چنين سيستمى سروكار داريم، اما ممكن است با ديد يك سيستم به آن نگاه نكنيم. اشتباه نكنيد، اين سيستم فقط مقررات راهنمائى و رانندگى نيست. بلكه اين مقررات فقط بخشى از اين سيستم را تشكيل مى‏دهد. عابرين، پليس، اتومبيل‏ها، خيابانها، چراغهاى راهنمائى، تعاريف و پيش‏فرض‏ها، خطكشى‏ها و ... اجزاء ديگر اين سيستم را تشكيل مى‏دهند و وقتى همه اينها دست به دست هم دهند و همه اجزاء، وظايف خود را به خوبى انجام دهند، آنوقت مى‏گوئيم اين شهر سيستم عبور و مرور مناسبى دارد.


از خيابان عبور مى‏كنيد و براى دريافت حقوق خود وارد بانك مى‏شويد. در محوطه بانك چندين كارمند در محل‏هاى خاصى كه طبق خصوصيات مشخص در كنار يكديگر قرار گرفته حضور دارند. بر بالاى سر هر يك از كارمندان تابلوئى نصب شده و وظيفه هر يك را مشخص مى‏كند. هر يك از اين كاركنان مشغولانجام دادن كار خاصى است. به باجه پس‏انداز مراجعه مى‏كنيد و دفترچه خود را ارائه مى‏كنيد. پس از رسيدن نوبت شما در صف انتظار، كارمند به مجموعه‏اى از كارت‏ها كه در كنار وى طبق نظم بخصوصى (كه شايد براى شما چندان مشخص نباشد) چيده شده است مراجعه و كارتى را خارج مى‏كند. سپس وى عملياتى را روى كارت و دفترچه شما انجام داده و پس از پرسيدن مبلغى كه مى‏خواهيد دريافت كنيد، برگه‏اى از دفترچه رإ؛ؤؤ به شما مى‏دهد تا امضاء كنيد. سپس وى پس از انجام عملياتى ديگر، دفترچه را در جعبه باجه كنارى (صندوق) قرار مى‏دهد و ...


اينها هم همه نشانگر سيستم خاصى است كه در بانك مورد نظر حكم‏فرما است. گاهى اوقات در مقايسه بين دو بانك مختلف، مى‏گوئيد فلان بانك كار را سريعتر انجام مى‏دهد يا بهمان بانك بهتر است. معيار شما براى بهتر بودن يك بانك چيست؟ احتمالاً خواهيد گفت، انجام سريع‏تر كار، ارائه خدمات بيشتر، نظم، احترام و ادب كاركنان و ... اما در يك جمع بندى ممكن است به اين نتيجه برسيد كه بانكى كه سيستم بهترى داشته باشد، همه اينها را بدست خواهد آورد. پس بانكى بهتر است كه داراى سيستم بهترى باشد.


2-1-1- سيستمهاى پيچيده‏تر و متشكل از زير سيستمها
سيستم عبور و مرور و سيستم بانك سيستمهائى هستند كه مكانيزم عملكرد آنها تا حد بسيار زيادى براى شما روشن است. اما شما ممكن است با سيستمهاى پيچيده ترى هم سروكار داشته باشيد. بيائيد به يك سفر شما با هواپيما نگاه كنيم.


فرض كنيد قصد مسافرت داريد و مى‏خواهيد از هواپيما براى مسافرت استفاده كنيد. به دفتر مسافرتى خود مى‏رويد و به كارمند مربوطه، زمان و مقصد سفر خود را اعلام مى‏كنيد. وى با استفاده از كامپيوتر خود، نزديك‏ترين زمان و مسيرهاى ميانى را مشخص كرده و به شما اعلام مى‏كند. شما نيز يكى از پروازها را انتخاب كرده و وى بليط اين پرواز را با دريافت وجه مربوطه براى شما صادر مى‏كند. وى همچنين صدور بليط شما را در سيستم كامپيوترى خود كه وصل به سيستم كامپيوترى مركزى هواپيمائى است، اعلام مى‏كند تا جاى شما در آن پرواز محفوظ بماند. در تاريخ مقرر به

فرودگاه مى‏رويد. ابتداى درب ورودى فرودگاه، كيف و ساك شما را در دستگاهى قرار داده و آنرا بازرسى مى‏كنند و شما را نيز مورد بازرسى بدنى قرار مى‏دهند. سپس به محل تحويل بار رفته از بين باجه‏هاى مختلف تحويل بار، شماره پرواز خود را در يكى از باجه‏ها شناسائى مى‏كنيد و بليط خود را به آن باجه ارائه كرده و بار خود را تحويل مى‏دهيد. كارمندى كه در آن باجه ايستاده است، تكه‏اى از يك برچسب را بر دسته ساك شما چسبانده و تكه ديگرى را بر روى بليط شما مى‏چسباند. اگر دقت

كنيد، شماره روى هر دو تكه برچسب يكسان است. سپس وى ساك شما را روى ريلى كه دهها ساك ديگر بر روى آن درحال حركت است قرار داده و ساك از محوطه خارج مى‏شود. او به شما كارت پروازى مى‏دهد كه با رنگ خاصى مشخص شده و شماره صندلى شما بر روى آن نوشته شده. شماره ديگرى نيز بر روى آن نوشته شده كه شماره سريال كارت‏ها است. ...


اگر بخواهيم به همين صورت تنها جزئيات سفر شما با هواپيما را شرح دهيم، سراسر اين كتاب تنها به همين موضوع اختصاص پيدا خواهد كرد. همه اين موارد نشان دهنده وجود زير سيستمهاى مختلفى است كه در يك فرودگاه، پرواز هواپيماها را پشتيبانى و مديريت مى‏كند. به عبارت ديگر، سيستم فرودگاه و هواپيمائى، از چندين زير سيستم مختلف ساده يا پيچيده تشكيل شده است. يك زير سيستم وظيفه ذخيره جا و صدور بليط را بر عهده دارد. زير سيستم ديگر بازرسى و امنيت

پرواز، ديگرى كنترل بليط و صدور كارت پرواز، ديگرى جمع‏آورى، حمل و توزيع بار. برخى ديگر از اين زير سيستمها عبارتند از :
زيرسيستم نگهدارى تاسيسات فرودگاه.
زيرسيستم حمل و نقل مسافران در محوطه پرواز.
زيرسيستم نظافت محوطه فرودگاه.
زيرسيستم بازبينى فنى هواپيماها.
زيرسيستم تامين منابع و سوخت هواپيما.
زيرسيستم نظافت داخل هواپيما.


زيرسيستم تامين تغذيه پرواز مسافران.
زيرسيستم كنترل و هدايت پرواز (برج مراقبت).
زيرسيستم ايمنى باند پرواز.
زيرسيستم جلوگيرى از ورود پرندگان به باند پرواز.
....
تعداد اين زير سيستمها بسيار زياد است. هر يك وظيفه خاصى را بر عهده دارد. اما نكته بسيار مهم در آن است كه تمام اين زير سيستمها با نظم بسيار زياد، با هم هماهنگ هستند. اگر از شما سئوال كنند كه كداميك از اين زير سيستمها داراى اهميت زيادى است، ممكن است بگوئيد

زيرسيستم كنترل و هدايت پرواز (برج مراقبت). پاسخ شما درست است. زيرا جان همه سرنشينان، به هدايت درست اين زيرسيستم بستگى دارد. اما باقى زيرسيستمها نيز اهميت كمى ندارند. اگر يكى از زير سيستمهاى به نظر كم اهميت، مثلاً زير سيستم حمل بار مسافران، دچار اشكال شود و كار خود را به خوبى انجام ندهد، فعاليت باقى زير سيستمها نيز دچار اختلال مى‏شود. همه در هواپيما منتظر نشسته و همه چيز آماده است، بجز بار. بسيارى از اوقات تاخيرهائى كه در پروازها بوجود مى‏آيد، ناشى از تاخير عملكرد يكى از اين زيرسيستمهاى به ظاهر كم‏اهميت است.


از طرف ديگر، در همان هنگامى كه آن كارمند، بار شما را روى ريل قرار مى‏دهد، چندين ساك و چمدان و بسته ديگر نيز از باجه‏هائى كه مقصد پرواز آنها شهر ديگرى است روى همان ريل قرار مى‏گيرد. تفكيك بسته‏ها چگونه انجام مى‏گيرد. چقدر عصبانى خواهيد شد، اگر در مقصد اصفهان پياده شده و متوجه شويد كه ساك شما اشتباها به شيراز فرستاده شده است!


3-1-1- اهميت سيستم
به نظر شما، آيا بدون وجود يك سيستم منظم، دقيق و حساب شده، مى‏توان يك فرودگاه را مديريت نمود؟ فرض كنيد كه به شما سرمايه كافى براى تاسيس يك فرودگاه بين‏المللى را بدهند و بگويند هر كجا كه خواستيد اين فرودگاه را بسازيد و به هر گونه كه خواستيد سازماندهى كنيد (البته فقط فرض كنيد!). آيا با ساختن چند سالن و اسفالت كردن يك تكه زمين به عنوان باند و استخدام چند كارمند كار تمام مى‏شود؟ آيا اگر اين فضا نيز ساخته شد و كارمندانى را استخدام كرديد، مى‏توانيد اين كارمندان را سازماندهى كنيد؟ مثلاً به ده‏نفر بگوئيد شما بارها را حمل كنيد، ده‏نفر ديگر را

مامور امنيت كنيد، بيست نفر را مامور برج مراقبت كنيد و ... من كه حاضر به مسافرت از چنين فرودگاهى نخواهم بود، شما را نمى‏دانم! چون احتمال دارد كه چند روز براى سوار شدن به هواپيما در اين فرودگاه معطل بمانم و آخر سر بجاى جده، سر از آنكارا در بياورم. تازه اگر هواپيما اشتباها وارد سالن ترانزيت نشود!


كجاى كار ايراد دارد؟ مگر فرودگاه شما ساختمان و باند و كارمند و تجهيزات ندارد؟ چرا دارد. مگر فرودگاه شما سرمايه كافى ندارد؟ چرا دارد. پس عيب كار از كجاست؟ حدس شما درست است، عدم ايجاد سيستم. شما همه چيز را فراهم كرده‏ايد بجز سيستم. و بدون سيستم هيچكدام از اين تجهيزات و پرسنل و ساختمان قابل استفاده نخواهد بود. حتى سيستم بايد قبل از اينها تهيه شود. سيستم است كه مشخص مى‏كند كه باند چگونه بايد باشد، سالنهاى ترانزيت و سالنهاى

هواپيما كجا بايد باشند، مشخصات هر يك از سالنها چگونه بايد باشد و ... اشتباه نكنيد، سيستم مهندسى راه و ساختمان نيست. مشخصات فنى باند و ساختانها توسط مهندسين راه و ساختمان تعيين مى‏شود، جهت باند توسط كارشناسان هواشناسى، عرض باند توسط كارشناسان هوافضا و ... ولى اينكه باند و ساختمانها چه نسبتى به هم داشته باشند، كجا بنا شوند و امثال

آن بر عهده يك كارشناس سيستم است. ممكن است مشخصات فنى باند و ساختمانها بسيار درست ايجاد شده باشد، اما براى عبور دادن مسافران و رسيدن به پاركينگ هواپيما مجبور شويم از باند عبور كنيم. يا اينكه براى بردن هواپيماها از پاركينگ به آشيانه و يا سالن تعميرات، مجبور به عبور از جلو سالن ترانزيت و از داخل پاركينگ اتومبيل‏هاى مسافران باشيم. چقدر تعجب مى‏كنيد اگر ببينيد يك بوئينگ 747 در كنار اتومبيل شما در پاركينگ فرودگاه "پارك" شده باشد!


سازماندهى پرسنل، فعاليتها، زير سيستمها و همه و همه اينها توسط ايجاد يك سيستم مناسب در چنين فرودگاهى انجام مى‏شود. سيستم، همه چيز يك فرودگاه و يك سازمان است. شايد در

نظر اول زرق و برق تجهيزات، هواپيماها و سالن‏ها بيشتر به چشم آيد تا سيستم. اما در اصل همه چيز در آن سيستم خلاصه مى‏شود. اگر سيستم فرودگاه از هم بپاشد، هيچيك از تجهيزات و سالن‏ها و ... بكار نخواهد آمد. شما نيز در صورتى كه بخواهيد چنين فرودگاهى را بنا كنيد، بهتر است ابتدا يك تيم تجزيه و تحليل سيستم از افراد زبده را تشكيل داده و سيستم فرودگاه را تهيه كنيد، سپس نسبت به خريد زمين و ساخت ساختمان آن اقدام كنيد.


متاسفانه ممكن است با نقيض مطالبى كه بيان شد نيز مواجه شويد. احتمالاً سازمانها و اداراتى را ديده‏ايد كه با روش ساخت همان فرودگاه مورد بحث، سازماندهى شده و مشغول به كار هستند. ارباب رجوع و مشترى سرگشته كه در انتخاب سازمان يا اداره مربوطه اختيارى ندارد و به نوعى مجبور به مراجعه به آن سازمان است، بين اتاقها و ميزها و طبقات مختلف سرگردان و اينطرف و

آنطرف مى‏رود. كارمندان هم خود نمى‏دانند كه چه بايد بكنند، از وظايف و اختيارات خود به خوبى اطلاع ندارند و ... همه اينها نشانه عدم وجود سيستم مناسب است. اين سازمانها با تعيين يك مدير و استخدام چند كارمند فعاليت خود را آغاز مى‏كنند و در همان ابتداى كار، مدير هر كارمند را مامور

انجام كارى مى‏كند و بدين ترتيب فعاليت سازمان، بدون هيچ بررسى و هيچ ارزيابى شروع مى‏شود و ساليان سال هم به همان وضع ادامه پيدا مى‏كند. در حين كار، هركجا مشكلى پديدار شد، با تغيير يك فرم يا ايجاد يك فرم ديگر مشكل را ظاهراً بر طرف مى‏كنند. در چنين سازمانهائى صدها فرم و برگه مختلف وجود دارد كه برخى اوقات هيچيك از پرسنل نمى‏داند كه يك فرم بخصوص چرا بايد

تكميل شود، و از آن چه استفاده‏اى مى‏شود. بايگانى‏ها از انبوهى از فرم‏ها و پرونده‏هائى كه هرگز خوانده نمى‏شود پر شده است. هر روزه ارباب رجوع‏هائى را مشاهده مى‏كنيد كه از اين اتاق به آن اتاق سرگردانند و از انجام نشدن كار خود گلايه مى‏كنند. افرادى را مشاهده مى‏كنيد كه سالها است پيگير انجام يك كار نه چندان پيچيده هستند. ممكن است فردى را مشاهده كنيد كه پيگير پرونده‏اى كه پدربزرگ وى تشكيل داده است باشد، و هنوز اين پرونده به نتيجه نرسيده باشد. اين يك شوخى نيست و مثالهاى واقعى از آن وجود دارد. همه اين سختى كار و اين چرخه‏هاى پايان ناپذير و اين هفت‏خوان‏ها را عادى، و جزء طبيعت كار ادارى مى‏دانند. اما در حقيقت چنين نيست. عدم وجود سيستم مناسب است كه وضع را به چنين شكلى درآورده است. اهميت ندادن به سيستم و گاه اصولاً عدم اطلاع از موجوديتى به نام سيستم، سازمان را گريبانگير چنين مشكلاتى مى‏كند.

4-1-1- مسئله پيچيدگى و نياز به سيستم
سيستمهاى مختلف داراى پيچيدگى‏هاى مختلفى نيز هستند. سيستم عبور و مرور يك شهر بزرگ در مقايسه با سيستم عبور و مرور يك روستا بسيار پيچيده‏تر و داراى مشكلات بيشتر است. و همينطور سيستم كنترل فرودگاه و هواپيمائى، بسيار پيچيده‏تر از سيستم يك تعاونى اتوبوسرانى در يك شهرستان كوچك است. هر چه پيچيدگى سيستم افزايش پيدا مى‏كند، نياز آن سازمان به سيستم منظم‏تر، منسجم‏تر و حساب شده‏تر بيشتر مى‏شود. به عبارت ديگر، وجود يك سيستم كارا و دقيق براى يك سازمان داراى ساختار پيچيده، اهميت بسيار زيادترى از يك سازمان با ساختار ساده دارد.


5-1-1- تجزيه و تحليل سيستم، تحليلگر سيستم
قصد ما از بيان مطالب مطرح شده در اين كتاب، آشنائى خواننده با فنونى است كه چگونگى بررسى و ايجاد و سازماندهى يك سيستم صحيح را در يك سازمان مشخص مى‏كند. اين فنون، فنون "تجزيه و تحليل و طراحى سيستم"، و شخصى كه اين فنون را بكار مى‏گيرد، "تحليلگر سيستم"

ناميده مى‏شوند. هدف يك تحليلگر سيستم، بررسى و ايجاد سيستمى است كه بتواند فعاليت يك سازمان را هدايت و سازماندهى كند. يك تحليلگر سيستم يا يك سيستم جديد را براى سازمانى جديد (نظير همان فرودگاه در دست ساخت)، ايجاد مى‏كند و يا سيستمى را كه در يك سازمان در حال كار وجود دارد اصلاح كرده و سيستم مناسبى را جايگزين آن مى‏كند. در فصول آينده تعاريف دقيق‏ترى از سيستم و تحليلگر سيستم ارائه خواهيم كرد.

2-1- انواع سيستمها، سيستمهاى سازمانى-انسانى
1-2-1- تنوع سيستمها
سيستمها محدود به سيستمهائى كه در سازمانها و فرودگاهها وجود دارند نمى‏شود.
اتومبيل شما سيستم كامل و پيچيده‏اى است. اين سيستم از زير سيستمهاى مختلفى تشكيل مى‏شود. يك زير سيستم وظيفه سوخت‏رسانى را برعهده دارد، زير سيستم‏ديگر برق را به موتور مى‏رساند. زير سيستم ديگر عمل احتراق را كنترل مى‏كند. يك زير سيستم تهويه هواى داخل اتاق را كنترل مى‏كند و ...
به بدن خود نگاه كنيد. بدن شما يك سيستم بسيار پيچيده است و از زير سيستمهاى پيچيده ديگرى تشكيل مى‏شود. زير سيستم جريان خون، زير سيستم تنفس، زير سيستم اعصاب، زير سيستم كنترل حركت، زير سيستم بينائى و .... همه اينها در كنار يكديگر، بعلاوه روح، انسان را تشكيل مى‏دهند.


چرخه حيات طبيعت، حركت روز و شب و تولد و مرگ موجودات زنده و حركت چرخه اكوسيستم، ارتباط گياهان و جانواران و نقش هر يك از آنان در اين چرخه، همه نشان از وجود سيستمى بسيار دقيق و منظم را مى‏دهد. خداوند حكيم در كتاب مبين انسان را به تعقل در آن (و كشف سيستم و پديد آورنده آن) دعوت مى‏كند :
"ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اليل و النهار و الفلك التى تجرى فى‏البحر بما ينفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابه و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لايات لقوم يعقلون"


{P - سوره مباركه بقره، آيه 164. همچنين ببينيد : آل عمران 190، انعام 73، يونس 3، هود 7، انبياء3، فرقان 2، عنكبوت 44، روم 8. P}
"محققا در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهائى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و در تغيير مسير بادها و ابرهائى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‏هائى است براى مردمى كه عقل دارند و مى‏انديشند."


كهكشانها و كل جهان خلقت، بيانگر سيستم بسيار عظيمى است كه بصورت منظم و كاملا دقيق و حساب شده و تابع قوانين و مقررات خاص ايجاد شده است. نظريه انبساط و انقباض جهان حاكى از سيستمى است كه كل جهان و كهكشانها را از يك ماده اوليه خلق و منبسط نمود، و زمانى اين انبساط معكوس گرديده و انقباض آغاز مى‏شود و كل جهان به سمت همان ماده اوليه باز مى‏گردد :
"يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب كما بدانا اول خلق نعيده وعدا علينا انا كنا فاعلين"
{P - انبياء P 104}


"در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مى‏پيچيم، همان گونه كه آفرينش آن را آغاز كرديم، آن‏را باز مى‏گردانيم، اين وعده‏اى است بر ما و قطعاً آنرا انجام خواهيم داد."
خانواده شما نيز داراى سيستم خاصى است. اين سيستم نمونه يك سيستم اجتماعى است. روابط بين افراد، وظايف هر يك، مقررات و آئين‏نامه‏هاى ننوشته ولى درحال اجرا، بعلاوه اعضاء خانواده اين سيستم را تشكيل مى‏دهند.


آموزش در يك دانشگاه از طريق يك سيستم انجام مى‏شود، روالهاى ثبت‏نام، انتخاب واحد، حذف و اضافه و فارغ التحصيلى، از جمله روالها و زير سيستمهاى اين سيستم هستند.
حتى گداها هم براى خود سيستم خاصى دارند. اگر شخصى بدون در نظر گرفتن اين سيستم، و تنها با پوشيدن يك لباس ژنده و كثيف به گدائى بپردازد، احتمالاً كتك سختى از ساير گدايان منطقه خواهد خورد! وى بايد تابع سيستم آنها باشد.
پس هر چيز از كل جهان هستى گرفته تا يك سلول، از سيستم يك كشور و دولت گرفته تا سيستم يك باجه پستى با يك نفر كارمند و از سيستم اجتماعى جهان گرفته تا سيستم خانواده شما، همه داراى يك سيستم هستند. حتى آن سازمانى كه بحث آن شد و آن فرودگاه تازه ساز نيز داراى سيستم است. منتهى سيستم آن به نحو مطلوب و حساب شده ايجاد نشده است. ما در ميان ميلياردها و يا بى‏نهايت سيستم قرار گرفته‏ايم.


2-2-1- طبقه بندى سيستمها
سيستمها داراى انواع متفاوتى هستند، يك طبقه بندى از سيستمها مى‏تواند به شكل زير باشد :
{P - البته طبقه بندى ارائه شده، فقط براى درك بهتر مفاهيمى است كه قصد انتقال آن را داريم. در اين مورد تاكنون هيچ طبقه‏بندى جامعى كه همه آنرا به صورت قطعى پذيرفته باشند ارائه نشده است (يا حداقل نويسنده از وجود آن اطلاعى ندارد). طبقه‏بندى‏هاى ديگرى هم در اين زمينه به نظر نويسنده مى‏رسد كه شايد از برخى موارد كاملتر و جامعتر از اين طبقه‏بندى باشد، اما طرح آنها ما را از بحث اصلى دور خواهد ساخت. P}


سيستمهاى طبيعى (مثل سيستمهاى بيولوژيك و اكولوژيكى و كهكشانها).
سيستمهاى مصنوعى (ابزارها، پل‏ها، سيستمهاى سازمانها، سيستمهاى رياضى)
سيستمهاى سخت‏افزارى
{P - با سيستمهاى سخت‏افزارى و نرم‏افزارى كامپيوترى اشتباه نشود. سخت‏افزار در بعد كلى آن شامل تجهيزات و لوازم داراى بعد فيزيكى مى‏شود و نرم‏افزار، شامل مستندات، نوشته‏ها، روابط، مقررات، برنامه‏ها و امثال آن مى‏گردد. P}
سيستمهاى الكتريكى - مكانيكى (موتور اتومبيل).
سيستمهاى الكترونيكى (راديو).
سيستمهاى تاسيسات.
سيستمهاى ساختمانى (معمارى و راه‏وساختمان).
...
سيستمهاى نرم‏افزارى
سيستمهاى اجتماعى (خانواده، فرهنگ‏اجتماع، ارتباطات‏اجتماعى و...).
سيستمهاى سازمانهاى انسانى
سيستمهاى مديريت كلان (دولتى، قوانين، برنامه‏ريزى‏ملى، ...).
سيستمهاى مديريت خرد (اداره، شركت، موسسه، سيستمهاى انسان - ماشين
و صنعتى).
...
با دقت به اين طبقه بندى ارائه شده، تا حد زيادى جايگاه سيستمهاى مورد بحث در اين كتاب مشخص مى‏شود. بحث ما در اين كتاب نه در مورد سيستمهاى مكانيكى است و نه در تجزيه و تحليل سيستمهاى اجتماعى. ما در مورد سيستمهائى صحبت خواهيم كرد كه در يك سازمان متشكل از عوامل انسانى مورد استفاده قرار مى‏گيرد. سازمانهاى متشكل از عوامل انسانى، سازمانهائى هستند كه انسانها و روابط بين آنها مهمترين عناصر سازمان و سيستم را تشكيل مى‏دهند. اين سازمانها مى‏توانند يك سازمان ادارى، يك شركت يا موسسه تجارى و حتى يك مجموعه نظامى باشند.
در چنين سيستمهائى دو عنصر داراى اهميت است و سيستم بر محور اين دو عنصر شكل مى‏گيرد، سازمان و انسان. اين سيستمها از ديدگاه خارجى با سازمانى مواجه هستند كه هدف سيستم، رساندن اين سازمان به اهداف خود مى‏باشد. به عبارت ديگر هدف سيستم در هدف سازمان خلاصه مى‏شود. از طرفى ديگر اين سيستمها با انسانها سروكار دارند و مهمترين موجوديت و پرتنش‏ترين و پيچيده‏ترين عنصرى كه سيستم با آن مواجه است انسانها هستند. در يك اتومبيل انسان به عنوان راننده نقشى اساسى دارد. ولى نقش انسان در اين اتومبيل در مقايسه با يك سازمان ادارى با 50 نفر پرسنل چندان زياد نيست. در اتومبيل كليه فعاليتهاى سيستمها بصورت مكانيكى والكتريكى كنترل مى‏شود و راننده تنها با گرداندن فرمان و فشار روى پدالهاى گاز و ترمز آنرا هدايت مى‏كند. امادر يك سازمان با 50 نفر پرسنل، كليه فعاليتها به واكنش‏هاى افراد مختلف وابسته است و افراد هستند كه فعاليت سازمان را انجام مى‏دهند.


به همين دليل سيستمهائى كه در اين كتاب مورد بحث قرار مى‏گيرد را سيستمهاى سازمانى - انسانى مى‏ناميم. اين سيستمها داراى خصوصياتى هستند كه در طول اين كتاب بتدريج با اين خصوصيات آشنائى بيشترى پيدا مى‏كنيم.
3-2-1- واكنش انسانها در پذيرش تغييرات در سيستمها
يكى از مهمترين خصوصيات سيستمهاى سازمانى - انسانى كه اين سيستمها را از ساير سيستمها متمايز مى‏كند، واكنش انسانها در پذيرش تغييرات است. آيا هيچگاه اتومبيل را ديده‏ايد كه وقتى لاستيك آنرا تعويض مى‏كنيد به شما اعتراض كند و بگويد "من فقط با همان لاستيك سابق كار مى‏كنم!"؟ يا وقتى بخواهيد رنگ آنرا تغيير دهيد به شما اعتراض كند؟ قطعاً اينطور نيست، مگر

آنكه خيالاتى شده باشيد. اما سيستمهائى كه با انسانها سروكار دارند چنين مشكلى را دارند. بسيارى از انسانها با تغييرات مقابله مى‏كنند و پذيرش روشهاى نو و كنار گذاشتن روشهاى قديمى، از نظر آنان خطائى است كه جوانان همواره مرتكب مى‏شوند. اين‏كار از نظر آنان شكستن سنت‏هاى پيشينيان و افرادى است كه از نظر آنان پيراهن بيشترى در اين كار پاره كرده‏اند. اين مقابله همواره وجود داشته است.


"آيا آمده‏اى تا ما را از آنچه پيشينيان را بر آن يافتيم منصرف كنى؟"
{P - يونس P 78}
"مى‏گويند : »آنچه از پدران خود يافته‏ايم ما را بس است«، آيا اگر پدران آنها چيزى نمى‏دانستند و هدايت نيافته بودند (،باز از آنان پيروى مى‏كنند)؟"
{P - مائده P 104}
از طرف ديگر انسانها بر خلاف ادوات مكانيكى و الكترونيكى كه تطابق با محيط چندان مفهومى براى آنها ندارد، با محيط اطراف خود خو گرفته و خود را با آن تطبيق مى‏دهند. نمى‏توان انسانى را كه به زندگى در يك روستاى خوش آب و هوا عادت كرده، بطور ناگهانى به شهرى شلوغ و پر سروصدا بياوريد تا در آنجا ساكن شود. همانطور كه نمى‏توان يك شهرنشين را كه به امكانات و سروصداى

شهر عادت كرده براى زندگى به روستا ببريد. به همين دليل نيز افرادى كه در يك سيستم قديمى و معيوب و كند، ساليان درازى فعاليت كرده‏اند، به سادگى سيستمى پرزرق و برق و پر تحرك را كه از ادوات و تجهيزات جديدى استفاده مى‏كند نمى‏پذيرند. و بزرگترين مشكل يك تحليلگر سيستم همين موضوع است. آنها از برخورد با سيستم جديد واهمه دارند، و اين ترس ممكن است منجر به درگير شدن با تحليلگر و مقابله با فعاليتهاى وى نيز بشود. بدين لحاظ تحليلگر سيستم، نه تنها بايد در

زمينه سيستم مسلط باشد و بتواند سيستم را بطور مناسب بررسى و طراحى كند، بلكه بايد بتواند به گونه‏اى با افراد و انسانها برخورد نمايد كه اعتماد آنها جلب شده و بتواند اين واهمه از تغيير را از بين ببرد. يك تحليلگر مانند پزشكى است كه با برخورد روانشناسانه و دوستانه، نه تنها بيمار خود را راضى مى‏كند كه زير تيغ تيز جراحى وى قرار گيرد، بلكه بيمار از انجام اين عمل و اينكه توسط چنين

پزشكى مورد جراحى قرار گرفته احساس خشنودى مى‏كند. همانطور كه آن پزشك تنها بر ساختمان بدن و بيماريهاى آن تسلط ندارد، بلكه روحيات بيمار خود را نيز مد نظر داشته و به آن اهميت كافى مى‏دهد، تحليلگر نيز بايد علاوه بر تسلط كافى به سيستم و چگونگى طراحى آن، چگونگى برخورد با انسانها را به نحو مطلوب بداند و خصوصيات آنها را به خوبى بشناسد. تحليلگرى كه همچون برخى پزشكان با چند دستيار گردن كلفت، بر سر بيمار بدبخت ريخته و دست و پاى او را گرفته و وى را براى عمل جراحى بيهوش كنند، هرگز موفق نخواهد شد تا سيستم يك سازمان را مورد اصلاح قرار دهد.


3-1- سير تحول و پيدايش علم تجزيه و تحليل سيستم
با رشد قدرت تفكر و سازماندهى انسان، در طى قرون متمادى، شناخت انسان نسبت به روش انجام فعاليتها و سازماندهى، روز به روز بيشتر شد. در طى گذر انسان از عصر شكار كه در آن مديريت مبتنى بر قدرت مستقيم و آمرانه بود، به عصر كشاورزى، عصر صنعتى و سپس عصر فراصنعتى كه بتدريج مديريت تخصصى جاى اعمال قدرت مستقيم را گرفت و اهميت دانش بتدريج افزايش يافته و اهميت مهارت بازو وفعاليتهاى دستى كاهش پيدا كرد، علم سيستم به عنوان يكى از مبانى اين تحولات، رشد چشمگيرى پيدا كرد (شكل 1-1). در اين ميان مديريت با گذر از روشهاى آمرانه در سطوح خانواده و سپس تشكيلات قبيله‏اى و تشكيلات حكومتى، به روشهاى مبتنى بر تخصص و دانش در مديريت و سازماندهى اقتصادى و ادارى دست يافت (شكل 2-1).


منسيوس نويسنده چينى در 500 ق‏م معتقد بود بكار بردن سيستم و استفاده از متدولوژى صحيح و ايجاد مدلهاى منظم، لازمه مديريت است [م‏ك‏م75]. يونانيان باستان جزئيات كار را مورد مطالعه قرار دادند و از آن براى افزايش كارائى بوسيله موسيقى‏هاى ريتم‏دار استفاده مى‏كردند. برنامه‏ريزى در عهد قديم و سازماندهى، نشاندهنده وجود اعتقاد به ماهيت سيستم بوده است. هر چند كه در آن زمان روشهاى كلاسيك و مدونى براى سازماندهى بوجود نيامده بود، و مطالعه‏اى بر چگونگى انجام فعاليتها و چگونگى سازماندهى انجام نشده بود، ولى اين موضوع به معناى عدم وجود سيستم و

عدم سازماندهى نبود. سازمانهاى تجارى در دنياى قديم و اداره آنها همه نشان از بكارگيرى و آشنائى با سيستم بود. حركت‏هاى عظيمى كه در دنياى قديم انجام شده است، بدون ايجاد سيستم بسيار منظم و ايجاد سازمانى عظيم عملى نبوده است. مواردى چون ساخت اهرام مصر، و لشگركشى كوروش با چند ميليون سرباز، با در نظر گرفتن دانش و تجهيزات و وسائل آن موقع يك اعجاز به حساب مى‏آيد. تصور آنكه با آن سطح از دانش و ملزومات، چنين كارى در امروز انجام شود، براى مديران و فرماندهان ارشد امروزى بسيار مشكل است.






1-3-1- نظريه مديريت علمى
سيستم خط توليد در اولين بار در كارخانه كشتى‏سازى ونيز تشكيل شد. آنها سيستم انباردارى خاصى را ايجاد نمودند و ساخت وسائل و قطعات كشتى به صورت استاندارد در آمد. به صورتى كه اين قطعات در ساخت تمام كشتى‏هاى مشابه مورد استفاده قرار مى‏گرفت و اين شايد اولين حركت در جهت ايجاد يك استاندارد بود. از 1800 به بعد عواملى نظير افزايش راندمان و كاهش هزينه و ... در انقلاب صنعتى، باعث شد تا نياز به مديريت علمى و شناخت سيستمها ايجاد شود و دانشمندان مختلفى از جمله تيلور، دستورالعملهائى را براى اين موارد ابداع نمايند. بايد سرعت كار ماشينها با نوع كارى كه بوسيله آنها انجام مى‏شود، هماهنگ باشد. براى اين منظور، هر قسمت از كار به اجزاء كوچكتر تقسيم مى‏شد و هر جزء توسط يك شخص معين يا ابزار يا ماشين مخصوص انجام مى‏شد. به اين ترتيب استانداردهائى براى تعيين زمان انجام هر كار بوجود آمد. نظريه مديريت علمى تيلور در 1878 شكل گرفت و كامل شد. تيلور متوجه شد، وظيفه مشخصى براى مديريت

كارخانه‏هاى صنعتى وجود ندارد و روشى خاص براى تشويق كارگران به منظور افزايش كارائى دستگاههاى صنعتى موجود نيست. مديران براى حل مسائل و مشكلات روزانه، يا طرح برنامه‏هاى آينده، از يك روش منظم و سيستماتيك علمى، تبعيت نمى‏كنند و براى تعيين روش صحيح كار،

تشخيص وسايل و ابزارهاى كار و استاندارد زمان انجام كار، معيار و ضابطه‏اى وجود ندارد. همه اينها منجر به پديد آمدن مديريت علمى شد. در يك جمع بندى اصول و مكانيزم مديريت علمى و روش اعمال اين مديريت را مى‏توان در موارد زير دانست :
مطالعه و تفكيك اجزاى مختلف و تعيين بهترين و كوتاهترين روش انجام كار و تحقيق و تجزيه و تحليل مداوم.


استاندارد و يكنواخت‏كردن ابزار كار و تهيه دستورالعملها.
انتخاب دقيق و آموزش صحيح كاركنان.
ايجاد محيط مناسب براى همكارى كاركنان.
برقرارى سيستم امنيت شغلى و حقوقى براى كاركنان.
تقسيم مساوى و هماهنگ كار.


ضرورت اعمال سرپرستى تخصصى.
ايجاد سيستم منظم برنامه‏ريزى.
ايجاد ضوابط كنترل.
نكته بسيار مهم در روشهاى تيلور آن بود كه توجه، بيشتر به جنبه‏هاى فيزيكى و مكانيكى بود و به جنبه‏هاى انسانى كمتر توجه مى‏شد. اين موضوع بخصوص در بكارگيرى اين روشها (كه امروزه تحت عنوان روشهاى كلاسيك شناخته مى‏شود) در سازمانهاى انسانى و ادارات و حتى در صنايع مشكلاتى را ايجاد مى‏كرد.
[م‏ك‏م75]
2-3-1- نظريه عمومى سيستمها
{P - P General Systems Theory}
به موازات پيدايش نظريه مديريت علمى، افزايش اطلاعات دانشمندان در علوم فيزيك، زيست‏شناسى و علوم طبيعى و ...، بتدريج آنان را از وجود رابطه‏اى بين علوم مختلف آگاه نمود و دانشمندان متوجه شدند كه مسائل مورد بحث در حوزه‏هاى گوناگون علمى از نظر ماهيت به يكديگر شباهت دارند و بيشتر پديده‏هاى علمى، از ويژگيهاى مشترك و نظام‏مند برخوردارند.
"و هو الذى انشاكم من نفس واحده فمستقر و مستودع قد فصلنا الايات لقوم يفقهون"
{P - انعام P 98}


"او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد، بعضى پايدار و بعضى ناپايدار، ما آيات خود را براى كسانى كه مى‏فهمند تشريح نموديم."
و
"ما خلقكم و لا بعثكم الا كنفس واحده ان الله سميع بصير"
{P - لقمان 28 ، همينطور نگاه كنيد به آيات : لقمان 29، قمر 50ù49، صافات P 4}
" آفرينش و برانگيختن شما همانند يك فرد بيش نيست، خداوند شنوا و بينا است."
بدين ترتيب، ايده تفكر سيستمى و نظريه عمومى سيستمها شكل گرفت. بر طبق اين نظريه، ديدگاه كسى كه يك سيستم را مورد بررسى و تفكر قرار مى‏دهد بر مبانى زير استوار است [رض‏ع76] :
1- تصور ارگانيك. يعنى به هر موجودى با شكل و ديد يك سازمان و ارگانيسم نگاه كند. با چنين ديدى يك اتومبيل تنها يك وسيله نيست. بلكه ساختارى است از زير سيستمها و اجزاء مختلف كه يك كل را تشكيل مى‏دهد.
2- كل نگرى. به جاى توجه به تك‏تك اجزاء پديده، بر كليت آن و جمع‏بندى اجزاء مرتبط با يكديگر متمركز مى‏شود.


3- مدلسازى. يعنى متفكر سيستمى سعى مى‏كند به جاى شكستن كل به اجزاء، ادراك خود را از يك پديده واقعى، بر مدلى از آن كه خود يك پديده واقعى است منطبق كند.
4- بهبود شناخت. يك متفكر سيستمى سعى مى‏كند، شناخت خود را از سيستم بهتر كند.
هدف نظريه عمومى سيستمها، كشف قوانين و نظم ذاتى انواع پديده‏ها است. نظريه عمومى سيستمها مى‏تواند تعميمى جامع براى بررسى يك سازمان از ديدگاه سيستمى باشد. يعنى مى‏توان يك سازمان را با در نظر گرفتن ويژگى‏هاى عمومى يك سيستم در نظريه عمومى سيستمها مورد بررسى قرار داد. ويژگى‏هاى عمومى يك سيستم از اين ديدگاه عبارتند از [رض‏ع76] :


1- به هم پيوستگى و وابستگى اجزاء، ويژگيها، رخدادها و مانند آن. سيستم از مجموعه‏اى از عناصر به هم پيوسته و بعضاً وابسته به هم تشكيل مى‏شود. مثلاً يك اتومبيل، از پمپ‏بنزين، بدنه‏موتور، سيلندرها، سوپاپ‏ها و ... و رخدادهائى نظير احتراق، دوران، مكش و ... تشكيل مى‏گردد كه همه اين عناصر و رخدادها و ويژگيها با هم در ارتباطند و برخى از آنها به برخى ديگر وابستگى دارند.


2- كل گرائى. همه عناصر سيستم با هم در مجموع يك سيستم را تشكيل مى‏دهند و نمى‏توان اجزاء را به تنهائى و جداى از كل در نظر گرفت. در همان اتومبيل نمى‏توان سيستم سوخت‏رسانى را جدا كرد و مورد آزمايش قرار داد. عملكرد سيستم سوخت‏رسانى جداى از موتور معنائى ندارد.
3- هدف جوئى. تمام عناصر و فعاليتها در تعامل با يكديگر به سمت يك هدف مشخص حركت مى‏كنند. همه عناصر يك اتومبيل براى ايجاد حركت و حمل بار يا مسافر فعاليت مى‏كنند.


4- وروديها و خروجيها. هر سيستم داراى وروديهائى است و خروجيهائى را نيز ايجاد مى‏كند. وروديهاى اتومبيل مى‏تواند بنزين، روغن، فرمانهاى راننده و خروجيهاى آن دود، حرارت و حركت باشد.
5- تبديل. سيستم وروديها را به خروجيها تبديل مى‏كند. سوخت در اتومبيل به دود و حركت تبديل مى‏شود.


6- مقابله با بى‏نظمى و كهولت (آنتروپى). هر سيستم به صورت معمول به سمت بى‏نظمى و از هم پاشيدگى و در نهايت مرگ پيش مى‏رود. سيستم بايد بتواند براى جلوگيرى از مرگ، اين بى‏نظمى را مهار كند. حرارت در موتور اتومبيل دائماً افزايش پيدا مى‏كند و سيستم خنك كننده‏اى بايد اين افزايش حرارت را كنترل كند. همچنين استهلاك لوازم بايد با نگهدارى و تعميرات كنترل شود.
7- تنظيم. ارتباط اجزاء و فعاليت اجزاء در ارتباط با يكديگر، بايد به گونه مناسب تنظيم شود تا سيستم به اهداف خود برسد. پمپ بنزين و كاربوراتور بايد تنظيم شود تا موتور به شكل مناسبى كار كند.
8- سلسله مراتب. هر سيستم از زير سيستمهائى تشكيل مى‏شود و هر زير سيستم خود يك سيستم محسوب مى‏شود و از زير سيستمهاى ديگرى تشكيل مى‏شود. اتومبيل از اتاق، شاسى، موتور و چرخها تشكيل مى‏شود و موتور از ... .


9- جداسازى. وظايف بر حسب اجزاء تشكيل دهنده قابل تفكيك و جداسازى است. اجزاء مربوط به كولر اتومبيل بايد قابل تفكيك از اجزاء مربوط به سيستم برق‏رسانى باشد چون هر يك وظايف مختلفى دارند.
10- هم‏پايانى. همه سيستم به سمت پايان واحد حركت مى‏كند و از روشهاى متفاوتى مى‏توان به يك پايان واحد رسيد :
"الله الذى رفع السموات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش و سخر الشمس و القمر كل يجرى لاجل مسمى يدبر الامر يفصل الايات لعلكم بلقاء ربكم توقنون"
{P - رعد P 2}

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید