بخشی از مقاله

آرزوها و آمال

يکي ازسئوالات اساسي ومهم که همواره ذهن انسان را به خود مشغول مي سازد اين است که آينده چه مي شود وچه حوادث ووقايعي درانتظار اوست آيا خورشيد ازشرق طلوع خواهدکرد ويا ازغرب ؟ انسان همواره به گذشته؛ حال؛وآينده خود مي انديشد به اعمالي که درگذشته انجام داده ونبايد انجام مي داد يا آنچه که انجام نداده وبايستي که انجام مي داد.

همواره مشغوليات افکار گذشته برروح وروان اواثرمي گذارد واوهمواره براي خود آرزوهايي درسر مي پروراند. به عقيده جوزف کندي : «انسان وقتي پيرمي شود که آرزوهاي خودرا ازدست داده باشد وديگر چيزي نداشته باشد که چونان آرزو بدان بينديشد . »

اما بسياري ازآرزوهاي او دست نيافتني ؛ بسياري غير معقول وحتي بعضي محال ونشدني است . اين آرزو است که انسان را به پيشرفت وامي دارد وبا رسيدن به آرزويي، آرزوي ديگر دردل مي پروراند اما اگر اين آرزوها محال ودست نيافتني باشد اثرات ناگواربرروح وروان او خواهد گذاشت با خود ياس ونااميدي وسقوط انسان را خواهد آورد . دراين تحقيق سعي براين شده است که با آرزو

آشنا شويم بدانيم که ازچه سرچشمه مي گيرد چه ضرورتي دارد ؟ آيا بدون آرزو واميد امکان زندگي هست ؟ اميدواري ويا نااميدي هرکدام چه تاثيري برروان انسان مي گذارند ؟ آرزوهاي مفيد چه تفاوتي با آرزوهاي واهي وپوچ دارند؟ وچه راهي براي وصول به آرزوها مي باشد ؟


ضرورت آرزو وترک نااميدي:
سيد رضي( ره ): «همواره عزم مرا از خانه مذلت دور دارد و از شهري کوچم دهد و به شهر ديگر افکند. اگر پاي رسيدن به آرزو درميان نباشد ؛ ورود مرگ را خواستارم .»

همانگونه که انسان براي حيات به پوشاک وخوراک نيازمند است به اميد وآرزونيز محتاج مي باشد اگراميد وآرزو اززندگي اوحذف شود چراغ حياتش روبه خاموشي مي گرايد. درواقع آرزو واميد به عنوان يک محرک نيروبخش عمل مي کند . دردنياي مادي ما که انسانها هرروز با مشکلات روحي وموانع بيشتري برخوردارمي باشند تنهاعامل جلوبرنده اميد وآرزو مي باشد . کساني اين راه

پرخطررا به سلامتي طي مي نمايند که نااميد نشوند . اهميت اين محرک درمورد انسانهايي که دچار افسردگي واختلال رواني گشته اند به خوبي نمايان است . درصورت نبود آرزو زندگي قابليت استمرار نخواهد داشت يا حداقل با سستي وتنبلي و رخوت همراه خواهدبود. زيرا دردنيايي بسرمي بريم که با انواع زشتيها ورنجها دست به گريبانيم پس به نيرويي عظيم براي مقابله محتاجيم .علي عليه السلام مي فرمايند:
« ثم ان الدنيا دارفناء وعناء وغير وعبر»
آري دنيا سراي نيستي ورنج ودگرگونيها وعبرتهاست .1

اولياء الهي نيزهمواره براي آينده اي که پيروانشان به تکامل بالاتري برسند فعاليت مي کردند . آن بزرگواران براي امت خويش آرزويي جزنيکي نداشتند. درمتون ديني روايات وآيات روشنگر قران کريم نيز انسانها ازنااميدي برحذر داشته شده اند .

پيامبراکرم صلي الله عليه واله مي فرمايند:
« الامل رحمةلامتي ولو لا الامل ما رضعت والدة ولدها ولا غرس غارس شجرا »
اميد مايه رحمت امت من است اگر نبود آرزو، هيچ مادري فرزندش را شيروهيچ باغباني درختي را پرورش نمي داد. 2

آنچه ازروايات اسلامي به دست مي آيد اين است که اميد ؛ رجا وخوف ازخدا بايد درنهايت کمال اما به صورت متعادل باشد . براثر عدم تعادل انسان ازيکي ازاين پرتگاهها به زمين مي خورد يا براثر غلبه خوف بررجا انسان نااميد مي گردد. يا براثر غلبه رجا برخوف او برتکرار معاصي جرات پيدا خواهدکرد وگناه مايه نااميدي ازرحمت حق مي باشد.

نکته مهم اين است که آرزومندي با عقل مندي منافاتي ندارد انسان هم مي تواند آرزوکند وهم براساس عقل عمل نمايد يعني آرزوي عاقلانه ومفيد داشته باشد اما هيچگاه نمي توان ضرورت آرزو را انکارکرد . آرزو حتي اگر خام باشد باعث ايجاد نشاط و شادابي درزندگي مي شود ودلسردي وياس مي رود پس آرزوي خام نيز بي فايده نمي باشد.

بطور کلي خداوند مهربان انسان را آزاد نهاده تا هرنوع آرزويي نمايد وبه کمک آن عمرش را به سوي تکامل سپري نمايد .


آثار اميدواري:
اميد وآرزو باعث ايجا انگيزه کاروفعاليت درانسانها مي شود وهدفي را براي آنها مشخص مي نمايد وبه دنبال فعاليت بيشتر، نشاط وشادابي بيشتر خواهدشد. ازانواع بيماريهاي رواني ازجمله ياس وافسردگي ازميان مي رود به جاي آن آرامش رواني حاصل مي گردد حتي بنابرنظريات پزشکان بسياري ازبيماريهاي جسمي نيز براثرافسردگي وعدم نشاط وشادابي درانسان ايجاد مي گرددبه عنوان مثال پزشکان به انسانهايي که دچار بيماريهاي لاعلاج باشند خنده ؛مسافرت ؛ فعاليت ورفت وآمد با ديگران وتفريحات سالم وورزش را تجويز مي نمايند تا هرچه بيشتر آنها را ازمحيط غم افزا ونااميدي دورنگه دارند.

انسان نه تنها براي رفع بيماريهاي روحي وجسمي مي تواند ازداروي اميد وآرزو استفاده نمايد بلکه وسيله اي براي به دست آوردن ساير نيازها نيز مي باشد زيرا با اميدواري کاروتلاش افزايش مي يابد وبا افزايش کار وتلاش حوائج شخص برآورده مي شود.

اميد وآرزو رحمتي ازجانب خداوند است كه به انسانها عطا شده تا هيچگاه ازتلاش بازنايستند واميد به بخشش داشته باشند . پيامبراکرم صلي الله عليه واله فرمودند:
« الامل رحمة لامتي »
آرزو رحمت خداست برامت من .3

علي عليه السلام در دعاي كميل ضرورت اميدواري به فضل ورحمت الهي را بيان مي فرمايد:
« ام کيف تولمه النار وهو يامل فضلک ورحمتک »
چگونه دربرمي گيرد اورا آتش درحاليکه او اميد واراست وآرزوي فضل ورحمت تورا دارد. 4


آثار نااميدي:
اينکه گفته مي شود نااميدي زشت وناروا است منظور نااميدي نسبت به رحمت بيکران هستي بخش وکسي است که شايستگي اميدواري داشته باشد وگرنه نااميدي ازمخلوقات حسن ونيکواست واميدواري به آنان نه تنها موجب پيشرفت انسان نمي گردد بلکه خداوند عظيم مي فرمايد که :

«وعزتي وجلالي ومجدي وارتفاعي علي عرشي لا قطعن کل من مومن من الناس غيري بالياس ولا کسونه ثوب العذلةعند الناس ... بيدي مفاتيح الابواب »
به عزت و جلالم و عظمتم و بلند مرتبگي من برعرش سوگند مي خورم که قطع مي کنم اميد هر مومني را که به مردم غير ازمن اميد بسته است وتبديل به ياس مي نمايم وبرلباس مذلت نزد مردم مي پوشانم .... زيرا که کليدهاي درها به دست من مي باشد .5

درواقع نااميدي ناشي ازوسوسه هاي شيطاني است که دردل فرد مي افتد وازاين محل بايد به خدا پناه برد که نيروي کار وتلاش را ازانسان مي گيرد واورا تبديل به موجودي منزوي وخانه نشين مي نمايد به د نبال آن شکستها ي پي درپي وفقر برايش حاصل مي گردد.

درعين حال نا اميدي خود نيز ازگناهان کبيره محسوب مي شود . ازسخنان ومواعظ امام رضا عليه السلام است که مي فرمايند :
« من الکبائر الياس من روح الله »
ازجمله گناهان کبيره ياس ونااميدي ازرحمت خداوند است .6

درآيات نوراني قران کريم آمده است که : به آن بندگانم که اسراف برنفس خود کردند بگو هرگز ازرحمت (نامنتهاي ) الهي نااميد مباشيد البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشيد که او خدائي بسيار آمرزنده ومهربان است.7


ويژگيهاي آرزو:
توجه به آرزوهاي شخصي، نامحدودي وگستردگي دامنه آرزوهاي مارا نشان مي دهد . انسان تا زماني که نفس دارد آرزو مي کند . يکي ازانديشمندان مي گويد : «طبيعت اميدهاي انسان را درهيچ حدود وثغوري محصور نساخته است وآرزوهاي بشري هرگز حدي نمي شناسد . »8

ازسوي ديگر بايد دايره اميدهايمان را محدود سازيم هرچيزي شايسته اميد داشتن نيست .

بشر هيچگاه ازآرزوي کامل شدن خسته نخواهد شد زماني رشته آرزو گسسته مي شود که مرگ اورا دربرگيرد امام رضا عليه السلام مي فرمايد :
« الاجل آفة الامل »
مرگ ازبين برنده آرزوهاست .9

آرزوها ازلحاظ دسته بندي به آرزوهاي کوتاه ومفيد وآرزوهاي دراز وپست تقسيم مي شوند. دسته اول باعث نشاط وشادابي وموفقيت هستند زيرا که ازواقعيات برخاسته اند ودسته دوم ازاوهام وخيالات انسان ناشي مي شود. ازجهت ديگر آرزوها يا دنيوي است يا معنوي .

آرزوهاي دنيوي هدف ازآنها رسيدن به همه مواهب دنيوي وبهره مندي هرچه بيشتر ازدنياست

وآرزوهاي معنوي ازديدگاه ديني هدف ازآن رسيدن به کمال وابعاد مختلف انساني است. ابعاد اقتصادي ،اجتماعي ، فرهنگي اين آرزوها صادق است وازروح بلند او سرچشمه مي گيرد. عاملي براي حرکت وتلاش وجهاد وسير تکاملي است مثل اينکه انسان آرزو مي کند درعلم ودانش وتقوي وشخصيت وآبرو سرآمد جهانيان باشد ولي بسيار مي شود که اين آرزوها کاذب است ودرست برعکس آرزوهاي صادق مايه غفلت وبي خبري وعقب ماندگي است. مثل آرزوي رسيدن به عمر جاويدان ودراختيار گرفتن تمام اموال وثروتها وحکومت برهمه انسانها وموهومات ديگري ازاين قبيل .

اين آرزوها انسان را زمين گير مي نمايد وبال پرواز او را به سوي ملکوت به زمين گره خواهد زد واورا نه تنها ازمعنويات وکمالات دورنگه مي دارد بلکه فرصت فکر کردن به آنها را نيز از انسان مي گيرد. اين بدان معني نمي باشد که انسان دست از تلاش براي آباداني دنياي خود بردارد بلکه منظور ما ازآرزوهاي پست دنيوي آرزوهايي است که به شدت انسان را علاقمند به زيورآلات دنيوي نمايد اورا

پايبند کند بطوريکه فقط وفقط دنيا را قبله گاه خود قرار دهد درحاليکه انسان کمال طلب است ومي خواهد به حقيقت زندگي وبندگي دست يابد پس نبايد به زندگي چند روزه اين دنيا دل خوش کند. او به دنياي برتر وکامل تر مي انديشد وهدفش وصول به حق است .

مرغ باغ ملکوتم نيم ازعالم خاک چند روزي قفسي ساخته اند ازبدنم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید